در ژوئیه سال ۱۹۷۸ وقتی علی عبدالله صالح به عنوان رئیس جمهور یمن شمالی برگزیده شد، بسیاری گمان میکردند که او بیشتر از شش ماه دوام نخواهد آورد؛ صالح اما ماند و ۳۳ سال حکومت کرد، از سوءقصدها و حوادث بسیار از جمله جنگ داخلی ۱۹۹۴ جان سالم به در برد، چهار دهه با مرگ قایم باشک بازی کرد، و به یگانه رئیس جمهور یمن متحد در تاریخ تا امروز بدل شد. موج اعتراضات بهار عربی در سال ۲۰۱۱ نیز نتوانست او را از صحنه سیاسی یمن خارج کند.
دوشنبه ۴ دسامبر اما سرانجام، رئیس جمهور سابق یمن در مسیر فرار به سمت زادگاهش سنحان، در جنوب صنعا، به نقطه قطعی پایان رسید.
مرگ علی عبدالله صالح که روزگاری حکومت در یمن را به «رقصیدن روی سر مارها» تشبیه کرده بود، شاید غیرمنتظره مینماید، اما پایان تلخ پیوند او با حوثیها از مدتها پیش قابل انتظار بود. امروز وضعیت یمن تا حدی وخیم است که حتی مرگ دیکتاتورش نیز برای هیچکس خبر خوبی نیست.
بازی دوگانه
از ماهها قبل، علی عبدالله صالح، بازیای دوگانه را روی بندی میان دو برج و بارو آغاز کرده بود، از یک سو، متحد گروه مسلح انصارالله حوثیها بود و از سوی دیگر به ریاض پالسهای مثبت میفرستاد.
آغاز همکاریهای دو گروه به سپتامبر ۲۰۱۴ برمیگردد که صالح و حزب او از تصرف صنعا به دست حوثیها دفاع کردند. این ائتلاف تا آغاز مداخله نظامی عربستان در ۲۶ مارس ۲۰۱۵ مخفی نگه داشته شد، اما در نهایت در ژوئیه ۲۰۱۶ به شکل رسمی اعلام وجود کرد. و از آن تاریخ به تناوب اخبار درگیری درونی میان طرفین منتشر شده است.
اواخر ماه اوت ۲۰۱۷ خبری منتشر شد مبنی بر اینکه صالح اعلام آمادگی کرده تا به میانجیگری کمیتهای متشکل از نمایندگان پنج عضو دائم شورای امنیت با عربستان سعودی گفتگو کند؛ آن هم در شرایطی که تا پیش از آن او هر گونه مذاکرهای را منوط به لغو قطعنامه ۲۲۱۶ شورای امنیت دانسته بود؛ قطعنامهای که در آن تحریم تسلیحاتی شورشیان و مشروعیت ریاست جمهوری عبد ربه منصور هادی، گزینه عربستان و غرب برای یمن، تصریح شده است.
این خبر و گمانهزنی در مورد تمایل صالح به مذاکره با ریاض، باعث ایجاد برخورد نظامی میان اعضای گارد ریاست جمهوری علی عبدالله صالح با کمیتههای مردمی حوثیان در ۲۶ اوت شد.
در نهایت اختلافات به مرز انفجار رسید و صالح رسمأ در ۳۰ نوامبر جدایی خود را از حوثیها اعلام کرد، و این دور تازهای از درگیریهای نطامی میان نیروهای حامی صالح و جنبش انصارالله را کلید زد.
روز شنبه ۲ دسامبر، صالح در پیامی تلویزیونی خطاب به نیروهای ائتلاف منطقهای به رهبری عربستان سعودی اعلام کرد که اگر حمله به شهروندان یمنی را متوقف کنند، او آماده است «فصل جدیدی» را در روابط با آنها آغاز کند. آخرین پیام سیاسی صالح همین کلماتی بود که در پیام تلویزیونیاش بر زبان آورد، «شهروندان یمن در دو سال و نیم گذشته تلاش کردند بیمسئولیتیهای حوثیها را تاب بیاورند، اما این دیگر ممکن نیست.» اشاره او مشخصاً به حملات موشکی حوثیها علیه عربستان سعودی و امارات متحده عربی بود.
ائتلاف ناهمگون
روی خوش نشان دادن صالح به ریاض اما تنها موضوع مورد اختلاف میان او با حوثیها نبود. ماهیت این دو نیرو، ایدهها، آرمانها، افق و نیازهای آنها از بدو امر با یکدیگر تفاوت داشت، حتی همپیمانان بالقوهشان در یک جبهه قرار ندارند. سابقه برخورد مستقیم نظامی این دو گروه با یکدیگر از سابقه پیوند سه سالهشان طولانیتر است و به ابتدای دهه نود باز میگردد. در طی این سالها آنها شش مرتبه به طور مستقیم با یکدیگر درگیر شدهاند.
اگرچه صالح نیز شیعه زیدی است و از شمال یمن میآید، اما ائتلاف او با حوثیان نه پیوندی عقیدتی، بلکه مطلقاً سیاسی و در حقیقت وحدتی تاکتیکی-اضطراری برای بازگشت به قدرت بود، در شرایطی که عربستان به شکل قاطع و تمام قد از منصور هادی دفاع میکرد. به عبارت دیگر، جز وجود دشمن مشترک انگیزه دیگری برای ائتلاف میان این دو گروه در کار نبود.
واقعیت آنکه حزب “کنگره مردمی” صالح تنها گروه سیاسی بود که حوثیها توانستند آن را متقاعد به وحدت سیاسی با خود کنند.
جنبش انصارالله، اگرچه شعار و سیمای خود را از حزبالله لبنان گرفته است، اما به دلیل ساختار قبیلهایاش، برخلاف حزبالله در انجام بازیهای دیپلماتیک و سیاسی بسیار ضعیف و ناتوان است. آنها نه برحسب تواناییهای سیاسی که در خلأ به وجود آمده در جریان اعتراضات به صالح در سال ۲۰۱۱ به شکلی نظامی و بر حسب پیوندهای قبیلهای توانستند بر شمال یمن مسلط شوند.
وانگهی، اولویتهای دو گروه نیز با یکدیگر یکسان و حتی همساز نبود. برای حوثیها حیاتیترین مسأله دستیابی به «اسلحه» و تجهیزات نظامی است، در حالی که صالح بیشتر در پی بازیابی «مشروعیتی» بود که در داخل یمن و در صحنه بینالمللی از سال ۲۰۱۱ از کف داده بود.
موضوع اداره مشاغل و پستهای مهم در وزارتخانهها و کنترل مواضع کلیدی همچون فرودگاه بینالمللی صنعا نیز یکی دیگر از نقاط اختلاف و شکاف میان این دو گروه بود.
پیامدهای مرگ صالح
با وجود آنکه شورای امنیت سازمان ملل متحد، در سال ۲۰۱۴ صالح را مانعی بر سر صلح و راه حل مسالمتآمیز برای بحران یمن دانسته، امروز مرگ او خبر خوشی برای جامعه جهانی نیست.
آنچه جای خالی صالح را پر خواهد کرد، جنگ و خشونت بیشتر است. در درازمدت این جای خالی را هر دو طرف جنگ احساس خواهند کرد.
در چشم نیروهای ائتلاف به رهبری عربستان سعودی، صالح تنها دروازه خروج دیپلماتیک از عملیات نظامی پرهزینه آنها در یمن بود؛ مسأله یمن به حیثیت محمد بن سلمان، ولیعهد جاهطلب سعودی گره خورده است، و بعید است او عملیاتی را که به نام “طوفان قاطع” آغاز کرده، نیمهکاره رها کند.
حوثیها نیز اگرچه در کوتاه مدت با حذف صالح یک درگیری درونی را پشت سر گذاردهاند، اما در دراز مدت خلأ صالح را مثل دشمنان خود احساس خواهند کرد؛ آنها حالا نه تنها متحد محلی خود که پشتوانه و محتوای سیاسی و پل ارتباطی دیپلماتیک با جهان را از دست دادهاند.
حذف فیزیکی صالح در نهایت برای حکومت ایران نیز خبر خوشی نیست. اگرچه صالح در طول سالها، همواره در جبهههای مخالف ایران قرار داشته و متحد وفادار حزب بعث عراق در دوران جنگ ایران و عراق بوده است، اما در عین حال، او تنها و آخرین گزینهای بود که به عنوان یک آلترناتیو سیاسی قابل قبول در عرف جهانی نسبت به گزینه عربستان، منصور هادی، در نزدیکی ایرانیها وجود داشت. ایران اکنون، از یک سو دیگر هیچ برگ دیپلماتیک بالقوهای در یمن برای بازی و تأثیرگذاری احتمالی ندارد؛ و از سوی دیگر، مایل و حاضر به مداخله نظامی در یمن به شکلی مستقیمتر و روشنتر نیست.
برای ایران، حوثیهای یمن، بیشتر از آنکه گروهی از برادران هممذهب باشند، یک فرصت ژئوپلیتیک ویژه در همسایگی پادشاهی سعود و یک موجودیت نمادیناند. حوثیها در دراز مدت، نقش و جایگاهی در جاهطلبی منطقهای ایران که مشخصاً متمرکز بر گسترش حوزه نفوذ تا مدیترانه و جنوب لبنان است، ندارند.
طبعاً پس از صالح، سطح انتظار حوثیها از ایران بالاتر خواهد رفت. بعید است که پاسخ ایران حتی در سطح تأمین تسلیحات در حدی باشد که بتواند سرنوشت جنگ یمن را تغییر دهد.
آنچه مشخص است، اینکه با مرگ صالح، بر شدت درگیریها بدون شک افزوده خواهد شد، و طرفین درگیر مواضع رادیکالتری را اتخاذ خواهند کرد.
تداوم جنگ خونبار به رهبری نیروهای ائتلاف به رهبری عربستان و قحطی و فاجعه انسانی، تنها چشماندازی است که تا اطلاع ثانوی در افق یمن قابل رؤیت است.