سعید بیانی – روز ۱۴مرداد ماه، سالروز صدور فرمان مشروطیت در ایران است، روزی که نقطه عطفی در تاریخ مبارزات مردم ایران برای دستیابی به آزادی، حکومت قانون و عدالت اجتماعی بهشمار میرود.
در طول قبل و بعد از انقلاب مشروطه و تحول نظام سیاسی حاکم، در کنار چهرههای برجسته و تاثیرگزار بر این تحولات همانند ستارخان، باقرخان و سردار اسعد بختیاری، نقش زنان نیز در جریان انقلاب بسیار پررنگ بوده است؛ زنانی که علاوه بر تلاش برای به ثمر نشاندن انقلاب مشروطه و دفاع از دستاوردهای آن، در عرصه دیگری برای احقاق حقوق خود و مبارزه با اندیشههای واپسگرایانه سنتگرایان در تلاش بودهاند.
در این میان، زنان همپای مردان از اهداف عمومی انقلاب پشتیبانی کردند، برایحفاظت از نهال آزادی در ایران از هیچ کوششی فروگذاری نکردند و در این راه متحمل رنجها و صدماتی بسیاری شدند. در این مقاله به مبارزات و فعالیتهای زنان در قبل و بخصوص بعد از انقلاب مشروطه و تلاش زنان تجددطلب برای استقرار نظام پارلمانی در ایران میپردازیم.
دلایل شکلگیری انقلاب
بهطور کلی زمینهها و دلایل شکلگیریانقلاب مشروطه در سه بعد فکری، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی قابل بررسی است.
۱- زمینهها و علل فکری و فرهنگی: در آن زمان، به دلیل تلاشهای فکری روشنفکران، آگاهی سیاسی در جامعه ایران رشد یافت و با ارتباطات فرهنگی با جهان خارج افزایش پیدا کرد. انتشار روزنامهها که روز به روز بر تعدادشان افزوده میشد و همچنین انتشار غیر رسمی ولی گسترده آثار سیاسی- انتقادی، رشد چشمگیری یافته بود. از طرفی، مردم با مفاهیم مجلس، مشروطیت و آزادی آشنا شده بودند و مهاجرت ایرانیان به کشورهای همسایه برای کار نیز در بالابردن آگاهی سیاسی آنها مؤثر بود.
۲- زمینهها و دلایل سیاسی: نارضایتی مردم از دولت قاجار، بیکفایتی شاهان و مدیران قاجاری، فساد حاکم بر دربار، ساخت سیاسی کشور، نفوذ بیگانگان در ساختار سیاسی و ضعف و تسلیم دولت در برابر آنان که با حضور روز افزون اتباع خارجی همراه شد، اکثریت مردم را نسبت به حکومت بدبین میکرد و نفرت عمومی علیه قاجار را دامن میزد. از سوی دیگر عقد قراردادهای استعماری مانند گلستان، ترکمانچای، امتیازات اقتصادی و تحمیل کاپیتولاسیون، بذر نفرت را در میان ایرانیان آگاه بارور میساخت. ظلم و تعدی حاکمان مردم را به ستوه آورده بود. حاکمان مناصب را خریداری میکردند و هیچکس پاسخگو نبود. تشدید بیدادگری در کنار آگاهی مردم و حرکت موفقیتآمیز جنبش تنباکو و شکست روسیه از ژاپن را میتوان ازجمله دلایل تحولات سیاسی آن دوره نام برد.
۳-زمینهها و علل اقتصادی: از علل اقتصادی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
–آغاز بحران اقتصادی دولت قاجار بعد از شکست در جنگهای ایران و روس
–از دست رفتن مناطق حاصلخیز با عهدنامههای ترکمانچای و گلستان
–اعطای امتیازات تجاری خاص به بیگانگان که سبب انحطاط سریع اقتصادی داخلی شد.
–واردات بیرویه کالاها که سبب از بین رفتن صنایع کوچک داخلی میشد، مثل صنعت نساجی که با ورود پارچههای انگلیسی از بین رفت.
–عدم حمایت دولت از صنایع داخلی
–عدم رونق کشاورزی به دلیل فقدان راههای مطمئن، سختی مبادله اقتصادی و کاهش قیمت محصولات کشاورزی
–ترغیب انگلیسیها به کاشت تریاک به جای محصولات کشاورزی
–قحطیهای متعدد که هر چندسال یکبار شماری از مردم را به کشتن میداد. سختترین دوره قحطی سال ۱۸۷۱میلادیبود که صدها هزار نفر را به کام مرگ کشید.
–مشکل نان در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه و دوران سلطنت مظفرالدینشاه
–کاهش ارزش پول ایران به دلیل ضعف دولت و کاهش ارزش جهانی نقره
–کاهش بهای مواد خام صادراتی ایران
باتوجه به مشکلات اقتصادی یاد شده دولت برای تأمین هزینههای خود به افزایش مالیات، فروش مناصب و مقامات دولتی، اعطای امتیازات و استقراض از بانکهای خارجی روی آورد که نارضایتیهای بیشتری را در میان مردم دامن زد. در مقابل تشریفات دربار و سفرهای پرهزینه شاه خشم مردم را برانگیخت.[ ۱]
شرایط زن ایرانی قبل از مشروطیت
در دوران قاجار نگرش زنان به موقعیت خود پذیرش سرنوشت و تسلیم بود. به دختران از کوچکی ساکت نشستن و تحرک کم، سئوال نکردن و اطاعت کردن از مردان- حتی از برادر کوچکتر خود- آموزش داده میشد. این شکل پذیرش شرایط و تسلیم در برابر آن را میتوان به عنوان الگوی جامعهپذیری در نظر گرفت. در اینجامعه مردسالار دختران را از سنین پنج یا ششسالگی به مکتب میگذاشتند و با رسیدن به سنین نه سالگی آنها را از مکتب بیرون میآوردند. دختران تنها تا سطحی میتوانستند در مکتبخانه بمانند که بتوانند قرآن بخوانند. پدران این دختران به محض دیدن آنکه دختران میتوانند کتابی بخوانند یا خطی بنویسند، کتاب را از دست آنان میگرفتندو قلم دختران را میشکستند و با لحنی تحقیرآمیز میگفتند: چه معنی دارد دختر خط داشته باشد، مگر میخواهی منشی بشوی، همین قدر که بتوانی قرآن بخوانی کافی است. (شرایط قبل از رفتن به خانه شوهر)
در چنین شرایطی اگر زن از خانوادهای متشخص بود، چند زن دیگر برای خدمتگزاری از او معین میشدندتااو دست به سیاه و سفید نزند و تنها امر ونهی کند.اگر در خانوادهای رعیت بود که میبایست غیر از خانهداری وبچهداری کار دیگرینکند. زن در آن دوران در سه چیز خلاصه میشد، زاییدن،پوشانیدن وخورانیدن. این البتهحکایتی ناتمام از وضعیت فردی و اجتماعی زن شهرنشین ایرانی قبل از انقلاب مشروطه در ایران است واز آن میتوان به عنوان نگاه طالبانی جامعه به زن نام برد.
روشنفکران حامی حقوق زنان
در آستانه انقلاب مشروطیت، در میان روشنفکران ایرانی، افرادی همانند آقاخان کرمانی بیش از دیگران وضعیت و موقعیت زن ایرانی را مورد توجه قرار داد. وی خواهان دگرگون کردن شرایط زندگی فردی و اجتماعی زنان ایران بود و بر تساوی حقوق زن و مرد در تمامی حقوق زندگی تاکید داشت.
علیاکبر دهخدا، از دیگر روشنفکرانی بود که بارها در ستون «چرند و پرند»روزنامه صور اسرافیل، نمایندگان مجلس ملی را در مورد کم توجهی به شرایط زنان مورد انتقاد قرار داد.
حاج محمدتقی وکیلالرعایا از نمایندگان مجلس شورای ملی نیز همواره در مجلس از نمایندگان تقاضا میکرد که در دید و نگرش و رفتار خویش نسبت به زنان تجدید نظر کنند و به این نکته توجه داشته باشند. او در حمایت از حق رای زنان در مجلس گفت: «این مخلوق خدا تا چه وقت محروم باشند. یک جماعت محبوب خدا آن قدر به ذلت باشند که یک چیزی که نشانه انسانیت است از آنها بروز نکند.»
از برجستهترین شخصیتهای مدافع حقوق زنان میتوان از دکتر رفیعخان امین و تقی رفعت نام برد.این دو نفر در اواخر سال ۱۲۹۸هجری شمسی/۱۹۲۰میلادیبرای نخستینبار مبحث «فمینیسم» (Feminisme) را به مردم ایران معرفی کردند. آنها در روزنامه «تجدد» مقالههایی با اسامی مستعار «فیما» و «فمینیست» منتشر میکردند و بر لزوم احقاق حقوق زنان و موانع و مشکلات بحث و پافشاری داشتند. دکتر رفیعخان امین و تقی رفعت معتقد بودند مانع عمده و اساسی عدم حضور و شمارکت زن ایرانی در حیات اجتماعی به نگرش مردسالار بر جامعه ایران بازمیگردد.]۲ [
از دیگر اشخاص میتوان به میرزاحسینخان عدالت که از مخالفان جدی حجاب زن بود اشاره کرد.وی در مقاله طنزی با عنوان «دنده کج» که در روزنامه ترکیزبان «صحبت» منتشر شد، حجاب اجباری زنان را با زبانی طنز به باد انتقاد گرفت و بعد از درج این مقاله از طرف نظمیه بازداشت و در دادگاه محاکمه شد. احمد فرهاد،نویسنده و روزنامهنگار وغلامحسین فروهر نیز از دیگر مدافعان حقوق زنان ایران بودند.
فعالیتهای زنان پیشاز انقلاب
فعالیتهای زنان ایران را در قبل و بعد از انقلاب مشروطیت میتوان درسه بخش تقسیم کرد:اول- فعالیت زنان برای به ثمر رساندن انقلاب مشروطه. دوم:تلاش زنان برای حفظ دستاوردهای انقلاب مشروطه. سوم:مبارزه برای احقاق حقوق خود.
زنان در جریان انقلاب امیدوار بودند که انقلاب، شرایط زندگی فردی و اجتماعیشان را دگرگون کند، به تحقیر و ستم نسبت به آنان پایان دهد و آنها بتوانند با دستیابی به حقوق خویش، به عرصه فعالیتهای اجتماعی وارد شوند. این اهداف خود باعث انگیزش زنان برای پیشبرد و حمایت از انقلاب مشروطیت شد.
ازجمله فعالیتهای زنان در آن زمان، مطالعه آثار روشنفکران ایرانی و اروپایی بود. زنانی که قدرت خواندن و نوشتن داشتند و عموماً از طبقه مرفهو بالای جامعه بودند، با خواندن این نوشتار زمینه را برای بحث و بررسی آن آثار در محافل و مجالس زنان مهیا میکردند. بهدلیل وجود فضای فرهنگی و اجتماعی آن دوره اطلاع چندانی از این فعالیتها در دسترس نیست، اما بیشتر فعالیت زنان به همین فعالیتهای آگاهیبخش خلاصه میشد.
فعالیت زنان برای حفظ دستاوردهای انقلاب
بعد از گشایش مجلس شورای ملی (۱۹شعبان ۱۳۲۴ه. ق/ ۱۸اکتبر ۱۹۰۶م) زنان که دارای اهداف و آمال مشخص بودند، فعالیتهای خود را آغاز کردند و با استفاده از شرایط سیاسی به وجود آمده بهدلیل تغییر و تحولات سیاسی،از طریق انتشار مقالهها و نامههای خود در روزنامهها و ارسال لایحه به مجلس شورای ملی، همچنین حضور و مشارکت در اجتماعات و گردهماییهای مختلف براهداف و خواستههای خود تاکید داشتند.
زنان در آن دوره نیز خواهان فعالیتهای سیاسی مستقل بودند و با بررسی و ارزیابی شرایط سیاسی و اجتماعی کشور، فعالیت مشروطهخواهان و استبدادطلبان را مورد نقد و انتقاد قرار میدادند.
از دیگر شیوههای فعالیت سیاسی زنان، ایجاد تشکلهای مختلفو کوشش برای مشارکت در اداره جامعه ایران بود. اولین و تنهاترین تشکل «اتحادیه غیبی نسوان» بود که در دوره اول مجلس ملی در تهران تشکیل شد. فعالیتهای این تشکل به دلیل شرایط سیاسی و اجتماعی آن دوره بیشتر مخفیانه بود.
تشکیل اتحادیه غیبی نسوان به تنهایی در منطقه خاورمیانه یک تحول و رخداد عظیم اجتماعی محسوب میشود. زیرا تنها در مبارزه اجتماعی مشارکت نداشتند بلکه در مقابله با روند آزادیخواهی و تجددطلبی فعالیت میکردند.
از جمله فعالیتهای دیگر زنان ترقیخواه در آن دوره که هدفهای محدودتر و اصلیتر را دنبال میکردند،تغییر و تحول در فرهنگ جامعه بود. این گروه میخواستند از طریق تاسیس مدارس دخترانه این هدف را دنبال کنند. زنان تجددطلب علاوه بر آن با انتشار مقالاتی در روزنامههای فارسیزبان برونمرزی، تلاش گستردهای برای اصلاح نگرش مردسالار حاکم بر جامعه نسبت به زن در دوره پس از انقلاب مشروطه داشتند.
اگرچه مبارزه زنان به منظور دستیابی به حقوق فردی و اجتماعی به گروهی اندک و کمشمار از زنان تجددطلب شهری آن زمان و عمدتاً در تهران محدود میشد، ولی حمایت از انقلاب مشروطه و دستاوردهای آن، تعداد کثیری از گروه زنان کشور را در بر گرفت که بهدلیل ساختار اجتماعی و فرهنگی جامعه سنتی ایران فقط به فعالیتهای اجتماعی محدود میشد.
حمایت و مشارکت در تاسیس بانک ملی ایران
تاسیس بانک ملی و مقابله با استیلای مالی دولتهای روس و انگلیس به اقتصاد ایران که از طریق بانکهای استقراضی و شاهنشاهی اعمال میشد، ازجمله هدفهایی بود که روشنفکران و فعالان سیاسی اصلاحطلب ایران از دوره ناصرالدین شاه به بعد همواره بر آن تاکید میکردند وبهتدریج به یک خواست اجتماعی تبدیل شده بود. در سال ۱۹۰۵م. به دنبال کاهش بهای جهانی نقره و پایین آمدن ارزش پول کشور، تجار به اعتراض در آمدند و از دولت خواستند بانک ملی را تشکیل دهد. به دنبال تقاضای دولت مشیرالدوله از مجلس شورای ملی برای تصویب قرارداد استقراض از بیگانگان و مخالفت نمایندگان با آن، طرح تاسیس بانک ملی ایران از سوی برخی نمایندگان به مجلس ارائه شد و به تصویب رسید. به دنبال آن مردم به هیجان آمدندو در تهران در منابر و مساجد مردان و زنان به فریاد در آمدند.مردم میگفتندما لباس، فرش و داراییخود را میفروشیم و به دولت کمک میکنیم تا مقروض خارجی نشود.
زنان با فروختن اندوختههای ناچیز خود که بیشترزیورآلات بودند به بانک ملی کمک میکردند. از طرفی دیگر با ترغیب مردان در داخل خانه و اجتماع از آنان میخواستند به محقق شدن این هدف کمک کنند. زیرا زنان، بانک ملی را عاملی برای بهروزی جامعه ایران و بالطبع آینده فرزندان خودمیدانستند. هرچند در آن دوره بانک ملی بنا به شرایط سیاسی تشکیل نشد، اما تلاش زنان برای تحقق این هدف یعنی استقلال مالی ایران چشمگیر و قابل تحسین بود.
تحریم کالاهای وارداتی و حمایت از صنایع داخلی
با تشکیل مجلس شورای ملی که از نظر فعالان سیاسی ایرانی گامیضروری و اساسی برای آغاز اصلاحات محسوب میشد،مشروطهخواهان بر این تصور بودند که نوسازی و قدرتمند ساختن اقتصاد جامعه ایران دور از دسترس نخواهد بود. باید به شرایط تحول یافته کشور سامان داد و به سرعت به ضعف و ناتوانی فائق آمد.
مشروطهخواهان در نخستین گام خواستار تحریم کالاهای خارجی و استفاده از محصولات داخلی شدند. به دنبال این فرآخوان، زنان نقش و فعالیت در خور توجهی از خود نشان دادند. انجمنهایی به منظور ترویج منسوجات وطنی و تحریم کالاهای وارداتی تشکیل دادند و در این زمینه به تبلیغ و ترویج پرداختند؛از جمله این تشکلها «انجمن همت خواتین» بود کهاعضای آن تحریم کالاهای وارداتی و ترویج خریداری و استفاده از کالاهای ایرانی را مد نظر خود داشتند. هدفهای دیگر این تشکل تاسیس مدارس دخترانه، برای رشد و ترقی زنان و دختران در ایران بود.
زن ایرانی و مبارزه با کودتا و استقرار مجدد نظام پارلمانی
با کودتای محمدعلی شاه و به دنبال آن به توپ بستن مجلس ملی و آغاز دوره استبداد صغیر، فعالیت مشروطهخواهان دچار تغییر و تحول شد. آنان برای بر پایی دوباره نظام پارلمانی وارد کارزاری سخت با استبداد محمدعلی شاه شدند.
در چنین شرایطی، زنان مشروطهخواه دوش به دوش مردان در هر دو عرصه داخلی و خارجی فعالیت میکردند. در زمینه افشاگری سیاسی و جلب حمایت بینالمللی نسبت بهمبارزه مشروطهخواهان ایران، چند تن از دختران و زنان مشروطهخواهان تبعیدی که در استانبول اقامت داشتند، تشکلی با عنوان «کمیته نسوان ایرانی» تشکیل دادند. فعالیت کمیته نسوان ایرانی محدود به جلب حمایت دربارهای سلطنتی و سازمانهای مدافع حقوق زنان اروپا از مبارزه مشروطهخواهان ایران و افشای دولت کودتایی محمدعلی شاه در افکار عمومی جهانیان بود. این کمیته نه تنها شرایط زندگی زن ایرانی در نظام استبدادی را با افکار عمومی در اروپا در میان نهاد، بلکه توانست ضمن برقراری ارتباط با برخی سازمانهای مدافع حقوق زنان در اروپا، از فعالیتهای آنان در جهت احقاق حقوق زنان آگاه شود.
فعالیت زنان مشروطهخواه در داخل کشور
فعالیت زنان مشروطهخواه در داخل کشور گستردهتر بود و عرصههای مختلفی را بر میگرفت. سه عرصه اصلی فعالیت آنان عبارت بود از «مبارزه تبلیغاتی و افشاگرانه»، «حمایت مالی از مبارزه مشروطهخواهان»و «شرکت در مبارزه مسلحانه». ناگفته نماند در ابتدا مقاومت مشروطهخواهان در برابر نیروهای محمدعلی شاه محدود به تبریز بود.
فعالیتهای تبلیغاتی
مبارزه تبلیغاتی و افشاگریهای زنان تبریزی دارای دوسمتوسوی اصلی بود: از یک سو تلاش میشد تا با تحریک و تهییج افکار عمومی، آن گروه از مشروطهخواهان را که پس از کودتای محمدعلی شاه منفعل شده بودند و همچنین آنانی را که در مبارزه مشروطهخواهان و استبدادطلبان بیطرف بودند به مبارزه بامحمدعلی شاه و متحدانش جذب کنند. زنان نیز در این میان به یادآوری مزایای دولت مشروطه و مضرات استبداد میپرداختند.
جنبه دیگر فعالیت تبلیغاتی زنان تبریزی ایجاد تردید و تزلزل در بین حامیان محمدعلی شاه و به انفعال کشاندن آنان بود. نمونه برجسته این قبیل فعالیتها نامه سرگشاده زنان تبریزی به عینالدوله فرمانده نیروهای اعزامی محمدعلی شاه برای سرکوب مشروطهخواهان تبریز است.
حمایت مالی از مبارزه مشروطهخواهان
یکی از مسائلی که مبارزان مشروطهخواه در دوره استبداد صغیر بهطور جدی با آن روبهرو بودند، مسئله تامین هزینههای مالی مقاومت بود. عمده هزینههای مبارزان مشروطهخواه به خرید اسلحه و مهمات اختصاص داشت که از سوی تجار ایرانی و در مواردی قفقازی تامین میشد.با این حال گردآوری کمک مالی از مناطقی که از کنترل استبدادطلبهاخارج شده بود در دستور کار مشروطهخواهان قرار داشت. زنان مشروطهخواه با جمعآوری کمکهای مالی که عمدتاً از طریق فروش زیورآلات خود و دیگر زنان بود به تامین سلاح برای مبارزان میپرداختند.
شرکت زنان در مبارزه مسلحانه
عرصه دیگر فعالیت زنان مشروطهخواه، شرکت آنان در مبارزه مسلحانه برای استقرار مجدد نظام پارلمانی در ایران بود. عموماً این مشارکت به زنان تبریزی و تا حدودی رشتی محدود میشد. زنان تبریزی در جریان محاصره این شهر از سوی نیروهای دولتی و سواران عشایر حامی محمدعلی شاه، به اشکال مختلف از مبارزان مشروطهخواه حمایت میکردند. زنان از یکسو با پختن غذا و دوختن لباس برای رزمندگان مشروطهخواه و پرستاری مجروحان از مبارزه مسلحانه مشروطهخواه حمایت میکردند و از سوی دیگر به طور مستقیم در میدانهای جنگ حضور مییافتند و مسلحانه میجنگیدند. از دامنه و میزان شرکت زنان در مبارزه مسلحانه اطلاع چندانی در دست نیست. زیرا به لحاظ شرایط فرهنگی و اجتماعی جامعه ایران در آن دوره، زنان برای شرکت در مبارزه مسلحانه در اکثر مواقع ناچار بودند به لباس مردان دربیایندو بجنگند. در این حالت تنها در صورتی که زخمی یا کشته میشدند هویت آنان مشخص میشد. چنان که در اکتبر ۱۹۰۸م طبق گزارشی از تبریز در هفته نامه حبلالمتین (سال ۱۶، شماره ۱۶، ۷شوال ۱۳۲۶، ص ۲۴) اینگونه نوشته شد: «چون اجساد افراد را برای غسل بردند، معلوم شد بیست تن از شهدا شیرزنان بودن در لباس مردان؛ با این حال نشانههایی از حضور زنان در پوشش زنانه که میجنگیدن در دست است.»
پاولویچ (مورخ و خاورشناس روسی) تصریح میکند که «دو عکس یک دسته شصت نفری از زنان چادر به سر ایرانی تفنگ به دست در اختیار ماست اینان محافظ یکی از سنگرهای تبریز بودند.»
در دیگر مناطق کشور که تحت کنترل استبدادطلبهابود، فعالیت زنان مبارز مشروطهخواه به صورت مسالمتآمیز بود. بهعنوان مثال در تهران زنان تلاش میکردند بررعب و وحشت عمومی از دولت محمدعلی شاه غلبه و مردم را وادار به اعتراض کنند. زنان در گروههای چندنفره در بازار به راه میافتادندو ضمن درخواست از بازاریهابرایبستن مغازهها مردم را تشویق به اعتراض و قیام علیه دولت میکردند.
بهدنبال پیروزی رزمندگان مشروطهخواه در تبریز، گیلان و اصفهان، زنان مشروطهخواه تهران نیز فعالیتهای خود را گسترش دادند و مردم را به مبارزه مسلحانه دعوت کردند. هفتهنامه حبلالمتین از تهران خبر داد که «متجاوز از یکصد نفر زن مسلح به طپانچه ششلول در کوچههای طهران به شاه فحش داده و حرکت میکردند».
زنان و فتح تهران در جنبش مشروطه
سردار بیبی مریم بختیاری، دختر حسینقلیخان ایلخانی، خواهر علیقلیخان سردار اسعد و همسر ضرغامالسلطنه بختیاری از زنان مبارز عصر مشروطیت است. او از زنان تحصیلکرده و روشنفکر عصر بود که به طرفداری از آزادیخواهان برخاست و در این راه از هیچ کوششی دریغ نکرد. وی به مانند زندگی ایلیاتی در فنون تیراندازی و سوارکاری مهارت داشت و چون همسر و جانشین خان بود عدهای سوار در اختیار داشت و در مواقع ضروری به مشروطه خواهان کمک میکرد.
سردار بیبی مریم بختیاری، یکی از مشوقین اصلی سردار اسعد بختیاری جهت فتح تهران محسوب میشد. وی طی نامهها و تلگرافهای مختلف بین سران ایل و سخنرانیهای مهیج و گیرا، افراد ایل را برایمبارزه با استبداد صغیر (استبداد محمدعلی شاهی) آماده میکرد و به عنوان یکی از شخصیتهای ضداستعماری و استبدادی عصر قاجار مطرح بود.
سردار بیبی مریم بختیاری قبل از فتح تهران مخفیانه با عدهای سوار وارد تهران شده و در خانه پدری حسین ثقفی منزل کرد. او به هنگام حمله سردار اسعد به تهران، پشت بام خانه را که مشرف به میدان بهارستان بود سنگربندی کرد و در حالی که خود تفنگ به دست گرفته بود، به همراه عدهای سوار بختیاری، از پشت سر با قزاقها جنگید. نقش او در فتح تهران، میزان محبوبیتش را در ایل افزایش داد و طرفداران بسیاری یافت به طوری که به لقب سرداری مفتخر شد.[۴]
تشکلهای زنان مشروطهخواه
انجمن حریت نسوان یا انجمن آزادی زنان: موسسان انجمن حریت نسوان قصد داشتند زنان را با آداب معاشرت و حضور در جامعه آشنا کنند و اعتماد به نفس آنان را برای سخن گفتن در برابر جمع، به ویژه وقتی مردان حضور دارند بالا ببرند. در این انجمن هم زنان و هم مردان عضو بودند و در جلسهها شرکت میکردند، اما برای ایجاد اعتماد به نفس در زنان، فقط اعضای زن اجازه داشتند در جلسات سخنرانی کنند. جلسهها مخفیانه برگزار میشد و هیچ زن یا مردی اجازه نداشت به تنهایی به جلسات بیاید و باید با یکی از خویشاوندان یا آشنایان خود شرکت میکرد. از اعضای سرشناس انجمن آزادی زنان میتوان به میرزا باجی خانم، خانم نواب سمیعی، صدیقه دولتآبادی، منیره خانم، گلین خانم موافق، افتخارالسلطنه و تاجالسلطنه (دختران ناصرالدین شاه)، افسرالسلطنه، شمسالملوک جواهرکلام، خانم حکیم، میسیز جردن، خانم دکتر ایوب، افندیه خانم، و فخرالملوک (دختر شیخالرئیس قاجار) اشاره کرد .
انجمن مخدرات وطن: این انجمن در سال ۱۳۲۸توسط گروهی از زنان تجددطلب برای سازماندهی زنان برای مشارکت درامور اجتماعی و فرهنگی تشکیل شد. هدف اصلی این انجمن، سازماندهی فعالیتهای عام المنفعه و خیریه مربوط به زنان و دختران، تحریم کالاهای خارجی و توزیع منسوجات داخلی و وطنی بود. آنهانیمنگاهی هم به مشارکت در امور سیاسی داشتند. این انجمن مجلهای را هم با همین نام منتشر میکرد.
انجمن نسوان وطنخواه ایران: در سال ۱۳۰۱ه. ق خانم محترم اسکندری، فعال زنان، از زنان روشنفکر برای حضور در امتحانات دبستان دخترانه دعوت کرد و با حضور زنان دراین حرکت انجمن نسوان وطنخواه ایران پا گرفت و تاسیس شد. از اهداف این انجمن تعلیم و تربیت دختران،ترویج صنایع وطنی و داخلی،باسوادکردن زنان،نگهداری دختران بیسرپرست،تاسیس مریضخانه برای زنان فقیر و تشکیل هیت تعاونی بود. این انجمن مجلهای را با عنوان «مجله جمعیت نسوان وطن خواه» نیز منتشر میکرد. این انجمن در یک اقدام اعتراضی به دنبال یک فراخوان تعداد زیادی از کتابچه توهینآمیز «مکر زنان» را در میدان توپخانه تهران به آتش کشیدند. به دنبال این اقدام شجاعانه خانم محترم اسکندری توسط نظمیه بازداشت شد، مدتی را در زندان نظمیه گذراند، ولی به دلیل نفوذ و شهرت خانوادهاش بعد از مدتی آزاد شد.
انجمن همت خواتین: در سال ۱۳۳۳ه. ش با تلاش «همت خانم نورالدجی»،جلسه موسسان «انجمن همت خواتین» با حضور گروهی از مدیران مدارس دخترانه و فعالان زنان آغاز به کار کرد.
از اهداف این انجمن، تحریم کالاهای خارجی و توجه به کالاهای داخلی بود. هدف دیگر انجمن «پیشرفت صنایع و هنرهای دستی دختران بود».این عملکرد اگرچه محدود به موضوع اقتصادی بود ولی با این حال ناسیونالیسم را در بین زنان ایران تقویت میکرد.
نشریات زنان عصر مشروطه
مجله دانش، اولین نشریه اختصاصی زنان ایران بود که در سال (۱۹۱۰ – ۱۹۱۱) به صورت هفتگی در تهران منتشر میشد. صاحب امتیاز و مدیر مجله، خانم دکتر کحال بود. او در رشته چشم پزشکی طبابت میکرد.
روزنامه شکوفه، از سال ۱۳۳۰تا ۱۳۳۴در چهار صفحه منتشر میشد. صاحب امتیاز و سردبیر این روزنامه «مریم عمید سنانی»ملقب به مزینالسلطنه بود. خط مشی این روزنامه، انتشار مباحثی درباره تساوی حقوق زن و مرد، لزوم تاسیس مدارس دخترانه و سوادآموزی دختران و زنان، و مخالفت با ازدواج زود هنگام دختران بود.
زبان زنان، در سال ۱۳۳۷یا ۱۹۱۹به مدیریت صدیقه دولتآبادی فعالیت خود را در اصفهان آغاز کرد. این روزنامه بهدلیل مقالاتی در اعتراض به آزاد نبودن انتخابات و با اعتراض به فعالیت ماموران انگلیسی در ایران توقیف شد.
روزنامه نامه بانوان به سردبیری شهناز آزاد در سال ۱۳۳۸، علم نسوان به صاحب امتیازی نوابه صفوی در سال ۱۳۳۸و جهان زنان با سردبیری و مدیریت فخر آفاق پارسا از دیگر نشریات آن دوران بود.
منابع:
۱-رجوع شود به این لینک:http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8+%D9%85%D8%B4%D8%B1%D9%88%D8%B7%D9%87&SSOReturnPage=Check&Rand=0
۲-هدفها و مبارزه زن ایرانی؛ از انقلاب مشروطه تا سلطنت پهلوی (محمد حسین خسروپناه – تهران ۱۳۸۲)
۳-تاریخ احزاب سیاسی ایران، پارسا بناب، یونس
۴- بختیاری، مریم: خاطرات سردار مریم بختیاری از کودکی تا آغاز انقلاب مشروطه (تهران، آنزان، ۱۳۸۲) ص۲۱