رسانههای رسمی در ایران و به خصوص صداوسیمای جمهوری اسلامی مدت هاست خبرهای مرتبط به فجایع و مشکلات داخلی را با رویکردی شبه طنز گزارش میکنند یا تلاش میکنند از دل فاجعه نکتهای «خوشایند» استخراج کنند.
نمونهای از این ماجرا گزارش خبرنگار شبکه خبر صدا و سیمای جمهوری اسلامی از مناطق زلزله زده غرب کشور است که خطاب به مخاطبان میگوید: «بهترین خبری که میتوانم به شما بگویم بازگشت زندگی است. بازگشت زندگی. من در این سه، چهار روزی که اینجا هستم، ندیده بودم بچهها بیایند، شروع کنند به بازی کردن.» (در پس زمینه بچهها توپ را به هم پاس میدهند و به دوربین نگاه میکنند.)
خبرنگار در ادامه میگوید: «واقعا دیدن این لحظهها “واقعا” شادی آفرین است…. حتی مردم شروع کردند به بازسازی و ساختن خانههاشان. جاهایی را که خراب شده بود… و اینجا همان طور که میبینید به شکل خیلی خیلی خوبی چادرهای هلال احمر و چادرهایی که از ارگانهای مختلف آمدهاند، اینجا داده شده. من دیروز اینجا یکی دو تا چادر میدیدم، اما الان همین جا را نگاه کنید: در همین قسمتش نزدیک به شش تا هفت تا چادر هست…»
نمونه دیگر این ماجرا قرار دادن موضوع فرعی «اسراف نان» در ایران به جای موضوع اصلی «گران شدن» نان است. به این ترتیب که گرچه مساله کیفیت و نحوه مصرف و دورریز نان نکتهای مهم و قابل توجه است، اما جایگزین کردن آن با اصل موضوع حساسیت برانگیز گران شدن نان میتواند افکار عمومی را از اصل موضوع منحرف کند.
تازه ترین نمونهای که برای این ماجرا میتوان سراغ گرفت اما تیتر خبر خبرگزاری تسنیم، نزدیک به نهادهای امنیتی، درباره آمار بیکاری در ایران است. در این خبر از قول مرکز آمار ایران آمده است که به طور تقریبی نیمی از جامعه ایران با وجود داشتن توانایی، کار نمیکنند. در متن اما اشارهای به این موضوع نشده که آیا در بازار کار، کاری برای این افراد وجود دارد یا نه؟
این گزارش مدعی است بیش از ۲۰ میلیون نفر به علت مسئولیتهای شخصی و خانوادگی، تمایلی به پذیرش شغل ندارند. این رقم از نتایج سرشماری نیروی کار در سال ۱۳۹۵ از میان ۳۹ میلیون و ۵۹۳ هزار و ۶۲۲ نفر نیروی غیرفعال در جامعه استخراج شده است. حداقل و حداکثر سن این افراد ذکر نشده اما در برخی گزارشهای آماری مربوط به کار و بیکاری در ایران، افراد بالای ۱۵ سال به عنوان نیروی آماده برای ورود به بازار کار در نظر گرفته شدهاند.
در همین گزارش آمده است: «بیش از ۱۱میلیون نفر به علت اشتغال به تحصیل شاغل نیستند.»
این افراد احتمالا پس از پایان تحصیل وارد بازار کار خواهند شد.
بیش از سه میلیون نفر نیز اعلام کردهاند نیازی به انجام کار ندارند.
نرخ بیکاری در کشور ۱۱/۷ دهم درصد اعلام شده است که برای مردان و زنان به ترتیب ۹/۶ و ۲۰ درصد است.
- در همین زمینه
آره معلومه حال کار کردن ندارند. اگر نیازمند درامد ماهی سه مییلون باشی برای یک زندگی نرمال (بر طبق مراجع کارشناسی اقتصادی)، اما رسما قانون یکی میلیون تومان تصویب کند و کارفرماها همین را ندهند! معلوم است کمتر کسی انگیزه کارگری نخواهد داشت!!
آذر / 28 November 2017
چه ایرادی دارد . همینکه شما آخوندها و پاسدارها و آقازاده هایتان و دامادها و زیر دستان و خدم و حشمتان حال کار و کاسبی کردن دارید برای هفت پشت مملکت بس است. سر تا پایتان دروغ و فساد و باند بازی و اختلاس و دزدی و غارت و چپاول است. تمام دار و ندار مملکت را غارت کرده اید. اقتصاد مملکت را به روز سیاه نشانده اید . سرنوشت سه نسل از جوانان مملکت را سوزانده اید . چرخ فعالیت کارخانه های کشور را به آتش کشیده اید. تمام هست و نیست مملکت را چه از اقتصادش گرفته چه فرهنگش چه ورزش و هنر و چه اخلاقیات و …را از بیخ و بن نابود کرده اید. پس لطفا از دیگران توقع کار کردن ! نداشته باشید.
خسرو / 28 November 2017