تظاهرات سراسری ۹۶ صحنه سیاستورزی را در ایران دگرگون کرد. این اعتراضها رهبری مرکزیتیافته نداشت، بنا به ابتکارعملهای جمعی اما مستقل در هر نقطه شکل گرفت، در دسته اعتراضات متعارف مطالبهمحور نیز نمیگنجید، حزبی نبود و بر مبنای طرد تمام نمایندگان حکومتی و انواع سیاستورزیِ حزبی، از جمله اصلاحطلبی شکل گرفت. و شاید مهمتر از همه اینکه برای نخستین بار در تاریخ حکومتی که پایههای مردمیاش را «مستضعفین» تعریف کردهبود، اعتراضهای دیماه توانست امر اقتصادی را به امر سیاسی، و آنتاگونیسم کار و سرمایه را به آنتاگونیسم مردم و دولت پیوند بزند.
این اعتراضها از سوی دیگر صحنه اندیشه سیاسی ایران را دگرگون کرده است. تحلیلگرانی که پیش از این برای فهمیدن کنشهای مردم همیشه آنها را از دریچه دولت یا حزب میدیدند و به دنبال رهبران و چانهزنها و مطالبات معین بودند، در برابر این اعتراضها به لکنت افتادند. بسیاری دیگر نیز با ابزارهای مفهومی قدیمی و نظریههای توضیحگر متعارف به سراغ این پدیده رفتند و تحلیلهایشان برای فهم «امکان نو» سیاست چندان موفق از آب درنیامد.
به این معنا، اعتراضات سراسری توانسته بود معنای جمعی سیاست را به آن بازگرداند؛ سیاستی که به گفته آلن بدیو، فیلسوف فرانسوی، کنش جمعی یک مردم برای «آشکارکردن نتایج یک امکان جدید» است؛ «امکانی که در حال حاضر نظم مسلط آن را سرکوب کرده».
حالا که یکماه از آغاز اعتراضات خیابانی میگذرد، زمانه میخواهد تا در گفتوگو با تحلیلگران نگاهی دوباره به آن «امکان نو» گشودهشده بیندازد و برای فهمیدن آن تلاش کند. به همین خاطر، در آستانه سالگرد انقلاب ۱۳۵۷ سراغ تحلیلگران مختلفی رفتیم که کمتر در رسانههای جریان اصلی حضور دارند. آنان از نسلهای متفاوت هستند.
در گفتوگو با تحلیلگران درباره علتها، پیامدها، و آیندههای ممکن اعتراضات دیماه ۹۶ پرسیدیم: از تفاوت آن با جنبشهای پیشین از جمله انقلاب ۵۷ و اعتراضات ۸۸؛ از موقعیت اقلیتهای جنسی و قومی در آن؛ از اینکه نقش جریانی که آزادی و عدالت را میخواهد چه بود و چه میتوانست باشد؛ یا این اعتراضها در بستر بینالمللی، به ویژه با توجه به جنگ سوریه چه معنایی داشت.
این دومین مجموعه از سلسله گفتوگوها در این باره است. در دومین نوبت، گفتوگو با مهتاب دهقان، حمید نوذری و سعید افشار را بخوانید.
از متن مصاحبه: “در جریان اعتراضات اخیر بسیاری نگران این بودند که تعداد زنان معترض به نسبت مردان کم است، و برخی انرژی زیادی صرف این کردند که نشان دهند زنان در این اعتراضات به انحای مختلف مهم بودند و باید خوشبین بود. شاید این مسئله در تحلیل نهایی درست باشد که تعداد بیشتر زنان حاضر در تظاهرات دستاوردهای بیشتری برای زنان به همراه خواهد داشت. اما در حال حاضر مسئله مهمتر برای فعالان زن (و فعالان زنان) شروع مبارزهای همزمان در سطح گفتار و در سطح کنش خیابانی است که علیه سازوکارهای کنترل و اتمیزهکردن آنها از سوی قدرت مردسالار طغیان میکند.”
از متن مصاحبه: “یک نتیجه فوری خیزش سراسری دیماه فروریختن تصویری بود که جمهوری اسلامی در منطقه از خود ساخته بود و بازنمایی میکرد. اما آنچه اکنون در نقطه مقابل این تصویر عیان شده، این است که ایران با همان مشکلاتی دست و پنجه نرم میکند که اکثر کشورهای منطقه: نبود آزادی های سیاسی/ اجتماعی، دخالت دین در دولت، نابرابری های جنسیتی، فساد و ارتشاء شدید و اختلاف طبقاتی و فاصله زیاد میان ثروتمندان و طبقات فرودست.”
از متن نوشته: “نقطه قوت چپ تاکید بر مساله طبقاتی پیوند با طبقه کارگر و پیشبرد خواسته های عدالتخواهانه است اما چپی که صرفا جنبههای اقتصادی را ببیند و غافل شود از سیاست کلان و بی اعتنایی به مساله دمکراسی و حقوق انسانها و آزادیهای شهروندی آن نقطه قوت تبدیل به نقطه ضعفاش خواهد شد. پیوند نان و آزادی است که میتواند چپ را در پیکارهای جاری و پیش رو به یک جریان و گفتمان نیرومند با قدرت بسیج تودهای تبدیل کند. همین حالا اصلاحطلبان حساس شدهاند، چپ را به عنوان خطر میبینند.”