حسین نوشآذر – با وجود آنکه موپاسان عمر کوتاهی داشت و فقط ۴۲ سال زندگی کرد، اما مجموعهای عظیم از بیش از ۳۰۰۰ نوول یا داستان بلند، شش رمان، چند نمایشنامه و چند دفتر شعر از خود به جای گذاشت.بیجهت نیست که از موپاسان به عنوان یکی از بزرگترین نویسندگان فرانسه در قرن نوزدهم یاد میکنند.
او به خاطر دقتی که در وصف شخصیتها و پدیدهها دارد و همچنین به دلیل تواناییاش در مشاهده امور و زبان درخشانش تا همین امروز هم از نویسندگان پرمخاطب جهان بهشمار میآید. از دو رمان “یک زندگی” و “بل آمی” به عنوان آثار ماندگار موپاسان و شاهکارهای ادبی او یاد میکنند.
در مجموعه برنامههای ادبیات غرب در ۱۰ دقیقه که با هومر آغاز شد و با فیلیپ راث به پایان میرسد، امروز، به گی دو ماپاسان، استاد “داستان بلند” میپردازیم.
داستان کوتاه، داستان بلند و رمان
گی دوموپاسان مهمترین نویسنده “داستان بلند” (نوول) در فرانسه است. پیش از آنکه نگاهی بیندازیم به جهان داستانهای او باید بگوییم که “داستان بلند” نوعی از داستان است که از رمان کوتاهتر و از داستان کوتاه بلندتر باشد. معمولاً داستان بلند از نظر ساختاری میبایست دقیقتر و منسجمتر از رمان طراحی شده باشد.
“بل امی”، یکی از دو رمان مهم گی دو موپاسان
پیرنگ داستان بلند کاملاً مشخص است و معمولاً از یکی دو رویداد کاملاً مهم تجاوز نمیکند و همچنین زمان هم معمولاً از یک نظم مشخص پیروی میکند. پیشینه این نوع ادبی هم همانطور که در برنامههای پیشین یاد کردیم به ادبیات ایتالیا و به دکامرون نوشته بوکاچیو برمیگردد. هاینریش فن کلایست و تئودور فونتانه در کنار موپاسان از مهمترین نویسندگان داستان بلندند.
در ایران، ادبیات مدرن ما با “بوف کور” که یک داستان بلند به شمار میآید، آغاز شده است. هوشنگ گلشیری بعد از صادق هدایت مهمترین نویسنده داستان بلند در ایران است: “شازده احتجاب” و “دست تاریک، دست روشن” از او و همچنین “مد و مه” داستان ماندگار ابراهیم گلستان از مهمترین و درخشانترین نمونههای داستان بلند در ایران بهشمار میآیند. “گاوارهبان” نوشته محمود دولتآبادی و همچنین “تهران شهر بیآسمان” از امیر حسن چهلتن و نیز “عقرب” نوشته حسین مرتضائیان آبکنار از دیگر نمونههای موفق داستان بلند در ایران محسوب میشوند. با وجود این پیشینه درخشان در ایران که قدمتش به یک قرن میرسد، در ۱۰ سال گذشته بیشتر به دلیل اقتصاد بازار و شتابزدگی گروهی از نویسندگان سوداگر داستانهای بلند به عنوان رمان معرفی شدهاند و برخی داستانهای بلند هم هستند که در قالب رمان به بازار عرضه میشوند، اما در واقع از نظر تعداد شخصیتها و پیچیدگی رویدادها داستان کوتاه به شمار میآیند. این البته بحث جداگانهایست و خوب است که روزی به طور جدی به آن پرداخته شود. برمیگردیم به موپاسان و زندگی و دستاوردهای او.
انسانهای خردهپا و قهرمانان واقعی
یک زندگی، شاهکار دیگری از گی دو موپاسان
محیط اجتماعی که موپاسان با دقت زیاد و با علاقه زیاد به عینیتگرایی وصف میکند، در واقع ملهم از زندگی خود اوست. پدر موپاسان اشرافزاده ولخرج و خوشگذارنی بود که داراییاش را از دست داده بود. در جوانی هم، در نرماندی با دنیای کشاورزان و ماهیگیران آشنا شد. در فاحشهخانههای پاریس اخلاق بورژواها و ریاکاری آنها را شناخت. همه اینها را در داستانهای موپاسان بازمییابیم. او با صراحت، طرح دقیقی از ساختار روانی و شخصیتی انسانهای خردهپا شهرستانی که از رویدادهای شهر بزرگی مثل پاریس بیخبرند به دست میدهد. این انسانهای خردهپا، و البته زحمتکش با همه پرتگاههای اخلاقی و حماقتهایشان قهرمانان واقعی آثار موپاسان هستند. او همچنین از نظامیگری نفرت داشت. ریشه این نفرت را باید در تجربههای موپاسان جوان در جنگ فرانسه با پروسها جست. با این حال او زندگیاش را از راه کارمندی برای ارتش میگذراند و هرچند که از ارتش بیزار بود، اما نانش را از سازمان ارتش فرانسه درمیآورد.
موپاسان و رابطهاش با فلوبر
موپاسان در سال ۱۸۷۳ تحت تأثیر فلوبر نخستین داستانش را نوشت. رابطه موپاسان با فلوبر یک رابطه دوسویه بود: هم او را مانند پدری مهربان دوست میداشت و هم اینکه از فلوبر مانند آموزگاری سختگیر حساب میبرد. در هر حال نخستین داستانهای موپاسان به برکت دوستی و آشنایی با فلوبر که در آن زمان شهره خاص و عام بود در مطبوعات فرانسه انتشار مییافت. موضوع مهمترین داستان او، “بل امی” زندگی یک مرد فرصتطلب شهرستانیست که دل زنان را با ترفندهایی به دست میآورد، از موقعیت اجتماعی و خانوادگی معشوقههایش سوءاستفاده میکند و به تدریج در پاریس خود را در حد یک روزنامهنگار معتبر و یک ناشر بانفوذ و سپس یک سیاستمدار باقدرت ارتقاء میدهد. موضوع “یک زندگی” همانطور که از نامش پیداست، زندگی یک زن اشرافزاده آرمانباخته در طی ۱۵ سال است. موپاسان چه از نظر گزینش شخصیتها و چه به لحاظ تأکیدش بر وصف محیط زندگی انسانها و تأثیر محیط بر ساختار شخصیتی انسان از امیل زولا نیز بسیار تأثیر پذیرفته است. دستاورد او در واقع این است که تأثیراتش از فلوبر و زولا را در قالب “داستان بلند” عرضه کرد و به این نوع ادبی تشخص بخشید.
نومیدی، پوچی و خودکشی
موپاسان بیمار و بسیار نومید بود. او از یک سو به دلیل بیماری سیفلیس و از سوی دیگر به دلیل اعتقادش به نظریههای فیلسوف آلمانی آرتور شوپنهاور اعتقاد داشت که زندگی اصولاً بیمعنا و پوچ است. او که از کودکی از افسردگی و پیامدهای جسمانی آن مانند سردردهای مزمن رنج میبرد، برای تسکین خود به مواد مخدر روی آورد. اما مواد مخدر توهماتش را افزایش میدادند و حال عمومیاش را وخیمتر میکردند. او حتی اعتقادش را به داستاننویسی هم از دست داده بود و اعتقاد داشت که تنها کاری که در زندگی میتوان انجام داد، این است که به زندگی بخندیم. این نومیدی بر همه آثار موپاسان سایه انداخته است، اما در همان حال به آثار او عمق فلسفی میبخشد. روایت میکنند که در نوئل ۱۸۹۲ موپاسان که به دیدار مادرش رفته بود، برای نخستین بار از هوش رفت، اما به زودی به خود آمد و حالش بهتر شد. با وجود آنکه مادرش اصرار داشت که مدتی نزد او بماند و استراحت کند، به کن، در جنوب فرانسه رفت و در آنجا دست به یک خودکشی ناموفق زد. او را به تیمارستانی در پسی، در محله شانزدهم پاریس منتقل کردند. یک سال و نیم بعد او در این تیمارستان دق کرد و درگذشت. او را در گورستان مونپارناس در پاریس دفن کردند. گور ساموئل بکت، نویسنده محبوب من هم در همین گورستان غمزده قرار دارد.
پانویس:
فایل شنیداری کوتاهتر از متن منتشرشده است. (پاراگراف “داستان کوتاه، داستان بلند و رمان” در فایل شنیداری نیست)
در همین زمینه:
::مجموعه برنامههای ادبیات غرب در ده دقیقه در رادیو زمانه::