ونداد زمانی ـ دهها سال است که میزان تاثیر اندیشههای فروید درباره اهمیت دوران کودکی در شکلگیری شخصیت انسانها کاهش یافته است. بهجای آن مدتهاست که شناسایی کاربرد فیزیکی مغز و فعل و انفعالات شیمیایی هورمونها و عصبها در ایجاد هنجارها، حرف اول را در دانشکدههای روانپزشکی و روانشناسی میزند.
دیگر تاکید چندانی بر «مرحله آینه» ژاک لاکان نمیشود که با ظرافتی فیلسوفانه، روبهرو شدن نوزاد با تصویر خود در آینه را اولین جلوههای خودفریبی و حتی خودخواهیهای بشر میدانست. روانپزشکان و روانشناسان اصراری ندارند که برای یافتن علاج افسردگی بزرگسالان، نقبی به دورههای تغییر و تحول روحی آنها هنگام بلوغ جنسیشان و عشقهای ممنوع آنها بزنند.
با اینهمه، موج جدیدی از تئوریها و تحقیقات علمی نظیر «روانشناسی تکاملی» در حال گسترش دامنه خویش هستند. روانشناسی تکاملی این اواخر رونق چشمگیری پیدا کرده است چون ضمن پذیرش و تاکید بر نحوه کارکرد شیمیایی مغز، از تاثیرات ناهنجاریهای اکتسابی در روان بشر نیز غافل نمیماند.
بهتازگی، تحقیق مفصل و همهجانبهای* به کمک روانشناسان سه دانشگاه آمریکایی روزولت، استانفورد و کالیفرنیا منتشر شده است مبنی بر اینکه ناهنجاریها و شوکهای دوران کودکی، از عوامل موثر در ابتلای فرد به افسردگی در دوران بزرگسالی است.
از حیث پزشکی ثابت شده است که مغز بشر قابلیت عجیبی به نام «فرار از یادآوری حوادث ناگوار» دارد؛ روشی که همچون تیغی دولبه، هم شیوهای مفید برای فرار فرد از کابوس و بحرانی است که پیش از این در زندگی خود با آن روبهرو بوده است و هم در وی نوعی عادت به تسلیم و ضعف در برابر بحرانی را افزایش میدهد که قادر به هضم آن نیست.
مغز بشر قادر است عصبهای آسیبدیده را از بین ببرد ولی برای رسیدن به این آرامش، ناگزیر است مانع از تشکیل سلولهای جدید مغز در منطقه هیپوکمپوس شود که کارش ترمیم و مقاومت ذهن در برابر فشارهای روحی است.
بررسی سیستم دفاع غریزی مغز یعنی «فرار از یادآوری حوادث ناگوار» پایه و اساس تحقیقات سه دانشگاه آمریکایی یادشده بوده است. آنها با جمعآوری تحقیقاتشان پی بردهاند که حوادث ناگوار و شوکآور دوران کودکی، نظیر مرگ اعضای خانواده، طلاق والدین، تنبیه و توهین فیزیکی و روحی، زمینه مساعدی برای افسردگی فرد در بزرگسالی ایجاد میکند.
پژوهشگران دانشگاههای آمریکایی به پشتوانه مدارک مستند نشان دادهاند افرادی که دچار ضربههای کمابیش سخت روحی در دوران کودکی شدهاند، در بزرگسالی تبدیل به انسانهای حساسی میشوند که زودتر و بیشتر از افراد دیگر، افسرگی را تجربه میکنند.
پژوهشگران برای آنکه نشان دهند ناملایمات دوران کودکی چگونه در بزرگسالی نمود پیدا میکند و ذهن انسان به چه دلیل از تحمل کمتری نسبت به مشکلات زندگی برخوردار است و به عبارتی « از کاه، کوه میسازد»، بهطور مشخص از صد فرد بزرگسال که سابقه افسرگی شدید داشتهاند دعوت کرده است تا در یک سنجش مقایسهای شرکت کنند.
جمعبندی سنجش مزبور بهشکل چشمگیری یا دیدگاههای روانکاوانه فرویدیسم همسانی دارد. بر اساس این تحقیق، پژوهشگران سه دانشگاه روزولت، استانفورد و کالیفرنیا پی بردهاند که جستوجو در تاریخچه شخصی افراد، ناخواسته روانکاوی معروف به فرویدیسم را تائید میکند که مدتهاست برخی قابلیتهای علمی آن به زیر سئوال رفته است.
این تحقیق نشان میدهد: چون افراد افسرده در زمان وقوع حادثه ناگوار از توانایی تشخیص وضعیت خود و اطرافیانشان عاجز بودهاند، زاویهدیدشان نسبت به مسائل پیرامون محدود میشود و هربار در مواجهه با یک اتفاق ناخوشایند، با هجومِ خاطرات دلسردکننده و تلخ گذشته روبهرو میشوند.
پژوهشگران یادشده نتیجهگیری کرده اند که دانستن این نکته میتواند هشدارخوبی باشد تا به واسطه تمهیدات موجود و تجربه شده، از غرق شدن در افسردگی پرهیز کنیم. افراد افسرده میتوانند به کمک دانش پزشکی و روانشناسی، از بازسازی غم و نگرانیهای قدیمی جلوگیری کنند. مفیدتر از همه اینکه آنها از این راه، فرصت مییابند تا از آینده بدفرجامی که ذهن افسرده برایشان ترتیب می دهد دوری کنند.
منبع:
Hans Villarica, Early Adversity, Adult Misery: How Small Events Trigger Depression
ونداد گرامی اگر این اقایان دکتر سعید و مهدی اندیشه ورز باشند به ما مخاطبین زمانه که همیشه مطالب شما را پربیننده ترین می کنیم احترام می گذاشتند. اتهام نادانی به شما هدفش ما خوانندگان است. ما هم که الحمدالله دیگر می دانیم از چه چیزی استقبال کنیم. دست مریزاد
کاربر مهمان داوود-پ / 09 September 2011
خیلی عجیب است که به راحتی سر کشدیدن اب یک نویسنده را بی عرضه و نادان و عوام فریب اعلام می کنند بدون انکه بگویند چرا؟ اقای زمانی من متاسفم و امیدوارم دلسرد نشوید. معمولا مقالات شما را در ایرانیان . کام دنبال می کردم و از انجا با کارهای جالب شما اشنا شدم.. پیش خودمان باشد دوست داشتن زیاد دشمن ساز هست . می توانم حدس بزنم که ادمی نیستید که به دل بگیرید
کاربر مهمان مریم / 09 September 2011
بهترین نویسنده رادیو زمانه هستید بی چون و چرا… خسته نباشید
کاربر مهمان / 09 September 2011
اقای دکتر سعید احمدی مقدم عزیز، این مقاله در قدیمی ترین نشریه معتبر امریکا « آتلانتیک» به چاپ رسیده است و با http://www.theatlantic.com/life/archive/2011/08/early-adversity-adult-misery-how-small-events-trigger-depression/243814/
نظر و سلیقه شما محترم است ولی به عنوان یک انسان اکادمیک می شود که محترمتر هم برخورد کنید و بسیار سپاسگزار خواهم شد اگر از شیوه تفکرانتقادی که در مراکز اموزش عالی یاد گرفته اید استفاده کنید. نیت برگردان این تحقیق جدید سه دانشگاه معتبر امریکای تاکید مجددی بود بر زخم های دوران کودکی و تاثیر ان بر پذیرش بیشتر و اسان تر افسردگی… مرسی از توجه تان
کاربر مهمان ونداد زمانی / 09 September 2011
آقای دکتر احمدی مقدم در ضمن سپاسگزار خواهم شد اگر امکانش وجود دارد منابعی ذکر کنید که تاثیرات ترامای دوران کودکی در افزایش افسردگی در بزرگسالی را نفی می کند. تشکر مجدد از دقت و وقتی که گذاشتید.
کاربر مهمان ونداد زمانی / 09 September 2011
مقاله از ابتدایی ترین اصل ها و رهنمود های نوشتار برای مخاطب غیر متخصص بدون از دست رفتن دقت و صداقت علمی متاسفانه ، بی بهره است ، آقای ونداد زمانی! اگر دل در گرو جدیت و درستی اندیشه روانکاوی به خصوص لاکان دارید خواهش میکنم متن خود را قبلن به کسی که به مبانی این دانش و تکنیک آگاه است نشان دهید و نظر خواهی کنید از دقت منابع و تحقیقاتی که به آنها ارجاع می دهید اطمینان حاصل کنید و مبانی و روش تحلیلی خود را هم در ابتدای مقاله مختصر هم شده بیاورید ، اگر هم برای جستجوی ممری برای زیست شرافتمندانه این نوشته ها را منتشر میکنید اعتبار روانکاوی را بازیچه ی معاش خود نسازید. هر بار که مقاله ای در رادیو زمانه از ونداد زمانی خواندم ، خواستم این احساس خود را منتقل کنم ، اما تولیدات ایشان همچنان با همان کیفیت ادامه دارد!
مهدی شوقی / 09 September 2011
سپاسگزارم جناب ونداد از کوششهای ارزشمند شما. آز نوشتار شما بسیار بهره بردم، روشنگرانه و هشدار دهنده بود.
به هم میهنان دانشگاهیم یادآوری میکنم اینجا کلاس درس دانشگاه نیست، باید کوتاه و گویا و کاربردی سخن گفت تا به خواننده ناآشنا چیزی بیاموزد نه آنکه میان نگریه ها (نظریه ها) سرگردانش کنیم.
سپاس از همگی
پرویز / 09 September 2011
اقای زمانی با این جور ادمها که از دماغ فیل افتادند مدارا نکنید. قرن 21 است و روز روشن به ما که مطالب شما را لایک می زننم می گویند نمی فهمید و ونداد زمانی بی سواد است. چطور می توانند این جور فکر کنند خودش یک قصه عجیبی است . اصلا اقای مهدی خان مگر شما قیم سلیقه ما هستید. اگر برای شما سطحی است نخوانید و بروید هزاران مطلب دیگر در جاهای دیگر را بخوانید.
کاربر مهمان رسول / 09 September 2011
با تشکر از ونداد گرامی
به عنوان یکی از دانش آموخته های روانشناسی بالینی علاوه بر تایید این نوشتار باید بگویم که اگر چه از نظر عده ای از همکاران روانپزشک اهمیت فاکتور های روانشناختی به اندازه ی فاکتورهای زیست شناختی نیست اما این دیدگاه در متون علمی و پژوهشی دیدگاهی چندان پذیرفته شده نیست چون که امروزه بیشترین درمان های موفق برای افسردگی و بسیاری دیگر از اختلالات روانی درمان های روانشناختی است و دارودرمانی هرگز نتوانسته است موفق به درمان های دیر پای اثر بخش شود.
برای ما تاثیر دوران کودکی و آسیب های آن نه تنها در مورد افسردگی که در مورد تقریبا همه ی اختلالات روانی امری پذیرفته شده است.
حتی در متون معتبر روانپزشکی مانند خلاصه روانپزشکی کاپلان نیز در قسمت سبب شناسی ، عوامل روانی اجتماعی از جمله آسیب های دوران کودکی مهمترین قسمت را تشکیل می دهند.
جم / 10 September 2011
با مریم موافق هستم.
کاربر مهمان فرهاد / 10 September 2011
آقای احمدی مقدم جمله اول مقاله با کدام یک از موازین علمی مغایرت دارد؟ همه می دانند که روانپزشکی و روانشناسی در حال حاضر به دارو بیشتر تکیه دارد تا روانکاوی. اینطور نیست اقای دکتر؟
کاربر مهمان شبنم / 10 September 2011
سلام آقای زمانی سرنوشت زندگی من کاملا منطبق با این تحقیق است من مادرم دوقطبی شدید داشت ودوران کودکی وحشتناکی را سپری کرده ام وحالا هم دپرشن دارم 5 سال درمان می کنم فایده ای نداره کاملا در مقابل فشارهای روحی ضربه پدیر هستم
karwan / 10 September 2011
اقای پروفسور دکتر سعید مقدم از آلمان: جنابعالی بجای اینکه بی مقدمه با توپخانه سنگین تان این مقاله را زیر آتش توپخانه تان می گرفتید ایا بهتر نبود که خود وارد گود شده و بهتر از خود مقاله انتقادش می کردید. احتمالا شما از آنهایی هستید که چشم دیدن اندیشه های فروید را ندارید. من هم سئوال اقای ونداد زمانی را تکرار می کنم که اگر مخالف این پ÷وهش هستید لطفا رفرنس های دیگری را معرفی کنید. شمایی که در المان هستید احیانا حتی از وجود انجمن رو به رشد NEUROPSYCHOANALYSIS هم بیخبرید. اگر دانشی در این مورد دارید بفرمائید که این گوی و این میدان. ضمنا: رادیو زمانه یه سایت تخصصی روانکاوی و روانشناسی و کلا یه سایت تخصصی علمی نیست که حتما و حتما باید مقالات کالیبر بالا را منشتر کند. بخش علم و اندیشه این سایت برای مردم عادی که اشتیاق برای دانستن مقولات علمی دارند تهیه می شود که اگر هم بهترین اش نباید اما آنچنان بیهوده هم که نیست که جنابعالی تصور کرده اید.
ع.دهقانی / 11 September 2011
آقای سعید احمدی مقدم ، دوران اینترنت همه چیز را عو ض کرده ، مثال میزنم : با صرف کمی وقت میتوان سوابق و میزان اعتبار علمی و حتی آدرس ای میل نویسندگان مقاله تحقیقاتی را پیدا کرد : ([email protected]) از وب سایت دانشگاه استنفورد : http://www.stanford.edu/dept/psychology/cgi-bin/drupalm/igotlib و همچنین میتوان فهمید که شخصی با مشخصات شما در هیچ قسمتی از دانشگاه ادعایی شما وجود خارجی ندارد ، هر چند نوشته شما هم نشان از شخصیت شما ( ترول ) دارد : http://narenji.ir/3098 . به هرحال انجام این عمل در این سایت و در این بخش (روان شناسی) ساده لوحانه بود. به عنوان یکی از دنبال کنندگان مقالات علمی رادیو زمانه ، بابت انتشار این نظر شاد شدم (حق آزادی بیان) و از سوی دیگر، بابت منحرف شدن نظرات خوانندگان از اصل مطلب ، غمگین .
کاربر مهمان: فرشاد از : مونترال / 11 September 2011
افسردگی اون هم از نوع مزمن بدترین شکنجه است بطوریکه مثل جذام فرد رو از درون متلاشی میکنه.فرد افسرده و گوشه گیر میکوشه تا از هر راهی برای پرکردن خلاهای عمیق عاطفی خودش استفاده کنه.نوشتنهای بی سروته برای دل خود، صبح تا شب فحش و بد و بیراه گفتن به زمین و زمان، روی آوردن به مواد افیونی و مشروبات الکلی، جلب توجه کردن به هر نحو حتی با خودکشی نافرجام همه و همه از افسردگی حاد یا مزمن نشات میگیرن.
شخص افسرده دنیا را از زاویه دید خود می انگارد و همان چیزی را میخواهد اتفاق بیافتد که در ذهن خود متصور است.نکته مهمی که در این نوشتار آمده است، فرار از یادآوری حوادث تلخ و ناگوار است که در هر دوره ای برای او پیش آمده یا میتواند کتمان اشتباهات فاحش و فاجعه باری که از او سرزده باشد که به نظر من یکی از ویژگیهای ثابت اشخاص افسرده است.
در کل نوشتاری مختصر و نسبتا مفید بود.
همونطور که بعضی از دوستان نوشتن اینطور جبهه گرفتن نسبت به نگارنده این مطلب درست و انسانی نیست.من با نظر فرشاد موافق هستم که بعضی از دوستان از اصل مطلب غافل شده اند و به حاشیه پرداخته اند.و همینطور دوستی که گفته اند وبسایت رادیوزمانه، وبسایتی صددرصد حرفه ای در زمینه علم روانشناسی و یا علوم اجتماعی و انسانی دیگر نیست درست گفته اند و ما نباید اینقدر پرتوقع و خودخواه باشیم.
بنده نمیخواستم جسارت کنم، چرا که نویسنده خود حی و حاضر است و میتواند به ابهامات و بعضا بی ادبانه سخن گفتن بعضی از دوستان پاسخ گوید.فقط و فقط اعتقاد قلبی خودم رو نوشتم.
محسن از ایران / 11 September 2011
فرشاد عزیز بابت اطلاعاتی که در باره ترول ورزی http://narenji.ir/3098 در اختیارمان گذاشتی خیلی خشنودم. امیدوارم که دوستانی که ضررتا انتقاد می کنند این احساس را نداشته باشند که لقب ترول خواهند گرفت. من همیشه مدیون سلیقه و ذهن انتقادی شما عزیزان هستم. امیدوارم لطف تان برقرار باشد
کاربر مهمان ونداد زمانی / 12 September 2011
مهدی شوقی عزیز سلیقه جدی شما هم ضروری است و هم مفید ولی به احترام تذکر به جایی که دادید اجازه دهید کمی توضیح دهم. فرهنگ مجله نویسی دوران پرشکوهی در زمان شاه داشته که متاسفانه مدتی است محدود شده است. این روزها و سالها، صدها روزنامه نگار سیاسی نویس داریم که در کنار روشنفکر نویسی های خیلی جدی حضور دارند ولی نوشته های میانه و همگان پسند اجتماعی نظیر روابط زناشویی، فرزندداری و دوستی و تنهایی و … کمتر مورد توجه قرار می گیرد. قرار من برخورد همه جانبه با یک موضوع نیست و همیشه اذعان داشته ام که انگیزه روزنامه نگارانه من در حد اشنایی دادن و تلنگری است کمابیش متنوع به موضوعات اجتماعی. بر همین اساس امیدوارم از همه جانبه نیودن ان در گذرید. من سعی می کنم که معمولا از منابع موثق برای دغدغه های روزنامه نگاری ام استفاده کنم . باور کنید در حد یک کورس یکساله دانشگاهی در باره روانکاوی فروید و لاکان می دانم و در باره مسائلی که حرف می زنم اشنایی نسبی دارم .
مهدی عزیز همانطور که ملاحظه می کنید این نوع مطالب خوانندگان خودش را هم دارد پس حداقل به احترام انها نیز به من فرصت این شیوه بودن را بدهید
در ضمن اگر همه درامد ماهانه روزنامه نگاری ام را جمع کنم از درآمد 2 روز یک راننده اتوبوس خط مترو شهر من هم کمتر است و بنابر این انگیزه این نوشته ها درامد ان نیست هر چند مطبوع بود اگر اینطور می بود.
تشکر دوباره از دقت و سلیقه شما و ارزوی بهترین ها برای سیاره کوچک ما
کاربر مهمان ونداد زمانی / 09 September 2011
مثل همیشه جالب
کاربر مهمان شایسته / 07 September 2011
کارخانه های دارویی اگر بگذارند نظرات فروید، یونگ و لاکان خود را نشان خواهند داد. اگر بگذارند
کاربر مهمان / 07 September 2011
یک مقاله کاملاً غیر علمی. من کار دانشگاهی می کنم. این نوشته نه تنها ارزش علمی ندارد که ترجمه هم نیست. آش هفت جوشی از هر چیز غیر موثق. اطلاعات نویسنده مبتنی بر داده های غیرموثق در اینترنت است و سلامت منابع ایشان مورد تردید. کافی ست نگاهی به اولین جمله این شبهه مقاله به ظاهر علمی اما عوام فریب بیندازید. رادیو زمانه به عنوان یک رسانه جدی مطرح شده و دریغ که با انتشار چنین مطالب عوام فریبانه ای حیثیت و اعتبارش را به خطر بیندازد.
دکتر سعید احمدی مقدم، از دانشگاه / 07 September 2011