میگویند گروهی که اول از همه موفق بشود اینترنت مجانی پرسرعت را از فضا به سرتاسر زمین بیاورد، آینده اینترنت بهدستش خواهد بود. کسی هم که بتواند مهار تغییرات اقلیمی را بهدستش بگیرد، رهبر دنیای آینده خواهد بود.
برای همین وقتی به خروج امریکا از پیمان پاریس نگاه میکنم، این را موضوعی فراتر از تلاش برای کاهش تولید گازهای گلخانهای میبینم.
بالا رفتن دمای میانگین زمین هم به عوامل اقلیمی خارج از تأثیر انسانی برمیگردد، هم به تمدن مدرن بشری. فاکتور انسانی را برخی سیاستمداران نمیخواهد ببینند تا مسئولیتی متوجه آنها نباشد.
رسانهها میگویند که انگار رقابت مابین روسیه و امریکا در جریان است، ولی برنده اصلی خروج امریکا از پیمان پاریس، چین است و رقابت اصلی هم بر پول و قدرت است تا اینکه رقابتی بر قدرت سیاسی در جریان باشد.
چون در حال حاضر چین صاحب اصلی پول در جهان و اولین اقتصاد جهان است، همچنین بزرگترین سرمایهگذار دنیا در زمینه انرژیهای پاک است و بهدنبال فتح کشورها نیست، ولی میخواهد قدرت را در اینجا تا آنجای زمین تحت کنترل نامحسوس خودش داشته باشد.
برای همین هم کشورهای قدرتمند دنیا – بهخصوص اتحادیه اروپا – مکث نکردند تا در کنار چین قرار بگیرند و تاکید بکنند اهداف تازهای برای مهار تغییرات اقلیمی اعلام خواهند کرد.
قبل از این هم آمریکا رهبر مهار این تغییرات نبود – تنها مهر تأیید بر فشاری جهانی زده بود. آنچه هم بر دولت دونالد ترامپ، میلیونرها و میلیاردرهای حامی آنها فشار میآورد تا از این پیمان خارج شوند، امید به این است که پیمان پاریس از هم بپاشد تا اینکه دوباره نفت، گاز و زغالسنگ حرف اصلی اقتصاد جهانی باشد.
چنین چیزی ممکن نخواهد بود. جلوی واقعیت، همچنین جلوی سر رسیدن آینده را نمیشود گرفت. صنایع پاک، کار بهتر و بیشتری تولید میکنند. انرژی پایدار و ارزانتری عرضه میکنند.
همچنین جلوی نیاز به ارتشهای پیشرفته برای کنترل منابع طبیعی – همانند نفت عربستان سعودی یا عراق – را میگیرند. تمامی اینها نشانههایی هستند که ثروت را از امریکا سالهاست میگیرد و بهدست دیگر ملتها – بخصوص چینیها – میدهد.
حالا هم آمریکا دارد به ژنرالی تنها در جهانی تبدیل میشود که با ارتشش تنها مانده است. هرچند که نیازمندی به این ارتش هم بهتدریج در حال کاسته شدن است. ارتشی که البته آنقدر قدرتمند و گسترده است که مانع حذف کامل آمریکا از صحنه جهانی در این نقطه میشود.
برای همین خروج آمریکا از پیمان پاریس، آخرین تلاشها و تقلاهای سیاستمدارهای میلیونر و میلیاردری است که در تلاش برای حفظ قدرت و سلطه خودشان بر دنیا هستند.
تمامی اینها به کنار، پیمان پاریس قرار نیست تا پیش از دهه آینده میلادی رسماً نتیجهای در بر داشته باشد. ولی همین الان، دو سال بیشتر است که از چین و هندوستان گرفته تا کره جنوبی و کشورهای آمریکای لاتین و آفریقا و اروپا، برنامههای بلندپروازانهای اجرا میشود که نیاز به صنعت سوختهای فسیلی را کمتر میکند و نظام تازهای بر جهان حاکم میکند.
اگر تمدن بشر بتواند از پس تغییرات اقلیمی برآید و در دهههای آینده منقرض نشود، در آینده زمین، دولت فدرال امریکا مهم نخواهد بود. ولی ایالت کالیفرنیا و دیگر ایالتها و شهرهای این کشور مهم هستند که برنامههای آیندهنگر خودشان را دنبال میکنند – کالیفرنیا چند ساعت قبل از خروج امریکا از پیمان پاریس، رأی اولیه پارلمان ایالتی خودش به تولید ۱۰۰ درصدی انرژی از منابع پاک را دریافت کرد، هرچند هماکنون بخش عمدهای از انرژیاش را از منابع تجدیدپذیر تامین میکند.
الان هم من از خروج آمریکا از این پیمان خوشحالم. همانطور که ورود دونالد ترامپ و افراطیهای مسیحی مذهبی به دولت فدرال، راه را برای همبستگی بیشتر مخالفها، معترضها و فعالهای اجتماعی باز کرد، امیدوارم این خروج راه را برای همکاریهای جهانی مستمر برای مهار تغییرات اقلیمی باز کند.
هرچند در نگاه کنونی، پیمان پاریس بنا به گفته سازمان ملل متحد، ما را از آستانه ۳ درجه سانتیگراد در ۲۱۰۰ میلادی – کمتر از ۹ دهه دیگر – رد میکند، حتی اگر تمامی ملتهای جهان به صد در صد پیشنهادهایشان عمل کنند.
ولی امیدوارم ایران هم قبول کند که کاهش ۴ درصدی – ۱۲ درصدی در صورت لغو تمامی تحریمها – از سطح تولید سال ۲۰۱۲ کمکی به نابودی تمدن ایران و سقوط جمهوری اسلامی ایران در آیندهای نزدیک نمیکند.
دولت حاکم بر ایران و رهبر آن باید توجه بکنند که زمان به سرعت باد میگذرد و اگر تا ۲۰۳۰ میلادی تا ۸۰ درصد و اگر تا ۲۰۵۰ میلادی تا ۱۰۰ از تولید گازهای گلخانهایشان کم کنند و به اعتیاد ایران به صنعت سوختهای فسیلی پایان بدهند، میتوانند فقر و نابرابری و بیکاری را هم همراهش رفع کنند.
میتوانند بخواهند و با یک جهش بزرگ، ایرانی قدرتمند، آزاد و امن برای مردمانشان بسازند. یا اینکه همانند دولت سوریه، یمن و سومالی ضعیفتر بشوند، متزلزل بشوند و درگیر جنگی داخلی و بیپایان بشوند.
انتخاب دست آقای خامنهای، دست آقای روحانی و دست تک به تک ما است تا چه بخواهیم و از فرصت پیشآمده، چه غنمیتی برای آینده خودمان و سرزمینمان برداریم.
در همین زمینه
برای کمک به کاهش آلایندگی هوا سهم کشورهای صنعتی بیشتر است. ایران هم مضمن توسعه نیروگاه های گازی، می تواند در بخش های بهینه سازی توزیع و مصرف و جایگزنی وسایل برقی اقدام کند. این حماقت است که کشورهای در حال توسعه مثل ایران از منبع عظیم گازشان برای تولدی انرژی ارزان صرف نظر کنند به خاطر القائات برخی و البته کاسبکاری برخی دیگر. ایران بادی با توان ره چه بیشتر به توسعه نیروگاه گازی ادامه دهد مگر انکه روزی نیروگاههای نوین بادی و خورشیدی مقرون به صرفه شوند.
shir / 04 June 2017