حکومت ابتدا با بیاعتنایی کوشید جنبش دختران خیابان انقلاب را بیاهمیت جلوه دهد درحالی که از همان آغاز ویدا موحد، پیشگام این جنبش را دستگیر کردند. واکنشهایشان ضدونقیض است. بااینحال به گفته پلیس حدود سی نفر از کنشگران جنبش دختران خیابان انقلاب را به بهانه همراهی با کمپین چهارشنبههای سفید بازداشت کردهاند. این متن به واکنشهای آنها اهمیتی نمیدهد، بلکه میکوشد به نفس این کنش بپردازد، به اهمیت آن و تاثیر آن. در این رابطه زمانه با دو فعال حقوق زنان در ایران، سارا صحرانورد فرد و شهلا انتصاری دراین زمینه گفتوگویی داشته است.
ساختن “ما” یی بزرگ
جنبش دختران خیابان انقلاب از کنش ویدا موحد آغاز شد و پس از او زنان و مردان دیگری نیز به او پیوستند، در سنین مختلف و با عقاید مذهبی مختلف. تصویر زنی که با چادر به دختران خیابان انقلاب پیوسته است یکی از این نمونههای همبستگی است.
سارا صحرانورد فرد، اعتراض دختران انقلاب را فارغ از اینکه محرکی داشتهاند یا نه، و فارغ از اینکه در اقلیت هستند یا نیستند، با اهمیت میداند. او به زمانه میگوید:
«دختر شماره یک با شجاعت و دختران دنبالهرو با وفاداریشان شناخته میشوند. آنها را از اتهام نافرهیختگی و خواست جلوهگری بری میدانم. آنها عروسک فرنگی نیستند؛ ساده و بیآلایش به نظر میرسند. به نظرم حتی جویای نام نیستند (به ویژه پس از همهگیر شدن اعتراض)؛ چون زیرعنوان دختران انقلاب قرار میگیرند و با هویتی جمعی شناخته میشوند.
شهلا انتصاری، اهمیت کنشگری دختران خیابان انقلاب را در بالا بردن اعتماد به نفس و روحیه زنانی میداند که اعتقادی به حجاب اجباری ندارند.
حقوق فردی را نمیتوان از مردم گرفت
حق انتخاب پوشش یکی از پایهایترین حقوق فردی در دنیای مدرن است که با روی کار آمدن جمهوری اسلامی این حق از زنان گرفته شد.
شهلا انتصاری معتقد است کنشگری دختران خیابان انقلاب ازین جهت اهمیت دارد که این دختران و زنان جوان همان نسلی هستند که حاکمان ادعای تربیت آنها را داشتند ولی وقتی خواستهای درونی و جزو حقوق اولیه فرد باشد، تحت هر فشار و محدودیتی در هر نسلی و زمانی به هر حال خودش را بروز میدهد.
ناامیدی از جریان رسمی اصلاحات: به دست گرفتن ابتکار عمل
اعتراضات دی ماه نشان داد که بسیاری از مردم دیگر امیدی به اصلاحات ندارند. سارا صحرانورد، کنش دختران خیابان انقلاب را نیز ناامیدی زنان ایران از جریان رسمی اصلاحات میداند. زنانی که با وقوف برهزینههایی احتمالی کنشگریشان، خود اینگونه وارد فرایند اصلاحات میشوند.
او این کنش را یکی از موثرترین راههای رسیدن به آزادیهای مدنی میداند. به گفته او زنان در بیان مطالبات بهحاشیهرفتهشان «بدون خشونت»، در خیابان راه جدیدی پیدا کردهاند و این امر با ایجاد فضای سیال حق و وظیفه مشارکت مدنی، زنان را به دستیابی به جایگاه دلخواهشان امیدوار میکند.
مبارزه زنان با حجاب اجباری از انقلاب ۵۷ تاکنون
گروهی از زنان از آغاز انقلاب ۵۷ با حجاب اجباری مخالف بودند. به خیابانها ریختند و سکوت نکردند. اما در آن شرایط، بسیاری از گروههای سیاسی مطالبه آنان را بدون اولویت دانستند و از آنها حمایت نکردند. حکومت نیز با ایدئولوژی اسلامی با خشونت زنان را سرکوب کرد و حجاب را تحمیل کرد.
شهلا انتصاری با بیان اینکه زنان قبل از انقلاب حجاب اختیاری داشتند، به زمانه میگوید: «پس از انقلاب اقلیت کوچک و روحانیون حاکم میخواستند حجاب اجباری را به زنان تحمیل کنند، اتفاقا بسیاری از زنانی که اعتقادی به حجاب اجباری نداشتند، بدون داشتن هیچ ادعای سیاسی در بسیاری از بخشهای جامعه فعال بودند. با اینحال آنها حجاب اجباری را نپذیرفتند. اما متاسفانه نیروهای سیاسی به بهانه و توجیح اولویت نداشتن مطالبه حجاب اختیاری نسبت به سایر مطالبات، با سکوتشان به تحمیل حجاب اجباری حاکمان کمک کردند و از مبارزات و خواسته زنان حمایت جدی نکردند.»
آیا مبارزه با حجاب اجباری اولویت دارد؟
ما مسائل را در ذهن خود به صورت سوبژکتیو طبقهبندی میکنیم؛ به برخی اهمیت بیشتر و به برخی کمتر میدهیم. اگرچه ما مسائل را به صورت ذهنی طبقهبندی میکنیم اما این طبقهبندی کردنها خودآگاه یا ناخودآگاه در زیست مادی ما ریشه دارند.
درباره پرداختن به مطالبه حجاب اجباری رویکردهای متفاوت درمیان فعالان زنان و فعالین سیاسی وجود داشته است. معمولا فعالان زن طبقه متوسط آن را مطالبهای بسیار مهم و برخی دیگر از فعالان زنان آن را مهمترین اولویت زنان نمیدانند. پرسش اینجاست که آیا این امکان دارد که مطالبات زنان را اولویت بندی کنیم؟ به برخی نپردازیم و به آیندهای نامعلوم موکول کنیم؟
سارا صحرانورد مطالبه حجاب اجباری را مهم میداند اگرچه او به عنوان یک فعال زن بیشتر بر ابعاد دیگر تبعیض، به ویژه اشتغال، خشونت و قوانین مربوط به خانواده تمرکز داشته است.
او میگوید مطالبات زنان، مطالبات تمام زنان نیست. به این معنا که زنان در طبقات و اقشار مختلف جامعه، مطالبات متفاوتی دارند. به گفته سارا صحرانورد تنها مطالبه تغییر قوانین تبعیضآمیز در بین فعالان زن مطالبهای همگانی است.
شهلا انتصاری نیز با مطالبه حجاب اختیاری موافق است و آن را بسیار مهم میداند. زیرا به گفته او این مطالبه جزو اولین و بنیادیترین مطالبات زنان است و مغایرتی با سایر مطالبات زنان ندارد.
چرا به حجاب اجباری نه میگوییم؟
رضا شاه در فرآیند مدرن کردن ایران با کشف حجاب اجباری، حجاب از سر زنان برداشت؛ جمهوری اسلامی برای تثبیت اقتدار خود حجاب را به زنان تحمیل کرد. اجباری شدن حجاب به نمادی برای جمهوری اسلامی تبدیل شد و برای پاسداری از این سمبل، از آغاز تاکنون انرژی و هزینه بسیاری صرف کردهاند.
سارا صحرانورد معتقد است حجاب اجباری ابزاری برای کنترل زنان در عرصههای مختلف اجتماعی است و این کنترلگری در حوزه عمومی کنترلگری مردان در حوزه خصوصی و خانوادگی را بازتولید میکند.
به گفته او حجاب علاوه بر اینکه بدیهیترین و ابتداییترین حق زنان را از آنها میگیرد، پیامدهای چندوجهی محدودکنندهای را برای آنها به دنبال دارد؛ مثلا زنان با پذیرش حجاب در عرصه ورزش و تحرکات خاص اجتماعی با محدودیت و حتی محرومیت مواجه میشوند.
«همچنین زنان باید دخالت نیروهای امنیتی ارشاد را در حد و مرز پوشش خود تحمل کنند، که گاه و بیگاه به خودشان اجازه میدهند وارد حریم زنان شوند و برای آنها مزاحمت ایجاد کنند (در مدرسه، در دانشگاه، در خیابان، …).»
این فعال حقوق زنان معقتد است حجاب در سطح کلان، هم هزینه دارد. به گفته او پولی که صرف بهکارگیری نیروهای گشت ارشاد در خیابانها و ماموران حراست در ادارات میشود، هزینه ایجابی است. همچنین حجاب زنان هزینههای دیگری هم دارد مثلا رکود صنایعی چون گردشگری. در حوزه فرهنگی و هنری نیز محرومیت از حضور زنان در عرصه موسیقی، سینما و غیره، و بالتبع رکود فرهنگی تماما ضرر است.
در همین زمینه: