سالهاست که ما روزانه غذاها و محصولاتی در ایران مصرف میکنیم که اصلاح ژنتیکی شدهاند. درباره این محصولات چه میدانیم؟ چرا برخی با آن مخالفند؟
عیسی کلانتری[1]، رییس سازمان محیط زیست ایران، میگوید که مخالفتی با محصولات تراریخته ندارد و معترضها هم «هیچ دلیل علمی و منطقی ندارند و فقط شعار میدهند.»
محصولات تراریخته[2]، گیاهان و جانورانی هستند که توسط انسان، ژنهایشان در آزمایشگاهها تصحیح شده تا بتوانند بیشترین تولید را با حداقل مصرف آب، خاک و غذا داشته باشند.
از معترضها هم یکی داوود حیاتغیب، معاون سابق دفتر پژوهش سازمان محیط زیست است.
او سال گذشته گفت[3] که آلودگی ژنی، سرطان، تومورهای خطرناک، نابارواری، میکروسفالی، پیری زودرس و تغییرات فیزیکی، «بخشی از خطرات احتمالی محصولات تراریخته بر انسان است».
۳۸ کشور دنیا[4] مخالف استفاده از این محصولاتند.
برخی همانند روسیه یا ونزوئلا، کشت و واردات غذای تراریخته را ممنوع کردهاند؛ یا همانند آذربایجان یا استرالیا، کشت را ممنوع، ولی واردات را آزاد گذاشتهاند.
یا همانند فرانسه، ایتالیا و آلمان محدودیتهای بر عرضه محصولات ترایخته گذاشتهاند.
به عنوان مثال، محصولات حاوی مواد تراریخته، بایستی مشخصا بر بستههایشان این موضوع را به مصرفکننده بگویند.
افراد دلنگران میگویند که هنوز تاثیرگذاریهای تغییرات ژنتیکی در غذای انسان بر خود آدمی، کامل مشخص نشده. چون زمان کافی نگذشته تا در گذر نسلها، متوجه این تغییرهای شاید خطرناک بشویم.
در مقابل، دوستداران تولید تراریختی غذا، از تغییرات اقلیمی، افزایش فزاینده جمعیت بشر میگویند و دست بر فقر و گرسنگی میلیونها نفر در دنیای امروز میگذارند تا تولید و عرضه محصولات اصلاح ژنتیکی شده توجیه بشود.
ولی خوب و بد غذای اصلاح ژنتیکی شده در چیست؟
روزی روزگاری، اصلاح ژنتیکی
نزدیک به ۸ هزار سال پیش[5] یک ویروس به جان سیبزمینیهای پرو افتاد، رنگشان را تغییر داد و مزهشان را شیرین کرد.
بومیان باستانی منطقه البته از این تغییر خوششان آمد. بعد راه را برای کشت گونههای بیمار سیبزمینی باز گذاشتند.
در حقیقت، آدمی نزدیک به ۱۲ هزار است که با شروع عصر کشاورزی، در انتخاب ژنتیکی گیاهان دخالت میکند و گونههایی را که غذای بهتری تولید میکنند، بسط میدهد.
ولی آنچه کلانتری از آن صحبت میکند، در آزمایشگاههای و از زیر دست متخصصهای ژنتیک بیرون میآید.
هدف هم تولید محصول بیشتر با خرج کمتر آب، خاک و غذا است.
به عنوان مثال، اینکه چطور بتوان بوتههای ذرتی بسط داد که بوتههایشان سم تولید کنند، ذرتشان بزرگتر باشد و دانههایشان سالمتر باقی بمانند.
یا اینکه چطور یک مرغ میتواند پر نداشته باشد و در عین حال، گوشت بیشتری را با صرف انرژی کمتری برای تحرک، عرضه کند.
یا اینکه چطور یک خوک، به چای چربی اومگا ۶، چربی اومگا ۳ در بدنش تولید کند.
این مدل تحقیقها از دهه ۱۹۷۰ میلادی به شکلی متمرکز شروع شدهاند و اولین تولیدات خودشان را در دهه ۱۹۸۰ معرفی کردند. از دهه ۱۹۹۰ هم گسترده به بازارها راه یافتهاند. تا بدانجا که ۸۵ درصد هر غذایی که در آمریکا عرضه میشود، خواه کامل تراریخته است، یا اینکه بخشی از آن، به لطف تغییرها و اصلاحهای ژنتیکی به عمل آمدهاند.
در ایران هم سالهاست که محصولات تراریخته مصرف میشوند.
همانطور که حیاتغیبت میگوید، سالانه ۵ میلیارد دلار محصولات غذایی تراریخته به ایران وارد میشوند.
کلانتری هم میگوید: «بخش عمدهای از واردات روغن، سویا و… در حال حاضر مردم ایران در مصرف گوشت، مرغ، ذرت و سویا از این محصولات استفاده میکنند.»
ولی چرا تولید بالاتر محصول، در زمانی کوتاهتر، آن با هزینهای کمتر، نتوانسته همه را راضی نگهدارد؟
جوابگویی کوتاهمدت در مقابل نگرانی درازمدت
افزایش فزاینده نرخ ابتلا به انواع گونههای سرطان، افزایش اوتیسم در کودکان تازه متولد، کاهش باروری زوجهای جوان، زوال عقل، افزایش ابتلا به آلرژی و دیگر بیماریهایی که پیشتر چندان در میان آدمی شایع نبودند، این سوال را پیش کشیدهاند که چرا؟ چرا چنین میشود؟
برخی جواب را غذای تغییر ژنتیکی شده معرفی میکنند.
سلامت، اولین نگرانی همراه با مصرف غذای تراریخته است. ولی آیا این تولیدات واقعا سلامت آدمی را به خطر میاندازند؟
نمونه بارز این نگرانی، در مستند «غذای تراریخته، اوه خدای من![6]» بروز یافته است، روایت پدری که دلنگران غذای مصرفی بچههایش است.
او دنبال این میافتد که غذاهای آمریکا چطور درست میشوند و مبهوت باقی میماند.
این مستند از یک سو میگوید که در آمریکا، تحقیقهای وابسته به شرکتهای غذایی، میگویند غذای تراریخته مشکلی ندارد.
از آن سو میگوید که تحقیقهای اروپاییها نشان میدهد – مثال از یک تحقیق در فرانسه میزند – مابین مصرف این محصولات و افزایش ابتلا به سرطان سینه در زنان ارتباطی برقرار است.
افزایش جمعیت، غذا، آب و خاک
همین مستند دست بر ادعای دیگر شرکتهای غذایی میگذارد: تولید بالاتر محصول. البته قبول میکند که تولیدات تراریخته در کوتاهمدت، غذای بیشتری تولید میکنند.
ولی میگوید که در درازمدت – در فراتر از سه دهه تولید در یک زمین – تولیدشان کمتر از کشت سنتی محصول است. بهخصوص اگر خشکسالی و آسیبپذیری این گیاهان به رویدادهای شدید آب و هوایی را لحاظ کنیم.
کلانتری هم موضوع آب مد نظرش است وقتی که میگوید، خطر اصلی ایران، موضوع کمبود آب و مصرف زیاد آن است.
«منتقدان تراریخته یک منطق علمی که ثابت کند این محصولات موجب بیماری در دنیا میشوند ندارند و اگر چنین چیزی باشد یک مورد را ارائه دهند و مسئله علمی را نمیتوان با شعار و تهمت پاسخ داد؛ اصلاً موضوع تراریخته برای محیط زیست است و هیچ دلیلی برای مخالفت وجود ندارد.»
مستند ساخت مایکل آدام، یک دلیل دیگر هم برای مخالفت با کشت محصولات تراریخته دارد: خاک.
آنطور که سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو) عنوان میکند، کمتر از ۶۰ سال برای کشت محصول بر زمین، خاک غنی وجود دارد[7]. در حالی که جمعیت جهان در ۲۰۵۰ به فراتر از ۹ میلیارد نفر میرسد و تولید غذا بایستی تا آن زمان، دو برابر امروز بشود.
آدام ادعا میکند که کشت محصولات تراریختی، بانی نابودی کشت سنتی گیاهان میشود.
در کنار آن، برای کشت تراریختی مصرف بالای انواع کودهای شیمیایی لازم است. موضوعی که درنهایت بانی فرسایش سریعتر خاک میشود.
هرچند رودرروی کمپینهای مخالفت با غذای تراریخته، برندگان نوبل کنار هم جمع شدند و از مردمان جهان خواستند تا غذای تراریخته را قبول کنند.
یکصد برنده نوبل: غذای تراریخته را قبول کنیم
صلح سبز، از بزرگترین سازمانهای غیر دولتی مدافع محیط زیست، در ۲۰۱۶ به اوج کمپین خودش در مبارزه با تولید، عرضه و مصرف غذای تراریخته رسیده بود که یک سوم برندگان نوبل در آن زمان زنده بر زمین[8]، نامهای در مخالفتش منتشر کردند.
این نامه[9] را ۱۰۸ برنده نوبل امضا کرده بودند و خطاب به صلح سبز، سازمان ملل متحد و دولتهای سرتاسر جهان، آن را سرگشاده عرضه کردند.
آنها با اشاره به آمار فائو که میگوید تولید غذای جهان بایستی تا ۲۰۵۰ دو برابر امروز بشود، راهحل را تولید و عرضه غذای تراریخته معرفی کنند:
«از دولتهای سرتاسر جهان میخواهیم تا کمپین صلح سبز را بخصوص بر علیه گولدن رایس و همچنین بر علیه غلات و غذاهایی که عموما از طریق زیشگونهشناسی (biotechnology) تولید میشوند، رد بکنند؛ و همچنین هرچه در توانشان است در مقابل برنامههای صلح سبز انجام بدهند تا بتوان امکان دسترسی کشاورزها به بیولوژی مدرن را، بهخصوص در زمینه بذرهای بهبود یافته از طریق زیشگونهشناسی، فراهم کرد. مخالفت بر پایه احساسات و تعصب بر خلاف دادههای موجود، بایستی متوقف بشود.
چند نفر دیگر از مردمان فقر جهان بایستی بمیرند، پیش از اینکه ما آن را جنایتی بر علیه بشریت برشماریم؟»
برخی در ایران البته توجه به تراریختی را بیتوجهی به «جنگ بیولوژیک» برمیشمارند.
اعتراضهای داخلی، از ظریف تا کیهان
محمدجواد ظریف، در ۱۳۷۸ نماینده ایران برای الحاق کشور به کنوانسیون زیستمحیطی کارتاهنا بود، کنوانسیونی که محدودیت بر غذای تراریخته وضع میکند. او در همان سال، در نامهای به رئیسجمهوری وقت، محمد خاتمی نوشته بود[10]:
«این نوع محصولات اولاً قادرند بهمجرد ورود به سیستم محیط زیست بومی کشورها، بر تمامی اقلام مشابه غلبه یافته (و) بهتدریج آنان را نابود سازند، اتفاقی که برای برخی از محصولات کشاورزی بومی در دنیا و حتی در کشور خودمان بهصورت محدودتر رخ داده است. ثانیاً قادرند تأثیرات منفی ناشناخته و بلندمدتی را بر نسل و نژاد و تواناییها و سلامت انسان بگذارند».
او در ادامه گفته بود که این محصولات میتوانند حتی به عنوان سلاح استفاده بشوند.
«فرضاً با نصب ژن عقیمی بر روی گندم، تولیدکنندگان آن قادرند نسلی از یک کشور را عقیم ساخته یا با پیوند ژنتیک ژنهای مولد اخلاق پست نظیر درندهخویی کوسهها یا صفات رذیله خوکها بر محصولات کشاورزی میتوانند آن را به گروهی از انسانهای کشور هدف خود منتقل سازند.»
روزنامه کیهان[11] هم عرضه محصولات را تراریخته را «بازی با آینده ملت» خوانده بود.
این روزنامه، بر فساد اداری هم دست گذاشته بود و نوشت، ««بر اساس اسناد منتشر شده در روزنامه رسمی برخی از مسئولان دولتی و آقازادهها از واردات محصولات تراریخته به کشور سود سرشاری بدست میآورند و علت تبلیغات وسیع دولت بر ضد دانشمندان و متخصصین مخالف با عرضه بیقانون و گسترده این محصولات پرخطر در کشور برآمده از «منافع شخصی و باندی» است.»»
در کنار اعتراضهای داخلی، این سوال وجود دارد که اگر ایران بخواهد در کنار واردات، کشت محصولات تراریختی را هم شروع کند، بذرها را از کجا میآورد؟
انحصار بر بذرهای تراریخته
کلانتری تلویحاً از باز شدن راه کشت محصولات تراریختی در ایران میگوید. بر این تأکید میکند که هیچ مخالفتی با این محصولات ندارد. ولی عنوان نمیکند که ایران بذرهای تراریخته را از کجا خواهد آورد.
هرچند تحقیقهایی بهخصوص در موضوع اصلاح ژنتیکی برنج در ایران با همکاری هند در دست انجام است، ولی بازار جهانی بذر بیشتر در انصار سرمایهگذارهایی است که تولیدهایشان را از طریق شرکتهای واسطه، میفروشند.
یا به بیانی دیگر، چهل درصد بازار بذرهای تراریخته در انحصار چهار شرکت بزرگ است[12]: مونسانتو، دو فونت، سینجِنتا و داو اَگُروساینس.
مثالش بارزش بذر سویا که ۸۰ درصد بازار آمریکا و ۷۰ درصد بازار جهانش، دست همین چهار نام است.
یکی از نگرانیهای معترضها هم انحصار بر این بازار است. چون عدم تنوع راه پیشرفت و تکامل بذرها را محدودتر از قبل میکند، قیمتها را انحصاری در کنترل خود نگه میدارد.
به این امر، بایستی این را هم اضافه کرد که کشاورزی سنتی دیگر چندان در کشورهایی همانند آمریکا باب نیست. بلکه مجموعههای بزرگ همانند وسترن فامیلی، انحصار تولید غذا را در اختیار خودشان دارند.
ولی تمامی اینها به کنار، کشت و تولید غذای تراریخته در جهان امروز رشد میکند.
یکی از مثالهایش هم بنیاد بیل گیتس[13]، ثروتمندترین فرد جهان امروز است که تمرکزش را بر گسترش کشت و عرضه بذرهای تراریخته در آفریقا کرده.
هرچند در ایران، فضای مبهم اداری، آینده غذای تراریختی را تیره نگه میدارد.
ابهام بر آینده غذای تراریخته در ایران
کلانتری میگوید که «۱۰ تا ۱۵ سال است که کشور از محصولات تراریخته و این مسئله محروم است و باید دلیل علمی در این رابطه مطرح شود.»
او همچنین خاطرنشان میکند که «در حدود ۶ تا ۷ سال قبل تحقیقات جامعی در ۷۰ دانشگاه دنیا با حدود ۵۰۰ میلیون دلار بودجه انجام شد که آیا محصولات تراریخته به انسان لطمه میرساند یا خیر؟ که هیچ نتیجهای نرسیدند و نتوانستند ثابت کنند این محصولات ضرر دارد.»
ولی اینها نه جای مقرراتی جامع از طرف دولت در زمینه عرضه محصولات تراریختی را میگیرند، نه شفافیت به تولید، عرضه و مصرف غذا در ایران میآورند.
مثالش اینکه ایران بهرغم آنکه عضوی از پروتکل ایمنی زیستی کارتاهنا است، ولی قانونی جامع بر عرضه و فروش محصولات تراریختی ندارد.
به عنوان مثال، هیچ اجباری در داخل کشور وجود ندارد که بر روی بستههای غذایی، بنویسند که درون آن، از تولیدات اصلاح ژنتیکی شده، استفاده شده یا نه.
واقعیت در نهایت این است که ایران، سالهاست مواد غذایی تراریختی را وارد میکند و میفروشد.
حالا فقط رییس سازمان محیط زیست کشور، نوری بر این حقیقت افکنده است.
پانویس
[2] GMO or genetically modified organisms
[4] ۳۸ کشور برگرفته از سخنان حیاتغیب است و اینجا فهرستی از کشورها و محدودیتهایی که وضع کردهاند آمده. محدودیتها در برخی ایالتهای امریکا وجود دارند ولی به شکلی مجزا در این فهرست نیامدهاند: لینک