تقریباً از شروع این هزاره، ایران جزیرهای آرام در میان دریای ناپایداری، عدمثبات و خشونت بوده است. همسایه شرقی، افغانستان، و همسایه غربی، عراق، به ترتیب در سالهای ۲۰۰۱ و ۲۰۰۳ در پی حمله نظامی آمریکا دچار آشفتگی و هرج و مرج شدند. و هشت سال بعد نیز در ۲۰۱۱ جنگ داخلی در سوریه به وقوع پیوست.
با اینکه ایران شیعه با فرستادن نیروی انسانی، اسلحه و پول در جنگها و درگیریهای همسایگانش درگیر شده تا سنیهای ناسیونالیست افراطی و حامیانشان را در خلیج فارس عقب براند، خاک خودش به طرزی قابل توجه دستنخورده مانده است.
صدای پای جنگ؟
ایران دولت-ملتی کارآمد است که مقامات اصلی آن از انحصار کامل قدرت برخورداراند، اما مردم بدون یونیفورم در آن به شدت غیرمسلح و آسیبپذیر هستند. سال پیش حسن روحانی، رئیس جمهور اصلاحطلب کشور، در سفری به اروپا با افتخار ایران را امنترین و پایدارترین کشور خاورمیانه خواند.
در چشم بسیاری از ایرانیان، چه اصلاحطلب چه اصولگرا، نبود آزادیهای اجتماعی و سیاسی در جمهوری اسلامی بهایی است که میارزد در ازاء تضمین امنیت پرداخته شود. آنها اما از روزی ترس دارند که این امنیت –شاید— به پایان برسد.
احتمالاً ۱۷ خرداد چنین روزی بود. یک صبح عادی چهارشنبه در تهران که باحملات انتحاری آشفته شد، و این باور که ایران از کشتارهای فرقهای-مذهبی عاری و در امان است، دود شد و به هوا رفت.
در حدود ۱۰ و سی دقیقه صبح، ساختمان مدرن و هرمی مجلس، نمادی از دموکراسی در ساختار پیچیده قدرت در جمهوری اسلامی، به همراه آرامگاه مؤسس رژیم، آیتالله روحالله خمینی، مورد حمله هماهنگ از طرف افراد مسلح و بمبگذاران قرار گرفت.
حداقل ۱۷ نفر در حملات تروریستی کشته و بیش از ۴۰ نفر مجروح شدند، همراه با ۶ مهاجم که یکی از آنها زن بود. دولت اسلامی داعش مسئولیت حمله را به عهده گرفت. شبکههای اجتماعی ایرانیان پر شد از ابراز احساسات نگرانی واندوه، محکومیت و تقبیح توحش و بربریت مهاجمان، و البته از فریادها و رجزهای مبارزهطلبی: مارش یک حمله بیرحمانه جهادی دیگر.
سپاه پاسداران به سرعت، و البته با نوعی ابهام عامدانه، آمریکا و عربستان سعودی را متهم کرد؛ موضعی که خوراک ایرانیان معتقد به نظریه توطئه را فراهم کرد تا تکرار کنند داعش به دست به دشمنان سنی و غربی ایران ایجاد شده است. در هرحال، در روزهای آینده که خون از روی دیوارها پاک و مراسم ختم شهیدان برگزار شود، شکافها و خطاهای امنیتی که فرصت حمله به این ساختمانهای مهم کشور را به بمبگذاران داد، با هوشیاری بیشتری بررسی خواهد شد.
خط قرمز استراتژیک
از ۲۰۱۴ که داعش خلافت خود را اعلام کرده، نیروهای مسلح ایران به توانایی خود در محافظت از مرزهای کشور علیه حملههای جهادی افتخار میکنند. درواقع، فرماندههای ایرانی از یک «خط قرمز» ۴۰ کیلومتری داخل عراق صحبت میکنند، خطی که اجازه عبور داعش از آن به هیچ وجه داده نخواهد شد.
اما از اواسط سال ۲۰۱۴ گزارشهایی منتشر شد که اعضای این گروه تروریستی از مرز ایران و عراق عبور کردهاند. در حالی که این اخبار توسط مقامات ایران تکذیب میشد، دو سال بعد، فرمانده نیروی زمینی سپاه اعلام کرد داعش از میان سنیهای ایران نیروگیری کرده است (تصور میشود حدود ۹ درصد از جمعیت ۷۹ میلیونی ایران – اکثراً از اقلیتهای کرد و بلوچ – اهل سنت باشند).
دادستان کل تهران درماه فوریه اعلام کرد عاملان تروریستی وابسته به داعش در محدوده تهران دستگیر شدهاند. گفته شد آنها برای ایجاد بحران در مراسم بزرگداشت انقلاب در ماه بهمن برنامهریزیهایی کرده بودند.
یک ماه بعد اخطار بیسابقه دیگری به گوش ملت رسید؛ زمانی که عاملین داعش از شرق عراق ویدئویی به زبان فارسی در شبکههای اجتماعی خود گذاشتند. در این ویدئو قبل از اعدام چند جنگجوی شیعه عراقی، یک مبارز داعشی قسم میخورد که «ما به ایران حمله خواهیم کرد و کنترل آن را به سنیها باز خواهیم گرداند».
این ویدئو خصوصاً به رهبر ایران، آیتالله علی خامنهای، اشاره میکند و نگرش نسبتاً ملایمش نسبت به بیش از ۸۰۰۰ یهودی را که درون مرزهای ایران زندگی میکنند، زیر سؤال میبرد: «ایران علیه امریکا و اسرائیل شعارمیدهد که سنیهارا فریب دهد، در صورتی که یهودیان ایران تحت حفاظت جمهوری اسلامی در امنیت زندگی میکنند».
این که داعش از مهربانی ایران نسبت به یهودیانش انتقاد میکند، نشان میدهد که اختلاف و تفاوتی فراتر از فرقهگرایی مذهبی، میان ایران و داعش وجود دارد. این تمایز، کاملاً از ذهن دونالد ترامپ گریخت (که روز ۲۱ میدر سخنرانیای برای رهبران مسلمان در عربستان سعودی، ایران و مجاهدین سنی را در یک دسته قرار داد). و به نظر میرسد بسیاری در غرب همینطور فکر کنند.
ایدئولوژی دولت اسلامی داعش بیشتر نزدیک به عناصر افراطی تشکیلات مذهبی وهابی در عربستان سعودی است. هردو در تحقیر و مرتد خواندن شیعیان و مستحق مرگ دانستن آنها رویکرد مشابهی دارند.
مسأله اقلیتها
در ایران اما، گفتار ایدئولوژیک تسامح بیشتری دارد؛ هرچند شیعیان ایرانی میآموزند که تاریخ و عمل اسلامی شیعیان است که درست است، و اگرچه نسبت به سنیها تبعیض وجود دارد، اما آنها همچنان مسلمان تلقی میشوند. یک سنی در ایران اگر چه ممکن است زندگی راحتی نداشته باشد، اما جانش در خطر نیست.
به نظر میرسد اظهارات اتهامآمیز سپاه پاسداران نسبت به دخالت عربستان سعودی در حملات تهران بیش از آنکه به اختلافات فرقهای مذهبی دامن بزند، موجب وخیمتر شدن روابط بین تهران و ریاض خواهد شد.
ایران علیرغم پایبندی به هسته ایدئولوژیک مذهبیاش، رویکردی عملگرایانه را در روابط خارجیاش اتخاذ کرده است، و این را میتوان در فرستادن کمکهای غذایی به پادشاهی کوچک قطر دید، بعد از اینکه عربستان و چند کشور دیگر حوزه خلیج فارس، قطر را به علت برقراری روابط گرم با ایران تحریم کردند.
رهبران و خبرگزاریهای ایران با خوشحالی نابودی داعش در سنگرهایش در عراق و سوریه را پیشبینی میکنند، انگار این باعث اتمام خشونت جهادی در منطقه میشود. اینطور نیست. حتی اگر داعش هم از بین برود (که احتمالاً فقط به گروهک دیگری تبدیل میشود) توانایی و قدرت آن برای الهامبخشی و انجام اعمال خشونتبار از بین نخواهد رفت. خاورمیانه از افکار ضد شیعهای که داعش تبلیغ میکند رهایی پیدا نخواهد کرد و این اعتقادات و باورها تا سالها قدرت جمهوری اسلامی را به چالش خواهند کشید.
اکنون باتوجه به آنکه ایران نسبت به حملههای جهادی مصون نیست و روز به روز در معرض حملات بیشتری قرار خواهد گرفت، بیم آن میرود که طرز برخورد ایران با اقلیت سنی ساکن آن بدتر شود. دادستان ایران در ماه مارس گفت: «اگر دشمن را در بیرون مرز متوقف نکنیم، به خانهمان میآید». اما اگر دشمن همین حالا داخل مرزهای ایران تصور شود، چه؟
حملات تهران به احتمال زیاد فشار زیادی چه داخلی و چه خارجی به ایران وارد کند. برخی اصلاحطلبان در حال حاضر نیز از حمایت ایران از رهبردیکتاتور سکولار سوریه انتقاد کردهاند. حجم این انتقادات ممکن است در آینده رشد چشمگیری داشته باشند.
آیا ایران که دخالت نظامیاش در منطقه منجر به کشمکش با دولت اسلامی شده و در عین حال روابطش با عربستان و دیگر کشورهای سنی دچار تنشی بیش از پیش شده، دارد تندروی میکند؟
باید سخنان خصمانه اخیر رئیس جمهور آمریکا نسبت به ایران را هم به معادله اضافه کرد، اکنون روشن است که دنیای سخت و خونبار، آشفته و پیچیده بیرون مرزهای ایران حالا درست در وسط تهران فرود آمده است.
منبع: نیویورک تایمز
در همین زمینه:
۳۸ سال است که ایرانیان تحت هرج و مرج و قوانین داعشی زندگی میکنند….جنگ با همسایه و بالارفتن از دیوار سفارت خانه ها و قتل عام زندانيان سياسي سال ٦٧واعدام ها، و وقايع انتخابات ٨٨ و کشتن و شکنجه نداها واسید پاشی در اصفهان بر سر و روی زنان و دختران ، اعدام ریحانه جباری و کشتن فروهرو سحابی ها و….وشکنجه و کشتن زندانیان اوین ٬بی ارزشی ریال نسبت به سایر ارز ها علارقم رفع تحریم ها ، اختلاسهای چند هزار میلیاردی ، حقوق های نجومی ، ماجرای جریمه تمسخر آمیر سعید مرتضوی ، ماجرای تجاوز حاج طوسی به نونهالان حافظ قرآن ، بی حساب و کتاب بودن سپاه و مجتبی خامنه ای از دخل و تصرف صندوق خزانه ملی، ماجرای سرمایه های خارج شده از صندوق ذخیره بازنشستگی بازنشستگان تامین اجتماعی واستان قدس و مجموعه کیش و بستن صدها کارخانه ها مثل قند نریمان و کفش ملی و تلویزیون پارس و….گم شدن دکل نفتی و ، ماجرای استفاده تسلیحاتی روسیه از فرودگاه های ایران واهدای طلا و پول به اسد و ونزویلا و ترکیه و شرکت در عملیات درون سوریه و عراق و بحرین و افغانستان و پروژه بمب و موشک سازی و….!
farid / 17 June 2017
18/5 میلیارد دلار در مرز ترکیه + هزینه های بی حساب در سوریه ولبنان و عراق و جاهای دیگر + واریز نشدن ده ها میلیارد دلار درامدهای نفتی سالهای 86 و 87 به خزانه و . . . .
جمشید / 17 June 2017
بیشترین تهدید در درون نظام و تعیین ولایت فقیه است . انتخاب رهبر آینده از مهمترین چالش های جریانات قدرت در داخل کشور است و کشمکش بر سر آن می تواند فاجعه آمیز باشد .مردم ایران که اکثرا به قضا و قدر باور دارند اگر خطری را هم احساس کنند ترجیح میدهند مانند صوفیان و دراویش بی خیال باشند و زحمت فکر کردن و چاره جوئی نباشند . دمی خوش باشیم و بی خیال !!
bijan / 17 June 2017
واقعا هر کس چهار کلمه یاد می گیرد می خواهد با منافع خودش آنرا همساز شرایط ایران نماید آقای کریستوفر ایران حکومت دولت ملت ندارد زیرا دولت – ملت دارای قواعدیست که مشمول جمهوری اسلامی نمی شود سیستم اداری این حکومت که رئیس جمهور آنرا اداره می کند بدلیل آنکه با ساختار دیکتاتوری خود را ساخته است فاسد و غیر پاسخگوست . و امروز آنچنان فرسوده و کلنگی ست که با اندیشه های حکومت توحیدی ضد کثرتگرائی اسلامی هیچگاه قادر به بازسازی خودش نیست . سیستم قضائی این حکومت نیز که در زمان رضا شاه از سیستم قضائی مذهبی و دینی تفکیک شده بود و ویژگی ها و ساختاری مدرن بخود گرفته بود در سال ۱۳۶۰ منحل و سیستم قضائی شریعت دینی جایگزین آن شده است که با حکومتهای دولت – ملت فرقش آنست که دیگر این قوه ی قضائیه فاشیستی و تبعیض آمیز و برتری طلبانه بوده و چون وابسته به شریعت است از استقلال قضائی هم برخوردار نیست اگر به سیستم نیروهای مسلح این حکومت هم بپردازیم باز هم ما شاهد یک نیروی مسلح با ساختار امت و هیاتی هستیم سپاه پاسداران بنابر ملزومات دفاع از اسلام ایجاد شده است نه دفاع از مالکیت خصوصی و سرمایه . روابط حاکم بر این ساختار نیز عقب مانده ارتجاعی و به شکل هیاتها و حسینیه هاست . اما مهمترین رکن دموکراسی حکومت مذهبی و دینی جمهوری اسلامی که قانون اساسی اش طبق منافع بازاریان سنتی استوار است تنها یک مجلس مشورتی باندهای مافیائی حکومت است و محلی ست برای مشورت در مورد تقسیم غنائم . به همین دلیل در مقابل آرای انتخاب کننده ها هیچ مسئولیتی نداشته و پاسخگو نیست حتی انتخاب کاندیداهای نمایندگی این مجلس دارای شرایط ویژه ایست که خصائص دموکراتیک انتخابات آزاد را نیز از آنها سلب نموده است از اینرو مجلس شورای اسلامی بدلیل وابستگی اش به دین اسلام و مذهب شیعه نمی تواند مستقل و مدافع دموکراسی باشد زیرا قوانین مورد تصویبش باید با قوانین شریعت انطباق داده شود از اینرو آقای کریستوفر اگر سواد کافی برای مجیز گوئی یک حکومت فاشیستی ندارید لطفا ساکت بمانید .
فرهاد - فریاد / 18 June 2017
به موارد آقای فرهاد باید اضافه کنم که:
ظاهرن نویسنده نیویورک تایمز درک درستی در خصوص ایران ندارند، ایشان جنگ هشت ساله ایران و عراق و خسارتهای ناشی از آن را ندیده اند؟ مناطقی از ایران زیر بمباران تقریباً نابود شد، ایرانیان غرب کشور بمباران شیمیائی شدند، هنوز اثرات آن در کشور دیده می شود.
در خصوص رفتار با سنیان در ایران باید گفت:
عربستان هم شیعه دارد و مردم شیعه عربستان هم خطر جانی ندارند، در سایر کشورهای منطقه هم همین منوال حاکم است، اتفاقن در ایران محدودیت کمی بیشتر است.
از نوشته های مقاله چنین بر می آید که غرب در صدد دادن چراغ سبز به نظام است: که اگر کمی هم سرکوب کنید ما درک می کنیم! و این همان چراغ سبزی بود که به صدام دادند، ملاهای ایران زرنگ تر از آنند که در تله مرغابی گرفتار شوند.
رحیم / 19 June 2017