ونداد زمانی − این روزها نه تنها ایران در مخمصه نوعی مدیریت غیر انسانی و حکومت قرون وسطایی گیر افتاده و با نابسامانی و ناهنجاری دست به گریبان است، بلکه در سراسر کره خاکی نکاتی را میتوان برشمرد که خوشبینترین افراد را نیز به واکنشهای یاسآلود سوق میدهد. واکنشهای اعتراضآمیز ما پاسخی منطقی به بحرانی است کهبه عنوان شهروندان ایرانی با آن روبهرو هستیم. با این همه این روحیه اعتراض در سوی دیگر خود، جلوههای مثبت زندگی را نیز به رخ آدمها میکشاند.
مدتی پیش مجله «اروپایی» [۱] گفتوگویی با زیستشناس معروف و فعال در زمینه سیاسی و اجتماعی، آقای «استوارت براند» انجام داده بود با عنوان «نگاهی به دنیا از دید یک خوشبین سادهلوح» که توانسته است نمونه خردمندانهای از رفتار خوشبینانه یک انسان جهاندیده را به تصویر بکشد.
گفتوگو با استوارت براند، که از دهه ۶۰ میلادی عنوان یکی از متفکران برجسته دنیا در زمینه مشکلات محیط زیست را نصیب خود کرده است، همزمان بود با تصادفی که در راکتورهای اتمی ژاپن اتفاق افتاده است و گسترش موج جدید نگرانی درباره خطرات عمدهای که زمین را تهدید میکند.
این متفکر آمریکایی که در عمل ثابت کرده بهطور نسبی همواره یک قدم از نگاه عمومی و جاری زمان خود جلوتر است، در گفتوگو با مجله «اروپایی» از دید یک خوشبین افراطی و به گفته خودش «ساده لوح» با بخشی از نگرانیهای عمومی بشر کلنجار رفته است.
از جمله کارهای فراموش نشدنی و تاثیرگذاری که دکتر استوارت براند در تدارک آن نقش اساسی داشته است همکاری وی با ناسا برای تهیه اولین تصاویر موجود از کره زمین است. از دید او وقتی برای اولینبار شکل شفاف و آبیرنگ زمین از زاویهِ بیرون از جو مشاهده و ثبت شد، برداشت و نگاه بشر تغییری ژرف یافت، تغییری از نوع و در راستای تحولی که کشف گرد بودن زمین توسط گالیه ایجاد کرد.
دکتر استوارت براند به تصویر دنیای مذهبی از جهان اشاره میکند؛ دنیایی که خورشید، زمین، ماه، بهشت و جهنم راشبیه لایههای پیاز تصور میکرد و قرنها در ذهن بشر به عنوان تصویری از زمین حکشده بود. به نظر او تغییر و تقابل با دیدههای اولیه و جاهلانه، زمینه تخیلورزی برای بسیاری از دستاوردهای دنیای غرب را فراهم کرده است.
حوالی همین چند قرن پیش بود که دانشمند و متفکری چون فرانسیس بیکن به این باور رسید که اگر بتواند به جمعبندی دانش واقعی خود از طبیعت بپردازد، میتوانند سرنوشت خودش را تعیین کند.
آرزوی زندگی بهتر که در طول هزار سال تسلط همهجانبه تفکر قرون وسطایی و باور به قضا و قدر، سرکوب شده بود به ناگهان بر دوش ظریف و شکننده انسان سادهلوح قرار گرفت. استوارت براند عاشقِ کلمه سادهلوحِ دلقکپیشه است که ترکیبی است از انواع دلقکهای شکسپیر؛ شیطنتهای قهرمانان شکمپرست رابله و حتی «شومنها»، «تردستها» [۲] و نقش سمبلیک حیوانات سخنگویی چون روباه و کلاغ که در روایتها و داستانهای مذاهب اولیه بشر وجود داشتند.
استوارت براند که در حال حاضر یکی از محققان پروژه بازسازی «زبانهای در حال انقراض» است به این مهم اشاره میکند که به دور از دستاوردهای پیدرپی بشر در چند قرن گذشته، بزرگترین و خوشبینانهترین واقعه این است که از نظر شعوری توانسته است از ذهن حیوانی و محدود خود فاصله بگیرد و زمین را در هیبتی کلی، بیرون از محیط و مشکلات پیرامونیاش نگاه کند.
رند سالخورده فوق که با پروای بینظیری در حین مصاحبه خودش را یک خوشبین «احمق» معرفی میکند به این باور تکیه میکند که بشر معاصر لازم است به این نگاه مجهز شود که تغییرات اتفاق افتاده روی زمین را بر اساس اتفاقهای دیروز خود تبیین نکند. او تغییرات دههزار سال گذشته بشر را مد نظر قرار میدهد و امیدوار است بر اساس گامهای جهش گونهای که بشر داشته است امکان تفسیر و تخیلِ آینده بلندمدت را تهیه کند.
او از بالارفتن استاندارد زندگی برای بیش از نیمی از انسانهای روی زمین میگوید و منحنی کاهش خشونت در روی زمین را فرخنده میشمارد. از افزایش امکانات برای ابراز احساسات و علایق شخصی، و این اواخر بسیار شخصی بشر، حرف میزند. از کشف واکسنها و کنترل بیماریهای کشندهای میگوید که در طی چند قرن درصد بزرگی از شمار بشر را کشته و فلج و کور کرده بودند.
برای اینکه به سهم خودم به عنوان یک احمق کوچک ولی به طور ریشهای خوشبین، عطرِ فرخنده این شیوه نگاه به دنیا را در فضای غمزده و مایوس و بیحرمت کنندهای که بر کشور ما سایه افکنده است بپراکنم به چند دستاورد بزرگ انسانی اشاره میکنم که ملت ما توانست در دل دیکتاتوری سیاهی که بر گردهاش چنبره زده است تدارک ببیند.
نیت اصلیام بازنمایی انرژیهای سالم و مثبتی است که در فضای اجتماعی ۳۰ سال گذشته ایران به آرامی ولی ریشهای شکل گرفته است. نزدیکترین ماجرای فرخندهای که اتفاق افتاده است، گذشت از حق قصاص مجید موحدی از سوی «آمنه بهرامینوا» است. آنهمبا اینکه مجید موحدی با پاشیدن اسید به صورت او زندگیاش را منهدم کرده بود.
بخشش این انسان بزرگوار را میتوان سمبلِ امتناع انسان از انتقام و نفرتی دانست که حکومت قرون وسطایی ایران بیش از ۳۰ سال به واسطه تقویت و تبلیغ آن روح و روان این ملت کهنسال را زخمی کرده است.
نکته دیگر موج غم و و یاس بسیار بزرگی است که به راحتی میشود آن را در لابهلای رسانههای فارسی و بخصوص در شبکههای مجازی یافت. غم و اندوهی مایوسکننده که بعد از سرکوب اعتراض عمومی شهروندان ایرانی در پی تقلب در دهمین انتخابات ریاست جمهوری در ایران ایجاد شده است.
ملت ما برای اولینبار به شکلی گسترده با ترکیب جدید و هر چند متناقض مومنان رنج کشیده، جوانانِ مورد توهین قرار گرفته و بیخدایانی مواجه شد که توانستند در کنار هم گیاه بالندهای را در باغچه واقعیتِ سرزمین ما بکارند. این گروه مهمتر از هر چیزی صلحجو و صبور است. خوب است اگر سرشار از شیطنت فرخندهای شویم که این روزها وجودش ضروری است. ملت ما در گذشته و در مسیر تحولات سیاسی، صبوری را راز موفقیت نمیدانست. صبوری شاید سازش را برای ذهن متعهد تداعی میکرد.
ما خیال میکردیم در اولین و کوتاهترین فرصت ایجاد شده در جامعه خفقانآلود ایران، میتوانیم قدرت را شتابزده درهم بشکنیم. اگر هم میشکستیم توانایی ایجاد نمونه جایگزین سالمتر را نداشتیم. اینبار، صبوری، تجربه جدیدی از تحول و شعور سیاسی را برایمان به ارمغان آورده است. خوب است اگر بتوانیم و بخواهیم با شادابی و صبوری خودمان را آماده تغییرات اساسی کنیم.
به خودمان اجازه دهیم تا از نگاه یک خوشبین ساده لوح به دنیا بنگریم و به مقاومت، حس اعتراض و ذهن انتقادی هموطنان خود ببالیم. ما شاید قدرت سیاسی را هنوز به دست نیاوردهایم ولی در عمل از معدود ملتهای جهان هستیم که اعتماد خود به صاحبان قدرت را از دست داده است.
پینوشتها:
۱- Stewart Brand، «Look At the World Through the Eyes Of A Fool»، The European
http: //www. theeuropean-magazine. com/۲۶۸-brand-stewart/۲۶۹-life-the-universe-and-everything
۲- Shamans & Tricksters
با سلام. خوشحالم ازاینکه صبوری مرا بحساب شجاعتم نوشتید ! ولی این شجاعت وصبوری من نیست !! این مثل فنری است که بر اثر فشار و زور درهم فرو میرود ولی نیرو و پتانسیل را در خود ذخیره میکند و هرچه بیشتر فشرده تر شود نیروی جهش ان بیشتر و مخربتر میشود ! و وای بر ان روزی که ……!!! ونداد جان باهم دعا کنیم که ان روز نرسد ! و انچه بر ما رفت فقط یک سوتفاهم ساده بود !
کاربر نادر / 12 August 2011
آقای زمانی دیدگاهتان ستودنی و قلمتان متین و نوازشگر جان بود. بیشک خوشبینی انگیزهی حرکت مثبت و نشانهٔ احترام به خلاقیت و خوبی انسان است. سیستم نابسامان اقتصادی دنیا، جنگها، سرکوب ملتهاو سؤ استفاده از همنوعا نمان در هر گوشهٔ جهان اخبار روز است و پافشاری در خوشبینی در مقابل این همه پلیدی همیشه ساده نیست. ولیکن من هم از قماش ساده لوحان هستم چراکه با سادهترین قدم در جهت خوبی، درستکاری و احترام به یکدیگر، انسان دنیایی از ظلم و شقاوت را نقش بر آب میکند، از آنرو که قابلیت انسان به خوبی و حرکت در جهت سازندگی را آشکار میکند. از اینکه از نقش خود بعنوان یک نویسنده استفاده میکنید که نظر ما را به جنبههای مثبت زندگیمان معطوف کنید و از ارواح خبیثه بدبینی برهانید ممنونم. c.a.
کاربر مهمان / 09 August 2011
این حس انتقادی و صبور بودن ایرانیان باید با اعتراض های مسالت امیز جهت بهبود شرایط اجتماعی،اقتصادی و فرهنگی و کاستن بی عدالتیهای موجود همراه شوند.ضمنا روشنفکران باید از دام استعمار گران خارج گشته و منافع ملی را بر منافع انی خود ترجیح دهند.صدهزار بار از زبان همین روشنفکران شنیده ایم که متخصصین و بطور کلی متفکرین از ایران به غرب رفته اند و در خدمت به جوامع دیگر فعالند.خب ایا درست است که متفکرین سیاسی هم در خدمت استعمار گران باشند؟ایا کج فهی مسئولین کشور باید علت پناه بردن این متفکران به دامن اجنبی باشد و یا به اتفاق انان علیه منافع ملی توطعه و سیاسی کاری کنند؟
ضمنا تقلب در انتخابات هم فقط در ٨٨ صورت نگرفته است.کسی که به خاطر کوپن گرفتن پای صندوق رای رفته هم رای جباری داده است.اگر فعالان سیاسی اسناد محرمانه دوّل اروپائی و امریکا و روسیه را مطالعه نمایند،متوجه خواهند شد که فقط اخوندها در مشکلات ایجاد شده مقصر نیستند.همه مقصرند و باید متفقأ هم در اصلاح خرابیها و انحرافات اقدامی عاقلانه بنائیم.اینکه مستبدین در حکومت تمایلی به همکاری و همفکری با ما ندارند،نباید عامل هدایت جامعه به سوی انقلاب باشد،بلکه با اعتراضات مسالمت امیز میتوان خشن ترین دیکتاتورها را هم مجبور به عقب نشینی و اصلاحات نمود.چنانچه غیر از این شد،کل مردم بساط دیکتاتور را یکجا بر میچینند.ضمنا تا ان زمان هر حزب و سازمانی باید از فرصت استفاده کرده و برنامه و کاندید های خود را به مردم معرفی نماید که پس از انقلاب خلاء سیاسی بوجود نیاید.اخوندها فقط از این میترسند که پشتوانه ٢٠ درصدی مردمی خود را از دست بدهند.لذا تنها با در خواست اصلاحات و عدالت اجتماعی میتوان خدمت بزرگی به ایرانیان مسلمان و غیر مسلمان کرد.مطمعن باشید همان پاسدار و بسیجی و حزب الهی ایرانی هم خواهان اصلاحات اقتصادی و عدالت اجتماعی است که دیگران به خاطر ان با دولت درگیرند.موفق باشید
کاربر مهمانmansour piry khanghah / 09 August 2011
این حسی بود که لازم داشتم. مرسی از ساده لوحی به موقع تان که خیلی این روزها کمیاب است.
کاربر مهمان دختر تبریزی / 09 August 2011