تحقیقات جدیدی که در ژورنال اپیدمیولوژی و سلامت اجتماع منتشر شده، نشان داده که سعادت زنان و مردان به ویژه در میانسالی به داشتن یک شبکه گسترده از دوستان وابسته است و کمبود دوست، به طور آشکاری با برخورداری از سطح پایین‌تری از سلامت روانی در ارتباط است. زیستن در زمانه ارتباطات گسترده، جایی که صدها دوست در شبکه اجتماعی مجازی هریک از ما وجود دارد، منطقی است که توقع داشته باشیم از نظر روانی در بهترین شرایط در طول تاریخ قرار داشته باشیم. اما آیا این طور است؟ آیا فیس بوک، توییتر، لینکداین، واتس‌اپ و چندین حساب ایمیل ما را آن طور که ارسطو می‌گفت تبدیل به یک روح در چندین بدن کرده است؟

لاکشمی، بلاگر و از نویسندگان این مطلب می‌گوید:

عنوان آدمی که نسبت به حضور در شبکه‌های اجتماعی هنوز عقب‌افتاده به حساب می‌آیم، پاسخ من به این سوال منفی است، دوستی به نطر من در تجربیات زندگی شکل می‌گیرد و با خاطراتی که برای طرفین یگانه و شخصی هستند، معنا می‌یابد. بهترین دوست من همچنان زنی است که ساندویچ‌های مرا در کودکستان می‌خورد و از من در مقابل آزار بقیه حمایت می‌کرد. دوستی ما عمری طولانی‌تر از شبکه‌های اجتماعی و جتی اینترنت دارد. اما بچه‌ من که در سنین نوجوانی قرار دارد، متفاوت است. دوستان او در طیف وسیعی قرار می‌گیرند. او از این لحاظ استثنایی نیست، بر اساس یک پژوهش، دو سوم نوجوانانی که مورد بررسی قرار گرفته‌اند، دوستان خود را از طریق شبکه‌های اجتماعی به دست آورده‌اند و از شبکه‌های اجتماعی برای حفظ ارتباط با دوستان جقیقی خود در دنیای واقعی استفاده می‌کنند. در حالی که من در هنگام مشکلات برای پیدا کردن یک همدل به خانه دوستم می‌روم، ۷۰ درصد نوجوانان این تحقیق گفته‌اند که از شبکه‌های اجتماعی برای همدلی با دوستانشان استفاده می‌کنند. کدام یک از ما درست عمل می‌کنیم؟ بچه من یا خود من؟

پروفسور روانشناسی دانشگاه آکسفورد، رابین دانبر این نظریه را مطرح کرده که مردم تنها قادرند ۱۵۰ رابطه ثابت ایجاد کند. این عدد اکنون به نام عدد دامبر شناخته می‌شود. اما حتی در میان همین ۱۵۰ رابطه با ثبات، ۴.۱ درصد قابل اتکا هستند و ۱۳.۶ درصد در هنگام یک بحران عاطفی، ابراز همدلی می‌کنند. اما آیا این چیز بدی است؟ یک تحقیق دیگر که در سال ۲۰۰۶ انجام شده، نشان می دهد که هر آمریکایی تنها دو دوست واقعی نزدیک در زندگی دارد. از آن زمان به بعد ما به آمار جدید دسترسی نداریم. اما با در نظر گرفتن اینکه تعداد دوستان نزدیک از سال ۱۹۸۵ از سه نفر به دو نفر در سال ۲۰۰۶ کاهش یافته، به نظر می‌رسد که اکنون تعداد دوستان نزدیک در عالم واقع، کاهش یافته باشد. بنابراین ۴ دوست قابل اتکا از میان ۱۵۰ آدم آنلاین، بهتر از داشتن دو رفیق در زندگی واقعی است. در واقع، تحقیقی که در مورد نوجوانان انجام شده، نشان می‌دهد که ۶۸ درصد نوجوانان، گفته‌اند که در هنگام بحران‌های زندگی‌شان از شبکه‌های اجتماعی همدلی و حمایت دریافت کرده‌اند.

آیا تفاوتی میان دوستی در دنیای واقعی و دوستی در دنیای آنلاین وجود دارد؟ به نظر می رسد حتی اگر تفاوتی وجود داشته باشد، مرز آن چندان مشخص نیست. برای تعامل در شبکه‌های مجازی راه‌های متنوعی وجود دارد که می‌توان برای آنها از قبل برنامه‌ریزی کرد. این چیزی است که در زندگی عادی وجود ندارد. در میان نوجوانان که به نظر می‌رسد بزرگترین گروه کاربران شبکه‌های اجتماعی باشند، ۸۵ درصد گفته‌اند که مردم خود را در شبکه‌های اجتماعی طور دیگری نشان می‌دهند، ۷۷ درصد گفته‌اند که مردم در شبکه‌های اجتماعی کمتر از زندگی واقعی قابل اعتمادند. به نطر افراد بزرگسال، دوستی‌های آنلاین، قابل اعتمادتر است. به نطر می‌رسد که انتظارات از دوستان موضوعی وابسته به سن است.

لاکشمی: فرزند نوجوان من معتقد است که دوست کسی است که می‌توانی با او خوش بگذرانی و این موضوع ارتباطی به قابل اعتماد بودن ندارد. به نظر من، دوست کسی است که قابل اعتماد است و در شرایط حساس زندگی از آدم حمایت می‌کند. این به آن معناست که اعتماد و صداقت در رابطه دوستی مهم است. به علاوه، مساله درک متقابل با افزایش سن، روشن‌تر می شود.

کودکان و نوجوانان درخواست‌های دوستی آنلاین یا غیرآنلاین را بدون درک عمیق از تعهدات رابطه می‌پذیرند. یک فرد بزرگسال، باید بداند که موضوع غیرمطمئنی در رابطه وجود ندارد و اعتماد و جدیتی در رابطه دو طرفه وجود دارد که فراتر از فشار دادن دکمه لایک روی یک عکس سلفی است.

یکی دیگر از مسایل مربوط به دوستی، ساختار لایه‌ای سلسله مراتبی در بخش‌های درونی‌تر رابطه نزدیک است که در لایه‌های بیرونی در مورد آشنایان هم مطرح است. هر لایه دو روابط دوستانه، یک سطح دیگری از تعامل و صمیمیت را نشان می‌دهد. در حالی که محدودیت‌های زمان و تعهد، دوستی را در دنیای واقعی را محدود می‌کند، در شبکه‌های اجتماعی، با توجه به گستردگی زمانی این رسانه، این موانع از میان می‌روند. بر این اساس، هرچند می‌توان دوستان زندگی واقعی را به عنوان بهترین دوستان برای تکیه کردن طبقه بندی کرد، طبقه‌بندی دوستان خوب برای شادنوشی و  خوشگذرانی در فضای آنلاین، اگر نگوییم غیرممکن، دشوار است.

مهم نیست که شما کدام سمت این بحث قرار دارید: مسلم است که رسانه‌های اجتماعی آینه بزرگ‌نمایی از زندگی واقعی و بازتابی از آن هستند. در زندگی واقعی، ما مردم را ملاقات می‌کنیم، بعضی‌ها باقی می‌مانند و بعضی‌ها می‌روند و آنهایی که در گذر زمان باقی می‌مانند،  وارد لایه‌های عمیق‌تر دوستی‌های ما می‌شوند. بقیه ممکن است جایگزین شوند یا پس زده شوند چه به شکل تصادقی چه به شکل انتخابی. تحقیقات نشان می‌دهد که ما نیمی از شبکه ارتباطات نزدیک خود را هر هفت سال یک بار از دست می‌دهیم. شبکه‌های اجتماعی هم متفاوت نیستند، تنها تفاوت، بازه زمانی این تغییرات است که نسبت به زندگی واقعی کوتاه‌تر است – هفت سال در زندگی مجازی، یک عمر است.

خوب است اگر بتوانیم دایره دوستان خود را گسترش دهیم، چه در زندگی واقعی و چه در شبکه‌های اجتماعی و همان طور که در زندگی واقعی روابط‌مان را حفظ می‌کنیم، در شبکه اجتماعی هم همین کار را بکنیم. اما در هر شرایطی باید این جمله رالف والدو امرسون را به یاد داشته باشیم: «تنها راه دوست پیدا کردن این است که خودمان دوست کسی باشیم.»