در حالی که مهلت باقیماندهی دولت عراق برای تخلیه “اردوگاه اشرف” از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران ؛ کمتر از سه هفته دیگر به پایان میرسد، به گزارش آسوشیتدپرس سازمان ملل متحد خواستار به عقب انداختن این مهلت تعیین شده تا پایان سال میلادی در مورد کمپ مخالفان ایرانی شده است.
فراخوان سازمان ملل به عراق پس از جلسهی شورای امنیت بود که “به ما وقت دهید، به ما فضای کار دهید، تا بتوانیم یک راه حل انسان دوستانه را محقق کنیم.”
مارتین کوبلر فرستادهی سازمان ملل به عراق پس از اجلاس شورای امنیت به خبرنگاران گفت که مقامهای سازمان ملل در حال کار روی یک راهحل برای مسئلهی “اشرف” هستند و افزود: “ما نمیتوانیم این کار را در زمان باقیمانده انجام دهیم.” فرستادهی سازمان ملل به عراق ؛ همچنین سایر کشورها را تشویق کرد که ساکنان اردوگاه اشرف را بپذیرند.
مارتین کوبلر هشدار داد اگر راه حل مسالمتآمیز برای این مشکل پیدا نشود، خطر رویارویی و خشونت بسیار جدی است. نمایندهی سازمان ملل متحد در عراق تأکید کرد که ” هیچ یک از ساکنان اردوگاه اشرف نباید برخلاف میلشان به ایران فرستاده شوند.”
خبرگزاری فرانسه در گزارشی نوشته است: “دولت عراق تعطیلی اردوگاه اشرف را با حق حاکمیت و استقلال خود مرتبط میداند.”
با محمدرضا روحانی وکیل دادگستری و مسئول امور ملیتها در شورای ملی مقاومت ایران، در همین مورد تماس گرفتم.
دخالت سازمان ملل در وضعیت دشواری که ساکنان اردوگاه اشرف در عراق در حال حاضر دارند، چه تاثیری دارد؟
باید بگویم که در حال حاضر تنها مرجع تظلم، [سازمان] ملل متحد است. برای این که اشخاصی که فعلاً بر دستگاه حکومتی عراق تکیه زدهاند، تاکنون مرتکب جرایم و جنایتی علیه پناهندگان ایرانی ساکنان شهر اشرف که اعضای سازمان مجاهدین خلق هستند، شدهاند. این افراد تنها به صفت اعضای سازمان مجاهدین خلق شناخته نمیشوند. برای اینکه اولاً پناهندهاند، ثانیاً ایرانیاند.
[از نظر ما ] حکومت عراق حکومتی دستنشانده است. اگر کسی تردیدی در این زمینه دارد مراجعه کند به خاطرات آیتاله حسینعلی منتظری که همین خارج از کشور هم چاپ شده است . در این کتاب مهدی هاشمی به او گزارش میدهد که: ” ما آمدهایم، سید محمد باقر حکیم، حجتالاسلام سید محمود هاشمی (که هشت سال در ایران رئیس قوه قضاییه بود ) حجتالاسلام محمد تقی مدرسی، حجتالاسلام آقای شیخ مهدی آصفی را جمع کردیم و تشکیل مجلس اعلاء دادهایم. بعد هم یک لشگر درست کردیم از نیروهای آیتاله سعید صدر حزبالدعوه ملتزم العمل وآقای حکیم.” اینها عین جملاتی است که سید مهدی هاشمی سال ۵۹ به منتظری گزارش میدهد و برای خمینی هم ارسال میشود.
[به باور من ] مالکی عضو دستگاهی است که این دستگاه را سید مهدی هاشمی در نهضتهای آزادیبخش درست کرده و حالا بهعنوان نخستوزیر آن کشور نیروهای نظامی را [به کمپ اشرف] فرستاده است. آنها دو بار حمله کردند و حدود پنجاه نفر را کشتند و هزار نفر را مجروح کردند. به همین دلیل سازمان مجاهدین خلق در دادگاه مادرید علیه ایشان شکایت کرد. اتهام وی جنایت علیه بشریت بود که به همین دلیل دادگاه دستور احضارش را صادر کرد، ولی اجرای این دستور، بعد از این که دورهی نخست وزیریشان تمام شد، انجام خواهد شد. چون الان مصونیت دارند.
اشخاصی که فعلاً بر دستگاه حکومتی عراق تکیه زدهاند، تاکنون مرتکب جرایم و جنایتی علیه پناهندگان ایرانی ساکنان کمپ اشرف شدهاند
چنین شخصی که مقررات بینالمللی را رعایت نمیکند، اخیراً چون ناگزیر است برای انجام برخی فعالیتهای سیاسی به آمریکا برود، در روزنامه واشنگتن پست مطلبی نوشته مبنی بر اینکه ما میخواهیم با رعایت حقوق بشر با همکاری سازمان ملل متحد مشکلات اینجا را حل کنیم.
خیلیها از ما انتقاد میکنند که چرا شما با بدبینی نگاه میکنید؟ دلیلش این است که درحالیکه [آقای مالکی] این مطلب را نوشته و همزمان که من و شما داریم باهم صحبت میکنیم، سیصد بلندگو گذاشتهاند دور این شهر که از صبح تا شب ناسزا و نعره پخش می کند. یک شکنجهگاه تاریخی درست کردهاند در مقابل چشمان [سازمان] ملل متحد!
بنابراین تنها مرجعی که باقی میماند برای تظلم ؛ سازمان ملل متحد است. هیچ جای دیگری هم وجود ندارد. دلیل این شرایط هم خلف وعدهی آمریکاییهاست. آمریکاییها با اینها – ساکنان شهر اشرف – قرارداد داشتند.
با تک تک اینها قرارداد داشتند که حقوق و آزادیهایشان را محافظت کنند. ولی بعد گفتند که ما این تعهدات را به دولت عراق منتقل کردیم. در حقوق بین المللی پناهندگان نوشته شده که اگر چنین اتفاقی افتاد و دولتی که جانشین دولت قبلی شد، نتواند وظایفش را انجام دهد یا نخواهد وظایفش را انجام دهد، این انتقال اعتبار ندارد و دولت اصلی باید برگردد و تعهداتش را انجام دهد.
آمریکاییها نمیخواهند این کار را بکنند. برای این که این محافظه کاری مربوط به منافع خودشان است و در عین حال هم تلاش میکنند که خودشان را از این مسئولیت جدا کنند. پس سازمان ملل متحد تنها مرجعی است که برای این پناهندگان باقی مانده. چون این تنها تجاوز به حقوق اشرفیها نیست. این تجاوز به حقوق ۵۰ میلیون پناهنده و پناهجو و آواره و بیوطن است که در سراسر جهان هستند و دیروز هم کنفرانس بینالمللی مهمی بوده برای رسیدگی به شرایط بیوطنها.
همانطور که شما اشاره کردید، دیروز روز رسیدگی به وضعیت پناهندگان در ژنو مقر سازمان ملل بود. خود شما حقوقدان هستید، این که دولت عراق گفته حق حاکمیت استقلال خودش را با این مسئله مرتبط میداند، چه قدر واقعیت دارد؟
در فلسفهی مسئلهی حاکمیت، ابتدا باید برگردیم به تاریخ این کلمه. این کلمهی حاکمیت که دربارهی آن صحبت میکنیم، تاریخ و سابقهای دارد و مربوط است به سیصد چهارصد سال پیش. در قرارداد وستفالی، در ۱۶۴۸،- دعواهای پروتستانها و کاتولیکها- به یک سرانجامی رسید که بنا برعدم مداخله دولتها شد. . امروز در حقوق بین المللی، اصلی وجود دارد به نام devoir d’ingérence تکلیف مداخله.
البته این که میگویم امروز، تنها مربوط به امروز نیست و شاید مربوط به صد و صدوپنجاه سال پیش است. وقتی که یونانیها و عثمانیها میجنگیدند، لشگرهای اروپا رفتند آنجا برای این که جلوی این تجاوزات را بگیرند. همین الان که من و شما داریم صحبت میکنیم، پروندهای هست در دادگاه لاهه، (منظورم از دادگاه لاهه دادگاه بینالمللی لاهه نیست، دادگاه داخلی است) که مردم صربستان شکایت کردهاند که ارتش هلند آنجا ایستاده بود که یوگسلاوها آمدند و [برخی از] ما را کشتند. همان کشتار معروف صربها که همه تا حدودی با آن آشنا هستیم.
دادگاه هلند ارتش آن کشور را به دلیل عدم مداخله، به دلیل رعایت حاکمیت دولت حاکم در آنجا ؛ محکوم و مسئول شناخته است. این مفهوم مداخله ؛ مفاهیمی خیلی دور است از تفکر و تعقل سیاسی قرن بیست و یکم. امروز هر اتفاقی در هر جای جهان بیافتد، به من و شما و دیگران مربوط است. نمیشود گفت که در سوریه دولت آدم میکشد، حق دارد. در لیبی آدم میکشد، حق دارد.
حالا این فرد [نخست وزیر عراق] با نیروهای مسلحاش رفته پناهندگان ایرانی را که عضو سازمان مجاهدین خلق ایران هم هستند، با چوب، اتومبیلهای زرهی، تفنگ و تیر و تبر کشته است. پنجاه نفر را کشته و هزار نفر را مجروح کرده. فرق او با حافظ [بشار] اسد ، عبداله صالح ، مبارک یا قذافی چیست، وقتی صحبت از حاکمیت می کند؟
چرا [سازمان] ملل متحد در مسائل مربوط به حقوق بشر دخالت میکند؟ برای این که مسئلهی حق حیات، یک امر حقوقی شناختهشده است و [سازمان] ملل متحد ناگزیر است که دخالت کند. مسئلهی حاکمیت معنایش در قرن بیست و یکم فقط و فقط با رعایت حقوق بینالملل انسانی امکانپذیر است.
همهمان دیدهایم که چه اتفاقاتی افتاده و چه گونه نیروهای مختلف نظامی کشورهای گوناگون حق حاکمیت آقای قذافی را از بین بردند و الان هم در تلاشند که حق حاکمیت اسد را از بین ببرند. اسنادی که علیه مالکی وجود دارد، کم نیست. او قصد دارد به آمریکا برود. دارد برای خودش موقعیت درست میکند، برای این که کنگره و سنا و دولت آمریکا [از او خواهند پرسید که ]چرا آدم میکشند آنجا و چرا حقوق مردم را رعایت نمیکنند.
او پیش از رفتن به امریکا، یک مقاله نوشته در واشنگتن پست ، [مبنی بر این]که ما با رعایت حقوق بشر این مشکل را حل و فصل خواهیم کرد به شکل مسالمتآمیز. در حالیکه همین زمانی که او این حرف را میزند، سیصد بلندگو [در اطراف شهر اشرف گذاشتهاند که باعث ] شکنجه هموطنان ما است.
آقای روحانی آخرین خبرها و آخرین رویدادها ، بعد از این که شورای امنیت، در این مورد دخالت کرده، چیست؟
چهل پارلمان در سراسر جهان و چهار هزار پارلمانتر، یک و نیم میلیون عراقی و احزاب بزرگ کشور عراق همه منتظر [نتیجه کار] هستند و اگر من بخواهم همه اینها را برای شما بگویم، مثنوی هفتاد من کاغذ شود.
ولی خواهش من از همه ایرانیها و از همه آزادیخواهان سراسر جهان و بهویژه ایرانیها این است که اختلافات سیاسیشان را در این لحظات حساس تاریخی کنار بگذارند و به این امر بپردازند که حق حیات به موجب اعلامیه جهانی حقوق بشر مال همه است. [ساکنان اشرف] هر روز با آزار و محدودیت در تهیه مواد غذایی، دارو، سوخت و آب مواجهند.
تنها یک راه وجود دارد؛ فشار از طریق افکارعمومی. فرصتی هم باقی نمانده است. آقای مالکی به آمریکا خواهد رفت، دو روز دیگر روز اعلامیه جهانی حقوق بشر است. من از این فرصت توسط شما از همه هموطنانم استمداد میکنم، بهخصوص آنهایی که با مجاهدین، با شورای ملی مقاومت اختلاف دارند… برای این که حق، تنها مال آنهایی نیست که دوست ما هستند. حق زمانی معنا پیدا میکند که نسبت به دشمنان هم رعایت شود.
درخواست من مجددا از همه هموطنان و بهخصوص روزنامهنگاران این است که فریاد اعتراضشان را بلند کنند، آگاه باشند که بزودی ما متأسفانه تا جایی که میدانیم و میبینیم با یک فاجعه و با یک قتل عام جدیدی روبهرو خواهیم شد.
واقعا جهان با چنین فاجعه هائی به کجا میرود ؟
بنظر من مطابق منشور جهانی حقوق بشر، تک تک ساکنین اردوگاه اشرف ، باید در برابر تهدید جانی و مرگبار قریب الوقوع ، بدون قید و شرط مورد حمایت قرار گیرند و در محل امنی که در «دسترس» ست، و بهر صورت ممکن ست ، اعم از فردی یا در گروههای کوچک مجددا اسکان یابند.
در این باره ، هرگونه مسامحه ، عواقب تراژدیک جانی و جبران ناپذیر در بر خواهد داشت. مهم نیست که ساکنین اشرف به کدام نیرو منسوب هستند و مهم نیست دولت عراق چگونه تشکیل شده و ماهیت آن چیست و دولت آمریکا در آنجا چه می کند و هزار چند و چون دیگر …………..
باید دید از نظر بین المللی ، کدام یک از ارگان های سازمان ملل ، کدام یک از کشورهای مستقر در عراق و کدام یک مقامات عراقی بنحوی در مقابل موجودیت اردوگاه اشرف دارای نوعی مسئولت می باشند؟ چگونه این نیروها نتوانسته اند تا بحال برای سکونت ساکنین اشرف تدبیری اتخاذ نمایند؟
مگر میشود اردوگاه اشرف را برچید و لی برای ادامه ی زندگی ساکنان آن فکر سر پناهی نبود ؟
این قصیه از همان آغاز اعلان برچیدن اردگاه اشرف، مشکوک بنظر آمد. هر کدام از مسئولان سازمان ملل ، آمریکائی و عراقی و سازمان مجاهدین موضوع انتقال ساکنین اشرف را با اگر و مگر های بیهوده به کلاف سردر گمی تبدیل نمودند که حل مسئله را لاینحل نمود.
حال در آستانه ی سال جدید میلادی «من» به عنوان فرد چه کاری مفیدی از دستم بر میاید ؟
سازمانهای بین المللی و در راس آن دبیر کل سازمان ملل متحد،و صلیب سرخ جهانی و عفو بین الملل باید با تقدم هر چه بیشتر نسبت به این موضوع اورژانس ، برای اسکان مجدد و موقت ساکنین اردوگاه اشرف در یک یا چندین محل جدید، و دارای امکانات «مطمئن»، برای حفظ امنیت ساکنین اردوگاه اشرف اقدام عاجل نمایند. ساکنین اشرف می توانند به صورت «فردی » یا «گروهی» در محل های امن اسکان داده شوند و بعداز رفع خطر می توان در باره ی پروسه ی پناهنگی آنها مطابق روال قانونی ، اقدام و اجرا نمود . امروز حفظ امنیت جانی ساکنین اردوگاه اشرف بدون قید و شرط لازم ست. هرگونه تاخیر و بی مبالاتی باردیگر اوراق خونین دیگری بر تاریخ خونبار مردم ایران خواهد افزود.
کاربر مهمان babak mehrani / 12 December 2011
زنده ماندن حق هر انسانی است ورفع خطر از کسانی که در معرض اسیب قرار میگیرند وظیفه تمام ازادگان است
در مورد ساکنان اردوگاه اشرف استدلال اقای وکیل و نمایندگان انها در پاریس قابل تامل است زیرا
مجاهدین ساکن کمپ اشرف بصورت پناهنده بعراق نرفته وساکن نشده اند بلکه بصورت یک نیروی نظامی وباسازکار ارتشی و سلاحهای سبک و سنگین دراین کشور مشغول فعالیت بوده اند وسند ومدرک انهم کلیه فیلمهائیست که توسط رسانه های غربی جه فرانسه و چه انگلیس و امریکا و المان تهیه شده و قبل از سقوط صدام حسین بنمایش گذاشته شده است و در ارشیوهای تلویزیون های نمایش دهنده موجود وقابل دسترسی و مشاهده مجدد است
اعضای سازمان مجتهدین خلق بصورت پناهنده وارد این کشور نشده اند وتشریفات پناهندگی سازمان ملل در مورد انها رعایت نشده است
توافق اقای رجوی با مسئولین حکومت عراق برای باز گشائی جبهه تازه جنگی وهمکاری این سازمان و افرادی که بعنوان ارتش ذخیره و لی فعال برای جمع اوری اطلاعات و مقابله بانیروی نظامی ایران در جنگ در هیچیک از مواد حقوق بشر و کنوانسیونهای بین المللی شناخنه نشده و نمیتواند حقی برای این مجموعه ایجاد کند
اطلاعیه های سازمان مجاهدین خلق از بعد پایان جنگ با ایران وتا زمان حمله امریکا و انگلیس به عراق همه نشان دهنده
تشکیل یک حکومت تازه بریاست جمهوری خانم مریم رجوی و نیروی نظامی مستقر در عراق است واین موضوع دلیل دیگریست که ساکنان کمپ اشرف پناهند ه ظلم جور نبوده بلکه ارتشی در سایه ودر خدمت صدام حسین بوده اند
توافق صدام حسین با اقای رجوی برای بخدمت گیری مجاهدین در عراق نمیتواند به اجبار حکومت کنونی عراق تعبیر شود
تکلیف حکومت صدام حسین هم در جامعه اخلاقی وهم در جامعه سیاسی وقضائی روشن شده است ونمیتواند دستاویز ویا سابقه حقوقی برای وکیل محترم باشد
دست نشاندگی حومت مالکی توسط جمهوری اسلامی نیز در معرض قضاوت مردم عراق قرار دارد و نمیتوان با استناد به خاطرات که نقل قول است منکر ارائ مردم عراق شد
اما در مورد ساکنین کمپ اشرف
الف بقرار گزارشات مختلف از منابع حقوق بشری و دولت امریکا ودولتهای اروپائی 600 نفر از ساکنین این اردوگاه دارای پاسپورت از کشور ثالث هستند و ترک ارودگاه اشرف هیچ خطری برای انها ندارد وانها بایستی هرچه سریعتر این کمپ را ترک کنند که وجود انها مانع از به هدر رفتن حقوق بقیه نگردد
ب بنابر همان گزارشات مذکور 1200 نفر از ساکنین این کمپ مشمول عفو حکومت ایرانند و از طریق نهاد های سازمان ملل بایستی از حکومت ایران تضمین لازم گرفته شود که این افراد در بازگشت با خشونت مواجه نشده و بزندگی عادی که حق هر شهروندیست باز گردند
ج دولتهای امریکا و کشورهای اروپائی برای بقیه ساکنین که با ملاحظاتی ممکن است در ایران تحت تعقیب قرار گیرند با یستی جاره اندیشی کنند
حق زندگی برای همه انسانها واجب ومحترم است ولی سازمان مجتهدین نمیتواند این حق را دستمایه به قدرت رسیدن خود کند
دولت فرانسه که بطور سخاوتمندانه اعضای رده بالای این سازمان را مورد حمایت قرار داده است بایستی منابع مالی این سازمان را مورد باز بینی قرار دهد ودولت امریکا که هنوز این سازمان را تروریست میشناسد باید افرادی را که بعنوان عضو سابق مدافع منافع این سازمانند وو در حرکتهای ملی ایرانیان دخالت میکنند وبیشتر سعی دارند که شهدا و مصدومین جنبش سبز را مصادره کنند زیر ذره بین قرار دهد
گو اینکه در شرائط تاریخی امروز غرب در تلاش برای معرفی تالی مورد قبول بجای حکومت کنونی ایران است وبهمین لحاظ این سازمان از لیست ارو پا حذف شده ولی واقعیت انست که سازمان مجاهدین خلق و یا هر نام دیگری که روی ان بگذارند تالی فاسد همین حکومت جمهوری اسلامیست
کاربر مهمان / 12 December 2011
رهبری تکرو و انحصارطلب مجاهدین، مسبب این فاجعه انسانی است. دلایل افول این سازمان پر طرفدار مذهبی ایران (در گذشته) در اینستکه، ۱- نبود روابط دمکراتیک مابین اعضا و فعالین سازمان با شورای رهبری که موجب اختلافات درونی و حبس و آزار آنها شد. ۲- ارتباط بیش از حد معمول با دول خارجی چون عراق، آمریکا و اکنون اسراییل که بیشتر به منافع ملی خود علاقمندند و از مجاهدین سواستفاده ابزاری کرده و میکنند.۳- تغییر ماهیتی از یک اشل بظاهر دمکراتیک سیاسی به یک فرقه مذهبی- سکتاریستی از نوع اسماعیلیه و الموتیها که به کنایه فرقه رجویه نام گرفته است.۴- رفتار و برخوردهای پرخاشگرانه و طلبکارانه با مخالفین سیاسی مجاهدین و شرکا (شورای مقاومت). ۵-نتیجهگیریهای سیاسی اشتباه و خارج نشدن از عراق پیش از حمله ناتو.۶- اعتماد و اطمینان کودکانه به قولهای نظامیان آمریکایی مبنی بر پشتیبانی و امنیت جانی ساکنان شهرک اشرف از جانب آنها. بجز پیامها و نوارهای صوتی مسعود رجوی که در سایت آنها به روز میشود و از واقعی یا جعلی بودن آنها، کسی اطلاعی ندارد، خبری از سرنوشت او نیست. در هر صورت امید است که جابجایی ساکنان اردوگاه به کشورهای امن، هرچه زودتر انجام شود تا بدست نیروهای عراقی، کرد یا ج.ا. نیفتند.
ایراندوست / 12 December 2011
آقاي مالكي در شرايطي دم از حقوق بشر و مراعات حقوق ساكنان اشرف مي زند و خواهان كمك از سازمان ملل متحد مي شود كه:
اولاً-سه ماه است مانع ثبت نام و شروع كار كميسارياي عالي پناهندگان ملل متحد در اشرف شده است
ثانياً-حتي در همين مقاله به عمد ناديده ميگيرد كه ملل متحد ساكنان اشرف را پناهجويان تحت حفاظت قانون بين المللي شناخته اما مالكي بجاي آن ، به ليست و نامگذاري ننگين تروريستي در آمريكا بعنوان فتواي قتل و « ضرب حتي الموت مجاهدين» استناد مي كند.
ثالثاً-بدستور نخست وزيري عراق از ساعت 1845 دقيقه شب گذشته 300 بلندگو كه چند روز به درخواست ملل متحد صدايشان خاموش بود، پس از بازسازي و افزودن دستگاههاي تقويت كننده همراه با دهها تن از مزدوران اطلاعات آخوندها با شدّت و حدّت مضاعف به يقه دراني و لجن پراكني و تهديد ساكنان اشرف به پايان ضرب الاجل روي آورده اند. اقدامات كثيف و ننگيني كه طبق نظريه هاي حقوقي متعدد از مصاديق بارز جنايت عليه بشريت و جنايت جنگي است
مقاومت ايران در اطلاعيه اشغال اشرف- شماره167، به تاريخ 8آذر اعلام كرده بود: مزدوران اطلاعات آخوندي به بازسازي و نوسازي علائم و پلاكاردها و شعارهاي خود و تجهيزات تقويت كننده بلندگوها مشغولند تا آماده راه اندازي مجدد باشند.
بنظر مي رسد مالكي در آستانة سفر به آمريكا و ديدار با رئيس جمهور اين كشور و همچنين در آستانة اجلاس شوراي امنيت در روز سه شنبه 15 آذر كه گزارش ويژه نماينده دبيركل و بحث درمورد اشرف را هم در دستور كار دارد، به شدت دست و پا مي زند با فريب افكار عمومي در آمريكا از مهلكه بگريزد و از اين رو، پيشاپيش به انطباق صوري مواضع خود با آنچه از او ميخواهند روي آورده است.
سخنگوي مجاهدين در اسلو دربارة مقاله مالكي و تعهد او به راه حل مسالمت آميز و پايبندي به حقوق بشر ودرخواست كمك از سازمان ملل گفت:
از سر گيري شكنجه با نعره هاي گوشخراشِ طبل زنان ِ لشكرِ شمر و ابن زياد با300 بلندگو در اشرف در ايام عاشورا، همزمان با سفر نماينده ويژه دبيركل ملل متحد از بغداد به نيويورك، گوياترين دليل بن بست گفتگوهاي نماينده ويژه دبيركل با مالكي در بغداد است. و الا اگر مالكي خواهان كمك و همكاري ملل متحد بود به نماينده ويژه دبيركل جواب سربالا نميداد و با شروع كار كميساريا در اشرف مخالفت نمي كرد. محكوميت هاي بين المللي اين ايام عليه ضرب الاجل سركوبگرانه مالكي را ناگزير از اعلام چنين مواضعي كرده است. اما در عين حال بغض و كين خود را با لودر و مزدور و بلندگو بر سر اشرف خالي مي كند.
سخنگوي مجاهدين در اسلو افزود: گفته ايم و تكرار ميكنيم كه ساكنان اشرف حتي براي جابجايي مسالمت آميز هم اعلام آمادگي كرده اند مشروط بر اينكه حفاظت از جان آنها، با تضمين هاي قابل قبول از جانب ملل متحد و آمريكا و اتحاديه اروپا، از جمله با نيروهاي كلاه آبي ملل متحد، و يا حتي استخدام شركتهاي حفاظتي آمريكايي به هزينه ساكنان اشرف، تأمين شود.
در شرايطي كه صحبت از باقي ماندن 17 هزار نيروي آمريكايي و پيمانكاران امنيتي در عراق است، ايالات متحده بر طبق موافقتنامه اي كه با يكايك ساكنان اشرف امضاء كرده است بايستي از هر حمله اي به ساكنان اشرف جلوگيري نموده و با مداخله فعال نظامي و سياسي، سلامت ساكنان را تا زمان انتقال آخرين فرد به كشور ثالث تضمين كند.
چه در اشرف و چه در هر جاي ديگر، مجاهدين هيچ نيروي مسلح عراقي را در داخل سياج خود نمي پذيرند. مخصوصاً براي امنيت و آرامش 1000 زن مسلمان مجاهد، افراد و نيروهاي عراقي نبايد هيچ مداخله اي در زندگي آنها طي دوران انتقال به كشورهاي ثالث بعمل بياورند.
علاوه بر اين، دولت عراق بايد موقعيت قانوني مجاهدان اشرف را بدون استثناء بعنوان پناهندگان تحت حفاظت قانون بين المللي و پرچم ملل متحد برسميت بشناسد.
محاصره و همه اقدامات محدود كننده وتهديد كننده از جمله كلية احكام و درخواستهاي دستگيري و استرداد، بايد لغو شود. اموال و دارايي هاي به غارت رفته در حملات مرداد 1388، دي ماه 1389، و فروردين 1390 بايد برگردانده شود.
حق دسترسي آزادنه ساكنان اشرف به همة خدمات بنيادين به هزينه خودشان بايد تأمين شود.
حقوق ساكنان اشرف، همچنانكه در نامه 7 اكتبر 2005 ژنرال براندنبرگ به ساكنان اشرف آمده است بايستي به تمام و كمال مراعات شود. از جمله:
-حق حفاظت شدن از خطر, خشونت, اجبار و تهديد و حفاظت ويژه در قبال حيثيت و حقوق زنان
-حق آزادي بيان و ارتباطات
-حق فعاليتهاي انتفاعي در چارچوب قانون
-حق ديدار با خانواده هايشان در داخل قرارگاه و پذيرايي از آنها مانند سالهاي 2003 تا 2009
-و حق ديدار با وكلا و خبرنگاران و پارلمانترها و ساير بازديدكنندگان
سخنگوي مجاهدين افزود: در غير اينصورت به وضوح پيداست كه مالكي، همان مالكي و خامنه اي و بشار اسد هم هماني هستند كه بودند تنها گزينه در برابر آنها مقاومت و ايستادگي و جنگ صدبرابر است .
ghadir / 12 December 2011