کميسيونهای مجلس و وزارت نيرو با انتقال آب رود ارس به درياچه اروميه موافقت کردند.
به گزارش خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)، نادر قاضیپور، نماينده اروميه در مجلس ايران، گفت: “اين طرح در جلسه چهارشنبه کميسيون جهاد کشاورزی در مرکز پژوهشها بررسی شد و قرار بر اجرای طرح عملياتی برای نجات اين درياچه گذاشته شد.”
قاضیپور افزود: “اين طرح در کميسيونهای انرژی، جهاد کشاورزی و برنامه و بودجه بررسی و تأييد شده و وزارت نيرو نيز موافقت خود را در اين زمينه اعلام کرده است.”
نماينده اروميه از ۲۲ شيوه کمک به درياچه اروميه سخن گفت که روش عملياتیتر آن را انتقال آب رود ارس دانست که سرعت و هزينه کمتری دارد.
وی بدون اشاره به شيوههای ديگر، درباره نحوه انتقال آب رود ارس به درياچه اروميه گفت: “يک ميليارد و ۷۰ ميليون متر مکعب آب با دو پمپاژ، در هر ثانيه ۳۵ متر مکعب آب را به درياچه اروميه انتقال میدهد.”
نادر قاضیپور، نماينده اروميه: در کميسيون به من میگويند اينقدر روی اين مسأله حساسيت نشان نده. اما از صد نفر مردمی که با من ملاقات دارند حتما ۹۹ نفر در مورد درياچه اروميه سئوال میکنند
طرح انتقال آب برای نجات درياچه اروميه سوم مهرماه جاری توسط کميسيون کشاورزی مجلس تصويب شده بود.
۳۰ نماينده مجلس ايران شهريورماه سال جاری نيز طرحی را آماده کردند تا دولت در مدت سه سال آينده درياچه اروميه را احيا کند.
بر پايه اين طرح نمايندگان، دولت موظف شده بود از تاريخ تصويب اين قانون حداکثر ظرف مدت سه سال با انتخاب بهترين راهحلهای ممکن، درياچه اروميه را نجات دهد و سپس برای احيای اين درياچه و بازگشت آن به وضعيت پيشين برنامهريزی کند.
در تيرماه سال جاری نيز شماری از نمايندگان طرحی را برای احيای درياچه اروميه مطرح کردند که با مخالفت مجلس روبهرو شد.
گفته میشد علت مخالفت نمايندگان با طرح تيرماه “منابع مالی” آن بود و نه اصل طرح. با اينحال در پی رد شدن اين طرح در مجلس، اعتراضات گستردهای در شهرهای تبريز و اروميه رخ داد و بسياری از معترضان بازداشت شدند.
آنها در اعتراض خود، روش برخورد دولت با بحران درياچه اروميه را “سياست خشکاندن درياچه اروميه از سوی حاکميت” میناميدند.
نادر قاضیپور شهريورماه گذشته به خبرگزاری کار ايران (ايلنا) گفته بود: “در کميسيون به من میگويند اينقدر روی اين مسأله حساسيت نشان نده. اما به خدا از صد نفر مردمی که با من ملاقات دارند حتما ۹۹ نفر در مورد درياچه اروميه سئوال میکنند.”
محمود احمدینژاد، رئيس جمهور ايران نيز در سفر شهريورماه خود به اردبيل در ارتباط با خشک شدن درياچه اروميه گفت: “بر اساس ارزيابیها درياچه اروميه هر ۵۰۰ سال با چنين شرايطی روبهرو میشود بهطوری که پيشبينی میشود وضعيت بارش اندک و خشکسالی در اين منطقه حاکم باشد.”
احمدینژاد افزود: “۵۰۰ سال پيش نيز درياچه اروميه چنين وضعيتی داشته و بيش از ۳۰۰ ميلیمتر کاهش بارندگی در اين منطقه اتفاق افتاده است.”
درياچه اروميه که بزرگترين درياچه درون سرزمينی ايران است از مدتها پيش با بحران زيستمحيطی ژرفی روبهرو شده است؛ طوری که بهشکل مداوم از ميزان آب آن کاسته شده و بخشهای وسيعی از آن از ميان رفته است. بنا به گفته برخی از کارشناسان با ادامه روند کنونی، ظرف سه الی پنج سال آينده اين درياچه بهطور کامل خشک خواهد شد.
درياچه اروميه دومين درياچه آبشور جهان است و از جانب يونسکو بهعنوان پنجاه و نهمين ذخيرهگاه زيستمحيطی جهان شناخته میشود.
این مجلس اول به احیای خود بپردازد تا احیای دریاچه ارومیه. و تنها راه احیای ملت و مجلس مُردگان آن سیلآب نوح است!
کاربر مهمان / 02 October 2011
بازهم خالي بندي؟!
کشور آذربايجان قبلا باين طرح مخالفت کرده…..!!!
کاربر مهمان / 02 October 2011
کاربر محترم مهمان روی ارقام اساسی انگشت گذاشته اند. سطح سد ارس با دریاچه ارومیه اختلاف ارتفاعی تقریبأ معادل 500 متر دارد و انتقال آب اگر غیر ممکن نباشد مستلزم هزینه های سرسام آوری است حال بحث حقآبه خزر هم مشکلی جداگانه هست. بحث هزینه را میتوان با این منطق که معمولأ هزینه های ما بالاست توجیه کرد برای مثال ارزش واقعی نیروگاه بوشهر یک دهم هزینه های انجام شده نیست و یا فرودگاه امام برای راه اندازی فاز یک بیش از 700 میلیون دلار هزینه داشته است و همزمان دو فرودگاه آنکارا و استانبول مجموعأ با 600 میلیون دلار به اتمام رسیدند. لذا هزینه ها را میتوان از جیب ملت درآورد و مشکلی هم با توجه به اخلاقیات ما ایرانیان ایجاد نمیکند یعنی اینکه هیچوقت نخواهیم گفت چرا؟ چطور؟به چه علت؟ اما وزارت نیرو اگر عنایت فرموده حقآبه خود دریاچه را که سالیان سال به واسطه دهها سد از او گرفته باز گرداند منطقی تر است. تعجب از این است که مجلس نشینان چرا وزارت نیرو را مجاب به این کار نمیکنند. چندین سال است که سدها جلوی آب را گرفته و با راندمان سی درصدی استفاده کشاورزی از آن میکنند و بقیه جذب آبهای زیرزمینی میشود حتی حاضر نیستند مازاد آن را به حال خود بگذارند تا به دریاچه بریزد. به نظر میرسد که شرایط جوی تأثیر بسیار ناچیزی در روند خشک شدن دریاچه داشته است دلیل واضح این امر را در وضعیت دریاچه وان میتوان مشاهده کرد که از نظر جوی در شرایط تقریبأ مشابه ای قرار دارد. وقتی مسئولان و در رأس آنها مجلسیان که به رأی و نظر خود نیز احترام نمیگذارند و اختیارات خود را خود خواسته از خود سلب میکنند لیاقت ساده ترین کارهای اجرایی را نداشته باشند آدمی فکر میکند که حالا نوبت دریاچه خزر و ارس است که خشک شود.
آشنا / 03 October 2011
کار درست را باید تائید کرذ.
کاربر مهمان / 02 October 2011
با سلام و بی تعارف
پیشنهاد بنده به اقایان مجلس نشین که این طرح را تصویب کرده اند اینست که روی اینترنت نگاهی هم به نقشه های گوگل “زمین نما” بیندازند و پستی-بلندی های منطقه را حد اقل روی نقشه ببینند. دیگر اینکه روی انترنت ارتفاع شهرهای ارومیه و تبریز را هم پیداکنند و سپس ارتفاع دریاچه ارومیه را میتوان از ان استخراج کرد. به هر حال تبریز و ارومیه هر کدام بیش از 1300 متر بالای سطع دریا هستند و دریاچه که بین این دوشهر است نمیهواند کمتر از هزار متر بالای سطح دریای ازاد باشد. زمینهایی که رود ارس در ان جاری است در مقایسه با بلندی های اذربایجان و دریاچه ارومیه خیلی پایین تر هستند و در بالاترین حالت ممکن رودخانه یعنی در نزدیکی جلفا در مرز بازرگان ممکن است رودخانه ارس بازهم چندصدمتر زیر سطح دریاچه ارومیه باشد. رود ارس در نزدیک پارس اباد مغان احتمالا نزدیک و یا زیر سطح دریای ازاد است. با این حساب اقایان میخواهند 1700000000متر مکعب که معادل 1700000000تن اب است را با پمپاز به دریاچه برسانند انهم در اتفاع پانصدمتری!؟ مقدار نیرویی که لازم است این مقار اب را با ان جابه جا کنیم معادل حاصل ضرب همین رقم نجومی است در ارتفاع 500 متر. این رقم نجومی تر به کیلوگرم نیرو است. حال اگر راندمان پمپ ها را 50% فرض کنیم توان این پمپ ها بایستی دو برابر این رقم بسیار نجومی تر باشد که پروژه را در وادی غیرممکن میبرد.
این پروژه علاوه بر اینکه مشکل دریاچه حل نخواهد کرد بر مشکل هم خواهد افزود. زیرا نقصان اب مشکل کوچکتر و کم ضرر تر این دریاچه است. مشکل دریاجه ارومیه (و کل فلات ایران) افزایش نمک به مقدار 20 تن در روز است که سرانجام به صورت بلور های نمکین بر ساحل دریاچه خواهد نشست و زمینهای منطقه و فرامنطقه ای را تهدید خواهد کرد.
این پروژه شبیه همان پروزه اتصال خزر به خلیج پارس است که بدون توجه به اختلاف سطح 28 متری بین ابهای دو دریا و عبور از فلات برجسته ایران که حد اقل 1000متر بالای سطح دریاست در زمان سردار خرابکاری (ببخشید سازندگی) سر زبانها افتاد و بعد هم خوشبختانه به مرحله عمل نرسید.
یکی از پدیده های طبیعی که حواس بشر از تشخیص درست ان عاجز است افزایش تدریجی ارتفاع است به خصوص اگر این ارتفاع توسط خودرو یا وسیله بالابر دیگری حاصل شود. به اقایان مجلس نشین پیشنهاد میکنم برای اینکه بدانند این چه کار غیر ممکنی است که تصویب کرده اند، بهتر است در یک پروژه ازمایشی اب شهر ری را به دربند منتقل کنند. اگر این کار ممکن بود شاید بتوان امید داشت که چند متر مکعب اب به دریاچه برسد.
حالا که رییس جمهور محترم هم گفته اند که آب دریاچه هر از پانصد سال به چنین سطح پایینی میرسد شاید بهتر باشد که در یک فرصت طلایی تمام نمک موجود در اطراف دریاچه لایروبی شود و در محلی “امن” (از دیدگاه زیست محیطی) انباشته شود. اب را از ریش خزر بر داشتن و بر سبیل ارومیه نهادن هم خزر را ار حقابه اش محروم میکند و هم مشکل دریاچه ارومیه ابعاد وسیع تری میگیرد.
نهایتا توچه تان را به پایگاه مجاری زیر جلب میکنم.
BIOCOURSE10.COM
با تشکر بابت درچ مطلب
دکتر ابراهیمیان
کاربر مهمان / 02 October 2011