معنای ایرانیِ مشخصِ سکولار شدن، رفع تبعیض است. تبعیض برقرار شده در مورد سپنتا نیکنام، نماینده شورای شهر یزد، معنای حکومت دینی را آشکار می‌کند. سکولاریسم مقابله با آپارتاید دینی است.

سپنتا نیکنام − جلوه‌هایی از حکومت ولایی
سپنتا نیکنام − جلوه‌هایی از حکومت ولایی

سپنتا نیکنام، نماینده برگزیده مردم یزد برای عضویت در شورای این شهر را به حکم شرع کنار گذاشته‌اند. مردم رأی‌دهنده، صغیر و سفیه قلمداد شده‌اند و شورای نگهبان به عنوان تجسم عقل فقاهتی در مقام ولی یعنی سرپرست دخالت کرده و برای شهروندان تعیین تکلیف کرده است.

استناد شریعت‌مداران به قاعده فقهی “نفی سبیل” است که آن را به این آیه برمی‌گردانند: «…وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَی الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً»، یعنی خداوند هیچگاه کافران را بر مؤمنان چیره نمی‌کند، یا دقیق‌تر در موقعیت سلطه قرار نمی‌دهد. این موقعیت سلطه را فقها هم وجودی یا به اصطلاح تکوینی در نظر گرفته‌اند که منظور از آن برتری ذاتی مؤمن است (و لابد پاکی مؤمن و نجاست کافر هم از آن برمی‌خیزد)، و هم تشریعی که بار حُکمی و عملی دارد و مثلا در مورد سپنتا نیکنام کاربست آن این می‌شود که انتخاب او به عنوان نماینده “جعل سبیل” یعنی برقراری سلطه کافر بر مؤمن بوده، و حالا باید این جعل به حکم شرع و به صورت عملی نفی شود، یعنی او باید برکنار گردد، تا به این وسیله هم نظم الاهی کائنات به هم نخورد، و هم نظم نظامی دینی رعایت گردد.

آیه “نفی سبیل” از سوره “نسا” است که عنوان “تبعیض” هم شایسته آن است چون اساس یک نظام دینی در این سوره مدنی معرفی شده، نظامی که بنیادهای آن اعمال تبعیض در مورد زنان و دگراندیشان، تسلیم در برابر حاکم دینی و همراهی با او برای سلطه‌جویی در داخل و خارج است.

قاعده “نفی سبیل” – در تفسیر گستردهٴ مبتنی بر متن مبنایی آن یعنی سوره “نسا” در دو محور اعمال تبعیض بر زنان و دگراندیشان – اساس حکومت دینی را می‌سازد که اعتقاد بر لزوم فرمانروایی ارباب دین است. این قاعده ناظر است بر کلیت نظام و از طرف دیگر جزئیات کارکرد آن : اعمال تبعیض در مورد زنان، سرکوب دگراندیشان، برقراری سانسور، خودی و غیر خودی کردن – رویه‌ای که قضیه سپنتا نیکنام هم نمودی از آن است. قضیه عارضی نیست، از ذات حکومت دینی برمی‌خیزد و اگر در جایی دیده می‌شود که سخت‌گیری نمی‌شود، موضوع به مقاومت شهروندان برمی‌گردد.

چندی پیش مخالفت ولی فقیه با سند ۲۰۳۰ یونسکو خبرساز شد. این مخالفت هم ریشه در قاعده “نفی سبیل” دارد و مبنای آن این استدلال است که تصمیمات یک نهاد غیرمسلمان نباید برای مسلمانان “جعل سبیل” کند، یعنی بر آنان چیره شود.

قضیه سند ۲۰۳۰ یونسکو هم شاهدی در اثبات این موضوع است که حکومت اسلامی، پدیده‌ای است نابجا، پدیده است که زمانش سرآمده (anachronism) اما در روزگار ما سربرآورده است. اگر بخواهد قاعده “نفی سبیل” را جدی بگیرد، باید از حقوق بین‌الملل سر بیچاند، از عضویت از سازمان‌های بین المللی بیرون آید. حتا بایستی قوانین راهنمایی و رانندگی را لغو کند. و در مقام مزاح می‌گوییم که حتا بر مسلمانان مطالعه دستور کار مثلا دستگاه چرخ گوشت را که بیگانگان آن را اختراع کرده و اصول استفاده از آن را نوشته‌اند، ممنوع کند.

اما حکومت اسلام آنجایی که زورش بیاید و به نفعش باشد، “نفی سبیل” می‌کند. و اکنون زورش به این رسیده که نماینده برگزیده مردم را از شورای شهر یزد کنار بگذارد.

کسی که از طرف شورای نگهبان به توجیه این برکناری پرداخت، آیت الله محمد یزدی بود. سیره این شیخ، تجسم قاعده “نفی سبیل” است: بسیج چماقداران برای سرکوب دگراندیشان، قرار دادن دستگاه قضا در خدمت تبعیض و سرکوب، پیگیری تبیین اجرایی قاعده “نفی سبیل” به صورت بالا کشیدن خودی‌ها در نمونه بالا آوردن قاضی مرتضوی، دست انداختن بر اموال عمومی و فساد شخصی و خانوادگی. نمونه یزدی شاخص ارتباط ذاتی تبعیض، سرکوب و فساد در حکومت دینی است.

ایده سکولاریسم، ایده مقابله با تبعیض است.

تبعیض دینی در ایران اکنون در آمیخته شده است با:

  • تبعیض جنسیتی،
  • فساد سیستماتیک ناشی از رانت‌خواری خودی‌ها در همه عرصه‌ها،
  • اختناق،
  • تبعیض قومی در آمیخته با تبعیض مذهبی، و
  • سلطه‌جویی در خارج از جمله به صورت دامن زدن به نزاع شیعه و سنی.

حاصل این درآمیختگی، چیرگی یک همتافته ایدئولوژیک-اقتصادی−نظامی بر کشور است.

عناصر این کمپلکس را نمی‌توان از هم تفکیک کرد، از این رو مثلاً مبارزه با فساد بدون مقابله با سالاری آخوند و سردار سپاه بی‌معناست.

این همتافتگی به سکولاریزاسیون مطلوب ایرانی مضمون اجتماعی و دموکراتیک بارزی می‌دهد. هدف آن نمی‌تواند منحصر به بازگرداندن آخوندها به حجره‌هایشان باشد.

موردهایی مثل مورد شورای شهر یزد درس‌هایی عملی برای مردم است. مهم این است که همگان ارتباط جنبه‌ها و پیامدهای مختلف قاعده سلطه دینی را دریابیم: دختری که در یزد مورد آزار گشت ارشاد قرار می‌گیرد، پیگرد دگراندیشان در این شهر، فساد دستگاه اداری آن، فقر و حاشیه‌نشینی، بیکاری و اجبار به تن دادن به بهره‌کشی شدید، حالت ناامیدی و افسردگی جوانان … – اینها همه با برکناری نماینده زرتشی شهر و برکناری او با دیگر جلوه‌های تبعیض و ظلم و فساد در پیوندی تنگاتنگ در قالب نظام دینی هستند.

قاعده “نفی سبیل” یعنی برقراری این نظام، سکولار شدن یعنی برچیدن این نظام.


در همین زمینه