بیژن روحانی – هنرهای دوران اسلامی نیز، مانند هنر و فرهنگ در هر تمدن دیگر، در دوران نخستین گسترش خود وام‌دار اندیشه‌ و هنر تمدن‌هایی بود که یا جایگزین آن‌ها شده بود و یا در مجاروت آ‌ن‌ها به رشد می‌پرداخت. در هنرهای تجسمی به خصوص در تصویر کردن پیکره‌هانی انسانی، هنرمندان این دوران در ابتدا به طور عمده از دو منبع مهم برای الگوبرداری استفاده می‌کردند.

در گفتار پیش اشاره شد که در نقش کردن تصاویر خلفا و حاکمان، نقش‌‌ها و تصاویر پادشاهان و شاهزادگان ساسانی مورد توجه هنرمندان این دوران بود. آنچه از این الگوپذیری برجای مانده اکنون در قالب سکه‌ها، مدال‌ها و یا تصاویر روی ظرف‌ها قابل مشاهده است. توصیفات تاریخی و ادبی به جای‌مانده از سده‌های نخستین نیز بر این تأثیر‌پذیری تأکید دارند.

اما منبع مهم دیگری که مورد توجه هنرمندان دوران اسلامی در نقش کردن تصاویر انسانی قرار می‌گرفت، آثار یونانی و رومی بود. موزاییک‌ها، مجسمه‌ها، نقش‌برجسته‌‌ها و نقاشی‌هایی که آشکارا الگوهای کلاسیک و یا رومی متأخر را نشان می‌دادند در کاخ‌ها و قصرهای خلیفه‌های اموی و سپس عباسی روی دیوارها یا کف ساختمان‌ها خلق می‌شدند.

«قصر الحیر غربی»، کاخی از دوران بنی‌امیه است که اکنون ویرانه‌های آن در هشتاد کیلومتری پالمیر بر سر راه دمشق، در کشور سوریه قرار دارد. کاخ توسط هشام بن عبدلملک، خلیفه امویان ساخته شده اما تأثیرپذیری از معماری بیزانس یا روم شرقی و همچنین معماری ایرانی در آن بسیار روشن است. این تأثیرات اما فقط به بخش معماری و ساختمانی آن ختم نمی‌شود بلکه تزئینات و نقوش آن نیز از هنرهای یونانی و رومی الگو گرفته است. دروازه این قصر اکنون به موزه دمشق منتقل شده و ورودی موزه را شکل می‌دهد. برخی نقش‌برجسته‌های گچین در این کاخ، از جمله نقش برجسته یک زن لمیده و نوع دنباله‌ لباس او، از یک سو یادآور هنرهای دوران کلاسیک، همانند نقش‌برجسته‌های معبد پارتنون، و از طرف دیگر شبیه به مجسمه‌های هلنی گورستانی در نزدیکی پالمیر است.

اما وجود این تأثیرپذیری تنها به قصر الحیر محدود نیست. پیکره الهه «فورتونا» و یا تصویری عریان در نقاشی دیواری «قصر عمره» نیز شاهدی بر چنین تأثیراتی هستند. قصر عمره در صحرای اردن، توسط ولید خلیفه اموی ساخته شد و یکی از برجسته‌ترین آثار معماری این دوران است. نقاشی‌های دیواری این قصر که اکنون تنها بخش‌هایی از آن باقی مانده است، در برگیرنده صحنه‌های شکار و همچنین زنان برهنه است. بخشی از این تصاویر، به خصوص تصویر زنی که در قسمت ورودی قرار دارد کاملاً مشابه نقاشی‌های دوران رومی‌ها در شهر فیوم مصر است. نقاشی‌های فیوم که تا حد بسیار زیادی واقع‌گرا یا رئالیستی هستند، روی چوب و و یا روی پوشش مومیایی‌ها بوده و چهره فرد درگذشته را تصویر می‌کند. این تصاویر مربوط به زمانی است که این منطقه تحت کنترل رومی‌ها بود و تاریخ آن‌ها مربوط به سده‌ دوم میلادی است. چندین سده بعد، در کاخ‌های خلیفه‌های اموی تأثیرات این نقاشی‌ها روی دیوارها ظاهر شد. از سوی دیگر، زنان رقصنده‌ای که روی دیوارهای قصر عمره وجود دارند شباهت فراوانی به برخی صحنه‌های رقص روی پارچه‌های قبطی دارند. چند سده بعد و در دوران فاطمیان مصر نیز تصاویری مشابه از صحنه‌های رقص با شیوه مشابه رومی و-مصری در آثار هنرمندان فاطمی پدیدار شد.

سنت‌های هنری ساسانی، یونانی و رومی که مورد استفاده هنرمندان در دربارهای اموی و عباسی قرار می‌گرفت، طبیعتاً می‌بایست به ذوق و سلیقه سفارش‌دهندگان این آثار هنری نیز نزدیک می‌شد و بازتابی از علایق آنان را نیز در خود می‌داشت. تغییرات نگاه زیبایی‌شناسانه نیز از این جهت قابل بررسی است. به عنوان مثال در مقایسه نقوش زنان در دوران پیشااسلامی با نقوش زنان در دوران اموی، این تصاویر آناتومی و بدن‌هایی فربه، سینه‌هایی کامل و باسن‌هایی فروافتاده را به نمایش می‌گذاشتند.

رجوع به موزاییک‌های دوران ساسانی، مانند تصویر زن چنگ‌نواز در بیشاپور در حوالی کازرون، و یا موزائیک‌های رومی در منطقه‌ی شهبا یا فیلیپوپولیس در جنوب دمشق در سوریه نیز نشان می‌دهد که تأکید تصویرگران بر شکم و سینه و سرین متمرکز بوده است.

مجسمه‌های سنگی کاخ المشتی Mshatta در اردن نیز چنین رویکردی را در تصویر کردن بدن انسان به نمایش می‌گذارد. این کاخ توسط الولید دوم، خلیفه اموی، ساخته شده و در جنوب امان، پایتخت اردن واقع شده است. تزئینات و مجسمه‌های این قصر اکنون از جای خود خارج شده و در موزه پرگامون در برلین قرار دارد.

نمونه‌ برجسته‌ دیگری از هنر این دوران را می‌توان در مجموعه‌ «خربت المفجر» یا همان « قصر هشام» دید. این قصردر شهر اریحا در کرانه باختری رود اردن قرار دارد و یکی از زیباترین و مهم‌ترین آثار به جای‌مانده از دوران بنی‌امیه است. موزاییک‌ها و گچبری‌های این کاخ شهرت جهانی دارند و به خوبی هنر موزاییک‌سازی و تصویرگری در این دوران را به نمایش می‌گذارد.

در تمام آثار این دوران، یعنی هنر دوران نخستین پس از اسلام و به ویژه در دوران خلفای اموی و عباسی، آثار هنری، و البته نه لزوما آثار مذهبی، سلیقه و ذائقه حاکمان و سفارش‌دهندگان این آثار را به نمایش می‌گذارند و عمدتاً به تصویر خلفا، ملازمان آن‌ها و یا صحنه‌هایی از اوقات فراغت و تفریح آنان اختصاص دارد. از اواخر سده‌ دهم میلادی، و به خصوص در هنر فاطمیان مصر، رویکرد دیگری به تصویرکردن انسان در آثار هنری پدید آمد.
 

در قسمت بعدی به هنر این دوران می‌پردازیم.

ادامه دارد.

شرح تصاویر:
۱ـ مجسمه زن لمیده در قصر الحیر غربی در سوریه.
۲ـ بخشی ازدروازه ورودی قصر احیر که اکنون به موزه دمشق منتقل شده است.
۳ـ نقاشی زن رقصنده بر سقف قصر عمره در اردن.
۴ـ نقاشی‌های منطقه فیوم در مصر با تاثیر از هنر رومی و یونانی، سده دوم میلادی
۵ـ مجسمه خلیفه اموی

توضیح: در تنظیم مطالب این برنامه‌ها در خصوص هنرهای تجسمی در ابتدای دوران اسلامی، به تحقیقات و آثار اوا بائر در این زمینه استناد شده است. برای اطلاعات بیشتر نگاه کنید به:

Baer, Eva, The human figure in Islamic art : inheritances and Islamic transformations, Bibliotheca Iranica. Islamic art and architecture series no. 11, Costa Mesa, Calif. : Mazda Publishers, 2004

Baer, Eva. 1999. “The Human Figure in Early Islamic Art: Some Preliminary Remarks”. In Muqarnas: An Annual on the Visual Culture of the Islamic World, XVI, 32-41.

در همین زمینه:

:: از هنر ساسانی تا رومی، بخش نخست مجموعه برنامه‌های بیژن روحانی پیرامون نقاشی دوران اسلامی::