بردیا سین (اریزرهد) – چهارم مردادماه، شبکه فارسی بیبیسی، برنامهای را روی آنتن برد با نام پرگار و تحت این موضوع: «آیا همجنسگرایی ژنتیکی است؟»
هر برنامه تلویزیونی یا رادیویی که درباره همجنسگرایی به مباحثه میپردازد، هم کاستیهایی دارد و هم نقاط قوتی. نکته اینجاست که کاستیها، کمابیش در همه این برنامهها مشابهند و در برنامههای بعدی دوباره و دوباره تکرار میشوند. واضح است برای رفع بنیادین این نقصانها، باید به کنهشان نفوذ و ایرادهای ریشهای را برطرف کرد. این نوشته قصد دارد بعضی از اساسیترین اشکالات یکی از این برنامهها را بشکافد و بهطور مشخص به برنامه پرگار درباره همجنسگرایی میپردازد که آخرین مورد از این دست برنامههاست. مسلم است که این برنامه در اینجا تنها مثالی مناسب است که دقت در جزییات آن میتواند راهنمای بسیاری از رسانههای دیگر باشد.
ایراد اول: آیا همجنسگرایی ژنتیکی است؟
از خود موضوع میزگرد شروع میکنیم. چرا اساساً باید بر «ژنتیکی بودن» همجنسگرایی تاکید شود؟ مجری پرگار در مقدمهاش، عوامل تفاوت در گرایشهای جنسی را در دو دسته بسیار بزرگ «ژنتیکی» و «محیطی» قرار میدهد. در حالی که در مقالات علمی به جای «ژنتیک» بیشتر از «بیولوژیک»، یا زیستشناختی استفاده میشود که شامل عوامل زیستی بسیار زیاد دیگری از اندوکرینولوژی تا نورولوژی نیز میشود. همکاسه کردن تمام دلایل زیستی تحت نام «ژنتیک» سادهانگارانه و غیرعلمی است.
شاید حق با شادی امین باشد که در موارد اینچنینی ذهنهای سردرگم به دنبال سادهترین راه حل هستند و سادهترین جواب در اینجا همان وسط کشیدن علم ژنتیک است، اما فراموش نکنیم که مقصود اساسی سازنده برنامه از این سئوال چیز دیگری بوده و آن این است که «آیا همجنسگرایی طبیعی است؟» جایگزین شدن کلمه «طبیعی» با «ژنتیکی» این مطلب را به ذهن متبادر میکند که اصولاً هر چیزی که ژنتیکی باشد طبیعی است یا هر رفتاری که طبیعی شمرده شود ژنتیکی است. این پیشفرض که طبیعی بودن و ژنتیکی بودن را همارز میداند، ممکن است از دید یک ژورنالیست قابل قبول باشد، ولی از دیدگاه علمی و بیولوژیک مردود است.
ایراد دوم: من معتقدم همجنسگرایی ژنتیکی است/ نیست
این مهم نیست که مهمانان به چه چیزی معتقدند. در مباحث علمی، نظرات شخصی افراد غیر متخصص محلی از اعراب ندارد. هر کسی طبق اصل آزادی عقیده، حق دارد هر نظری را که میپسندد درباره عوامل همجنسگرایی، تئوری کوانتوم، یا گرد بودن زمین قبول داشته باشد، ولی این نظریات تنها با استناد به مقالات و کتابهای علمی قابل اتکا هستند. پس قاعدتاً نظر شخصی فلان خانم که هیچ تخصص آکادمیکی در زمینه علوم پزشکی و ژنتیک ندارد، نباید اهمیتی چندان بیشتر از نظر من، شما، یا بقال سر کوچه داشته باشد. متاسفانه جای خالی میهمانان متخصص در این برنامه (و برنامههای مشابه) بهشدت احساس میشود و در کل عجیب است که از اشخاصی بخواهیم در زمینهای غیر از تخصصشان نظر کارشناسانه و البته درست بدهند.
در مورد عوامل همجنسگرایی (ازجمله ژنتیک) تحقیقات زیادی انجام شده و میتوان در پایگاههای الزویر، اشپرینگر و امثالهم انبوهی از مقالات مربوط به این مباحث را پیدا کرد. مهمانان که خود صلاحیت علمی اظهار نظر درباره «ژنتیکی بودن همجنسگرایی» را ندارند، میتوانستند به همین مقالات یا لااقل نظر سازمانهای معتبر پزشکی جهان درباره این مسئله استناد کنند تا به ادعاهایشان کمی اعتبار علمی ببخشند.
طبق نوشته وبسایت رسمی انجمن روانپزشکان امریکا، امروزه اکثر دانشمندان معتقدند که گرایشهای جنسی به احتمال زیاد در نتیجه تقابل و تاثیر عوامل بسیاری شکل میگیرند که از آن جمله عوامل زیستی (مانند ژنتیک و شرایط جنینی) نقش بسزایی دارند. به عنوان تایید چنین ادعایی میتوان انبوهی از مقالاتی را رو کرد که میزان تاثیر ژنتیک در گرایش جنسی اشخاص را بررسی کردهاند و بر پایه و اساس زیستی و همچنین ژنتیکی گرایشهای جنسی تاکید میکنند. با در نظر گرفتن حکم علمی دانشمندان، دیگر نظر شخصی فلان مهمان که با عبارت «من معتقدم» شروع میشود، اهمیت چندانی نخواهد داشت.
این که اشخاص نظرات غیرعلمی و گاه غلط خود را (که اگر خوش شانس باشیم با عبارت «من معتقدم» آغاز میشود) بیان کنند، رسمی نانوشته در برنامههای تلویزیونی است. ولی گذار از اعتقادات شخصی و ورود به عرصهی تحقیقات تخیلی بیآدرس و شناسنامه قدمی است که در شان هیچ برنامه معتبری نیست. ارجاع ندادن به منابع، هنگام بحث بر موضوعات علمی راه را بر هرگونه ارزیابی اطلاعات میبندد و تمام ارزش علمی برنامه را زیر سئوال میبرد. در پرگار به تحقیقی در روسیه اشاره شد که در آن 50 کودک را از محیط طبیعی زندگی خود خارج میکنند و آنها را در محیطی پرورش میدهند که تنها نوعی از ارتباط عاطفی را مشاهده میکنند توسط ایشان بین اشخاص همجنس است. نتیجه این تحقیق هم براساس گفته مهمان برنامه، شادی امین این بود که کودکان تحت این آزمایش رفتارهای همجنسگرایانه از خود نشان دادند. از باورنکردنی بودن کلیت این تحقیق و اصلا غیرعملی بودن چنین طرحی که بگذریم، به نکته اصلی میرسیم: منبع شما کجاست؟ بنده تمام پایگاههای اطلاعاتی و ژورنالهای روانشناسی و رفتارشناسی را زیر و رو کردم و چنین طرحی را نیافتم. آیا مطرح کردن این چنینی قصههای شاخدار و قالب کردن آن به عنوان «تحقیقات اثبات شده» برای مخاطبان، در راستای همان علم محوری است که این برنامهها داعیهاش را دارند؟
ایراد سوم: نیت درست و مسیر غلط
مغالطه از پایههای ثابت هر مباحثهای، خصوصاً مباحثات تلویزیونی هستند و پرگار نیز از این امر مستثنی نبود.
چند نمونه از سفسطههایی که در این برنامه خصوصاً از طرف خانم امین مطرح شد در زیر آمدهاند:
۱- تاکید بر ژنتیکی بودن تنها زمانی انجام می شود که بخواهیم مشخصهای را در برابر یک هنجار قرار داده و آن را به عنوان یک انحراف ریشهیابی کنیم. من معتقدم همجنسگرایی انحراف نیست پس همجنسگرایی ژنتیکی نیست.
این نمونهای بارز از یک مغالطه بی ربط است. اینکه یک خصوصیت ژنتیکی باشد یا نه یک مسئله است، و اینکه ما از ژنتیکی بودن یک خصیصه چه انتفاعی ببریم و آن را دستاویز رسیدن به چه هدفی کنیم مسئلهای دیگر.
۲- اگر همجنسگرایی ژنتیکی بود پس چطور است که والدین دگرجنسگرا فرزندان همجنسگرا تولید میکنند؟ این ژن از کجا آمده؟
این پرسشی است که یک دانش آموز دبیرستانی رشته تجربی نیز قادر است به آن پاسخ بدهد.
۳- فلان خانم تا سی و پنج سالگی ازدواج کرده بوده و دو بچه داشته، پس دگرجنسگرا بوده است.
۴- همان خانم دگرجنسگرا در سی و شش سالگی اعلام همجنسگرایی کرد و همجنسگرا شد. پس همجنسگرایی یک انتخاب است.
در اینجا فرض بر این بوده است که هرکس وارد رفتار جنسی دگرجنسگرایانه شده باشد (بهطور خاص، ازدواج کرده باشد) لزوماً دگرجنسگراست، و بر پایه این فرض نتایجی گرفته شدهاند. در حالی که فرض ابتدایی خود نیاز به اثبات دارد.
هنگامی که بحث بر سر همجنسگرایی باشد، مغلطههایی اینچنینی زیاد شنیده میشوند، اما نه از سمت افرادی مانند خانم امین که خواهان حقوق انسانی برابر برای تمام اقشار جامعهاند، بلکه از سمت کسانی که اتفاقاً سرکوبکننده دگرباشان و انسانهای «منحرف» (بهزعم خود) هستند. بنابراین ادای این جملات در یک برنامه تلویزیونی نه تنها در راستای هدف این مبارزان حقوق بشر نخواهد بود، بلکه حتی تامینکننده خوراک تبلیغاتی سرکوبگران اقلیتهای جنسی هم خواهد شد.
شادی امین به عنوان یک فعال حقوق بشر، معتقد است هر کس باید بتواند آزادانه زندگی جنسی مورد علاقهاش را دنبال کند. اینکه علت همجنسگرایی یا دگرجنسگرایی یا فلان میل چیست در این میان مسئلهای بدون اهمیت است، چون علت هرچه که باشد، شخص باید از حقوق اولیه انسانیاش برخوردار شود. در یک کلام، مهم نیست همجنسگرایی ژنتیکی است یا نیست، یا انتخابی است یا نیست، مهم این است که همه انسانها حق دارند در زندگی جنسی خود آزاد باشند.
ولی متاسفانه این امر بدیهی، برای مخاطبان شادی امین بدیهی نیست، و اشخاص برای برخورداری از حقوق اولیه انسانی، ابتدا باید استحقاقشان را به قشر حاکم اثبات کنند. شادی امین و فعالانی مانند او نیز از این امر با خبر هستند. آنها نمیخواهند افراد تن به ذلت «اثبات استحقاق خود به دیگران» بدهند، پس ترجیح میدهند دلایلی که همجنسگرایان به این منظور میآورند را یکییکی از هم پاره کنند. حتی اگر این پاره کردنها با سلاح استدلالهای سفسطه آمیز باشد.
مهم این است که در نظر داشته باشیم موضوعاتی مانند ژنتیکی بودن، طبیعی بودن، انتخابی بودن یا نبودن همجنسگرایی، همواره یکی از دستاویزهای پرکاربرد مخالفان اقلیتهای جنسی در سرکوب این بخش از جامعه بوده است. بنابرین طبیعی است که مدافعان حقوق بشر و اقلیتهای جنسی بخواهند برای کسب احترام در جامعه، ابتدا این موانع را مرتفع سازند.
ایراد چهارم: تمایز قائل نشدن بین هویت و گرایش
یکی از ایرادهای بزرگ این برنامه و برنامههای مشابه، قائل شدن عدم تفاوت بین «هویت جنسی» و «گرایش جنسی» است. گرایش جنسی همان میل جنسیای است که باعث میشود شخص بهطور ناخوادآگاه به اشخاص دیگر متمایل شود و توسط ایشان تحریک جنسی شود. این میل می تواند برای خود شخص آشکار یا پنهان باشد، ولی مسئله هویت جنسی مسئلهای کاملاً متفاوت است. هویت جنسی، درکی است که خود شخص از خودش و امیال جنسیاش در ذهن دارد و خود را با آن مولفهها میشناسد (با هویت جنسیتی اشتباه گرفته نشود).
در این میان مفهوم دیگری نیز وجود دارد که در برنامه پرگار اصلاً به آن پرداخته نشد و آن «رفتار جنسی» است. رفتار جنسی، نشان میدهد که شخص علیرغم گرایش جنسی و هویت جنسیاش، در عمل دست به چه نوع رابطه جنسیای میزند و به زبان ساده، با کدام جنسیت به رختخواب میرود. رفتار جنسی بیش از اینکه تحت تاثیر گرایش جنسی باشد، تحت تاثیر هویت جنسی است. یعنی تصویری که خود شخص از برقراری رابطه جنسی خود در ذهن دارد.
جدا بودن این سه مفهوم از هم باعث میشود روابط جنسی وارد پیچیدگیهای خاص خودشان شوند که برای بسیاری از اشخاص (مانند مجری پرگار و مهمانان برنامهاش) غلط اندازند. در موارد زیادی، گرایش جنسی و هویت جنسی اشخاص هیچ همخوانیای با هم ندارند. یک شخص با گرایشهای همجنسگرایانه ممکن است سالها از این گرایش بیخبر باشد و حتی مجال پی بردن به چنین احساساتی را نیز پیدا نکند. دلیل اینکه خیلی از همجنسگرایان در مقاطع ابتدایی زندگی خود رفتارهایی دگرجنسگرایانه بروز میدهند همین است. جامعه، زندگی دگرجنسگرایانه را به صورت هنجار بدیهی، از ابتدای زندگی در گوش اعضای جامعه خوانده است، پس اشخاص نیز بهطور کاملاً اتوماتیک در ابتدا همان مسیر را برای تبیین رفتارهای جنسی خود (که تحت تاثیر اطلاعات خارجی، جامعه و هنجارهای تحمیلی جامعه قرار دارد) انتخاب میکنند. حال اگر هنگام رشد فرد، در جامعهای همجنسگرایی به عنوان یک هنجار در جامعه تبلیغ شود و دگرجنسگرایی به عنوان تابویی نابخشودنی تقبیح، مسلم است که این وضعیت برعکس خواهد شد و اشخاص از خود انتظار خواهند داشت در وهله اول رفتارهای همجنسگرایانه از خود بروز بدهند. این بدان معنی نیست که گرایش جنسی این افراد همجنسگرایی است یا اینگونه میتوان همجنسگرایی را به عنوان یک گرایش در جامعه ترویج کرد. بلکه تنها نشاندهنده میزان تاثیر جامعه و هنجارهای جامعه در شکلگیری هویت جنسی (و نه گرایش جنسی) و به تبع آن رفتارهای جنسی افراد است.
زمانی که یک شخص متوجه حقیقت گرایش جنسیاش میشود و مثلاً پی میبرد که یک همجنسگراست (که آن را به اصطلاح Inner Coming Out مینامند) زمانی است که هویت جنسیاش شکل تازهای میگیرد تا با گرایش جنسی واقعیاش سازگارتر شود. به همین دلیل است که برای خیلی از کسانی که بیرون از گود ایستادهاند و شاهد این دگردیسی هویتی هستند، ممکن است همجنسگرایی نوعی انتخاب در میانه راه زندگی به نظر برسد.
با در نظر گرفتن این موارد، بدیهی است در گرایش جنسی صحبت از تغییر تا حد زیادی بیمورد است. هیچ دگرجنسگرایی نیست که همجنسگرا شده باشد یا برعکس. آنچه تغییرپذیر است هویت جنسی و رفتار جنسی است؛ یعنی نگرشی که خود شخص به تمایلات جنسیاش دارد و رفتارهای جنسیای که مطابق با این هویت، در عمل انجام میدهد.
متاسفانه همین ایراد اخیر و اشتباه گرفتن مفاهیمی چون گرایش و هویت و رفتار، باعث شد که برنامه پرگار با نتیجه کلیای به اتمام برسد که با یافتههای علمی حال حاضر همخوانی ندارد. این نتیجه چیزی نبود جز «همجنسگرایی یک انتخاب است، و هرکسی به عنوان یک انسان حق دارد چنین انتخابی بکند» که این برای همجنسگرایان در کشوری مانند ایران چیزی مانند حکم ارتداد است.
چاره چیست؟
در برنامههایی مانند پرگار، به یک نکته اساسی بیتوجهی شده و آن این است: «مخاطب ما کیست؟»
مخاطب این برنامهها همجنسگرایان، فعالان اجتماعی یا حقوق بشر نیستند. چون نتیجه نهایی این برنامهها هرچه باشد آنها از پیش به آن واقفند. مخاطب این برنامه در اصل خانوادههایی هستند که مطالعه علمی یا جامعهشناسی خاصی ندارند؛ خانوادههایی که به احتمال زیاد اعضای دگرباشی نیز دارند ولی از این امر بیاطلاعند؛ خانوادههایی که نه میدانند گرایش جنسی چیست و نه کلمه «دگرجنسگرا» را پیش از این شنیدهاند. با این حال بیشتر آنها پیشذهنیتهای مشخصی درباره یک همجنسگرا دارند که اکثراً مطابق کلیشههای القا شده توسط هنجارهای اجتماعی و سیاسی هستند. این تصورات را میتوان در سه جمله خلاصه کرد: «همجنسگرایی یک انحراف جنسی و اخلاقی است. همجنسگرایی بیولوژیک یا طبیعی نیست. همجنسگرایی یک انتخاب/ بیماری است.»
برای اذهانی که چنین تصوراتی بر آن چنبره زده، مشخص است که نمیتوان راهکارهایی مانند استراتژی حقوق بشر شادی امین را به کار بست. اگر مقصود تشکیل چنین میزگردهایی بهبود وضع اقلیتهای جنسی در جامعه و تاثیر بر مخاطبان عام باشد، میبایست به عنوان اولین قدم همین تصورات کلیشهای و پیشذهنیتها را نشانه رفت و با انجام مباحثات بیشتر درباره دلایل بیولوژیک همجنسگرایی، طبیعی بودن و انتخابی نبودن همجنسگرایی و توضیح تکثر گرایشهای جنسی در جامعه، آنها را نابود ساخت. در غیر این صورت، تصورات کلیشهای یادشده اصلاً مجالی برای بحثهای حقوق بشری با مخاطبان متعصب باقی نخواهند گذاشت.
واقعا نقد جالب بود..لذت بردیم…متاسفانه بعضی ها فکر می کنم اصلا یکبار هم این مقاله رو نخوندن..چون مخالف نظرشون هست شروع کردن به نظرات نامربوط دادن
کاربر مهمان / 25 August 2011
شما از قزافی هم دیکتاتورتر هستین چیزی که هست آب واسه شنا پیدا نمیکنین هنوز خودتون مهاجر یا پناهنده هستین سانسور میکنین نظرات رو منتشر نمکنین وای به روزی که بشین مدیر عامل همجنسگرایان ده یالغوز آباد لابد دگر جنس گرا ها رو شلاق میزنین
کاربر مهمان / 03 October 2011
فکر کنم شما همجنسگرایان گرامی که در غربت تشریف دارین حتی دو نفر در بین خودتان پیدا نکنین که نظر واحد داشته باشن هنوز هیچ سمت و پست و پولی در بین نیست ریختین سر هم وای به روزی که آش بیارن اونوقته که نه آش میمونه نه جاش نمیدونم با چه رویی به دیکتور ها فهش میدین یه برنامه تلوزیو نی رو یه طور نقد کردین که بن لادن امریکا رو به این شدت نمیکوبه منم فکر میکنم شما هیچ مشکلی از نظر دگر جنس گرایی ندارین و همگی به این مد و بازار گرم رو آوردین و دارین خودنمایی میکنین ظاهرا این هم یه ژست روشنفکرانه هست مثل جوو نایی که سیگار میکشن تا بزرگ دیده بشن یا عینک میزنن تا باسواد به حساب بیان// طبیعت انسان را در دو گونه زن و مرد آفریده و گمان نمیکنم در ذاتش خواسته بگه جنس های موافق با هم به رختخواب برن این در حد روشنی آفتاب واضحه البته غربیها از این خودنمایی خیلی خوششون میاد اینو قبول دارم
کاربر مهمان / 02 October 2011
خانم عفت عصار
اگر خانم قهرمان را نمی شناسید که هیچ، به بنده ارتباطی ندارد
ولی واضح است که من را هم نمی شناسید چون اگر می شناختید می فهمیدید که بنده اهل دستور گرفتن از کسی نیستم چه برسد به خانم قهرمان!!
حال از این واقعیت بگذریم که دستوری بودن یا نبودن یک مقاله چه ربطی به صحت داشتن یا نداشتن محتویاتش دارد!!
این که از خانم قهرمان در این نوشته نامی برده نشده به این دلیل است که ایرادات صحبت ایشان در چهارچوبی که در نقد من اهمیت داشت قرار نمی گرفت. مطلب تفاوت انگشتان اشخاص همجنسگرا که می فرمایید هم مطلبی است که در چندین ژورنال علمی به آن اشاره شده و احتمال زیاد در نوشته ی بعدی ام در همین صفحه به آن خواهم پرداخت.
EraZer Head / 08 August 2011
ببخشید، بهتر نیست همه صاحبنظران عزیز یک بار دیگر مقاله را بخوانند و منظورش را بفهمند تا در چیزی که تخصص ندارند اظهار نظر نفرمایند؟
کاربر مهمان / 08 August 2011
از آنجایی که خانم ساقی قهرمان، مسئول این بخش از رادیو زمانه است، می توان فهمید که چرا در این مطلب به ظاهر انتقادی اما در واقع دستوری و فرمایشی هیچ نامی از ایشان به عنوان طرف دیگر پانل نیامده و از ایشان منبع تحقیقی که در آن انگشتان دست زنان همجنسگرا را مانند انگشتان مردان دانسته اند طلب نشده است. رادیو زمانه می توانست بی طرفی خودش را به عنوان یک رسانه مستقل حفظ کند و نقد غیردستوری منتشر کند اما گویا این بخش هیاتی و باندی اداره می شود.
امیدوارم نترسید و این کامنت را منتشر کنید
عفت عصار / 07 August 2011
***** پرگار بهترین برنامه ی جدی و فلسفی کل تلویزیون های خارج از ایران است. تاثیر این برنامه نه تنها برآگاهی نسل جوان که حتی برای اهل فن و اصحاب قلم و دانشمندان و اهل فلسفه هم شگرف است. نگاهی به آرشیو برنامه بیندازید و ترکیب مهمانان و مدعوین را ببینید و تسلط مجری زبردست و مطلع. آخر کدام برنامه را در کدام کانال دیده اید که تمام تابو ها و خرافه ها و زوایای دست نیافتنی را لااقل برای مایی که عادت به تکرار مکررات داشته ایم؛ موشکافانه روشنگری کرده و قضاوت را به خود بیننده واگذار کند؟ ایراد اینجاست که جماعت بقول خودتان دگرباش بیش از هر کس دیگری خودبین و خودخواه و متکبر و تا بی نهایت خودتان را بی عیب و برحق می پندارید. طاقت انتقاد هم که کلا ندارید. که چه ؟ بعللله حقوق بشر و ظلم و ال و بل نه جانم ؛ بی تردید که میل به جنایت و ناهنجاری در میان همجنس بازان خیلی خیلی بالاست و جدا ناهنجاری برای یک اجتماع سالم بشمار می رود و اگر بیماری هم تلقی می شود باید درمان شود. من نه ضد بشر هستم نه دشمن خونی همجنس باز یا دگرباش یا هر نامی که شماها به این نوع خودنمایی جنسی تان گذاشته اید. فقط حقیقت را می نویسم. راستی از نوکران نظام هم نیستم!!! آخوندها اتفاقا ته دلشان از امثال شماها بدشان نمی آید تنوعی! هم داشته باشند. اصلا می گویند خودشان هم از دگر!نوازی های شما داشته اند.!!!! به وفور در حوزه های علمیه
from Glasgow / 04 August 2011
سلام
من درست متوجه شدم؟ یعنی عوامل هورمونی و عصبی رو شما متاثر از ژنتیک نمی دونید؟ و غیر از ژنتیک و محیط به چه چیز دیگری میشه قائل بود؟ لفظ بیولوژیک یا زیستی دقیقا به چه چیزی اشاره داره؟
در این متن به وفور از لغت علمی استفاده شده، در صورتیکه دیدگاه علمی ای که امروز حاکمه همیشه سعی در مصادره به مقصود میکنه، شما اصلا این دید علمی رو به چالش نکشیدید
لئون / 05 August 2011
از زحمت و توجه نویسنده محترم و بیطرفی ایشان در بیان نظرات اموزده و تخصصی اش قدردانی میکنم.
کاربر مهمانmansour piry khanghah / 05 August 2011
نقدی بسیار جامع و روشنی بود
کاوه / 05 August 2011
دوست عزير نگاه ناقد و نكته بين شما باعث افتخار است و من به شخصه از قلم و ديدگاه تان به عنوان يك همجنسگرا به خود مي بالم
ديونيزوس / 05 August 2011
با سلام و تشکر
در رابطه با بی اساس بودن عنوان برنامه که ایا همجنس گرایی زنتیکی است باید این استدلال را علاوه بر استدلال شما اورد. همانزور که در مفاله ذکر شده اگر این همجنسگرایی ژنتیکی باشد بایستی از طریق کروموزوم ها به نسل بعدی منتقل شود. از انجا که خیلی ازهمجنسگرایان صاحب بچه ای نمیشوند که این ژن در جمعیت بماند پس از چند نسل انتظار میرود که تواتر این “ژن” رفته رفته کم شود و به کلی از بین برود. دیگر اینکه اگر همجنسگرایی در اثر موتاسیون باشد به گفته همجنسگرایان که معتقدند 10%جامعه همجنسگرا هستند این میزان تغییر یا موتاسیون در ژن ها خیلی حیلی خیلی بالاتر از نرم طبیعی است که در حدود یک در میلیون میباشد.
اصولا دگر جنسگرایی و همجنسگرای و همجنس بازی همه نتیجه اموزه های محیطی هستند زیرا یک گرایش هستند. از انجا که اولین تجربه جنسی ظاهرا بنیانگزار تمایلات جنسی شخص میشود میتوان استنتاج کرد که این افراد همجنسگرا اگر به درستی زمان کودکی خود و اولین تجربه شان را به یاد بیاورند در بسیاری موارد جواب سوال مشخص میشود. در مواردی هم که جواب یافت نمیشود یا شخص انرا به ضمایر ناپیدای و نارسای مغز سپرده و یا انیکه تجربه جنسی در سنین خیلی پایین بوده است قابل دسترس نیست و غالبا میتوان رد پای اعضای خیلی نزدیک خانواده را در ان جست. متاسفانه ما انسانها فکر میکنیم به صرف اینکه ارتباط جنسی با محارم “حرام” است پس اتفاق هم نمی افتد. این یک باور غلط است و ربطی هم به اعتقادات مذهبی شخص ندارد. در واقع اینکه ادیان ارتباط جنسی را با محارم حرام کرده اند خود بیانگر وقوع این مساله در میان اعضای خانواده و نزدیکان است. اینکه بعدها علم زیست شناسی هم به این نتیجه رسیده که وصلت با نزدیکان جایز نیست هیچ ربطی به دستورات مذهبی ندارد.
با تشکر دوباره
کاربر مهمان / 06 August 2011
خیلی ممنون و افرین به این روش منطقی و استدلالی شما.
مقاله شما انقدر با دقت و سلاست و تعمق نوشته شده که احتیاجی به مراحع مکتوب نیست. اطلاعات داده شده همه با هم تطابق دارند و جایی برای ایهام و ابهام در ان نیست.
باز هم ممنون که روشنگری کردید.
کاربر مهمان / 05 August 2011
مهمان عزیز بنده اولین رابطه ی جنسی ام در بیست سالگی بود. کسی هم موقع بچگی به بنده تجاوز نکرده! حالا حرف خودم را قبول دارید یا باید ضمایر ناپیدا و نارسای مغزم را هم نشانتان بدهم که باورتان بشود؟! البته شما که انگار از قبل تصمیمتان را گرفته اید و حکم هم صادر کرده اید که همجنسگرایی ما نتیجه ی آموزه های محیطی است. خب بحث دیگر چه فایده ای دارد! بنده از وجود ****شما در اطراف خودم مسرور هستم!
یکی از محصولات آموزه های محیطی!!!! / 06 August 2011
Glasgow ***** کجا همجنسگرایان میل به خشونت و خلاف دارند؟
کاربر مهمان / 06 August 2011
با سلام
در جواب یکی از محصولات اموزه های محیطی 05/15/1390/23:47
اگر شما میفرمایید که تا سن بیست سالگی حتی یک بار هم خود ارضایی نداشته اید خیلی عجیب و باور ناکردنی است. چطور ممکن است که فردی تا سن بیست سالگی حتی یکبار هم *** هم نزده باشد و به انزال نرسیده باشد!؟ تازه لزوما انزال به معنی خروج آب از مجرا نیست چه پسران نابالغ (زیر سن بلوغ) که بیضه هایشان هنوز آب منی تولید نمیکنند به نعوذ و انزال میرسند بدون خروج ترشحات. بازهم ببخشید به حاطر پیش فرض بنده که فرض کردم جنابعالی مرد هستید و زن نیستید.
در رابطه با تجربه های اول مقدار زیادی تحقیقات از دانشمندان دانشگاه هاروارد موجود است. در این تحقیقات به روشنی نشان داده شده که سیم کشی های اولیه مغز در زمینه بینایی و حتما در همه زمینه ها توسط محرکهای وارده ایجاد و تثبیت میشوند. این مصلب را به تفصیل در بحثی در همین زمینه در همین رسانه نوشتم و شما میتوانید به ان رجوع کنید. سعی میکنم مطلب قبلی راجه به سیم کشی مدارهای پشم را که در دانشگاه هاروارد انجام شده را در قسمت های قدیمی تر زمانه پیدا کنم و انرا در یک نوشته کوتاه برای اطلاع شما بنویسم.
مضافا اینکه اگر شما خاطره ای را در گوشه و کنار ذهنتان نمی یابید دال بر این نیست که هیچ اتفاقی نیافتاده. بنده نمیتوانم همه سیر تا پیاز مطلب را بنویسم چون حقایق عریان حتی در زمانه هم که خیلی دست و دلباز است مردود شناخته میشود و نصب نمیشود. اما از اینکه شما را به دلیل این نوشته دلخور کردم معذرت میخواهم. قصد این نبوده است. قصد روشنگری بوده است. بنده هیجگونه گرفت و گیر ذهنی نسبت به انتخابهای فردی در هیچ زمینه ای ندارم که این مطلب را خدای نخواسته برای ازار روحی گروهی از انسانهای بسیار محترم یعنی همجنسگرایان نوشته باشم. مسلما همچنسگرایی نمیتواند ژنتیکی باشد به دلایلی که ارایه شد. همانطور که یادمیگیریم برخی غذاهارا دوست بداریم و برخی دیگر را نه، میل به انتخاب همخواب و همسر و همبستر هم به احتمال زیاد از همین مسیر ایجاد میشود یمنی اکتسابی است نه ارثی.
در صمن در نوشتن لزومی به استفاده از کلمات زشت و توهین امیز نیست. شما میتوانید نارصایتی خود را اعلام کنید ولی توهین کردن به یک کاربر بی نام فابل قبول نیست همانطور که سردبیر زمانه هم ان کلمهنابجا را با **** حذف کردند.
با احترام به شما
کاربر مهمان / 07 August 2011
کار رو باید سپرد به کاردون. کاش پرگار به دستها هم این مطلب رو بخونن و حتی اگه انعکاس هم نمیدن، لااقل تو برنامههای بعدی حواسشون رو جمع کنن.
Noah / 06 August 2011
با سلام. هرچه سعی میکنم این مطلب شما را به خودم فرو کنم نمی توانم !! بقول معروف (بیار کارد ببر سر!) از انجائی که من ادم عقب افتاده ای هستم ! ********خیلی سعی کردم که قبول کنم هر کسی برای ارتباط جنسی اختیار دارد ولی هر چیزی را که خارج از طبیعت باشد نپسندیدم ! در جانوران هم انرا ندیدم! دوست عزیز حالا هی مثال اسکندر را بیار یا سلطان محمود با ایاز یا سعدی و یا عشق مولانا به شمس و… بالاخره خارج از مدار طبیعت است . سلامت باشید !
کاربر نادر / 06 August 2011
مهمان جان این درست که نیت شما روشنگری است ولی این نیت بدون وسیله ی مناسب که همان سواد کافی باشد بیشتر خاموش کننده است تا روشنگر!! دو تا کتاب بخوانید و چهار تا سایت باز کنید بعداً درباره ی دلایل همجنسگرایی تز بدهید.
در ضمن در کامنت بنده هیچ توهینی به کار نرفته بود. مسئول سانسور رادیوزمانه پیشگیری کرد که نیاز به درمان نباشد!
یکی از محصولات آموزه های محیطی!! / 07 August 2011
ممکن است ارتباط هم جنس گرایی و تمایل به خشونت را کمی روشن کنید؟؟ اقلیتهای جنسی که خود همیشه قربانی انواع خشونت بوده اند. بعلاوه اگر یک سرچ ساده در گوگل بکنید اطلاعات جالبی از همجنسگرایی در حیوانات بدست می آورید، از دولفین و اورانگوتان گرفته تا قو و فلامینگو. کلاً ایراد بحث در مورد همجنسگرایی اینست که وقتی کسی نخواهد چیزی را بپذیرد هر قدر هم دلیل و سند بیاورید ناکافی است. ممنون از مطلب کامل و روشنگر شما و ممنون از پرگار که باعث شد این بحث کمی باز شود.
آیدا / 07 August 2011
آقای نادر شما زیست شناسین که میگین تو طبیعت نمونه های همجنس گرایی رو ندیدین؟ اگه هستین که باید بدونین تو گونه های مختلف حیوانات تمایلات همجنس گرایانه وجود داره مثل پنگون. ولی اگه نیستین چرا درمورد چیزی که در تخصصتون نیست نظر میدین؟
کاربر مهمان / 07 August 2011
مهمترین نکته در برگزاری چنین نشست هایی و ست کردن به جای میهمان و کارشناس بسیار اساسی است.
بنده در پنل میهمانان متوجه شدم که ایشان هیچگونه شناختی حتی جزیی به موضوع ندارند و سئوالاتی کاملا پرت میپرسیدند و خانم امین و قهرمان هم به نظرم از یک مرز مشخصی پیروی میکردند و به موضوعات دقیق نمیپرداختند.لااقل باید میهمانان برنامه دگرباش بودند و سعی میکردند تا جایی که یک برنامه تلویزیونی با مخاطب عام این اجازه را میدهد مسایل را موشکافی میکردند.
mosi / 07 August 2011
نقدی علمی و مستدل. جای خالی صاحبنظران جدیر در پرگار واقعا محسوسه.
کاربر مهمان / 07 August 2011
متاسفانه خانم شادی امین بر طبق عادت همیشگی اش راست میگه ولی ناقص میگه! ایشان میگه همجنسگرایی چه ژنتیکی باشه چه غیر ژنتیکی حق هر انسانی هست (که ما هم قبول داریم) ولی به عواقب بعد از آن هیچ اشاره ای نمیکنه! مثلا نمیگه که اگر روزی اکثر خانمها همجنسگرا شدن و در نتیجه بسیاری از آقایون دگرجنسگرا از داشتن شریک جنسی مونث محروم شدن اونوقت تکلیف چیه؟! آیا در اینصورت آقایان نباید از خودشان بپرسند که: “ما چه فایده ای برای خانمها داریم و خانمها چه فایده ای برای ما دارند؟”؟!
همچنین ایشان بطور مداوم تاکید میکنه که خانمها باید رابطه خودشون رو با آقایون از نو تعریف کنن و به اصطلاح بند نافشون رو از آقایون ببرن، (حرف ایشان تا اینجا متینه) ولی در مورد علم و تکنولوژی ای که آقایون اون رو بوجود آوردن صحبتی نمیکنه! بنظر میرسه ایشان این مورد رو استثنا کرده و ترجیح میده اختراعات و اکتشافات آقایان بدون دلیل تا ابد با خانمها share باشه!
اینها سوالاتیست که از خانم شادی امین باید پرسید.
حامد / 26 September 2012
در ضمن این نکته رو هم اضافه کنم،
اولا باید بدانیم که داریم درباره بین همجنسگرائی واقعی صحبت میکنیم نه همجنسگرائی اجباری! همجنسگرایی اجباری یعنی اینکه کسی بدلیل در دسترس نبودن جنس مخالف و از روی ناچاری با همجنس خودش سکس کنه یا اینکه جنس مخالفش به شکلی که او میخواد حاظر به برقراری رابطه جنسی با او نیست ولی همجنسش حاظره به اون شکل با او سکس کنه در نتیجه طرف ناچارا به سکس با همجنس رو میاره. این نوع همجنسگرایی (یعنی همجنسگرائی اجباری) در بین آقایان به وفور یافت میشه! یا به عبارتی میشه گفت اکثر آقایان همجنسگرا، همجنسگرای اجباری هستن نه واقعی. ولی در بین خانمها این موضوع دقیقا برعکسه! یعنی همجنسگرایی اجباری در بین خانمها یا اصلا دیده نمیشه یا اگر هست بسیار بسیار نادره! و احمقانه هست اگر فکر کنیم خانمی به دلیل در دسترس نبودن مرد ناچار شده با همجنسش سکس کنه. پس به عبارتی میشه گفت که خانمهای همجنسگرا تقریبا همشون همجنسگرای واقعی هستن!
پس نتیجه اینکه: همجنسگرائی واقعی (یعنی همون همجنسگرائی) در بین خانمها بسیار بیشتر از آقایان هست!
حالا چرا اینطوری شده؟! چرا قبلا تعداد لزبینها اینقدر زیاد نبود و طی سالیان اخیر با یک شیب تند بشدت افزایش پیدا کرده؟! چرا این روزها خانمها یکی در میان لزبین شدن و این روند داره روز به روز شدیدتر میشه؟!
مسلما این افزایش شدید و ناگهانی رو در مسائل ژنتیکی نباید جستجو کرد چون همه میدانیم که جهش در کروموزومها یا تغییر در بیان ژنها اولا به ندرت اتفاق می افته و ثانیا به این سرعت نمود پیدا نمیکنه، بنابراین دوستان من، بیایید خودمون رو گول نزنیم و با خودمون رو-راست باشیم، کاملا مشخصه که علت اصلی همجنسگرائی، تاثیراتی هست که محیط و اجتماع بر روی انسانها میذاره. در دنیای امروز ما که برتریهای زن نسبت به مرد پررنگ جلوه داده میشه ولی برتریهای مرد نسبت به زن انکار میشه، دیگه تعجبی نداره که خانمها با خودشون بگن: “زن و مرد در همه موارد مساوی هستن، تازه زن قشنگتر و سکسی تره، پس جنس برتره”!
بله دوستان، علت اصلی همجنسگرائی در سالهای اخیر همینه! نشون به این نشون که از بین اینهمه لزبین، شما یکی رو نمیتونید پیدا کنید که نسبت به مرد نظر مساعدی داشته باشه یا مرد رو همطراز با زن بدونه! لزبینها همگی بدون استثنا زن رو برتر از مرد میدونن و مرد رو موجودی بیخاصیت و در حال انقراض میدونن! و به همین خاطر هم هست که بنده معتقدم علم و تکنولوژی آقایان و خانمها باید از هم جدا بشه و تنها خانمهایی باید از تکنولوژی آقایان استفاده کنن که آقایان رو دوست دارن و اونها رو جنس مکمل خودشون میدونن! قطعا اینجوری عادلانه تره. شاید لزبینها مصلحت رو در این ببینن که این راز فاش نشه، ولی به نظر من همگان باید از واقعیت آگاه بشن!
حامد / 29 September 2012