اعتصاب غذای ۱۲ زندانی سیاسی، پس از درگذشت هاله سحابی و رضا هدی‏صابر، دو زندانی سیاسی ملی- مذهبی، آخرین پرده اعتراض به حاکمیت در خصوص نقض گسترده حقوق بشر، به‏ویژه نقض حقوق زندانیان سیاسی در ایران است.

نخست از مصطفی خسروی، روزنامه‏نگار و هماهنگ‌کننده «کمپین اعتراض سبز» که در پی اعتصاب غذای زندانیان سیاسی شکل گرفت، پرسیدم: این کمپین با چه هدفی شکل گرفته است و چه برنامه‏هایی در دستور کار خود دارد؟

مصطفی خسروی: «کمپین اعتراض سبز»، کمپینی است که با هدف اعتراض به کشته شدن هاله سحابی و هدی صابر شکل گرفته است؛ دوتن از زندانیان ملی- مذهبی که با سهل‏انگاری و ضرب و شتم نیروهای امنیتی، در پیش از ۱۶ کشور دنیا در حال برگزاری است.

جوانان و نیروهای جنبش سبز در این شهرها قصد دارند که در روز شنبه هفته آینده (۲۵ ژوئن)، با یک تحصن سراسری در میادین اصلی شهرهای مختلف، اعتراض خود را با حمل نمادهای سیاه، نسبت به کشتار زندانیان سیاسی در زندان‏های ایران اعلام کنند و صدای آن‏ها را به گوش جهانیان برسانند.

خبر اعتصاب غذای ۱۲ تن از زندانیان سیاسی در اعتراض به شهادت هاله سحابی و رضا هدی صابر منتشر شده است. ارزیابی شما از این اقدام اعتراضی زندانیان سیاسی چیست؟

نکته مهمی که در اعتصاب غذای این ۱۲ زندانی سیاسی می‏توان دید، این است که این ۱۲ نفر، از ۱۲ طیف مختلف سیاسی هستند. از دانشجویان، از جریان‏های احزاب سیاسی، معلمان، کارگران و روزنامه‏نگاران و گروه‏های مختلف، هر گروه یک نماینده در این اعتصاب دارد.


ما افرادی را در این لیست می‏بینیم که تا به‏حال اعتصاب غذا نکرده بودند و شاید حتی اعتقادی به این عمل نداشته‏اند. ولی امروز دارند از اعتصاب غذا، به عنوان آخرین و تنها وسیله مبارزه یک زندانی سیاسی در زندان استفاده می‏کنند، تا صدای اعتراض‏شان را به گوش مردم برسانند.

اتفاقی که در مورد شهادت هاله سحابی و بعد از آن شهادت هدی صابر رخ داد، این بود که شنیده نشد، دیده نشد. چه از طرف مردم، و چه از سوی رسانه‏ها و چه از جانب حکومت، زیاد به اعتصاب غذای هدی صابر پرداخته نشد و حکومت توانست از این فرصت استفاده کند و با بی‏توجهی به وضعیت این زندانی سیاسی، او را به سمت مرگ سوق بدهد.

به نظر من، این حرکت عزیزان ما در زندان، زنگ خطری است برای ما و باید جامعه را نسبت به این اتفاق فعال و آگاه کنیم. هر لحظه ممکن است در زندان‏های جمهوری اسلامی، زندانیان سیاسی با حذف فیزیکی مواجه بشوند و جمهوری اسلامی، طبیعتاً از این ماجرا به‏شدت استقبال خواهد کرد که هرکدام از عزیزان بر اثر یک عارضه ناگهانی، حتی در اثر اعتصاب غذا از دنیا بروند. جمهوری اسلامی به این شکل، می‏تواند نیروهای مخالف و اپوزیسیون خود را حذف کند.

به همین خاطر، این اعتراض زندانیان سیاسی، طبق بندی که در آخر بیانیه‏شان نوشته‏اند، برای این است ‏که فضای جامعه ما پویاتر شود، مردم حساس‏تر بشوند و ببینند و بدانند که هنوز زندانیان ما در زندان، حاضرند از جان و سلامت خودشان بگذرند تا بتوانند جنبش را به اهداف‏شان برسانند.

خواسته‏های مشخص اعتصاب‏ کننده‏ها چیست؟ با توجه به تجربه‌های گذشته و اعتصاب‏ غذاهایی که در زندان‏های ایران اتفاق افتاده است، آیا اعتصاب غذا می‏تواند زندانیان سیاسی را به اهداف‏شان نزدیک کند؟

نکته جالبی که در این اعتصاب غذا هست این است که خواسته مشخصی را از حکومت و یا از قدرت در ایران مطرح نکرده‏اند و نخواسته‏اند.

به خاطر این‏که سابقه اعتصاب غذاها نشان داده که حتی اگر برای ابتدایی‏ترین حقوق هم یک زندانی اعتصاب غذا کند، اصولاً در جمهوری اسلامی به آن پاسخی داده نخواهد شد. سال گذشته هم تعدادی از زندانیان سیاسی اعتصاب غذا کردند که اکثراً به نتیجه‏ای نرسیده‏اند.

این بار خواسته اصلی معترضین و اعتصاب‌کنندگان آگاه شدن جامعه جهانی و به‏خصوص جامعه ایرانی نسبت به اتفاق‌هایی است که در داخل زندان می‏افتد. آن‏ها حاضر شده‏اند برای این‏که اخبار و اتفاق‌های داخل زندان به گوش مردم برسد، از جان و سلامت خودشان مایه بگذارند و این به نظر من، حرکت نوینی است که دارند انجام می‏دهند.

امیدوارم قبل از این‏که صدمه‏ای جسمی به این افراد برسد، ما بتوانیم هم مردم را از این ماجراها و اتفاق‌ها در زندان آگاه کنیم و هم سلامت آن‏ها را حفظ کنیم.

اعتصاب غذا نکنید!

در ادامه، به سراغ احمد جلالی فراهانی، روزنامه‏نگار رفتم و پرسیدم: ارزیابی شما از اعتصاب غذای زندانیان سیاسی چیست؟

احمد جلالی فراهانی: به‌نظر من، اقدامی که این ۱۲ نفر در زندان اوین انجام داده‏اند، نوعی اعتراض به وضعیت موجود حقوق بشر در ایران است و آن‏ها از تنها سلاحی که برای مقابله با این وضعیت دشوار حقوق بشر در ایران دارند که همان جسم و تن و روح‏شان است، استفاده کرده‏اند و آن را شمع‏وار در اختیار حقیقت و آزادی بیان گذاشته‏اند.


وظیفه ما روزنامه‏نگاران و اهالی رسانه و کسانی که می‏توانیم در خارج از کشور کاری برای‏شان انجام بدهیم، این است که حداقل، به هر طریق ممکن، به آن‏ها بگوییم که ما صدای شما را شنیدیم و از آن‏ها تقاضا کنیم که دست از اعتصاب غذا بردارند.

در عین حال، خودمان در خارج از کشور، از طریق مجامع بین‏المللی و مجامع مرتبط با حقوق بشر، فعالیت‏ها و فرآیندهای به‏هم‏پیوسته‏ای را انجام بدهیم که بتوانیم صدای اعتراض این عزیزان و تمامی زندانیان سیاسی بی‌گناهی که تنها به جرم دگراندیشی در بند استبداد هستند را به گوش مردم جهان و مسئولان مرتبط با اداره نظام جهان برسانیم.

خواسته‏های مشخص زندانیان اعتصاب‌کننده چیست؟

خواسته‏های مشخص این زندانیان، همان‏طور که در بیانیه‏‏شان آمده است، رسیدگی به وضعیت حقوق بشر در ایران، در وهله اول و در وهله بعدی، یا آن‏طور که در سطح این ماجرا دیده می‏شود، پرداختن به واقعیت و نحوه‏ کشته شدن هاله سحابی و رضا هدی صابر است.

چون به هرحال، آن‏ها از نزدیک شاهد ماجرا بوده‏اند. حتی چند نفر از آنان اعلام کرده‏اند که مرحوم هدی صابر اسم کسی که در بهداری زندان او را مورد ضرب و شتم قرار داده، به آن‏ها اعلام کرده است. به نظر من، به طور مشخص خواهان رسیدگی به علت درگذشت جانگداز این دو عزیزی هستند که بی‏گناه و بدون این‏که مرتکب جرمی شده باشند، جان خودشان را نثار آزادی در ایران کردند.

تقاضای شما از زندانیان اعتصاب‌کننده چیست؟ آیا می‏خواهید به این اعتصاب غذا ادامه بدهند و یا به اعتصاب‏شان پایان دهند؟

من فقط از جامعه رسانه‏ای ایران تقاضای عاجزانه می‏کنم، به عنوان یکی از اعضای کوچک این خانواده بزرگ؛ در میان آن ۱۲ نفر، پنج روزنامه‏نگار هستند. البته همه آن ۱۲ نفر برای ما محترم هستند، ولی به‏جاست که ما یک حرکت صنفی انجام بدهیم.

به‏جاست که ما یک همبستگی صنفی، فارغ از هر نوع اختلاف سلیقه، اختلاف عقیده، اندیشه و اختلاف رویکرد و روش را نشان بدهیم و نشان بدهیم که اصلاً مهم نیست که همکار در بند ما چگونه فکر می‏کند، چه جهان‏بینی‏ای دارد و تنها اهمیت حرفه‏ای و اهمیت صنفی برای ما ملاک است. هرکسی، هرطور که می‏تواند از آن‏ها تقاضا کند که دست از اعتصاب غذای‏شان بردارند.

به سلامت شما نیازمندیم

در ادامه این گفت‌وگوها، از بهروز صمدبیگی، روزنامه‏نگار، پرسیدم: چقدر این اعتصاب غذا می‏تواند زندانیان سیاسی را به اهداف‏شان نزدیک کند؟ آیا اساساً ایشان با اقدام به اعتصاب غذا موافق هستند یا خیر و چرا؟

بهروز صمدبیگی: همان‏طور که این بزرگواران در بیانیه منتشر شده خودشان اشاره کرده‏اند، مجموعه وقایع این دو سال اخیر و درگذشت تاسف‌بار هاله سحابی و هدی صابر باعث شده است تا زندانیان سیاسی دست به اعتصاب غذا بزنند. مخصوصاً در مورد هدی صابر که این بزرگوار در اعتصاب غذا در زندان به‏سر می‏برد و در انتها بدون محکومیت و در اثر ضرب و شتم و اعتصاب غذا درگذشت. حاکمیت هم جواب درخوری برای این دو قتل نداشت. واقعاً فراتر از این، جنایتی متصور نیست.


اما در کنار این، من خیلی موافق حرکت این بزرگواران نیستم. اگرچه خودشان بهتر از همه ما شرایط خودشان و شرایط جامعه را می‏شناسند و خودشان بهترین منبع و مرجع برای تصمیم‏گیری هستند، اما به دو دلیل، یکی این‏که خواسته مشخصی را اعلام نکرده‏اند و تنها یک حرکت اعتراضی است، من موافقتی با حرکت آن‏ها ندارم.

فکر می‏کنم که ما خیلی خیلی بیشتر به سلامت این عزیزان نیاز داریم، به این‏که این‏ها در کنار جنبش باشند، تولید اندیشه و تولید محتوا کنند. حضور سرفرازانه‏شان در زندان مهم است و سلامت‏شان و این‏که روزی انشاالله آنقدر جنبش قدرتمند بشود که ما آن‏ها را در کنار خودمان و خارج از زندان داشته باشیم. آن روز خیلی بیشتر به این عزیزان نیازمندیم.

متأسفانه در مورد آقای صابر هم دیدیم که مرگ تأسفبار ایشان، آن‏طور که باید و شاید بازتاب نداشت؛ چه در داخل کشور و چه در خارج از کشور و حکومت هم خیلی خودش را موظف به پاسخگویی ندانست.
هم من و هم خیلی از دوستان روزنامه‏نگار که دیروز با هم صحبت می‏کردیم، فکر می‏کنیم که خیلی بیشتر به سلامت این عزیزان نیازمندیم، برای این‏که تولید محتوا و اندیشه کنند و برای مبارزه‏ی بدون خشونت جنبش، مثمرثمرتر باشند.