تلاش مأموران دادستانی برای بازداشت علیاکبر جوانفکر، مشاور مطبوعاتی رئیسجمهور، پس از کنفرانس مطبوعاتی او و تلاش جمعی از همکاران آقای جوانفکر برای ممانعت از بازداشت وی در روزنامه “ایران” و در پی آن درگیری دو گروه و استفاده از گاز اشکآور و بازداشت جمعی از روزنامهنگاران، آخرین حلقه از رویارویی حامیان اصولگرای رئیس دولت با منتقدان اصولگرای دولت محسوب میشود که به نظر می رسد به طور موقت در پی دخالت محمود احمدینژاد پایان یافته باشد.
از سعید رضوی فقیه، روزنامهنگار و پژوهشگر پرسیدهایم: تقابل و رویارویی این دو جریان به ویژه پیرامون این مسئله را چگونه ارزیابی میکنید و فکر میکنید رویارویی دو جریان اصولگرا چه پیامدهایی در پی خواهد داشت؟
سعید رضوی فقیه: البته من فکر میکنم که پشت پرده این اقدامات دستگاه قضایی یک درگیری سیاسی نه چندان پنهان نهفته است که در ماههای اخیر ما شاهد نمونههای مختلفی از آن بودیم، و آن تقابل بین جریان آقای احمدینژاد و کلیات نظام یا به تعبیر دیگر بقیه اصولگراها است. اما در هر صورت من فکر میکنم از آنجایی که آقای جوانفکر هم مثل دیگر شهروندان در برابر قانون باید تسلیم باشند، حکم بازداشت آقای جوانفکر از سوی دستگاه قضایی میتواند آزمونی برای این دستگاه باشد که آیا قوه قضاییه همانطوری که در برخورد با مخالفان اعم از معترضان، اصلاحطلبان و دیگران با قاطعیت عمل کرده و بعضاً حتی قوانین را هم زیرپا گذاشته و بسیاری از اصول و تعریفهای حقوقی را هم نادیده گرفته است، آیا در این زمینه هم میتواند خارج از فشارهای سیاسی حتی، اگر طرف آقای احمدینژاد باشد، مقاومت کند و قانون را اجرا کند!
سعید رضوی فقیه: آقای احمدینژاد توانسته است نه تنها نظام بلکه کشور را هم به گروگان گیرد. صرف نظر از این که چه اسنادی در دست او هست که تهدید به افشای آن اسناد میکند، آقای احمدینژاد بهعنوان رئیس جمهوری که بعد از یک انتخابات بسیار پرتنش و پرمسئله به قدرت رسیده است، خود را در شرایط و جایگاهی میبیند که بالاترین مقامات نظام، حتی قدرت یا جرئت برکناری او را ندارند…
من فکر میکنم اگر دستگاه قضایی امروز نتواند تحت تأثیر فشارها یا جنجالسازیهای آقای احمدینژاد و هوادارانش حکم بازداشت آقای جوانفکر یا هرکس دیگری را در مورد پرونده اختلاس یا هر پرونده دیگری به اجرا بگذارد، در عمل حیثیت و اعتبار خود را از دست داده و نه تنها به ناتوانی و ضعف در برابر ارادههای سیاسی پیدا و پنهان متهم میشود، بلکه به نابرابری و بیعدالتی شدید و تبعیض آشکار بین شهروندان ایران نیز متهم خواهد شد که چگونه در مورد بهخصوص اصلاحطلبان و معترضان بعد از انتخابات با شدت عمل غیرمتعارف عمل کرده است، در حالی که از اجرای یک حکم بازداشت برنمیآید.
فکر میکنید آقای احمدینژاد با چه اهرم فشاری توانست مانع از بازداشت مشاور خودش شود؟
بههرحال رئیس جمهور بهعنوان یک مقام عالی سیاسی در حدی هست که با رایزنی و حتی با اعمال فشار و یا حتی تهدید بتواند جلو اجرای بعضی از احکام قضایی را بگیرد. این امر تاحدی متعارف است. نه تنها در ایران، بلکه در جاهای دیگر هم دیده شده است. اما دو نکته را میتوان از این مسئله آموخت. یک این که چرا آقای خاتمی زمانی که رئیس جمهور بود نتوانست در برابر برخی از اقدامات غیر قانونی یا غیر عادلانه قوه قضاییه مقاومت کند، در حالی که میتوانست بهعنوان رئیس جمهور فشار آورد، تهدید کند و از بسیاری از اقدامات دستگاه قضایی علیه اصلاحطلبان جلوگیری کند. نکته دیگری که میآموزیم این است که آقای احمدینژاد همانطور که میدانید الان دستهایش خالی است. بنابراین چگونه میتواند با این همه فشارهایی که مجلس و قوه قضاییه بر او و براطرافیان او وارد میکنند، مقاومت کند.
من گمان میکنم شاید به خاطر این باشد که آقای احمدینژاد توانسته است نه تنها نظام بلکه کشور را هم به گروگان گیرد. صرف نظر از این که چه اسنادی در دست او هست که تهدید به افشای آن اسناد میکند، آقای احمدینژاد بهعنوان رئیس جمهوری که بعد از یک انتخابات بسیار پرتنش و پرمسئله به قدرت رسیده است، خود را در شرایط و جایگاهی میبیند که بالاترین مقامات نظام، حتی قدرت یا جرئت برکناری او را ندارند، برای این که کشور را قطعاً با این برکناری به آستانه بحران تازهای خواهند کشاند. نحوهی برخورد آقای جوانفکر و بعضی از کارکنان روزنامهی “ایران” یا خبرگزاری “ایرنا” نشان میدهد که آنها اهل مقاومت هستند و حاضر نیستند که به سادگی زمین را به حریف خودشان واگذار کنند. من گمان میکنم باید روزهای آینده پرخطر و پرتنشی را در انتظار بنشینیم و ببینیم آقای احمدینژاد و تیم اطرافش در برابر تصمیمات مجلس، قوه قضاییه یا کلیت نظام یا حتی تصمیمهای رهبری چه واکنشی نشان میدهند. نظر من این است که رهبری بهعنوان کسی که در تمام سالهای گذشته توانسته بهعنوان قدرت برتر و قدرت قاهره بسیاری از مسائل را حل و فصل کند، چرا امروز ساکت نشسته و نظاره گر این ماجراهایی است که امنیت کشور و آرامش کشور را، آن هم در یک چنین شرایط بحرانی، متشنج کرده است.
درگیری و بازداشت روزنامهنگاران روزنامه “ایران”
فکر میکنید چقدر این تقابل بهویژه در آستانه انتخابات نهمین دوره مجلس در راستای کسب اکثریت مجلس معنا پیدا میکند؟
قطعاً این حوادث بیربط به انتخابات مجلس نیست و من فکر میکنم که حداقل آقای احمدینژاد توانسته است این رقابت را به رقابت بین هست و نیست تبدیل کند و مسئله را به مسئله همه یا هیچ تقلیل دهد؛ به نحوی که امروز هم آقای احمدینژاد و هم نیروهای مقابلش در شرایطی هستند که هرکدام اگر در برابر حریف عقبنشینی کند، باید همهچیز را به او واگذار کنند. من گمان میکنم اگر آقای احمدینژاد بتواند از بازداشت اطرافیان خودش که به چپاول اموال عمومی و غارت و دزدی متهم شدهاند، مقاومت کند و جلوی اقدامات قوه قضاییه را بگیرد، بقیه ارکان نظام هم دیگر هیچگونه کارآمدی در برخورد با او نخواهند داشت و او خواهد توانست با همین شیوه قهرآمیزی که تاکنون در برابر قوه قضاییه و قوه مقننه پیش گرفته است، اراده خود را به پیش ببرد و یک اقلیت پرشور و تمامیتطلب بتوانند نه تنها نظام جمهوری اسلامی، بلکه کشور را به گروگان بگیرند و با ناکارآمدی همه اوضاع اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشور را تخریب کنند؛ آن هم در شرایطی که امنیت ایران و منافع ملی ایران جداً در خطر است.
قوه ی قضائیه هیچ وقت آبرو نداشته .با توجه باینکه قانون هم تبعیض را قانونی کرده و اگر هم دچار مشکل شدند موضوع حکم حکومتی مطرح می شود پس شما نگران آبروی قوه ی قضائیه نباشید .
اما در مورد سئوال دوم اینکه احمدی نژاد با توجه باعتراف شما که بدون پشتوانه توانسته همه ی ایران را به گروگان بگیرد یعنی به نظر شما چنین کسی سیاستمداری با هوش نیست ؟ اگر نه پس به تحلیلتان هم شک کنید . احمدی نژاد از جایگاه یک رئیس جمهور با تعاریف جمهوری اسلامی و قانون اساسی دارای اهرمهایی ست که او را قادر می سازد حداقل در دوران ریاستش از آن اهرمها استفاده کند . کار احمدی نژاد در زمانی به پایان می رسد که جناحش انتخابات مجلس را بطور کلی از دست بدهند تا طرفدارانش از قدرت او ناامید شده و دور او را خالی کنند به همین دلیل است هر دو جناح انتخابات را نقطه ی مرگ و زندگی جناح خود می دانند هر جناحی که شکست خورد سپاه بسیج و سایر جیره خواران به سمت جناح دیگر تماما کوچ کرده تا به نان و نوایی برسند . هم خامنه ای و هم احمدی نژاد هر دو با واقعیت اطرافیان خودشان به خوبی آگاهند و از همینروست که ناصحانی چون دکتر خزعلی و … دستیاران خامنه ای را وادار به واکنش می کند هم اکنون آتش بیاران دو جناح بدون آنکه به مواضعشان قطعیت دهند برای هر دو طرف هورا می کشند تا زمانی که این قطعیت برای طرفداری منافع مطمئنی برایشان ایجاد کند . و تا کنون احمدی نژاد نشان داده است که ستونی مطمئن برای طرفداران مطمئنش هست و همین استحکام او همراه با چاشنی بی پروائی اش و همچنین پرونده های فساد بیت رهبری مجلس قوه ی قضائیه و … او را تبدیل به لیدری قابل اتکاء کرده است .
اما شما تنها به قاضی می روید نه تنها احمدی نژاد بلکه کل جمهوری اسلامی در فساد و رشوه خواری و ویران کردن ایران شکنجه و سرکوب مردم مشارکت دارند و هر دو جناح برای منافع قشر کوچک و حقیر خود ایران و همچنین مردم ایران را دچار مخاطرات عظیمی نموده اند و همچنان نیز با جهالت خود سیاستهای سه دهه ی گذشته را ادامه خواهند داد . تروریزم – حقوق بشر – انرژی اتمی و پول شویی که تحریم ایران و همچنین قطعنامه های پیاپی سازمان ملل را به ارمغان آورده همه سیاستهای مشترک جناحهای مختلف در جمهوری اسلامی ست .
کاربر مهمان فرهاد - فریاد / 24 November 2011
توجه: کامنتهای توهینآمیز منتشر نمیشوند. کامنتهای حاوی لینک به عنوان "اسپم" شناخته میشوند.
قوه ی قضائیه هیچ وقت آبرو نداشته .با توجه باینکه قانون هم تبعیض را قانونی کرده و اگر هم دچار مشکل شدند موضوع حکم حکومتی مطرح می شود پس شما نگران آبروی قوه ی قضائیه نباشید .
اما در مورد سئوال دوم اینکه احمدی نژاد با توجه باعتراف شما که بدون پشتوانه توانسته همه ی ایران را به گروگان بگیرد یعنی به نظر شما چنین کسی سیاستمداری با هوش نیست ؟ اگر نه پس به تحلیلتان هم شک کنید . احمدی نژاد از جایگاه یک رئیس جمهور با تعاریف جمهوری اسلامی و قانون اساسی دارای اهرمهایی ست که او را قادر می سازد حداقل در دوران ریاستش از آن اهرمها استفاده کند . کار احمدی نژاد در زمانی به پایان می رسد که جناحش انتخابات مجلس را بطور کلی از دست بدهند تا طرفدارانش از قدرت او ناامید شده و دور او را خالی کنند به همین دلیل است هر دو جناح انتخابات را نقطه ی مرگ و زندگی جناح خود می دانند هر جناحی که شکست خورد سپاه بسیج و سایر جیره خواران به سمت جناح دیگر تماما کوچ کرده تا به نان و نوایی برسند . هم خامنه ای و هم احمدی نژاد هر دو با واقعیت اطرافیان خودشان به خوبی آگاهند و از همینروست که ناصحانی چون دکتر خزعلی و … دستیاران خامنه ای را وادار به واکنش می کند هم اکنون آتش بیاران دو جناح بدون آنکه به مواضعشان قطعیت دهند برای هر دو طرف هورا می کشند تا زمانی که این قطعیت برای طرفداری منافع مطمئنی برایشان ایجاد کند . و تا کنون احمدی نژاد نشان داده است که ستونی مطمئن برای طرفداران مطمئنش هست و همین استحکام او همراه با چاشنی بی پروائی اش و همچنین پرونده های فساد بیت رهبری مجلس قوه ی قضائیه و … او را تبدیل به لیدری قابل اتکاء کرده است .
اما شما تنها به قاضی می روید نه تنها احمدی نژاد بلکه کل جمهوری اسلامی در فساد و رشوه خواری و ویران کردن ایران شکنجه و سرکوب مردم مشارکت دارند و هر دو جناح برای منافع قشر کوچک و حقیر خود ایران و همچنین مردم ایران را دچار مخاطرات عظیمی نموده اند و همچنان نیز با جهالت خود سیاستهای سه دهه ی گذشته را ادامه خواهند داد . تروریزم – حقوق بشر – انرژی اتمی و پول شویی که تحریم ایران و همچنین قطعنامه های پیاپی سازمان ملل را به ارمغان آورده همه سیاستهای مشترک جناحهای مختلف در جمهوری اسلامی ست .
کاربر مهمان فرهاد - فریاد / 24 November 2011