«شعارگرایی و جوزدگی در فعالیتهای محیط زیستی بدون توجه به ضرورت تأمین نیازهای انسانها، اداره شاعرانه و رمانتیک کشور و نیز تقدس بخشی و ایدئولوژیک کردن مبحث محیط زیست، در بلندمدت دولت و حاکمیت را در مسیر پیشبرد و توسعه زیرساختهای کشور زمینگیر و سردرگم خواهد کرد.»
این ابتدای نامهای سرگشادهای است که در نخستین روزهای شهریورماه امسال با امضای «جمعی از فعالان عرصه سازندگی» خطاب به رؤسای سه قوه و نمایندگان مجلس ارسال شد. این نامه مشخصاً به فعالان استانهای جنوبی ایران اشاره میکند و فعالیت آنها را مصداق عدم رعایت مشی اعتدالی میداند. این جمع بینام و نشان آدرس میدهند که گروههای محیط زیستی در قالب طرح مسائلی مانند آب مشغول بلوکبندیهای قومیتی هستند. آنها همچنین اعتراضات فعالان را «سیاهنمایی و خطرناک» توصیف میکنند. درست است که نگارندگان نامه تحت عنوان فعالان عرصه سازندگی هیچ نام و نشانی ندارند اما گرهگاههایی که مطرح میکنند اغلب امنیتی و یا در راستای اعتراض به محدودیتهایی است که به شکل نیمبند مرتبط با حفظ محیط زیست بر حوزه عمران و صنعت اعمال میشود.
آنچه در ماههای بعد بر فعالان محیط زیست گذشت نشان داد که این ابتدای راه سخت فعالیت و اطلاعرسانی به شکل مستقل و غیر دولتی در حوزه بوم و اقلیم است.
امنیتی شدن محیط زیست و نقش دولت
رضا اردکانیان در سمت وزیر نیرو شخصی است که دیدگاه مدیران ارشد تصمیمگیری در حوزه آب و انرژی را نمایندگی و بازنمایی میکند. در تمام این ماهها رویکرد سازهای و توسعه تک قطبی و انحصاری وزارت نیرو با همراهی وزیر کشاورزی، محمود حجتی پیش رفته است –حجتی همان وزیری است که در شرایط کمآبی خودکفایی گندم و پروژههای توسعه عمرانی کرخه را پیش برد-.
این روند به گروههای مستقل محیط زیست نشان داد که اعتراض و پیشنهادات آنها خطاب به دولت و نگرانیهایشان از بحرانهای محیط زیستی چندان مورد توجه نیست و برای دولت و مجلس توجیه قانونی و اجرایی ندارد. تنها بعد مدت کوتاهی انتقادهای بسیار تند عیسی کلانتری، رییس سازمان محیط زیست و کاوه مدنی معاون او خطاب به سازمانهای مردم نهاد محیط زیست در رسانه ها بحث برانگیز شد. او این گروهها را باجگیر و سیاسی و طلبکار از دولت خطاب کرد و هشدار داد که آنها را محدود خواهد کرد.
از زمانی که در مهرماه امسال اعتراض وانتقاد فعالان زیست محیطی به عملکرد سازمان محیط زیست در واگذاری پارک ۱۸۰ هکتاری پردیسان برای بهسازی به شهرداری تهران بینتیجه ماند، تا دعوای لفظی عیسی کلانتری با نمایندگان خوزستان بر سر مشکلات آب و ریزگردها در این استان، مدت زیادی طول نکشید.
در ماههای اخیر دایره اعتراضات کارشناسان و فعالان حوزه محیط زیست به نگاه سازهای سازمان محیط زیست و بیتوجهی به مسائلی چون قاچاق حیوانات و آتشسوزیها در جنگلهای شمال و مشکلات انتقال آب در جنوب و مرکز ایران به بهانه فقر سازمان محیط زیست و نبود امکانات گسترش افزایش یافته بود.
پس از آن بود که خبرِ نامهی محرمانه رئیس سازمان محیط زیست به رئیس جمهوری، در فضای رسانهای منتشر شد. عیسی کلانتری طی نامه ای مدعی شده بود که هم اکنون در استان خوزستان مازاد مصرف آب وجود دارد و در صورت صرفه جویی میتوان منابع لازم برای انتقال آب بین حوضه ای را فراهم کرد. این در حالی است بنابر شهادت و نامه نگاریهای قضایی فعالان محیط زیست زاگرس -از کمپین بزرگ “زاگرس مهربان ” گرفته تا “صدای پای آب” و” فریاد کارون” و حامیان حور العظیم-، مشکل اصلی بحران آب خوزستان از سوء مدیریت و توسعههای بدون در نظر گرفتن آمایش منابع و جغرافیای انسانی و طبیعی نشأت میگیرد. بر این فهرست باید اصرار بر ادامه پروژههای منفعتطلبانه وزارت نفت و نیرو در انتقال آب و بیمسئولیتی شرکتهای سدسازی وابسته به سپاه را هم اضافه کرد.
تا امروز پروژههای انتقال آب از کارون و سرچشمه های آن، از تونل گلاب گرفته تا کوهرنگ سه، بسیاری از لرستانیها و بختیاریها و عربها را آواره کرده است و سرزمین مادری و بومیشان را در خطر خشکسالی قرار داده. علاوه بر این، زد و بندهای استانداران غیر بومی در خوزستان با استاندار اصفهان، همچنین کوچک و بیاهمیت خواندن استان کهکیلویه و بویر احمد در مقابل استان اصفهان توسط مهر علیزاده استاندار اصفهان، خشم زاگرسنشینان را برانگیخته است.
اکومافیای سرداران
اما موضوع مهم دیگری نیز کلید خورده بود. اعتراض به عملیاتهای به اصطلاح عمرانی، اما به واقع بسیار آسیب رسان قرارگاه خاتم الانبیا در استانهای زاگرس و مناطق نفت خیز ایران. این قرارگاه نه تنها احرای طرح اعتراضبرانگیز سد گتوند را بر عهده داشت، بلکه مسئول نهالکاری و مالچپاشی هزاران هکتار زمین و بیش از ۲۰ طرح انتقال آب استان خوزستان بود.
اما این نمونه پروژهها مربوط به تمام استانها میشود. سمنهای محیط زیستی بودند که خبر دیدار بی سرو صدا و دور از چشم رسانهها میان عیسی کلانتری و استاندار سمنان، برای کلید زدن پروژه انتقال آب خزر به بخش مرکزی فلات ایران را منتشر کردند.
بالاخره در اولین روزهای بهمن ماه، بی توجهی به تمامی انتقادات و خواستهای محیط زیستی مردم به اعتراضی مسالمت آمیز مقابل ساختمان استانداری خوزستان انجامید. اعتراضی با خواستههای روشن و در مخالفت با تخصیص بودجه برای انتقال آب کارون و همینطور افشاگری در مورد لابی نمایندگان استان برای سکوت در مورد پروژه های انتقال آب.
در یک نمونه به گفته ولی داداشی، عضو کمسیون اصل نود «برای بستن دهان برخی نمایندگان به پول و رانت متوسل میشوند». در استان کرمان نیز اعتراض مخالفان پروژههای انتقال هلیل رود منجر به لغو سفر روحانی به جازموریان شد.
اعتراض آرام خوزستانیها با حضور تعداد زیادی از لباس شخصیها به خشونت کشیده شد و ویدئوی ضرب و شتم معترضان در کانالهای تلگرامی سمنهای محیط زیستی جنوب ایران منتشر شد.
حدود ۱۵ نفر از معترضان بازداشت شدند که اغلب آنها زن بودند. میتوان از این میان به نرگس سبز پوری اشاره کرد. البته این افراد پس از گذشت یک ماه با جرایم نقدی و حکم قضایی آزاد شدند. اما در صدها کیلومتر آن طرفتر در تهران فعالان محیط زیست به این اندازه شانس نداشتند.
گروهی که تا دیروز پروژههای بینالمللی در حوزه حیات وحش خصوصاً یوز ایرانی را پیش میبردند و مجوز فعالیتشان توسط نیروی انتظامی صادر شده بود، در سکوت کامل خبری بازداشت شدند. بنیانگذار این موسسه کاووس سیدامامی، استاد تمام دانشگاه امام صادق بود.
بازداشت آنها در شرایطی صورت گرفت که انجمن «حیات وحش میراث پارسیان» همچنان برنامههایش را انجام میداد. بعدتر خبر دستگیری جمع هفت نفره فعالان این سازمان توسط حفاظت و اطلاعات سپاه هنوز منتشر نشده بود که خبر خودکشی بنیانگذار این سمن محیط زیستی در زندان، جامعه فعالان حوزه محیط زیست را در شوک فرو برد.
درست در همین روزها جعفری دولت آبادی دادستان تهران در گفتوگو با ایلنا گفت: «فعال محیط زیست یکی از متهمان پرونده جاسوسی بود.»
بازداشت کاوه مدنی و سکوت عیسی کلانتری بر تمام این ابهامات خبری افزود. ناگفته نماند مرتبط کردن این گروه با پروژههای انتقال آب در رسانهها، آن هم در حالی که حوزه فعالیت این گروه هیچ ارتباطی با حوزه آب و منابع آبی نداشت، جای پرسش دارد.
همزمان با این وقایع نامهای منتشر میشود که ابوالفضل کریم بیگی نماینده مردم دامغان در دوره های سوم و چهارم و رئیس کمیته امنیت آب مجلس در دوره فعلی برای تشکر از کلانتری به او نوشته است. کریم بیگی طی این نامه از آقاى كلانترى براى موافقت با انتقال آب خزر به سمنان تشكر میکند.
او یکی از سرداران فعال در پروژههای عمرانی قرارگاه حمزه سید الشهدا است. اين قرارگاه شمال غرب ايران، در كشت و كار در محدوده درياچه اروميه و پروژههای عمرانى استانهاى آذربايجان غربى و شرقى فعال است.
کریم بیگی در آخرین مصاحبهاش با عنوان دبیر کمیسیون امنیت در مورد پرونده کاووس سید امامی، اعلام میکند که «انتقال آب حوزه به حوزه» از تفکرات این گروه بوده است. به گفته این فرد «بحران آب موضوعی بود که بر اساس نقشه سرویسهای جاسوسی صهیونیستی و با کمک این گروه (سمن حامیان حیات وحش پارسیان) در ایران رقم خورده است.»
علاوه بر این، در حالی بر نصب دوربین در محلهای مختلف نواحی حفاظت شده سراسر ایران توسط فعالان بازداشتشده محیط زیست تاکید میشود که در دومین روز اسفند ماه، شورای عالی محیط زیست به ریاست حسن روحانی پیرامون تجدید نظر در خصوص برخی مناطق حفاظت شده کشور تشکیل جلسه میدهد. این شورا بدون ذکر جزییات اعلام میکند مناطق مذکور مشکلاتی را برای بخشهای مختلف بوجود آورده.
همزمان روزنامه نگاران محیط زیست احضاریههای شفاهی از قوه قضاییه میگیرند. افزون بر این، الهه موسوی از محیط زیست نویسان روزنامه قانون، فعالان متهم به جاسوسی و همچنین سه فعال حوزه حیات وحش در بندر لنگه درسکوت خبری و بدون روشن بودن محل حبس و مجری اجرای حکم به زندان می افتند.
در چنین شرایطی مرگ ۱۶ نفر از فعالان حوزه محیط زیست و کارمندان و بازنشستگان اداره منابع طبیعی و مراتع و جنگلداری در پرواز تهران- یاسوج راه را برای زمزمه های بیشتر مبنی بر افزایش فشار بر فعالان محیط زیست باز میکند. در این میان سایتی که مجلس آن را به ارتباط با اسرائیل متهم کرده است با عنوان سایت “عماریون ” اعلام میکند که سقوط هواپیمای تهران- یاسوج عمدی بوده و برای کشتن شانزده مسافر فعال محیط زیست متهم به جاسوسی.
اما پرسش اینجاست که چطور مجری تمام طرحهای انتقال آب بین حوزهای بدون مطالعه آمایش سرزمین سپاه و وزارتخانههای دولتی هستند و اما ایده آن از جاسوسان اسرائیلی؟ چرا به هیچکدام از خواستههای کشاورزان و مهاجران تغییر اقلیم پاسخ داده نمیشود؟ و چرا دولت به این بالا بردن هزینه برای فعالان حوزه های محیط زیست واکنش نشان نمیدهد؟ چه کسانی از این عدم شفافسازیهای خبری و تخصیص بودجه به پروژههای پر طمطراق و توخالی چون شیرینسازی و انتقال و بارورسازی ابرها و مافیای کشت دهها هکتار نهال به بهانه مقابله با گرد و خاک، سودهای میلیاردی میبرند؟
در تمام این پروسه آنچه روشن است اینکه سازمان محیط زیست نه تنها به عنوان مدافع فعالان این حوزه به معنای حقیقی و حقوقی عمل نکرده است، بلکه در مورد موضوعاتی چون انتقال آب، سد سازی، ساخت و ساز منجر به تجاوز به حریم مناطق حفاظت شده، ترویج کشاورزی تراریخته، مجوز پالایشگاه و کارخانه های فولاد و پتروشیمی و .. به عنوان مدافع و جاده صاف کن در انحصار صاحبان صنایع عمل کرده است تا مدافع منافع ملی و سرمایههای طبیعی این سرزمین.
هنگامی که به کارنامهء سیاه نظام در طول
۴ دههء اخیر نگاه می کنیم به صدها طرح
و پروژهء کلان برخورد میکنیم که نه تنها
ویرانگر محیط زیست هستند بلکه حتی
توجیه اقتصادی نیز ندارند .
سرانجام به این نتیجه می رسیم که این
آقایان فقط کوته بین یا سودجو نیستند؛
بلکه خائن بوده و کاملا به عمد و هدفمند
درپی تخریب و نابودی طبیعت ایران
هستند .
کوین / 02 March 2018
” جنایت علیه منابع طبیعی ”
تعبیر بدیع و شایسته ای بود که
پیش تر ، همینجا خوانده بودم .
کوین / 02 March 2018
شواهد نشان میدهد بازداشت کاووس سیدامامی و تعدادی از فعالان محیط زیست با لو رفتن آسیبهای فاجعهبار محیط زیست ناشی از فعالیتهای اتمی در ایران و آثار مخرب فعالیتهای عمرانی سپاه به ویژه در پروژههای سدسازی و انتقال آب مرتبط است.
اجرای پروژه سد گتوند توسط قرارگاه خاتمالانبیا که به گفته کارشناسان آسیبهای جدی زیست محیطی را در پی داشته از دولت محمد خاتمی آغاز شد و آبگیری آن در دولت احمدینژاد صورت گرفت
از پروژههای زیست محیطی که سیدامامی و همکاران او اجرا میکردند ارسال گونههای نادر جانوری و گیاهی به پژوهشگاههای خارجی بوده که در یک روال قانونی و متعارف صورت میگرفت.
در این پروژه از انواع گونههای گیاهی نمونهبرداری شده و بعضی گونههای خزندگان از جمله مارمولک، آفتابپرست و سوسمار نیز به پژوهشگاههای آمریکایی ارسال شده است. این پژوهشگاهها پس از آزمایش روی گونههای گیاهی و جانوری (که عموما از خزندگان بودند) آثار رادیواکتیو روی بدن آنها کشف میکنند و در تحقیقات بعدی متوجه میشوند بسیاری از جانوران، گیاهان و حتی آبها و چشمههای طبیعی بعضی مناطق ایران که نزدیک سایتهای اتمی قرار دارند آلوده به مواد و تشعشعات رادیواکتیو هستند.
در ادامه تحقیقات مشخص میشود که مواد رادیواکتیو بدن بومیان مناطق نزدیک به سایتهای اتمی ایران را هم آلوده کرده است. بخشی از آبهای آلوده نیز به مصارف کشاورزی رسیده و محصولاتی که از این منابع آبیاری شدهاند نیز آلوده به مواد رادیواکتیو هستند.
faryad / 05 March 2018
گفته میشود که یکی از علت های تحت تعقیب قرارگرفتن و زندانی کردن و حتی کشتار حافظان محیط زیست اینست که برخی از آنها طی تحقیقات پنهانی یافته و دریافته اند که جمهوری اسلامی زباله های اتمی روسیه را در برخی مناطق مانند حوالی ارومیه دفن و پنهان کرده است. بقیه ماجرا را بایستی کارشناسان دنبال کنند.
آرش / 31 May 2018