سارا روشن – آلبوم جدید “بازگشت به تکامل” کاری از امید شیرازی، با نام هنری “مستر شیرازی”، به تازگی به بازار آمده است.

 
امید شیرازی، هنرمند موسیقی الکترونیک ساکن کلن آلمان است. به گفته این هنرمند، طراحی روی جلد آلبوم “بازگشت به تکامل”، کتابچه و همه ترانه‌های آن یک فلسفه دارد.
 
 
آقای شیرازی می‌گوید: “اگر به تاریخ بشریت نگاه کنید، می‌بینید که انسان زمانی قدم بزرگی به جلو برداشته که به خودآگاهی رسیده است. تا قبل از آن، کم و بیش مانند حیوان کنار هم‏ زندگی می‌‏کردیم. تا این‌که زمانی به این نتیجه رسیدیم که: من، من هستم؛ به عنوان جزئی از یک اجتماع بزرگ‏‌تر. درست است که ما تک هستیم، ولی در عین حال، جزئی از یک مجموعه بزرگ‌تر هستیم. به نظر من، ما الان به زمانی رسیده‏ایم که آماده‏ایم قدم دیگری به جلو برداریم که گذشته از این‏که خودآگاهی داشته باشیم، باز به یاد بیاوریم که ما جزئی از طبیعت هستیم.
 
 
امید شیرازی: اگر ما همدیگر را از بین ببریم و هیچ آدم دیگری روی زمین نباشد، تا چندهزار سال دیگر زمین انسان را فراموش کرده است. پس این ما هستیم که به زمین احتیاج داریم تا بتوانیم زنده بمانیم.
 
اغلب آدم‏‌ها با این اعتقاد زندگی می‌‏کنند که من از طبیعت جدا هستم، من بیرون طبیعت هستم. در حالی‏که اینجوری نیست. اگر ما همدیگر را از بین ببریم و هیچ آدم دیگری روی زمین نباشد، تا چندهزار سال دیگر زمین انسان را فراموش کرده است. پس این ما هستیم که به زمین احتیاج داریم تا بتوانیم زنده بمانیم.”
 
امید شیرازی اواسط دهه‏ شصت خورشیدی، دوران جنگ ایران و عراق، در ۱۶ سالگی و بدون خانواده‏اش به آلمان مهاجرت می‌‏کند. در سال‏های اول مدرسه، با کامپیو‌تر آغاز به ساخت موسیقی الکترونیک می‌‏کند.
 
امید شیرازی: زمانی که موسیقی الکترونیک هنوز خیلی جا نیفتاده بود، من به عنوان دانش‏آموز کار با این موسیقی را شروع کردم. یک کامپیو‌تر خیلی کوچک داشتم و یکی از اولین نرم‏افزارهایی که روی کامپیو‌تر بود، یک برنامه‏ موسیقی بود که من شروع کردم با آن سروکله زدن.‌‌ همان زمان هم که ۱۷ ساله بودم، تازه شروع کردم به ویلون زدن.
 
خیلی برایم جالب بود که اصلاً چه امکاناتی توی کامپیو‌تر هست که می‌‏شود با آن موسیقی زد. امکانات اجرای موسیقی با کامپیو‌تر در آن زمان خیلی پیش‏ پا افتاده بود، ولی برای من خیلی جالب بود. طوری که تقریباً همه‏ زمانی را که من پای کامپیو‌تر می‌‏گذراندم، صرف آن می‌‏شد که با این نرم‏افزارهای موسیقی سروکار داشته باشم. واقعیت این است که آن زمان ما تازه به این کشور آمده بودیم و اصلاً موقعیت خوبی نداشتیم. به همین خاطر هر قطره‏ای از امکانات که در اختیارمان قرار می‌‏گرفت، آن را یک‏جوری می‌‏بلعیدیم و سعی می‌‏کردیم حداکثر استفاده را از آن بکنیم.
 
چرا موزیک الکترونیک؟
 
آن زمانی که از ایران آمدم، خیلی به موسیقی برک‏دانس و هیپ‏پاپ علاقه داشتم. برای خودم هم خیلی جالب بود که اصلاً این موسیقی‏‌ها را چگونه می‌‏سازند. چون طیف صوتی، چیزی است که در موسیقی ایرانی خیلی جایی ندارد. متأسفانه امروز هم همینطور است و ما موسیقی ایرانی را همیشه با ملودی و ریتم یا اگر خیلی مدرن باشد، با جنبه‏های هارمونی می‌‏شناسیم.
 
طیف صوتی در موسیقی ایرانی چندان شناخته شده نیست و موسیقی الکترونیکی، موسیقی‏ای است که توانسته طیف صوتی را به مرحله دیگری در موسیقی تمام دنیا برساند. چون شما می‌‏توانید اصواتی را درست کنید که تا به حال هیچ‏وقت نبوده‏اند.
 
تلاش و مطالعه فردی
 
امید شیرازی بعد از دوران مدرسه، در رشته آهنگسازی جاز و الکترونیک در هلند و آلمان تحصیل می‌‏کند. ولی تاکید می‌‏کند که از کار و مطالعه فردی بیشترین چیز‌ها را یاد گرفته است.
 
او می‌گوید: “از مجلات، از کتاب و از روی دست این و آن نگاه کردن و سروکله زدن خودم با دستگاه‏های مختلف، توانستم خیلی چیز‌ها را یاد بگیرم. دستگاه‏های الکترونیکی آن زمان خیلی گران بودند و مثلاً من برای خرید اولین سینتی‏سایزر (کیبورد)، شش هفته توی کارخانه به عنوان دانش‏آموز کار کردم و مقداری هم از پول‏هایی را که از قبل پس‏انداز کرده بودم، روی آن گذاشتم.
 
ولی اگر کیت (قطعات الکترونیکی) دستگاهی را که آن وقت ۴۰۰ مارک بود می‌‏گرفتم، شاید یک‏دهم قیمت درمی‏آمد. این خیلی تشویق بزرگی بود و هرکسی می‌‏دید، می‌‏گفت این چیست؟ من تا به‏حال چنین چیزی ندیده‏ام. اولین دستگاه‏های استودیویی من این‏طوری بود.”
 
 
امید شیرازی: اگر ما دنبال آزادی هستیم، می‌‏توانیم به آزادی دست پیدا کنیم. اگر دنبال بالانس و تعادل روحی هستیم، می‌‏توانیم به آن دست پیدا کنیم. ولی باید در درجه اول خودمان را تغییر بدهیم که بتوانیم دنیای بیرونی را تغییر بدهیم.
 
این آهنگساز با همین روش یک ساز ساخته به نام “فریک” (Freek) که در زبان انگلیسی به معنای عجیب و غریب است، ولی اسم این ساز با دوتا ee نوشته می‌‏شود که به معنای آزادی هم هست. ساز فریک مانند یک گیتار است با تعداد زیادی دکمه که نوازنده می‌تواند با فشار یا چرخش آن‌ها نواهای مختلفی را اینجا کند.
 
وی درباره ساز فریک این‌گونه توضیح می‌دهد: “انگیزه‌ام برای ساخت این ساز در درجه‏ اول برطرف کردن یکی از نقص‏‌ها یا نقاط ضعفی بود که به نظر من موسیقی الکترونیک در اجرای زنده دارد و آن این است که وقتی کسی موسیقی الکترونیک می‌‏زند، همیشه دستگاه‏اش روی میز، جلوی اوست و دارد کارهایی می‌‏کند. ولی هیچ‏کس نمی‌‏داند دارد چه می‌‏کند.
 
در حالی‏که اگر یک گیتاریست را روی صحنه ببینید و خودتان هم با آن ناآشنا باشید، می‌‏بینید که حرکت‏های دست نوازنده با اصواتی که از توی بلندگو‌ها درمی‏آید، ربط دارد. موسیقی الکترونیکی این را ندارد. من می‌‏خواستم این جنبه اجرایی را به موسیقی الکترونیک منتقل کنم.
 
برقرار کردن ارتباط با تماشاچی‏‌ها و شنوندگانی که توی سالن ایستاده‏اند و دارند اجرای یک کار موسیقیایی را نگاه و به آن گوش می‌‏کنند، همیشه برای خود من خیلی جالب بوده است. به‏خاطر این‏که آدم انرژی می‌‏فرستد و انرژی می‌‏گیرد.
 
در درجه دوم، این ساز به من آزادی‏ای را می‌‏دهد که یک‏سری ایده‏‌ها را اجرا کنم که با هیچ ساز دیگری نمی‌توانم.
 
علاوه بر آن، یک جنبه فلسفی هم پشت این ساز است و آن این‏که این فقط یک ساز است، ولی نماد آن است که من توانسته‏ام، چیزی را که به آن معتقد بوده‏ام، اجرا کنم. من معتقدم ما توی تمام جنبه‏های زندگی‏مان می‌‏توانیم این جریان را اجرا کنیم. اگر ما دنبال آزادی هستیم، می‌‏توانیم به آزادی دست پیدا کنیم. اگر دنبال بالانس و تعادل روحی هستیم، می‌‏توانیم به آن دست پیدا کنیم. ولی باید در درجه اول خودمان را تغییر بدهیم که بتوانیم دنیای بیرونی را تغییر بدهیم.
 
حالا واقعاً این یک ساز تک است؟
 
بله، در واقع، این ساز توی دنیا تک است. چنین چیزی را هیچکس ندارد و هیچکس نساخته و اصلاً به نظر من، جالبی‏اش هم این است که آدم کاری را بکند که دیگری نکرده است. این‏که کسانی برای خودشان ساز بسازند، فرهنگ خیلی قدیمی‏ای در موسیقی الکترونیک دارد. فکر می‌‏کنم یکی از اولین کسانی که این کار را کرده، آقای اسکار سالا باشد که می‌‏توان گفت پدربزرگ موسیقی الکترونیک است و تا چندسال پیش هم زنده بود و فکر می‌‏کنم در سن ۹۲ سالگی فوت کرد. او یکی از اولین کسانی بود که گفته بود وسایلی که برای ساخت موسیقی، در اختیار من است، کافی نیست و من باید ساز خودم را بسازم.
 
من معتقدم که این حرف کاملا درست است. به‏خاطر این‏که وقتی شما خودت چیزی را می‌‏سازی، رابطه‏ دیگری با آن برقرار می‌‏کنی. به‏خاطر این‏که ایده‏ خودت را به آن منتقل کرده‏ای و وقتی با آن ساز کار می‌‏کنی، به ایده‏های دیگری می‌‏رسی که هیچ‏وقت به آن فکر نکرده‏ بودی.
 
در همین زمینه:
تارنمای مستر شیرازی: اینجا.