آیت‌الله خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی در سالگرد فوت بنیانگذار جمهوری اسلامی در بهشت زهرا به ایراد سخنانی پرداخت که تحلیل‌گران سیاسی در پی آن به دنبال مصادیق و نمونه‌های آن می‌گردند؛ به‌ویژه در خصوص عدالت و رفتار عادلانه با مخالفین نظام.

در گفت‌وگو با محمدجواد اکبرین روزنامه‌نگار و دین پژوه نخست از او پرسیده‌ام: منظور آیت‌الله خامنه‌ای از این تعابیر چیست؟ این که به نام «انقلابی‌گری» و به نام «عدالت‌خواهی» نباید مخالفینی را که به اصل نظام و اسلام اعتقاد دارند زیر پا له کرد، خطاب به چه کسانی است؟ همچنین منظور آیت‌الله خامنه‌ای از توصیه به هواداران خود، در عدم حمله به این طیف، چه گروه و دسته‌ای را در برمی‌گیرد؟

محمدجواد اکبرین: تصور من این است که دائرة‌العمارف کلمات مورد استفاده رهبر جمهوری اسلامی در طول ۲۲ سال رهبری ایشان، کلماتی بسیار شفاف با ترجمه‌هایی شفاف است. من معتقدم تقریباً کمتر سیاستمداری را می‌‌توان یافت که بشود تا این حد کلماتش را به طور شفاف‌ واژه‌‌شناسی کرد و در تحلیل‌ها از آن استفاده کرد.

آقای خامنه‌ای هرجا صحبت از دشمن می‌کند، مرادش کسانی هستند که متفاوت با او فکر می‌کنند و براساس فکر خودشان عمل می‌کنند. آنجایی که ایشان می‌گوید آزادی در کشور هست و مخالفان آزادند، منظور ایشان مخالفانی است که فکرشان مخالف است، اما دست به سیاه و سفید نمی‌زنند و مخالف و مزاحم آیت‌الهی خامنه‌ای و منویات و سیاست‌های ایشان نیستند.

این بار ایشان در بهشت زهرا وقتی صحبت از رفتار با مخالفان می‌کند، به این معنا که نباید آن‌ها را زیر پا له کرد و رفتار غیرعادلانه با آن‌ها داشت، به طور مشخص کسانی هستند که مخالف ایشانند، ولی اراده یا توانی ندارند برای این که مخالف منویات ایشان عمل کنند.
.
این بار مراد ایشان به طور مشخص دولت جمهوری اسلامی است. ایشان با این سخنش اعلام کرده است که حامیان رهبری نظام که مخالفان دولت کنونی در میان محافظه‌کاران هستند و اصلاً هیچ ربطی به جنبش سبز یا معترضان دوسال اخیر ندارند، دولت را له یا نابود نکنند و در انتقادات خود حرمت دولت را نگهدارند. چرا؟ چون دولت اگرچه در رفتارها و سلیقه‌هایش مخالف منویات آقای خامنه‌ای است، اما در نهایت توانایی غلبه بر اراده آیت‌الهف خامنه‌ای را ندارد و مانند معترضان دوسال اخیر دست به عمل‌هایی از جنس مزاحمت برای ایشان نمی‌زند و یا اگرهم بخواهد بزند، توانایی‌اش را ندارد.

آیا می‌شود این گزاره آیت‌الله خامنه‌ای را این گونه‌ برداشت کنیم که از منظر او کسانی را که به اسلام و نظام اعتقاد ندارند، می‌شود مورد ایذا و آزار قرار داد؟

آقای خامنه‌ای با کسانی که به اسلام و نظام اعتقاد ندارند، تا آنجایی که مزاحم سیاست‌های او در عمل نباشند، مشکلی ندارد. اگر یادتان باشد، ایشان مرحوم داریوش فروهر را توصیف کرده بود به «دشمن نجیب». مراد ایشان از نجابت عدم مزاحمت بود. یعنی اگر مرحوم داریوش فروهر قدمی یا عملی در مزاحمت با رفتارها و سیاست‌های آقای خامنه‌ای برمی‌داشت، نه تنها دیگر «دشمن نجیب» نبود، بلکه از بزرگ‌ترین‌ دشمنان نظام جمهوری اسلامی اعلام می‌شد و تاوانش را هم در حیات خودش پس می‌داد.

یعنی زندان و شکنجه همان طور که شامل حال مرحوم عزت‌الهع سحابی و بسیاری دیگر از فعالان سیاسی شد، شامل ایشان هم می‌شد؛ گرچه در مرگش کشید آنچه نباید می‌کشید. در این ماجرا هم موضوع همین است. یعنی از نظر آقای خامنه‌ای مخالفان نظام نباید وارد حوزه مزاحمت برای ایشان شوند.

در بخش دیگری از سخنان آیت‌الله خامنه‌ای، نقل قولی از بنیانگذار جمهوری اسلامی آمده است که به همه توصیه می‌کردند که «مغرور نشوید و خودمان را بالاتر از مردم ندانیم و خودمان را بالاتر از انتقاد ندانیم و بی‌عیب ندانیم و اشتباه و خطا را بپذیریم». این بخش از صحبت‌های آیت‌الهر خامنه‌ای را واجد تعریض به چه جریان سیاسی می‌دانید؟

بخش‌های اول سخن ایشان که در دو پرسش پیشین شما به آن‌ پرداختیم، نوعی مهار هجوم به دولت بود. دولتی که در مقاطعی نافرمانی کرده و در مقابل نیز بسیار به آن حمله شده، اما دیگر تنبیه شده و بس است. در حالی که اکنون دیگر دارند له‌اش می‌کنند. حالا در این مرحله ایشان باید به نوعی به دولت تذکر و هشدار دهد تا حواسش را جمع کند.

بحث این همه ادبیات مبتنی بر غرور و خودپسندی از سوی ایشان، این که مسئولان تراز اول نظام هم باید عیب خود را بپذیرند، در واقع تذکری است به دولت که اگر در میان اصولگرایان و مخالفان شما کسانی هستند که شما را نقد می‌کنند، علیه شما سخنانی می‌گویند و یا ایراد شما را می‌گیرند، شما هم گوش دهید و یک‌جاهایی بگویید چشم و حرف آن‌ها را بپذیرید تا این هجوم را متحمل نشوید.

بخش دیگری از سخنان آیت‌‌الله خامنه‌ای اشاره به حوادث کشورهای شمال آفریقا و انقلاب‌های دنیای عرب داشت. او اشاره کرد به این که هرجا حرکت اسلامی‌ـ مردمی و ضد آمریکایی‌ست، ما با این حرکت همراهی می‌کنیم و اگر در جایی ببینیم حرکتی با تحریک آمریکایی‌ها به راه افتاده است، با آن همراهی نمی‌کنیم. به نظر می‌رسد این اشاره‌‌ای به حوادث سوریه باشد. این تناقض در کلام رهبری جمهوری اسلامی در خصوص اعتراضات دنیای عرب را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

وقتی شما به موج حرکت‌های منطقه نگاه می‌کنید، وجه مشترک تمامی این حرکت‌ها آزادی‌خواهی و رهایی از دیکتاتوری است. اتفاقی که از تونس شروع شد، به مصر رسید و بعد همچنان در تک تک این کشورها دارد تجربه می‌شود. بزرگ‌ترین و صادقانه‌ترین گواه این خواهش و خواسته مردم این است که دارند به پایش خون می‌دهند.

این حرف بسیار عاری از انصاف است که مردمی را که هر روز از صبح تا شام خون می‌دهند، زندان می‌روند، شکنجه می‌شوند، آن‌هم تنها برای این که بگویند ما یک حکومت دیکتاتوری را نمی‌خواهیم، نسبت دهند به تحریک آمریکا.‌ کلام آیت‌الهک خامنه‌ای در حمایت از حرکت‌های منطقه، کلامی تبعیض‌آمیز است. یعنی آنجایی که با منافع ایشان سازگار باشد، اگر یکنفر هم کشته شود، ایشان می‌آید و سخنرانی می‌کند.

اما اگر با منافع ایشان سازگار نباشد، مانند سوریه‌ که تا امروز هزار و صد کشته و بیش از ده‌هزار زندانی داده و گزارش‌های شکنجه در زندان‌هایش امروز رسانه‌ها را پر کرده است، ایشان بازهم با این جمله بسیار عادی که این اتفاق‌ها به تحریک آمریکا انجام شده، از همه‌چیز چشم می‌پوشد و جمهوری اسلامی را از هرگونه همکاری با مردم این کشور منع می‌کند.

ای‌کاش منع می‌کرد. گزارش‌هایی وجود دارد که هنوز کذبش اثبات نشده، اما متأسفانه نشانه‌هایی بر صدقش وجود دارد. این که جمهوری اسلامی برای حفظ مصالح خود نیروهای پاسدارش را برای سرکوب مردم سوریه به آنجا می‌فرستد و امروز سپاه پاسداران ایران شریک سرکوب مردم سوریه است. همانطور که شما در پرسش‌تان مطرح کردید، رمز تناقض و تبعیض در نوع نگاه به حرکت‌های منطقه، فقط در این است که همه چیز بر مدار منافع و مصالح رهبر جمهوری اسلامی می‌گردد.

در این روزها در جنبش سبز و در میان نیروهای اصلاح‌طلب برخی سخن از مصالحه و مذاکره با حاکمیت را مطرح می‌کنند. آیا در سخنان دیروز آیت‌الهی خامنه‌ای پاسخی به این نداهای سرداده شده در میان جبهه مخالفان حاکمیت هم مشاهده شده است یا نه؟

نکته‌ای هم در سخنان ایشان وجود داشت که من آن را پاسخی می‌دانم به کسانی که در این روزها در جنبش سبز موضوع مصالحه و یا به نوعی دیگر موضوع مذاکره را مطرح کرده‌اند. توجه داشته باشید که در این دوسال اخیر حرکتی بسیار فراگیر انجام شده است که اگرچه پس از ماه‌های اول رسانه‌های نظام هربار به هر بهانه‌ای آن حرکت را تمام شده خواندند، اما ۲۵ بهمن سال گذشته نشان داد که این حرکت تمام نشده است و با اندک جرقه‌ای دوباره این شعله فراگیر می‌شود.

در پاسخ به پاره‌ای از اظهارات، رهبر جمهوری اسلامی این جمله را به کار برد که «مردم در سال ۸۸ به خیابان‌ها آمدند و یک غائله‌ای را تمام کردند». البته طبیعی است که ایشان نام این حرکت را جنبش نگذارد یا نامش را انتقاد و مطالبه‌ا‌ی عمومی و فراگیر نگذارد، حداقل احترام بگذارد به همان ۱۴ میلیون- به قول خودشان- نگاه مخالف که به آقای موسوی رأی داده‌اند.

اما ایشان برای توصیف آن از واژه «غائله» استفاده می‌کند. یعنی انگار عده‌ای ریختند به خیابان و غائله‌ای را برپا کردند؛ عده‌ای که اصلاً معلوم نیست چه کسانی هستند و اسم‌شان چیست و بعد هم مردم رفتند و آن غائله را خواباندند. من فکر می‌کنم فعالان جنبش سبز و تحلیل‌گران سیاسی باید این سخن آقای خامنه‌ای را جدی بگیرند و باور کنند که شرایط برای مذاکره و مصالحه اصلاً هموار نیست.

چون مصالحه دو سو دارد و یکسوی این مصالحه حتی در روزی که همه ما عزادار فرزند عزت‌الله سحابی هستیم که مظلومانه در تشییع پدرش کشته شد، باز زخم زبان می‌زند و حرکت و اعتراض دوساله مردم را غائله می‌داند.