یک سال از سقوط یا به زبان طرفداران رژیم اسد “آزادسازی حلب” می‌گذرد، شهری که روزگاری پرجمعیت‌ترین شهر سوریه بود. سال گذشته در همین روزها شورشیان و مخالفان مسلح اسد از بخش شرقی حلب به طور کامل بیرون رانده شدند، جایی که آن را کوچه به کوچه سنگربندی کرده بودند.

ویرانه‌های مسجد جامع شهر حلب

مارس ۲۰۱۱، نقطه آغاز شورش مردم سوریه علیه بشار اسد بود؛ موج اعتراضات اما کمی دیرتر و در سال ۲۰۱۲ به حلب رسید. خیلی زود اما این شهر به دژ مخالفان بدل شد. در طول سالهای ۲۰۱۴ و ۲۱۵ این شهر به تناوب، میدان جنگ میان مخالفان و رژیم اسد ازیک سو، و مخالفان و گروههای اسلامگرای تروریست، از سوی دیگر بود. در ۲۱ ژوئیه ۲۰۱۶، حلب شرقی در محاصره نیروهای حکومت سوریه قرار گرفت. از ۱۵ نوامبر، موج بمباران این شهر با پشتیبانی جنگنده‌های روسی شدت گرفت تا سرانجام در ۱۳ دسامبر با خروج و تخلیه آخرین گروههای مخالف، شهر به دست نیروهای اسد افتاد. در ۲۲ دسامبر، ارتش سوریه اعلام کرد که شهر را به طور کامل و مطلق تحت کنترل خویش درآورده است.

خانه‌های خالی

یک سال از آن روزها گذشته است اما هنوز رد جنگ، آثار بمباران و خاطرات تلخ زمستان ۲۰۱۶ بر پیکر حلب خودنمایی می‌کند. آیا شهر در این یک سال حیات معمول خود را از سر گرفته است؟

«بیش از ۹۰ درصد خانه‌ها خالی هستند، تنها خیابانهای اصلی گشوده و قابل استفاده هستند، و تنها چیزی که در همه جای شهر می‌توان یافت، قلوه سنگ است.» این روایت یکی از ساکنان قدیمی حلب است که حالا پس از جنگ به شهر بازگشته است.

سیمای شهر کم و بیش همان چیزی است که در ۱۳ دسامبر ۲۰۱۶ بود، وقتی آخرین گروه شورشیان تسلیم نیروهای بشار اسد شدند. در آن روز، اسد سرانجام به لطف پشتیبانی هوایی جنگنده‌های روسیه، توانست پیروزی‌ای را به دست بیاورد که سرنوشت جنگ سوریه را تغییر داد.

به نظر حکم شعر، ساکن پیشین حلب شرقی که با «پروژه حلب» همکاری می‌کند، «سقوط حلب شرقی یک نقطه عطف بود، چرا که خبر از تغییر موازنه نیرو به شکلی قطعی و قاطع به نفع رژیم می‌داد.» «پروژه حلب» پلتفرمی در دانشگاه اروپای مرکزی در بوداپست است که به جمع‌آوری شواهد در مورد بازسازی حلب می‌پردزد.

ایست و بازرسی

تعین ملموس بازگشت مقامات رژیم به حلب شرقی در یک سال گذشته چیزی جز تعداد انبوهی از مقرهای ایست و بازرسی در این منطقه نبوده است؛ این قسمت از شهر برای ماهها از بخش غربی که تحت کنترل دمشق قرار داشت، جداشده بود. و چیزی درحدود دویست و پنجاه هزار غیر نظامی مدتها تحت محاصره و زیر بمباران به سر می‌برند تا سرانجام قراردادی برای تخلیه منطقه میان طرفین درگیر منعقد شد.

امروز حضور نیروهای حکومتی یکی از تنها تغییراتی است که می‌توان در چشم‌انداز ویران شده حلب شرقی  مشاهده کرد.

علی‌رغم پایان درگیری، ساکنانی که به دژ سابق مخالفان در حلب شرقی بازگشته‌اند، بسیار اندک‌اند. درحالی که قبل از آغاز جنگ چیزی در حدود یک و نیم میلیون نفر –یعنی جمعیتی حدوداً نصف بخش غربی—  در این جا زندگی می‌کردند، حالا رقم ساکنان از چندده هزار نفر تجاوز نمی‌کند. پیش از آنکه جنگی بگیرد، حلب پرچمعیت‌ترین شهر سوریه بود.

کمبودها

مشقت زندگی روزمره تاحدی عدم تمایل به بازگشت ساکن سابق شهر را توضیح می‌دهد. به استثناء یک ژنراتور گران تولید برق، بازماندگان و بازگشتگان حلب شرقی تقریباً به طور مطلق از الکتریسته محروم‌اند. در بخش غربی که آسیب کمتری در جنگ دیده، جریان برق بیشتر در سیمها بیشتر است و ساکنان ۱۲ ساعت از روز از نعمت برق برخوردار‌اند. آنجا نیز قیمت روشنایی بالا است و بهای هر آمپر چیزی در حدود دو هزار لیره سوری، یعنی سه یورو و سی سنت است.

در حلب شرقی مغازه‌ها اندک‌اند و هیچ مدرسه و بیمارستانی در آنجا کار نمی‌کند، جز یک درمانگاه سیار که هفته‌ای یکبار درهایش را به روی ساکنان این منطقه باز می‌کند. در بخش غربی که آورگان بسیاری در آنجا پناه گرفته و هنوز یک میلیون نفر در آنجا زندگی میکنند، مدرسه‌ها و دانشگاهها باز اند، اما وضع و سطح‌شان با پیش از جنگ توفیر زیادی دارد. «بخش عمده‌ای کارکنان صاحب صلاحیت رفته‌اند، هم در بخش آموزش و هم در بخش پزشکی»، حکم شعر این طور می‌گوید.

شکافها

موانع بازگشت، تنها کمبودها نیستند. وقتی مردی سوری از مقرهای ایست و بازرسی در حلب شرقی عبور می‌کند، بسیار محتمل است قربانی رشوه و اخاذی شود یا  او را به خدمت ارتش رژیم بفرستند.  وانگهی، بسیاری از پناهندگان برای بازگشت با مشکل تمدید گذرنامه روبرو هستند. تمدید گذرنامه برای مردان، هر دو سال یک بار اجباری است، و البته فرایند آن کند و طولانی و بسیاری گران است (۳۰۰ دلار اگر مشکل ویژه‌ای در کار نباشد ) و از راه دور انجام آن بسیار پیچیده‌تر نیز می‌شود.

مضاف بر همه اینها، حلب شهری زخم خورده و دوپاره است، نه میان بخش شرقی و غربی، بلکه بیشتر میان اردوگاه حکومت و اردوگاه مخالفان. حکم شعر می‌گوید: «تلخی را از همه طرف می‌توان احساس کرد. هر اردوگاه دیگری را مسئول می‌داند. نوعی جو ترس نیز وجود دارد. کافی است کوچکترین اظهارنظری بکنید و آنگاه دیگران شما را متعلق به یکی از دو اردوگاه می‌دانند.» این شکاف حتی خانواده‌ها را هم دوپاره کرده است. «افراد زیادی هستند که دیگر با عمو یا پسرخاله‌شان حرف نمی‌زنند چرا که او را مخالف یا طرفدار رژیم می‌دانند.»

شرق/غرب

درست مثل جانها و بدنها، روند ترمیم و بازسازی ساختمانها کند است. در بخش قدیمی شهر، که توسط یونسکو به عنوان میراث جهانی ثبت شده، اقدامات محلی‌ای صورت گرفته است. یکی از این پروژه‌ها، طرح  ترمیم مناره مسجد امویان (مسجد جامع حلب که تاریخ احداث به قرن دوازدهم برمی‌گردد)  است. در آوریل ۲۰۱۳، مناره مسجد امویان تخریب شد، و نه رژیم سوریه و نه مخالفان هیچکدام مسئولیت آن را به عهده نگرفتند. اغلب این پروژه‌ها که سندیکای مهندسان در شورای شهر یا جامعه باستان‌شناسی آن را پیش می‌برند، ربطی به حکومت دمشق ندارند.

هنوز هیچ طرح جامع بازسازی‌، که به اطلاع عموم رسیده باشد، در مورد حلب آغاز نشده است. و این یک چالش عمده است. زیدو زیدو که در حوزه شهرسازی و معماری حلب در دانشگاه بی. تی. یو کوتبوس آلمان کار می‌کند، می‌گوید «جدیدترین نقشه رسمی‌ای که برای حلب استفاده می‌شود، در دهه ۱۹۳۰ تهیه شده است. این نقشه پس از سال ۲۰۰۰ به روز شده، اما در آن هنوز خبری از اندیس سبک، دوره و مکان عمارتهای مسکونی نیست…»

او توضیح می‌دهد که میان بخش شرقی و غربی تفاوتهای برجسته‌ای وجود دارد که البته جنگ آنها را تشدید کرده است. «در بخش غربی، معماری ساختمانها زیبایی‌شناختی‌تر است، تراکم جمعیت محله‌ها کمتر، و قیمت هرمتر مربع زمین در آن بالاتر از بخش شرقی است. پیش از جنگ، بخش شرقی و غربی در محله‌های کهن و به اصطلاح شهر قدیمی حلب به هم می‌رسیدند و درهم فرو می‌رفتند؛ آنجا قلب حلب است.» امروز هنوز این قلب ضربان طبیعی خود را پیدا نکرده است.

منبع:la-croix


در همین زمینه