در آستانه هفتمین سالگرد «بهار عربی» در تونس، بار دیگر موج اعتراضات مردمی این کشور را در نوردید؛ برخلاف آنچه گفته میشود، این شورش اجتماعی یک حرکت اعتراضی ساده ناشی از افزایش قیمتها نیست. اعتراضات امروز تونس، نه ربطی به بسیج تودهای برخی از بخشهای تونس در بهار گذشته دارد و نه به اعتصابهای سازماندهی شده به دست اتحادیهها؛ آنچه امروز در خیابانها منفجر شده، خشمی است که از زمان انقلاب انباشته شده است. خشمی نشانگر تداوم حرکت ماخولیایی، به ستوهآمده، اما هنوز زنده انقلاب تونس علیه بیکفایتی و ناتوانی حاکمان.
یک کشته و صدها بازداشتی: این نتیجه اولیه اعتراضات اخیر تونس است؛ اعتراضاتی که از جمله در پاسخ به فراخوان جنبش «فش نستانو» (منتظر چه هستیم) از پنجشنبه ۴ ژانویه آغاز شد و بسیاری از شهرهای تونس را در برگرفت.
قصرین، طبربه، تاله و سیدی بوزید، سلیانه و تعداد زیادی از شهرهای دیگر تونس، در چند روز گذشته صحنه تئاتر اشکال گوناگونی از آکسیون، تظاهرات، تجمع، بستن و محاصره خیابانها بودهاند که گاهی تا دیروقت شب ادامه داشته و به درگیری با نیروهای پلیس انجامیدهاند.
انگیزه بدوی این حضور خیابانی، که دولت به شدت در برابر آن ایستاده، افزایش عمومی قیمتها، پس از اجرای قانون مالی جدید است. در جریان اعتراضات، البته خیلی زود، علاوه بر مسأله افزایش قیمتها، خواستهها و مطالبات دیگری هم طرح شد؛ خواستههایی که به طور مستقیم کل سیاست اقتصادی و اجتماعی دولت را نشانه گرفتهاند.
اکثریت مردم معترض در خیابان به محرومترین اقشار و پایینترین طبقات اجتماعی تعلق دارند؛ این جوانان معترض اغلب ساکن منطقهها و محلههایی هستند که در چند دهه گذشته به حاشیه رانده شدهاند. با این حال، این حرکات اعتراضی گواه خشم اجتماعی بسیار گستردهتری است؛ خشم از کاهش مدام قدرت خرید، تنزل سطح زندگی، نابودی روز به روز خدمات اجتماعی دولتی و ناامنی آینده که دغدغه طبقات متوسط نیز است.
دیگر کسی در تونس توهمی درخصوص شعار و برنامه سیاسی مشهور «جنگ علیه فساد»، که یوسف شاهد (نخست وزیر) آن را طرح کرد، ندارد؛ در عمل، این برنامه، طرحی نامنسجم و گزینشی بود که در پس آن انگیزههای تیره و تار سیاسی پنهان شده بود…
بحران حاکمیت
به فهرست دلایل این نارضایتیِ در حال گسترش، میتوان تباهی را نیز افزود؛ تباهی برآمده از میانمایگی حاکمان و دولتهایی که یکی پس از دیگری قدرت را به دست گرفتند، مناقشهها و اختلافهای این دولتها، تناقضات و انعطافپذیری و انحطاطشان. نباید فراموش کرد که خشم مردم تونس تنها اجتماعی نیست، بلکه محتوایی سیاسی نیز دارد، محتوایی که به طرق گوناگون، گاه به صراحت و گاه ضمنی، گاه با اعتراض و گاه با امتناع از رأی دادن ابراز شده است.
مشکل آنجاست که امر سیاسی، به طور کلی، از سپهر حاکمان، مدیران دولت و احزاب اکثریت رخت بربسته است. رهبران تونس رهبری نمیکنند، حکمرانی و مدیریت نمیکنند، بلکه نشستهاند، و به صندلیشان چسبیدهاند، همین! آنها هیچ طرح بلندمدتی ندارند، از میانمدت خبر ندارند و کوتاهمدت را انکار میکنند، آنها گرفتار شتابزدگی و در کار طرح و توطئه در حیاط خلوتهایشان هستند.
انرژی و روح این جنبش اعتراضی بیش از آنکه در یک وضعیت اجتماعی ریشه داشته باشد، در تاریخ ریشه دارد، در تاریخ انقلاب، تاریخ سقوط بنعلی، تاریخ سقوط دولتهایی که بلافاصله بعد از دولت او روی کار آمدند. وقتی یک شورش اجتماعی ریشه در حافظه فعال یک انقلاب دارد، دیگر به سادگی فقط یک شورش نیست.
بیایید اپیزودهای پیش از اعتراضات اخیر را مرور کنیم: شکست قابل پیشبینی ائتلاف جنبش ندای تونس و جنبش نهضت، به تعویق افتادن چندباره انتخابات شهرداری، ناتوانی رئیس جمهور در آمادهسازی افکار عمومی برای نامزدی احتمالیاش در انتخابات ۲۰۱۹ و…
به این فهرست، میتوان موارد دیگری را نیز افزود. میتوان به نامزدی باورنکردنی حافظ قائد سبسی در انتخابات شهرداری آلمان اشاره کرد (که البته پس گرفته شد)، و نیز به جدایی و سپس بازگشت حزب «اتحاد آزاد میهنپرستان (UPL)» به ائتلاف اکثریت، به استعفای نااستعفادهنده و دروغین وزرای «آفاق تونس» و… این همه موارد نیست؛ اگر بخواهیم تمام درامهای دروغینی را که فقط نام سیاست را بر خود دارند، اضافه کنیم، این فهرست بسیار بلندبالا خواهد شد.
سهلانگاری، بیکفایتی، حقارت، خودحقیرپنداری، خودمحوربینی کاری، شکمپرستی، حرص و آز و اختلاف… اینها چیزهایی است که در حلقه حاکمان تونس رایج و غالب است، به اندازهای که آدم وسوسه میشود از یک خلأ مطلق در سطح قدرت حرف بزند. تنها نیروهای نسبتاً منسجم و پایدار در درون یا درحاشیه قدرت، نیروهای مسلح، وزارت کشور، جنبش نهضت (حزب سیاسی اسلامگرای میانهرو) و اتحادیه عمومی کارگری تونس (UGTT) هستند. بله، همین را هم باید غنیمت شمرد.
در مقابل، اما با حرکت ماخولیایی، به ستوهآمده، اما هنوز زنده انقلاب مواجه هستیم. واقعاً اشتباه نکنید. تب و تاب اعتراضی که از یک هفته پیش در تونس شاهدیم، اتفاقی نیست؛ با یک جنبش ساده اعتراضی ناشی از افزایش قیمتها روبر نیستیم؛ اعتراضات اخیر را با بسیج تودهای و بزرگ بخشهایی از تونس در بهار گذشته نباید مقایسه کرد؛ این اعتراضات ربط چندانی به حرکات اعتصابی سازماندهیشده به دست اتحادیهها ندارد. آنچه امروز در خیابانها منفجر شده، خشمی است که از زمان انقلاب انباشته شده است.
خشم و قدرت. قدرت و ناتوانی. نومیدی و البته نه تسلیم. امید شاید نه، بلکه اراده. انرژی و روح این جنبش اعتراضی بیش از آنکه در یک وضعیت اجتماعی ریشه داشته باشد –هرچند در این مورد دارد – در تاریخ ریشه دارد، در تاریخ انقلاب، تاریخ سقوط بنعلی، تاریخ سقوط دولتهایی که بلافاصله بعد از دولت او روی کار آمدند. وقتی یک شورش اجتماعی ریشه در حافظه فعال یک انقلاب دارد، دیگر به سادگی فقط یک شورش نیست.
برخلاف گفته محمد باجی قائد سبسی (رئیس جمهور) در سپتامبر گذشته، انقلاب یک تصادف، اختلالی موقتی یا پرانتزی ساده نبود. انقلاب در بحران عمیق دولت تونس ریشه داشت، بحرانی که تا به امروز حل نشده است. بهتر آن است که دولتهای تونس این بحران را به یاد بیاورند، به جای اینکه آن را سرکوب کنند.
منبع: نوات
در همین زمینه