بر مبنای گزارش منابع موثق «زمانه» زندانیان معترض به مجازات اعدام روز سهشنبه ۱۳ شهریور در آستانه دومین سالگرد قیام ژینا، در زندانهای مختلف ایران دست به اعتصاب غذا زدند. این اعتصاب غذا در ۳۲ هفته گذشته ادامه داشته و بر اساس بیانیه کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» شمار بیشتری از زندانیان معترض به حکم اعدام، برای جلب توجه افکار عمومی داخلی و بینالمللی به مسئله «مجازات غیرانسانی اعدام» و در واکنش به تشدید اعمال مجازات اعدام علیه مخالفان، اقلیتهای قومیتی، معترضان و شهروندان به آن پیوستهاند.
طبق بیانیه کارزار زندانیان در زندانهای اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)، قزلحصار (واحد ۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خرمآباد، زندان نظام شیراز، زندان مشهد، زندان لاکان رشت، زندان قائمشهر، زندان تبریز، زندان اردبیل، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان کامیاران، زندان اسدآباد اصفهان و زندان بم اعتصاب غذا کردهاند.
در این بیانیه با اشاره به تداوم اعدام و قتل زندانیان زیر شکنجه مأموران و بازجوهای جمهوری اسلامی آمده است:
در آستانه سالگرد قتل زندهیاد مهسا«ژینا» امینی، اقلیت حاکم بر کشور با نقض تمام موازین حقوقبشری، در یک هفته گذشته باز هم دست به اقداماتی ضدانسانی زده است. دستگاه قضائی استبداد دینی حاکم بر ایران، در یک اقدام ضدانسانی در شهر سبزوار یک زندانی را در ملاء عام اعدام کرد. رفتاری قرون وسطائی که خشم و انزجار جامعه حقوق بشری و عموم مردم را در پی داشت. همزمان و در جاهای دیگری از جغرافیای این سرزمین گرفتار اقلیتی مستبد، دو جنایت دیگر نیز رخ داد و دو بار دیگر «حق حیات» شهروندان در کمال قساوت از آنان گرفته شد. نخست یک زندانی به نام سیدمحمد میرموسوی (در بازداشتگاهی در شهر لاهیجان) و دوم زندانی دیگری به نام کمیل ابوالحسنی در زندان تنکابن توسط مأموران نیروی انتظامی و مأموران امنیتی زندان زیر شکنجه و به شکلی فجیع به قتل رسیدند.
در هفتهای که گذشت ویدیویی از پیکر بیجان جوانی در غسالخانه لاهیجان منتشر شد که آثار شکنجه و ضرب و شتم بر بدن او هویدا بود. منابع حقوق بشری و کاربران محلی در شبکههای اجتماعی هویت این جوان را سیدمحمد میرموسوی اعلام کردند. او از اهالی روستای سیدمحله در رودبنه از توابع لاهیجان بوده است که به اتهام حضور در یک نزاع محلی بازداشت شده بود. مقامهای مسئول در ادامه روایت مبنی بر قتل این جوان زیر شکنجه مأموران پلیس در بازداشتگاه لاهیجان یا پاسگاهی در نزدیکی محل دستگیری را تأیید کردند. تیم ویژه بازرسی پلیس در اطلاعیهای دلیل کشتن این شهروند را «هیجان ناشی از اصطکاک صورت گرفته میان مرحوم میرموسوی و عوامل انتظامی و عدمِ کنترلِ خشم و احساسات از طرف برخی کارکنان و بی اعتنایی به وضعیت متهم» اعلام کرد. برخی از گزارشها نیز حاکی از آن است که مقامهای امنیتی بر خانواده این جوان برای اطلاعرسانی نکردن در مورد نحوه کشته شدن او زیر شکنجه پلیس فشار وارد کردهاند.
به فاصلهای اندک، گزارش دیگری منتشر شد از قتل کمیل ابوالحسنی، کارگر ساختمانی اهل شهسوار (تنکابن) زیر شکنجه در بازداشت. خانواده او اعلام کردهاند که این معترض «بر اثر شکنجه و ضربوجرح شدید مأموران» کشته شده است. خبرگزاری فارس در گزارش مدعی شد حکم بازداشت کمیل ابوالحسنی به اتهام نگهداری مواد مخدر صنعتی صادر شده و او در زندان تنکابن بهدلیل «سکته بر اثر اوردوز در مصرف مواد مخدر» جان خود را از دست داده است. کمیل ابوالحسنی در جریان اعتراضات ۱۴۰۱ در شهریور آن سال به اتهام آتش زدن کیوسک انتظامی دستگیر شده بود و به گفته خانواده او، مأموران امنیتی بارها او را برای اعتراف و پروندهسازی از جمله به اتهام داشتن سلاح بازداشت و تحت شکنجه قرار دادند. گفته میشود مأموران بدون اینکه به خانواده اجازه دیدن پیکر او را بدهند، جسد را به خاک سپردهاند.
انتشار این خبرها موجی از اعتراض و ابراز خشم را در شبکههای اجتماعی بههمراه داشت. بسیاری از کسانی که سابقه زندان و بازداشت دارند تأکید کردهاند که شکنجه، از جمله شکنجه منجر به قتل در بازداشتگاهها و زندانهای جمهوری اسلامی بهطور سیستماتیک و با مصونیت قانونی شکنجهگران انجام میشود.
کارزار سهشنبههای نه به اعدام ضمن تأکید بر این مصونیت به صدور حکم اعدام برای دستکم یک زندانی دیگر اشاره کرده است. در ادامه بیانیه آمده است:
انجام این دو قتل توسط مأموران حکومتی که بنا بر سابقه کمترین بازخواست و هزینه برای آمران و عاملان آن در پی نخواهد داشت، همزمان بود با صدور حکم اعدام برای یک زندانی سیاسی به نام عباس تورنجی در زندان بم استان کرمان؛ عباس تورنجی زندانی سیاسی است که در روندی بسیار مبهم و با نقض حقوق بنیادین وی همچون حق «دادرسی منصفانه» و…به اتهام قتل یک مأمور امنیتی پشت درهای بسته یک بیدادگاه محکوم به اعدام شده و جانش در خطر است.
بر اساس گزارش برخی گروههای حقوق بشری او به قتل برادر رئیس اطلاعات نیروی انتظامی شهرستان بم متهم و به اعدام محکوم شده است.
«سهشنبههای اعتصابی نه به اعدام» از سوی زندانیان سیاسی در ایران از سهشنبه نهم بهمن ۱۴۰۲ آغاز شد. سهشنبه هر هفته شمار بیشتری از زندانیان زندانهای مختلف ایران که با اتهامهای گوناگون در حبساند به این کارزار اعتصابی میپیوندند. «سهشنبههای نه به اعدام» به یک صدای اعتراضی و حقخواهانه رسا و پایدار بدل شده است از سوی زندانیان دربندی که بسیاری از آنها شاهد اعدام همبندیهای خود بودهاند.
گسترش کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» در آستانه سالگرد اعتراضات ۱۴۰۱؛ با پیوستن زندان اسدآباد اصفهان و زندان بم کرمان کارزار علیه اعدام به ۲۱ زندان گسترش یافت
در آستانه سالگرد قتل زندهیاد مهسا(ژینا) امینی، اقلیت حاکم بر کشور با نقض تمام موازین حقوقبشری، در یک هفته گذشته باز هم دست به اقداماتی ضد انسانی زده است.
در سهشنبه گذشته ششم شهریور و همزمان با اعتصاب غذای صدها زندانی در کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» در زندانهای مختلف کشور، دستگاه قضائی استبداد دینی حاکم بر ایران، در یک اقدام ضد انسانی در شهر سبزوار یک زندانی را در ملاءعام اعدام کرد. رفتاری قرون وسطائی که خشم و انزجار جامعه حقوقبشری و عموم مردم را درپی داشت.همزمان و در جاهای دیگری از جغرافیای این سرزمین گرفتار اقلیتی مستبد، دو جنایت دیگر نیز رخ داد، و دو بار دیگر “حق حیات” شهروندان در کمال قساوت از آنان گرفته شد. نخست یک زندانی به نام سیدمحمد میرموسوی( در بازداشتگاهی در شهر لاهیجان) و دوم زندانی دیگری به نام کمیل ابوالحسنی در زندان تنکابن توسط ماموران نیروی انتظامی و ماموران امنیتی زندان زیر شکنجه و به شکلی فجیع به قتل رسیدند.
انجام این دو قتل توسط ماموران حکومتی که بنا بر سابقه کمترین بازخواست و هزینه برای آمران و عاملان آن در پی نخواهد داشت؛ همزمان بود با صدور حکم اعدام برای یک زندانی سیاسی به نام عباس تورنجی در زندان بم استان کرمان؛ عباس تورنجی زندانی سیاسی است که در روندی بسیار مبهم و با نقض حقوق بنیادین وی همچون حق «دادرسی منصفانه» و…به اتهام قتل یک مامور امنیتی پشت درهای بسته یک بیدادگاه محکوم به اعدام شده و جانش در خطر است.بر کسی پوشیده نیست که جامعه ایران در این سالیان با فجایع گوناگونی در حوزههای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و… روبهرو بودهاست، و اعتراضات آنها توسط حکومت با سرکوب، زندان و اعدام پاسخ داده شده است. تحولات اخیر گویای آن است که جامعه ایرانی و شهروندان آن به درک روشنی رسیدهاند که باید درمقابل این حکومت استبداد دینی مقاومت کرد، مقاومتی که نوک ِ پیکان آن در میان زندانیان تبلور یافتهاست، زندانیانی که اکنون با وجود تمام فشارهای دربند، برای سیودومین هفته پیاپی در کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» در اعتصاب غذا به سر میبرند. این کارزار در یک هفته گذشته بنابر گزارش منابع موثق در رسانههای حقوق بشری با پیوستن شماری از زندانیان زندان اسدآباد اصفهان و زندان بم در استان کرمان، به ۲۱ زندان مختلف در سرتاسر کشور گسترش یافته است؛ وهمچنین هفته گذشته شاهد حمایت ۶۸ نهاد و سازمان مدافع حقوق بشر ایرانی و بینالمللی از آن بودهایم.
بنا بر اطلاع منابع موثق زندانیان کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» در ۲۱ زندان مختلف از جمله زندان اوین (بندزنان، بند۴ و ۸)، زندان قزلحصار (واحد۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خرم آباد، زندان نظام شیراز، زندان مشهد، زندان لاکان رشت، زندان قائمشهر، زندان تبریز، زندان اردبیل، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان کامیاران، زندان اسدآباد اصفهان و زندان بم، ضمن محکوم کردن صدور و اجرای احکام غیرانسانی اعدام و تاکید بر لغو اعدام و پایان این «وضعیت غیرانسانی» قتل فجیع محمدمیر موسوی و کمیل ابوالحسنی و نقض «حق زندگی» شهروندان ایرانی به اشکال مختلف توسط حکومت را نيز با شدت محکوم کرده، و بار دیگر از مردم آزادیخواه ایران و زندانیان دربند میخواهند که، برای مقابله با اعدام از کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» حمایت کرده و به آن بپیوندند.
#کارزار_سهشنبههای_نه به اعدام
سهشنبه ۱۳شهریور ۱۴۰۳