دوازدهم مهرماه سال جاری، شصتمین سالگرد پرتاب نخستین ماهواره به فضاست. در حدفاصل این شش دهه، تکتک ماهوارههای اکتشافی و کاوشگرهای بینسیارهای، مسیر یک جانشین بهروزتر را برای خود هموار کردند و به عنوان خشتی از عمارت بلند اکتشافات فضایی، به کتاب قطور تاریخ علم پیوستند. اما در این بین دو استثنای بارز به چشم میخورَد: کاوشگرهای دوقلوی وویجر ۱ و ۲ مأموریت خود را چهل سال پیش در چنین روزهایی آغاز کردند، و با گذشت هر دقیقه از سفر بیبازگشت خود بر قلمرو حضور انسان در جهان افزودند (و همچنان نیز میافزایند) – سفری که هماینک اهمیتی همانقدر فرهنگی و انسانشناختی یافته که پیشتر صبغهای صرفاً علمی داشت.
از لحاظ فنی، وویجرها دو مأموریت فضایی بیسرنشین هستند که در سال ۱۹۷۷ میلادی، به فاصله دو هفته به فضا پرتاب شدند. با توان پردازندگیای کمتر از حتی یک گوشی هوشمند، هدف این دو فضاپیما ملاقات با سیارات دوردست منظومه شمسی بود. این ملاقات در حاشیه دو شاهراه اصلی رقم خورد: وویجر ۱ ابتدا از کنار مشتری گذشت، و سپس به کمک شتابی که از حضور در میدان جاذبه این سیاره و همراهی موقت با آن گرفت، راهی زحل و سپس فضای خارج از منظومه شمسی شد. وویجر-۲ پس از طی همین مسیر، راه سیاره اورانوس را در پیش گرفت، و با عبور از نزدیکی نپتون، مأموریت اصلی خود را به پایان برد و هماینک در آستانه عبور از مرزهای مغناطیسی منظومه شمسی است.
سفر پرمقصد وویجرها تنها به یمن همخطی نادر سیارات گازی منظومه شمسی در اواخر دهه ۱۹۷۰ امکانپذیر شده بود؛ همخطیای که هر ۱۷۵ سال یکبار رخ میدهد. این فرصت به متولیان مأموریت امکان داد تا با صرف کمترین هزینه ممکن، رؤیای یک سفر چهلساله به کلیه سیارات گازی منظومهمان را طی تنها ده سال محقق سازند.
حال، چهل سال از شروع این دو مأموریت گذشته است. وویجر-۱ با فاصله ۲۰ میلیارد و ۸۰۰ میلیون کیلومتر، دورترین و سریعترین جسم دستساخت بشر (با سرعت ۱۷ کیلومتر بر ثانیه) است، که در چهارم شهریور ۱۳۹۱ با خروج از مرز هلیوسفر (محدوده تأثیر میدان مغناطیسی خورشید) رسماً به نخستین سفیر انسان در فضای بینستارهای مبدل شد. انتظار میرود که همتای آن، وویجر-۲ نیز تا سال ۲۰۲۰ از مرز منظومه شمسی خارج شود.
پس از وویجرها، کاوشگرهای دیگری نیز عزم مشتری و زحل کردند و بر غنای یافتههای آن دو مأموریت افزودند، اما شناخت ما از اورانوس و نپتون و منظومه اقمارشان همچنان به همان ملاقات وویجر-۲ محدود مانده است. با اینحال، گذشته از این چهار مقصد که بهانه اصلی اعزام وویجرها بودند، اهمیت «مسیر» فعلی این دو فضاپیما تا همیشه محفوظ است. هرچند که ذخیره سوخت گرماهستهای وویجرها در سال ۲۰۲۵ اتمام مییابد و ارتباط آنها برای همیشه با زمین قطع خواهد شد، مسیرشان تا مقاصدی نامعلوم همچنان ادامه خواهد یافت – مسیری چنان طولانی که وویجر-۱ برای عبور از کنار نزدیکترین مقصد بعدی خود (ستاره «گلیس ۴۴۵»)، باید حدود چهلهزار سال را در انتظار به سر ببرد.
اما برای کسب چشماندازی مختصر از آستانه این مسیر بیسابقه، میتوان نگاهی به واپسین عکس وویجر-۱ از منظومه شمسی انداخت. این عکس پاناراما را وویجر-۱ در ۲۵ بهمن ۱۳۶۹ از فاصله شش میلیارد کیلومتری زمین، از خورشید و شش سیاره منظومهمان تهیه کرد؛ عکسی یادگاری با شصت فریم مجزا.
در فریمی از این نما، زمین به شکل نقطهای کمنور و شناور در پرتویی از خورشید، به ابعاد کمتر از یک پیکسل دیده میشود. این تصویر از آن پس به تصویر «نقطه آبی کمرنگ» مشهور شد؛ دورترین نمای موجود از سیارهمان.
مسیر بیسرانجام وویجرها پس از اتمام مأموریت اصلیشان، از همان ابتدای طراحی این دو فضاپیما جالب توجه بود؛ و دانشمندانی اعم از کارل سیگن، استاد فقید اخترشناسی دانشگاه کرنل را به تدارک یک کار نمادین واداشت: طراحی لوحی حاوی یک مُشت از خروار دیدنیها و شنیدنیهای تمدن ما برای هر موجودی که از هوش لازم برای گشایش و رمزگشایی آن لوح برخوردار باشد. با وجود شبهات جدیای که راجع به امکان وجود هوشمندان فرازمینی (دستکم در مسیر سفر وویجرها) وجود دارد، سیگن ”انداختن این «بطری» در «اقیانوس» کیهان” را “گویای چیزی بسیار امیدبخش راجع به حیات در همین سیاره“ میدانست.
حاصل ابتکار سیگن و همکارانش، «لوح طلایی وویجر» شد؛ یک صفحه گرامافون مسی به قطر سی سانتیمتر با اندودی از طلا، که خود در محفظهای آلومینیومی با اندود ایزوتوپ اورانیوم-۲۳۸ قرار داده شده تا امکان سنسنجی آن به دست یک تمدن هوشمند فرازمینی فراهم باشد.
زمزمههایی از زمین
لوح طلائی وویجر که دو نسخه از آن بر بدنه هریک از دوقلوهای این مأموریت نصب است، حاوی اطلاعات ۱۱۵ تصویر (اعم از عکس و نمودارهای مربوط به جوانب مختلف زندگی انسان در زمین)، ۲۵ قطعه موسیقی (اعم از مدرن، کلاسیک، و فولکور)، ۲۵ قطعه صدای خام (اعم از صدای حیوانات، صدای گریه کودک، صدای آتش، صدای قطار و …)، و مجموعهای از پیامهای درود به ۵۵ زبان زنده و غیرزنده دنیاست (پیام فارسی ثبتشده در این لوح را میتوانید از این لینک بشنوید). علاوه بر این محتویات، دو پیام صوتی از جانب کورت والدهایم، رئیس وقت سازمان ملل متحد، و جیمی کارتر، رئیسجمهور وقت ایالات متحده نیز در این لوح وجود دارد. (کلیه محتوای این لوح از این لینک قابل دسترسی است).
با توجه به شمول محتوای تصویری در اطلاعات بارگذاریشده بر این لوح، میتوان لوح طلائی وویجر را نمونه اولیه یک لوح فشرده (CD) نیز قلمداد کرد. این صفحه در پوششی منقش به راهنمای تصویریِ بازگشایی و راهاندازی آن، تعبیه شده است.
از آنجاکه تیم طراحان و سازندگان لوح وویجر، فرصت کافی برای مشاوره با متخصصین علوم مختلف، اعم از زبانشناسان و زیستشناسان را (به منظور توجه به کلیه محدودیتهای علمی و منطقی متصور برای ارتباط با یک موجود هوشمند فرازمینی) در اختیار نداشتند، فرآیند طراحی و ساخت لوح وویجر بیشتر به تلاشی خوشبینانه برای بازگویی معنای انسان بودن به زبان اَشکال و اصوات مبدل شد (در رابطه با محدودیتهای متصور برای ارتباط با یک موجود هوشمند فرازمینی، نگاه کنید به مقاله «ورود به جهان امکانهای بدیل: تأملی در زبان هوش»).
لذا محتوای لوح طلایی وویجر بیشتر از طریق آشناییزدایی از عادیترین جنبههای زندگی انسان و قرار دادنشان بر یک سیاق کیهانی فراهم شد؛ اقدامی که اگر تأثیرگذاری آن بر ما زمینیان بیشتر از عکس «نقطه آبی کمرنگ» نباشد، کمتر نیست. یان لامبرگ، مشاور هنری تیم تأمین محتوای لوح طلایی وویجر و مسئول انتخاب تصاویر این مجموعه، در فصلی از کتاب «زمزمههای زمین: لوح بینستارهای وویجر» (که پشت صحنه تدوین محتوای این لوح را روایت میکند)، از دلیل انتخاب تکتک عکسها و تصاویر این مجموعه نوشته است.
این مقاله را با اشاره به سه عکس منتخب از خلال محتوای تصویری لوح وویجر، به اتفاق توضیحات لامبرگ بر آنها به پایان میبرم.
تصویر شماره ۳۶؛ گروهی از کودکان
در اوایل کار که قرار بود محتوای تصویریْ شامل تنها شش عکس باشد، یکی پیشنهاد داد که گروهی از انسانها از نژادها و فرهنگهای مختلف که به گرد یکدیگر حلقه زدهاند، نمایش داده شود. این ایده نهایتاً به این عکس رنگی، و همچنین عکسهای شماره ۷۲ و ۷۴ ختم شد. روبی مِرا، از عکاسان همکار UNICEF این عکس را در مدرسه بینالمللی سازمان ملل گرفته است؛ مدرسهای مختص کودکان اتباع در شهر نیویورک. این تصویر علاوه بر آنکه طیفی از انواع نژاد و ملیت را شامل میشود، انسانهایی را نشان میدهد که به دور یکدیگر حلقه زدهاند؛ چیدمانی تقریباً کهنالگوواره از انسانها. این تصویر، اَشکال مختلف نشستن و زانو زدن، و همچنین موقعیتهای مختلف قرارگیری دست و بازو را نشان میدهد. تماشای بدنهایی که ۳۶۰ درجه حول محوری چرخیدهاند، بایستی به فرد فرازمینیْ مضمونی از حجم شکل [بدن] انسان در فضا[ی پیراموناش] را منتقل کند.
تصویر شماره ۱۱۱؛ صفحهای از یک کتاب
کتابها وسیلهای بودند که انسانها از طریقشان اقدام به ثبت و بازخوانی اطلاعاتی کردند که در ژنها یا مغزشان به ثبت نرسیده بود. بدون کتاب و نوشتن، تمدن ما قادر به تکوین نمیبود. استفاده ما از نشانهگذاری در تمام طول این مجموعه تصویری، نشانگر استفاده ما از نشانههاست. میخواستیم حالتی را که این نشانهها در سیاره خودمان به خود میگیرند نشان دهیم؛ میخواستیم صفحهای از یک کتاب را نشان دهیم. اما کدام صفحه از کدام کتاب؟
من یک ساعتِ پربار را با دانلد اِدی، مسئول بخش نسخههای کمیاب کتابخانه دانشگاه کرنل گذراندم، و به تماشای زیباترین کتابهایی که به چشم خود دیده بودم، نشستم – نسخهای از «فِرستفولیو»ی شکسپیر [= اولین ویراست گردآوریشده از آثار نمایشی شکسپیر]، یک نسخه از آثار چاوسر مربوط به عهد رنسانس با گراورهایی نفیس، و یک نسخه چهارصدساله از «هندسه» اقلیدس. پیشنهاد فیلیپ موریسون [استاد فقید فیزیک در دانشگاه MIT] این بود که مناسبترین صفحه برای ارسال، صفحهای از کتاب «نظام عالَم» سِر ایزاک نیوتن است، که در آن برای نخستین بار در تاریخ بشر، روش پرتاب یک جسم به مدار به درستی تبیین و ترسیم شده است. این صفحه به طریقی نخستین گام منتهی به مسیری بود که به [پرتاب] وویجر انجامید. گذشته از اهمیت تاریخی این [صفحه]، نمودار پرتابههایی که در انواع مسیرهای مداری و زیرمداری پرتاب شدهاند، به دست فرد فرازمینی، که مسلماً از ساز و کار پرتاب ماهوارهها اطلاع دارد، قابل رمزگشایی است. به علاوه، این نمودار با حروفْ نشانهگذاری شده است (حروف AFB به نمایندگی از سطح زمین، حرف C به نمایندگی از مرکز زمین، و …)، و همین مجموعهحروف در متن [صفحه] نیز تکرار شدهاند. ممکن است فرد فرازمینی، مجموعهحروف نمودار را به مجموعهحروف متن ارتباط دهد. ما دستی را نیز در حال ورق زدن نشان دادهایم، که تصوری به دست میدهد از اینکه یک کتاب از بیش از یک برگ کاغذ تشکیل شده است. شماره صفحاتْ قابل رؤیت است – و فرد فرازمینی تا بدینجا فهمیده که این شمارهها به چه معنایند. نسخهای که ما از آن عکاسی کردیم، چاپ سال ۱۷۲۸ بود. این کوچکترین کتابی بود که به ارزیابیاش پرداختیم، به این معنی که با احتساب رزولوشن یک برداشت تلویزیونی از این تصاویر، حروف صفحهْ بزرگتر، واضحتر، و بارزتر خواهند بود. کلیه حروف را میتوان خواند، ولو زمانیکه این عکس به فرم یک تصویر تلویزیونی درآید.
تصویر شماره ۱۱۴؛ غروب
احساس کردیم که دستکم یک عکس باید فقط محض خاطر زیباییاش انتخاب شود؛ اینکه هیچ نگوید جز اینکه سیاره ما چقدر دوستداشتنی است. عکس یک غروب، به نظر انتخاب خوبی بود. اما لازم است اشاره کنم که قرمزشدگی نور نیز حاوی اطلاعاتی راجع به جو ماست، و سایه پرندگانِ در حال پرواز، نشاندهنده ساز و کار پرواز در هواست. عکس را دیوید هاروی گرفته، که عکس پدر و دختر (شماره ۳۵) نیز متعلق به اوست.
آیا این مقاله کاملا توسط آقای سنایی نوشته شده؟ اگر ترجمه است چرا هیچ رفرنسی به مقاله اصلی
و یا منابع دیگری که به وضوح استفاده شده وجود ندارد؟
اصغر / 24 August 2017
دوست گرامی،
با سلام.
اصل این مقاله، تألیفی است، و فقط توضیحات مربوط به سه عکس پایانی، ترجمه ای از بخشهای مربوطه در کتاب «زمزمه هایی از زمین» است. چنانچه مروری کوتاه بر مقاله داشته باشید، در متن مقاله به این کتاب استناد شده است.
احسان سنایی / 26 August 2017