بحران آب تا چه حد جدی است؟ عیسی کلانتری، بالاترین مقام محیط زیست در ایران هشدار داده که ۷۰ درصد مشکلات کشور از آب است و بیتوجهی به بحران آب میتواند ایران را نابود کند. رئیس جدید سازمان محیط زیست اعلام کرده که برخلاف گذشته، موضوع آب در اولویت برنامههای سازمان حفاظت محیط زیست خواهد بود. به عنوان نمونه او میگوید مصرف آب تجدیدپذیر در ایران ۱۱۰ درصد است یعنی ایران هر سال خشکتر میشود.[1]
اما ارزیابیهای دقیقتر به ما چه میگویند؟ شاخصهای بحران آب کدامند؟ وضعیت ایران در چه مرحلهای است؟ و سیاستهای دولت تا چه حد موفق بوده است؟ این پرسشها را در ادامه پی میگیریم.
شاخصهای بحران آب
بحران آب نشاندهنده وضعیتی است که میزان سرانه یا میزان دسترسی به آب تجدیدپذیر برای مصرف افراد طی سال، کمتر از میزان استاندارد جهانی است. شاخصها و مدلهای گوناگونی برای ارزیابی میزان بحران آب در کشورها به کار رفته است. اما سه شاخص بیش از همه در سطح جهانی به کار میروند یعنی الف) شاخص سازمان ملل، ب) شاخص فالکن مارک و ج) شاخص موسسه بینالمللی مدیریت آب.[2]
الف) شاخص سازمان ملل
با توجه به شاخص سازمان ملل، میزان درصد برداشت از منابع آب تجدید هر کشور، ملاک تعیین میزان بحران آب است. بر طبق این شاخص، اگر میزان برداشت آب یک کشور بیشتر از ۴۰ درصد کل منابع آب تجدیدپذیر باشد، این کشور با بحران شدیدی مواجه است. اگر این رقم بین ۲۰ تا ۴۰ درصد باشد، بحران متوسط است و اگر کمتر از ۱۰ درصد باشد، نشان دهنده عدم بحران است.
ب) شاخص فالکن مارک
با توجه به شاخص فالکن مارک، میزان سرانه سالیانه منابع آب تجدیدپذیر در هر کشور ملاک ارزیابی است. بر طبق این شاخص، سرانه ۷۰۰ متر مکعب و بیشتر از آن در سال نشاندهنده عدم بحران آب و سرانه ۱۰۰۰ تا ۱۷۰۰ مترمکعب در سال نشان دهنده وجود بحران در آن کشور است و سرانههای پایینتر از ۱۰۰۰ متر مکعب شدت بحران آب را نشان میدهند.
ج) شاخص موسسه بین المللی مدیریت آب
این موسسه از دو ملاک برای ارزیابی بحران آب استفاده میکند یعنی ۱) درصد برداشت کنونی نسبت به کل منابع آب سالانه و ۲) درصد میزان برداشت آب در آینده نسبت به برداشت آب در حال حاضر.
براساس پژوهشهای صورت گرفته و بر اساس شاخصهای فوق روشن میشود که ایران در مرحله بحران آب قرار دارد و اگر برنامهریزی و سیاستگذاری مناسبی در نظر گرفته نشود، بحران آب در ایران میتواند بسیار وخیمتر شود. به بیان دقیقتر، منابع آب تجدیدشونده برای مصرف در ایران ۱۳۰ میلیارد مترمکعب و سرانه ۱۹۱۸ مترمکعب بوده است. براساس این پژوهش، کاهش سالیانه منابع آب شیرین در ایران ۳,۶ برابر بیشتر از استاندارد جهانی است. از این ۱۳۰ میلیارد مترمکعب تا آخر سال ۲۰۱۳ بیش از ۸۰ درصد مصرف و پیشبینی شده است تا سال ۲۰۲۰ این رقم به بیش از ۹۰ درصد خواهد رسید. همچنین پیشبینی شده است در همین سال سرانه آب برای هر ایرانی ۱۳۰۰ مترمکعب و در سال ۲۰۵۰ کمتر از ۱۰۰۰ مترمکعب خواهد بود که این ارقام نشان دهنده بحران آب در کشور است. متأسفانه پیشبینی بانک جهانی و ناسا نیز نشان میدهد که تا سال ۲۰۵۰ و در خوشبینانهترین حالت تا سال ۲۱۰۰ میزان سرانه مصرف آب در ایران به کمتر از ۱۰۰۰ مترمکعب و حتی ۷۰۰ مترمکعب کاهش خواهد یافت که نشان دهنده بحران شدید است. [3]
راه کارهای صورت گرفته و نتایج آن
برای مقابله با این بحران اقدامات گوناگونی نظیر انتقال آب، سدسازی، تغییر الگوی کشاورزی و نظایر این صورت گرفته است. اما این اقدامات چندان مؤثر نبوده است. به عنوان مثال، سدسازی یکی از اقداماتی بوده است که دولتهای قبلی برای مدیریت آب، بحران خشکسالی و بحران آب انجام دادهاند.
با نگاهی گذرا به سدهای ایران میتوان فهمید که اغلب آنها دچار مشکلات زیر هستند: انتخاب رودخانه اشتباه برای ساخت سد، بیتوجهی به تغییرات جریان آب پایین دست، غفلت از تنوع زیستی و از بین بردن زنجیره اتصال غذایی موجودات آبزی و حیوانات اطراف آن، سیاستها و محاسبات اقتصادی اشتباه، ناتوانی در جلب رضایت عمومی مردم منطقه، سوءمدیریت در خطرات و تاثیرات و ساخت و ساز بیرویه. علاوه بر این، ساخت سد با توجه به «کاهش ۱۰ درصدی میزان بارشها در ایران»، «افزایش حدود ۱٫۵ درجهای دمای هوا»، «تبخیر حدود ۲۵ میلیارد متر مکعب از منابع آب کشور»، «کاهش حدود ۲۰ درصدی روانآبها و آبهای سطحی»، «کاهش ۱۵ درصدی تغذیه آبهای زیرزمینی»، «کاهش بارش برف و ناپایداری منابع آب» و «افزایش بارشهای ناگهانی و ملحقنشدن این منابع آبی به آبهای زیرزمینی و جریان آبهای سطحی» نتوانسته است بحران آب در ایران را حل کند.[4] از سوی دیگر، زیادهروی در سدسازی طی سالهای گذشته ادامه داشته است. حجم ساخته شده بالغ بر ۷۶ میلیارد مترمکعب است در حالی که تنها ۴۶ میلیارد مترمکعب آب برای تنظیم وجود دارد. تعدادی از سدهای ساخته شده نیز ارتفاعشان بیش از حد آب موجود منطقه است و همچنین سدهایی نیز وجود دارند که مخزنشان آب کافی نیز ندارد تا وارد نیروگاه شود.
یکی دیگر از اقدامات دولت، پروژههای انتقال آب بوده است: انتقال آب زاینده رود به کاشان، آران و بیدگل، انتقال آب زاینده رود به اصفهان، انتقال آب زاینده رود به چغارت، بافق و تفت، انتقال آب کرخه به آبادان و خرمشهر و غیره. به نظر کارشناسان، انتقال آب شاید برای مدتی کوتاه مسأله بحران آب را حل کرده باشد و در برخی از نقاط محدود کارآمد بوده باشد، اما اثرات نامطلوب و طولانی مدتی بر حوضه مبدأ و مقصد انتقال آب داشته است. از جمله پیامدهای آن میتوان به موارد زیر اشاره کرد: تغییر در کیفیت خاک و کاربری اراضی و کشاورزی، اشباع شدن خاک، فشار بیشتر بر آبهای زیرزمینی و عمیق تر شدن چاههای کشاورزی، افزایش درگیریها و آشفتگیهای سیاسی، مدیریتی و اجتماعی و غیره.
یکی از اقدامات دیگر دولت در این زمینه، بالا بردن راندمان آبیاری بوده است. به نظر محققان، علت بحران آب در ایران را میتوان مصرف بیش اندازه آب در بخش کشاورزی دانست. بخش کشاورزی ۹۲ درصد آب کشور را مصرف میکند. محصول به دست آمده نیز متناسب با میزان آب مصرف شده نیست. میزان هدررفت آب در بخش کشاورزی 30 درصد است و بنابه آمار فائو، راندمان آبیاری کشاورزی در ایران ۴۰ درصد است. همچنین تصرف سهم محیط زیست از آب تجدیدپذیر توسط سایز بخشها و به ویژه بخش کشاورزی باعث خشک شدن تالابها، دریاچهها، افت سطح آب سفرهها، وقوع طوفان ریزگردها و غیره شده است.
مساله بحران آب و به تبع آن کشاورزی به عنوان بخش اصلی مصرف و اخیراً محیط زیست از زوایای مختلف مورد بحث قرار گرفته و راه حلهای گوناگونی نظیر یکپارچه سازی اراضی، مکانیزاسیون کشاورزی، تصویب قوانین، ایجاد نظامهای یکپارچه تولید، مشارکت اجتماعی، بالا بردن راندمان آبیاری و غیره برای رفع این بحران مطرح شده است که تأثیرگذاری آنها با تردید کارشناسان مواجه است. برای مثال، عمده برنامهها برای کنترل بحران آب، بر بالا بردن راندمان آبیاری از طریق جایگزینی روشهای سنتی با روشهای تحت فشار متمرکز شده است که ارتباط چندانی به کمبود آب در مقیاس حوضه ندارد و حتی ممکن است وضعیت آن را وخیمتر هم بکند.[5]
برنامههای رئیس جدید سازمان محیط زیست
عیسی کلانتری، رئیس جدید سازمان محیط زیست، پیش از این انتخاب، رئیس ستاد احیای دریاچه ارومیه بود. در این ستاد برنامههای گوناگونی برای مدیریت آب به انجام رسید که کم و بیش میتواند نشان دهنده راهکارهای مورد نظر او برای حل بحران آب در آینده باشد. برای مثال اقداماتی مثل عدم تحویل آب مازاد ورودی به سدهای حوضه آبریز دریاچه ارومیه به بخش کشاورزی، کاهش ۱۶ درصدی تحویل آب به ۱۱۵۰۰۰ هکتار از کشاورزی دشتهای میاندوآب، مهاباد، حسنلو، قلعهچای و صوفیچای، لایروبی بیش از ۸۵ کیلومتر از رودخانههای آجیچای، قلعهچای و صوفیچای در استان آذربایجان شرقی، اتصال رودخانه زرینهرود به سیمینهرود به طول ۲۵ کیلومتر و غیره. یکی از اصلیترین اقداماتی که ستاد احیا دریاچه ارومیه انجام داد، کاهش مصرف آب کشاورزان در منطقه آبریز دریاچه ارومیه بود. کشاورزان مناطق جنوب و غرب حوضه آبریز ۲۴ تا ۴۵ درصد بیشتر از آنچه که گیاه نیاز دارد، آب مصرف میکنند که این امر باعث شد در جنوب حوضه آبریز دریاچه ارومیه سطح آبهای زیرزمینی بالا بیاید و باعث شور شدن آب منطقه شود. به همین دلیل قرار شد با همکاری وزارت نیرو هر سال هشت واحد درصد آب کمتر به اراضی کشاورزی سریز شودب حوضه آبریز ۲۴ تا ۴۵ درصد بیشتر از آنچه که گیاه نیاز دارد، آب مصرف میکنند که این امر باعث شد در جنوب حوضه آبریز دریاچه ارومیه سطح آبهای زیرزمینی بالا بیاید و باعث شور شدن آب منطقه شود. به همین دلیل قرار شد با همکاری وزارت نیرو هر سال هشت واحد درصد آب کمتر به اراضی کشاورزی سریز شود..[6]
عیسی کلانتری در سخنان اخیر خود در مقام رئیس سازمان محیط زیست، از ضرورت مقابله با بحران آب سخن گفته است. او به بیان کرده است که ۷۰ درصد وقت خود را در سازمان محیط زیست به مقوله آب اختصاص میدهد و از کارشناسان و مراکز علمی برای حل بحران آب و دیگر موضوعهای محیط زیستی نظیر آلودگی هوا و گرد و غبار استفاده خواهد کرد. همچنین افزایش آگاهی عمومی و مشارکت مردم را تاثیرگذار دانسته است. کلانتری طی سالهای اخیر به شدت از نحوه مدیریت آب انتقاد کرده است و به نظر میرسد که راهکار او برای حل این مشکل در سراسر کشور، انجام پروژههای زهکشی است.
او همچنین از سیاستهای گذشته در زمینه سدسازی و شیوه آبیاری در کشاورزی و انتقال آب انتقاد کرده است. رئیس سازمان محیط زیست به طور خاص در مورد سدسازی گفته «سدسازی هم خوب است و هم بد. در جای مناسب خوب و در جای نامناسب بد است. اما در شمال کشور با سدسازی موافقم».[7]
او در نظر دارد که با همکاری بخشهای دیگر، مانع از طرحهای انتقال آب بدون پیوست محیط زیستی شود.
در مجموع اما با تمام تاکیدی که او بر بحرانی بودن مساله آب در ایران دارد و از ضرورت ایجاد مؤسسه آیندهپژوهی در حوزه محیط زیست سخن گفته است، هنوز هیچ طرح یا برنامه مدونی در این مورد ارائه نکرده است.
پانویس:
[2] رضایان، احد؛ رضایان، علی حسین (1395). آینده پژوهشی بحران آب در ایران به روش سناریوپردازی. مجله اکو هیدرولوژی، 3 (1)، صص 4ـ1
[3] همان
[5] اقبالی، مسعود (1396). بحران آب در ایران، چالشها و راهکارها. فصلنامه مهندس مشاور، ش 76، صص 52ـ48
نماز بارون هم دروغ بود
happy / 27 October 2017