نعیمه دوستدار- برای خیلی از فعالان دانشجویی، این روزها سخن گفتن از وضعیت فعلی جنبش دانشجویی آسان نیست و به همان نسبت پرداختن به مسائل جنسیتی در این جنبش، در اولویتهای بعدی قرار میگیرد. از اینکه هنوز بسیاری از فعالان دانشجویی با احکام سنگین در زندان هستند و بسیاری محروم از تحصیل، میتوان پی برد که جنبش دانشجویی با همه چالشها، هنوز یک مشکل حل نشده برای حاکمیت ایران است.
ازمیان فعالان دانشجویی ایران، چند چهره برجسته در زندان، زن هستند: بهاره هدایت، عاطفه نبوی و مهدیه گلرو. بسیاری دیگر از دختران دانشجو هم در سالهای اخیر زندان و محرومیت از تحصیل را تجربه کردهاند. تجربهای که هیچگاه جدا از تجربه بدنه جنبش دانشجویی نبوده است. به مناسبت ۱۶ آذر، روز دانشجو در ایران، نگاهی داریم به وضعیت زنان در جنبش دانشجویی.
کمیسیون زنان، آغاز یک تغییر
سابقه پرداختن به مسائل زنان در جنبش دانشجویی آنقدر طولانی نیست و اگر سابقهای هم هست، شکل آن با تجربههای اخیر تفاوت بسیار دارد. در واقع توجه به زنان و مسائلشان، محصول تغییر رویکردی است که جنبش دانشجویی و تحکیم وحدت پس از سال ۸۴ و به دنبال فشارهای سیاسی آن دوران اعمال کردند. زینب پیغمبرزاده، فعال دانشجویی در این زمینه به زمانه میگوید: ”اینکه تحکیم از مسایل سیاسی فاصله بگیرد و بیشتر به مسائل اجتماعی نزدیک شود، مربوط به اواخر دوره اصلاحات بود. جامعه سرخورده شده بود. بحث سیاسی در جامعه جواب نمیداد و این بحث پیش آمده بود که اگر تحکیم از مسائل سیاسی فاصله بگیرد، بیشتر میتواند مخاطب داشته باشد. همان موقع بود که بحث کمیسیون زنان و حقوق بشر مطرح شد. حقوق بشر خیلی فعال نشد، ولی زنان چرا. دلیلش این بود که جنبش زنان در آن مقطع خیلی فعال بود و کمیسیون هم همراه آن پر و بال گرفت.”
تارا سپهریفر، دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی شریف معتقد است: “از سال ۸۵ که من با دفتر تحکیم در ارتباط بودم، رویکرد آن برقراری ارتباط با جنبشهای اجتماعی و نزدیک شدن به آنها بوده و فکر میکنم به خوبی هم موفق شده است. تعداد دانشجوهای دختری که در سال ۸۷-۸۸ در گروههای دانشجویی و انجمنها فعالیت داشتند، بارزترین نمونه این موفقیت میتواند باشد. در این زمینه میشود به فعالیتها و راهاندازی کمیته زنان دفتر تحکیم و گروههای کاری زنان در انجمنهای اسلامی هم اشاره کرد.”
زینب پیغمبرزاده: اینکه دانشجوها در همان گروههای کوچک، مناسبات جنسیتی را نقد کنند، در دراز مدت اثرگذار است. دختران دانشجو خیلی در فعالیتها دیده نمیشوند، چون مشکلاتشان دیده نمیشود
با وجود این تغییرات، هنوز این دید در میان فعالان جنبش دانشجویی وجود دارد که مسائل سیاسی مهمتر از مسائل اجتماعیاند و اگر به مسائل اجتماعی توجه میشود، به این دلیل است که به دنبال آن مسائل سیاسی مطرح شود. خانم پیغمبرزاده تاکید میکند: “مثلا در کوی دانشگاه، سالها برای مسائل صنفی و رفاهی اعتصاب غذا میشد، ولی هدفش مطرح کردن مسائل سیاسی بود. در کل دید مردانهای در جنبش وجود دارد. حتی اگر زنان هم وارد جنبش شده باشند، همچنان آن دید کلی مردانه هست. به این مسئله توجه نمیشود که امر شخصی، سیاسی است و مشکلاتی که زنان دارند به دلیل ساختار مردسالار جامعه، به اندازه نبودن آزادی بیان و بسته شدن یک روزنامه، سیاسی است و اهمیت دارد.”
مسئله زنان، صنفی یا سیاسی؟
برخی فعالان دانشجویی معتقدند جنبش دانشجویی ایران جایگاه خود را درست تعریف نکرده و درصدد بوده است تا در نبود احزاب، کارکرد سیاسی داشته باشد و جای احزاب و رسانهها را پر کند. خانم پیغمبرزاده از این نظر به جنبش دانشجویی انتقاد دارد: ”این تفکر وجود داشته است که جنبش دانشجویی باید دیدهبان جامعه مدنی باشد. در حالی که در واقع رکن چهارم دموکراسی، دیدهبانی جامعه مدنی است.
فعالیتهای جنبش دانشجویی هیچوقت در سطح دانشگاه تعریف نشده است. همه جای دنیا جنبش دانشجویی دید سیاسی دارد، اما اصل فعالیتش متمرکز در خود دانشگاه است. مثلاً جنبش دانشجویی مه ۶۸، دنبال آزادیهای اجتماعی برای کل جامعه است، اما تمرکز اصلیاش مسائل صنفی بوده است. مثلاً اینکه چرا خوابگاههای دانشجویی باید جدا باشند، چرا روابط استاد و دانشگاه سلسله مراتبی است و… ولی ما به جای توجه به مشکلات دانشجو، به این فکر کردهایم که چرا دانشجو مثل ما دغدغه سیاسی ندارد.”
در مقابل، تارا سپهریفر، این ویژگی را ذاتی جنبش میداند و میگوید: ”من فکر میکنم جنبش دانشجویی به واسطه جنسش، یعنی آدمهایی که در آن فعالیت میکنند یعنی افراد بین ۱۸-۳۰سال که شور دارند و به خاطر تاریخچهاش، یک جنبش اعتراضی آن هم از نوع رادیکال است و این نقطه ضعف جنبش نیست؛ بلکه به نظر من طبیعت آن است. خیلی وقتها هم جنبش سیاسی است.”
به مسئله حقوق زنان هم میشود از زاویه اجتماعی و سیاسی پرداخت. به نظر میرسد تاکنون این موضوع از جنبه سیاسی آن بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. زینب پیغمبرزاده میگوید: “رویکرد اولیه تحکیم، ارتباط برقرار کردن با جنبش زنان بوده تا مثلاً در تجمع زنان هشت مارس و ۲۲ خرداد و… با آنها همبستگی داشته باشند و به آنها در راه انداختن کمپین یک میلیون امضا و… کمک کند. مسئلهشان این نبود که داخل دانشگاه، دختر دانشجو چه دغدغهای دارد. دیدشان صنفی نبود و میخواستند روی مطالبات اجتماعی عام مردم جامعه تمرکز کنند. به این دلیل رفتند سراغ مسائل زنان. کمیسیون زنان تحکیم هم خیلی جایگاه مستحکمی نداشت، چون خیلی ارتباطش مشخص نبود. اینکه چطور باید فعالیت کند و نسبتش با تحکیم چیست، مشخص نبود. خیلی از دخترهای دانشجو هم به این کمیسیون به این چشم نگاه میکردند که از اینجا میتوانند خود را در ساختار تحکیم تثبیت کنند نه اینکه فعالیتی برای زنان داشته باشند. میخواستند در ساختار تحکیم دیده شوند و چون ساختار تحکیم رقابتی و مبتنی بر دموکراسی است، این دیده شدن باعث رشد آنها میشد.”
البته نتیجه این کار مثبت بود، چون وقتی تعداد دخترها بیشتر شد، در نهایت توجه به مسایل جنسیتی هم بیشتر شد.
تارا سپهریفر معتقد است: “برای شخص من، تغییر فضای فعالیت جنبش دانشجویی و برقراری توازن جنسیتی و پرهیز از گفتمانهای جنسیتی از سال ۸۴ تا ۸۹ کاملاً مشهود بود. البته باید به فعالیتهای بهاره هدایت که وارد شورای مرکزی شد و با تمام توان این سیاست را پیش برد نیز اشاره کرد. فضای جنبش دانشجویی در آستانه انتخابات ۸۸، به فضایی پذیرا و حامی جنبش زنان تبدیل شده بود. در حالی که در سالیان نه چندان دور، کاملاً از این بحثها اجنتاب میشد. اتفاق دانشگاه زنجان، یکی از نمونههای این ماجرا بود. نمونههای پررنگ دیگری مثل نقش جنبش دانشجویی در بحث تفکیک جنسیتی و لایحه حمایت از خانواده هم وجود دارد.”
به نظر میرسد با از سرگذراندن تحولات گوناگون اجتماعی- سیاسی، حالا شرایط جنبش دانشجویی و توجه آن به مسائل دختران دانشجو و جایگاهشان تغییرات زیادی کرده باشد. زینب پیغمبرزاده در توصیف گذشته و حال نگاه جنبش دانشجویی به دختران میگوید: “شرایط خیلی تغییر کرده است. آن زمان ما باید خیلی تلاش میکردیم تا جنبش دانشجویی و حتی زنان را قانع کنیم که این مسایل مهماند و باید به آنها توجه شود. ولی بهتدریج این مسائل آنقدر بزرگ شد که ناچار شدند به آن توجه کنند. البته اعتراضها هم تاثیر داشت. قبلاً ما باید اثبات میکردیم که مثلاً سهمیهبندی دارد اتفاق میافتد. الان که رسماً اعلام میشود، قاعدتا بیشتر مورد توجه قرار میگیرد.”
تارا سپهریفر: از سال ۸۵ که من با دفتر تحکیم در ارتباط بودم، رویکرد آن برقراری ارتباط با جنبشهای اجتماعی و نزدیک شدن به آنها بوده و فکر میکنم به خوبی هم موفق شده است. تعداد دانشجوهای دختری که در سال ۸۷-۸۸ در گروههای دانشجویی و انجمنها فعالیت داشتند، بارزترین نمونه این موفقیت میتواند باشد
خانم سپهریفر هم توجه به مسئله دختران دانشجو را ادامه طبیعی مطالبات دانشجویی میداند و معتقد است: “فکر میکنم بحث در اولویت قرار گرفتن مسائل زنان در جنبش دانشجویی، چیزی نیست که قرار باشد از جایی وارد جنبش شود. به دلیل توازن اعضا و فعالان، خواست بدنه و اصل خود جنبش و دانشجوها همین است و ارتباطی به حضور فعالان در خارج یا زندان ندارد، اما باید توجه داشت که فشارهای بیحد روی جنبش دانشجویی، بازداشتها، احکام طولانیمدت، اخراج و ستارهدار کردن دانشجویان معترض ممکن است نمود این فعالیتها را در فضای دانشگاه کمتر کند، اما از اولویت آنها نمیکاهد.”
در دانشگاهها اما فعالیتها به شکل غیر رسمی ادامه دارد. شبکهای ارتباطی از قبل میان فعالان دانشجویی وجود داشته است و هنوز هم هست. به این ترتیب فعالان سعی میکنند چه در داخل و چه در خارج، با هم ارتباط داشته باشند. هرچند خانم پیغمبرزاده میگوید: “تعداد فعالان خیلی کم شده. مثل قبل نیست که ما نسل جدیدی از دانشجوها را داشته باشیم که با نسل قبل ارتباط داشته باشند. میتوان گفت به نوعی گسست نسلی دارد اتفاق میافتد.”
نقد مناسبات جنسیتی، پیگیری خواستههای صنفی
در ادامه تحولات دو دوره ریاست جمهوری محمود احمدینژاد، تمرکز حاکمیت برای ایجاد محدودیت برای زنان، یکی از چالشهای اصلی جامعه مدنی ایران بوده است. در این شرایط به نظر میرسد که در داخل دانشگاهها کارزار سختی در انتظار جنبش دانشجویی زنان است.
زینب پیغمبرزاده اسلامی کردن دانشگاهها و به نوعی انقلاب فرهنگی جدید را از مسائلی میداند که به شکل مستقیم دختران را هدف گرفته است. پوشش و مشکلات خوابگاههای دانشجویی دختران که بسیار متفاوت با پسرهاست و بحث سهمیهبندی هم بهطور مستقیم با دختران دانشجو در ارتباط است. او مسئله تفکیک جنسیتی را هم مسئلهای میداند که هم دختران و هم پسران دانشجو را درگیر میکند.
تارا سپهریفر هم خوابگاه، مشکلات فضای آموزشی، کمبود امکانات وزرشی و رفاهی و مسئله پوشش اجباری را از آن دسته مسائل صنفی دختران دانشجو میداند که باید بهطور جدی پیگیری شوند. او بر پیگیری مطالبات صنفی دانشجویان و تقویت راههای ارتباطی آنان تاکید میکند و ادامه میدهد: “جنبشی میتواند یکپارچه باشد که بین اعضای آن گروههای اجتماعی وجود داشته باشد. تقویت پیوندها با استفاده از کلیه روشهای ارتباطی، تنها راه نزدیکی در سیستم سرکوبگر است.”
نقد در داخل جنبش، روشی است که زینب پیغمبرزاده آن را برای پیگیری مطالبات دختران دانشجو در شرایط فعلی پیشنهاد میکند: “اینکه دانشجوها در همان گروههای کوچک، مناسبات جنسیتی را نقد کنند، در درازمدت اثرگذار است. دختران دانشجو خیلی در فعالیتها دیده نمیشوند، چون مشکلاتشان دیده نمیشود.
مثلاً دختر دانشجویی که باید ساعت هشت و نیم شب به خوابگاه برگردد، با در نظر گرفتن دوری راه و ترافیک و… نمیتواند در روزهای خاص که قرار است جلسات ساعتها طول بکشد حضور داشته باشد. در گذشته هم به دلیل محدودیت امکانات دانشگاه برای استفاده از اینترنت، یک دختر دانشجو نمیتوانست در فعالیتهای مجازی و آپدیت کردن سایت و… مشارکت داشته باشد. این موانع جنسیتی باعث میشد دخترها نتوانند خیلی جدی وارد فعالیتهای عمومی اجتماعی- سیاسی شوند. تلاش برای تغییر اینها، هم دخترها را ترغیب میکند که وارد فعالیتها شوند، هم در نهایت به رشد جنبش دانشجویی کمک میکند.”
زنان اساسا در جمهوری اسلامی کجا هستند؟! جز زنان غیور ولایی آیا زن دیگری هم توانایی حضور در عرصه های مختلف اجنماعی و ساختار قدرت را پیدا می کند؟ اما گذشته از این حرف ها گزارش خوبی تهیه کرده اید. امیدوارم زنان در جنبش دانشجویی ایران جایگاه بهتر و قابل اعتناتری پیدا کنند.
کاربر مهمان / 08 December 2011