کر تان − وقتیکه شاتل فضایی آتلانتیس، آخرین پروازش را در همین تابستان امسال آغاز کند و مأموریتش را بهثمر برساند، پرونده ۳۰ساله پرواز شاتلهای فضایی برای همیشه بسته خواهد شد و سرنشینان اسبق این پیچیدهترین ماشین ترابری بشر، به نسلی منحصربفردتر از امروز بدل خواهند شد.
دیوید ولف (David Wolf)؛ فضانورد کهنهکار سازمان فضایی ایالات متحده (ناسا) که از سال ۱۹۹۳ میلادی، تجربه حضور چهارباره در فضا را داشته و ۱۲۸ روز متوالی را هم در ایستگاه فضایی روسی “میر” (که پیشرو “ایستگاه فضایی بینالمللی”، ISS، به شمار میرفت) به سر برده، از اعضای خوششانس این نسل انگشتشمار است. از ولف خواستیم که برخی از بهیادماندنیترین تجربیات سفر تاریخی خود به ایستگاه فضایی میر، که شروعش با غرش شاتل آتلانتیس رقم خورد را با در میان بگذارد.
تجربیات یک سفر تاریخی
آتلانتیس، در ۲۷ سپتامبر ۱۹۹۷، به میر ملحق شد و ولف را برای اقامت فضایی طولانیمدتش آماده کرد، اقامتی که شروعش آنقدرها باب طبع وی نبود. اولین وعدهی غذایی شاهانه ولف با خدمه همراهش – شامل آناتولی سولویف، فرمانده مأموریت میر-۲۴ و پاول وینوگرادوف، مهندس پرواز – عبارت بود از کنسروی محتوی یک آبمیوه ویژه که شامل شکر و ژل کشمش میشد. خود ولف آن را چیزی «شبیه عصاره غلیظ انگور» به خاطر میآورد.
پس از اینکه ولف ظرف آبمیوه را خوب تکان داد و البته از سمت اشتباهش آن را گشود، ناگهان محتویات کنسرو فواره زد و به دیواره و مجرای تهویه اقامتگاه اصلی پرسنل میر و همچنین ضبط صوت و نواری که در یک گوشه برای خودش میچرخید، پاشید.
ولف تعریف میکند:
«حباب بیشکل و بزرگ و لرزانی از میانهی کابین رد شد و سرعت کسی هم به انجام هیچ اقدامی قد نمیداد. همانطوریکه با دهانهای وامانده و چشمان دریدهمان نگاهش میکردیم، از روبروی چراغی گذشت و سایه بزرگی را رویمان انداخت. این، نخستین تجربهام با خدمه جدید [ایستگاه] بود».
ولف، که خودش پزشک و مهندس کارآموخته برق است، پس از عذرخواهی از همسفرانش، شروع به پیادهسازی ضبط صوت و پاک کردناش کرد و خودش هم از آن پس تا پایان اقامتش در میر، داوطلب نظافت بخشهای اقامتی ایستگاه شد. به خاطر همین تجربهاش هم بود که ولف، بههنگام بازنشستگی و سقوط ایستگاه میر در سال ۲۰۰۱، اندکی از عذاب وجدانش کاسته شد. او میگوید: «کمی احساس دلتنگی میکردم، ولی آثار رضایت و لذتی هم در من دیده میشد؛ چون مدارک این افتضاحم برای همیشه در اعماق اقیانوس آرام، دفن شد».
در اولین راهپیمایی فضایی ولف (عملیاتی که در آن، فضانورد با لباسی ویژه، از سفینهی حاملش خارج میشود و بهمنظور تعمیر و یا الحاق قطعات جدیدی که بازوهای روبوتیک از پس انجامشان بر نمیآیند، مستقیماً وارد کار میشود)؛ محفظه پشت درب خروجی ایستگاه، کاملاً تاریک بود. «همهچیز عالی بود، اما حدود ۲۰ دقیقه بعد با نور شدید خورشید مواجه شدیم و ناگهان زمین، درحالیکه در ۲۵۰ مایلی زیر پایمان با سرعت ۵ مایل بر ثانیه میچرخید، ظاهر شد. همینکه زمین را دیدم، ارادهام از دست رفت و ترسیدم و تا به شرایط عادیام برگشتم، همانطور آویزان مانده بودم».
ولف میافزاید: «همهی فضانوردانی که نخستین بار این صحنه را مینگرند، از فرط زیبایی و ذات متناهی سیارهمان، غافلگیر میشوند. این، نابترین شکل زمین است. هیچ مرزی در کار نیست و رنگها ژرفتر از آنیست که بشود با عکس انتقالشان داد … من بالغ بر ۱۷۰ روز در فضا بودهام و آخرین نگاهم از فضا به زمین، بهقدر همان اولین نگاهم، آرامبخش و نشاطآور بود».
اولین راهپیمایی فضایی ولف، بهدنبال وقوع نقصی در سیستم تعدیل فشار لباساش که چندین ساعت او را خارج از عرشهی میر به گل نشاند؛ تقریباً آخرین راهپیمایی فضاییاش هم [در آن مأموریت] تلقی میشد. «وقتی به یاد آن لحظات میافتم، بر خودم میلرزم. اما در آن لحظه، هر دویمان مشغول حل قدم به قدم این مسئله بودیم و حتی دستپاچه هم نشدم».
لحظات به یادماندنی
علیرغم مواجهه با این مخاطرات، ولف همچنان راهپیماییهای فضاییاش را از بهیادماندنیترین لحظات حضورش در فضا میداند. او میگوید:
«هیچ تجربهای برای انسان، سحرآمیزتر از این نیست که خود را با ریسمانی بهسمت بیرون فضاپیما هل دهید و به این هیچستان تاریک و ژرف وارد شوید. در آنجا هیچ بالا و پایینی وجود ندارد و باید در حفظ جهت و موقعیت خود، فوقالعاده محتاط باشید. درست به سرزمین عجایب آلیس میماند».
ولف، در طول لحظات نادر حضورش بر عرشه میر، از طریق یک لپتاپ و در حالی که در هالهای از آجیل احاطه شده بوده، فیلم هم میدید. خودش میگوید برایش عجیب بوده که تماشای فیلم، در محیطی منزوی در فضا و بهدور از خانه و خانواده و دوستان، چقدر هیجانانگیز است. «وقتیکه در فضا فیلم «آپولو-۱۳» را میدیدم، ناخواسته اشک از چشمانم جاری شد. وقتیکه ماهها از خانهات دور باشی، فیلمها مثل تنها راه ارتباطیات با زمین میمانند و ذهنت را سریعاً درگیر آن میکند».
ولف، پس از آن خاطرات فراوانی که طی اقامتش در مدار داشته، نسبت به پایان عصر شاتلهای فضایی، حسی بینابین دارد. «به عقیدهی من، پروژهی شاتل را [از این پس] بهعنوان یکی از جاهطلبانهترین نمونههای روحیهی دورپرواز بشر در طول تاریخ خواهند دانست. اینکه به پایانش نزدیک میشویم، نارحتکننده است؛ اما ما همه درسهای هنگفتی آموختهایم و هرآنچه میدانیم را برای برنامههای آتیمان بهکار میبندیم.
توضیحات تصاویر:
۱- دیوید ولف، حین یک راهپیمایی فضایی در دهم اکتبر ۲۰۰۲. پای ولف، به انتهای بازوی روبوتیک “کانادارم”، متعلق به شاتل فضایی آتلانتیس متصل است تا ناخواسته در فضا رها نشود / منبع: ناسا.
۲- دیوید ولف؛ فضانورد ناسا / منبع: ناسا
منبع: National Geographic