موضع راست افراطی آمریکا و فرانسه در قبال ایران همان قدر با هم فرق میکند که وضعیت آشپزی و فلسفه در دو سوی اقیانوس اطلس.
در آستانه برگزاری دومین دور انتخابات ریاست جمهوری فرانسه در روز هفتم ماه می، مارین لوپن نامزد حزب راست افراطی «جبهه ملی» هنوز از پیروزی و ورود به کاخ الیزه ناامید نیست. اگرچه بسیاری از ناظران او را با دونالد ترامپ مقایسه میکنند، دستکم در یک مورد، او رویکرد متفاوتی نسبت به رئیس جمهور آمریکا دارد: مسأله ایران.
وسوسه جنگ صلیبی در میان یاران ترامپ
دونالد ترامپ در سخنرانی مراسم تحلیف ریاست جمهوری آمریکا سوگند خورد که تروریسم اسلامی افراطی را از کل جهان ریشهکن کند. او پیشتر نیز با توسل به روح ژنرال جورج پتن، فرمانده ارتش هفتم ایالات متحده در جنگ جهانی دوم، گفته بود: «اوضاع آمریکا در جنگ با داعش به گونهای است که تن ژنرال پتن دارد در گور میلرزد.»
پرسش اما قبل از هر چیز متوجه ماهیت این تروریسم اسلامی است. اتفاق نظر جهانی در این مورد گویا صرفاً در داعش خلاصه و محدود میشود. و کمتر سیاستمدار جهانی است که مستقیماً قدرتهایی همچون عربستان سعودی یا ایران را نشانه رود.
رکس تیلرسون، شصت و نهمین وزیر امور خارجه آمریکا، بدون شک از جمله این سیاستمداران نیست. او در مراسم معرفیاش به عنوان وزیر امور خارجه، به صراحت عناصری در داخل ایران شیعه را با سازمانهای سلفی افراطی مانند داعش و القاعده یککاسه کرد.
بسیاری از دوستان رئیس جمهور ترامپ، از استیو بنن، استراتژیست ارشد کاخ سفید گرفته تا مایکل فلین، مشاور – اکنون سابق – امنیت ملی دولت ترامپ، دیدگاه مشابهی دارند. این کلمات استیو بنن در یک گفتگوی رادیویی است: «به باور من برای مقابله با اسلام افراطی باید راه بسیار، بسیار، بسیار خشونتآمیزی در پیش بگیریم. اگر به تاریخ طولانی ستیز غرب یهودی-مسیحی با اسلام نگاهی بیندازیم، میبینیم نیاکان ما نیز همین کار را کردند.» بله یک جنگ صلیبی. فلین نگاه خصمانهتری نسبت به بنن دارد که هنوز معلوم نیست فرق سنی و شیعه را میداند یا نه.
همین ادعا را در مورد ژنرال جیمز متیس، وزیر دفاع کنونی آمریکا میتوان عنوان کرد، کسی که معتقد است ایران حتی از داعش نیز خطرناکتر است.
بمبگذاری در بیروت در ۱۹۸۳، اشتیاق جنگ وزیر دفاع در ۲۰۱۷
خصومت دریاسالار جیمز متیس، معروف به سگ دیوانه با ایران یک ماجرای قدیمی است و به زخمی تاریخی در سال ۱۹۸۳ بر میگردد، به واقعه بمبگذاری پایگاه تفنگداران دریایی آمریکا در بیروت به دست گروههای مورد حمایت ایران.
در جریان این عملیات ۲۴۱ نظامی آمریکایی، ۵۸ نظامی فرانسوی و ۶۶ غیرنظامی جان باختند. اگرچه سازمان جهاد اسلامی مسئولیت این واقعه را بر عهده گرفت، اما خیلی زود انگشتهای اتهام به سمت ایران، به ویژه سفیر وقتش در سوریه، علیاکبر محتشمیپور و در نهایت آیت الله خمینی نشانه رفت.
پیامدهای این ماجرا تا امروز کماکان ادامه دارد. در سال ۲۰۰۴، همزمان با اعلام موجودیت اولین یگان استشهادی در ایران، ستون یادبودی در قطعه شهدای جهان اسلام بهشتزهرای تهران برای تکریم این عملیات و به افتخار شهدای استشهادی آن نصب شد تا هشت سال بعد در سال ۲۰۱۲، متیس وقتی هنوز لباس نظامی بر تن داشت، بگوید سه تهدید بزرگ پیش روی آمریکا وجود دارد: «ایران، ایران، ایران».
همه میدانند ترامپ چقدر ژنرالها را دوست دارد و ژنرالهایش چقدر عاشق جنگ اند؛ اینها کلمات ژنرال متیس در سال ۲۰۰۵ است: «کشتن دشمن در میدان نبرد میتواند لذتبخش باشد. در واقع، جنگیدن با آنها بسیار بامزه است. پر از موقعیتهای خندهدار است. شلیک کردن به چند نفر بامزه است. من صدای تیر و تفنگ را دوست دارم».
گرچه بدیهی است که سرنوشت رابطه ایران و آمریکا قابل تقلیل به مسائل شخصی روانشناختی نیست، اما طرح این مسائل به ما کمک میکند بفهمیم چرا راستهای افراطی آمریکا بر خلاف همتاهای فرانسویشان علاقه چندانی به ایران ندارند.
راست افراطی فرانسه، متحد ایران در پارلمان اروپا
بزرگترین سخنگوی جناح راست افراطی در اروپا، مارین لوپن موضع کاملاً متفاوتی نسبت به ایران دارد، و عقاید کاملاً معتدلانه و میانهرویی در مورد ایران ابراز کرده است.
در مقام یکی از اعضای پارلمان اروپا، مارین لوپن به طور مشخص مجموعهای از اصلاحیهها، تغییرها و تعدیلها را به نفع بهبود روابط ایران و اتحادیه اروپا بعد از انعقاد توافق هستهای پیشنهاد کرده است.
لوپن تلاش کرد عبارت «انزوای خودخواسته» در بیانیه پارلمان اروپا در مورد ایران حذف شود؛ پیشنویس بیانیه را ماریچه اسخاکه سیاستمدار هلندی نوشته بود که با انتقادات شدیدش از وضعیت حقوق بشر و سیاستهای منطقهای ایران شناخته میشود. این جملهای است که لوپن کوشید جایگزین عبارت «انزوای خودخواسته» شود: «[توافق هستهای] این امکان را به همه کشورهای اروپایی میدهد که جهت بهرهوری دوطرفه با ایران همکاری کنند».
لوپن، همچنین در دوران فعالیتش در پارلمان اروپا، به صراحت مخالف طرح استفاده از اهرمهای اقتصادی اتحادیه اروپا برای بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران بوده است. او صریحاً گفت که چنین طرحی موجد سوءتفاهم خواهد بود و میتواند همچون نشانه «تحمیل ارزشها و فرهنگ استعمارگری غرب» تلقی شود.
در خصوص تحریمهای آمریکا علیه ایران نیز لوپن در مقام نماینده پارلمان اروپا، از کشورها و کمیسیونهای اتحادیه اروپا درخواست کرد در مقابل «برنامههای فرامرزی قوانین ایالات متحده» از کمپانیها و شرکتهای اقتصادی اروپایی دفاع کنند.
اگرچه توافق نانوشته و ائتلاف ضمنی دو گروه بزرگ پارلمان اروپا، یعنی گروه راست میانه دموکراتهای مسیحی و گروه چپ میانه سوسیال دموکراتها علیه راست افراطی در اروپا، باعث شد ایران چندان از مواضع موافق لوپن و گروه او، «اروپای آزاد ملی» بهرهمند نشود، اما این بیشک پایان داستان لوپن و ایران نخواهد بود. به ویژه که لوپن در این مسیر تنها نیست و همراهان دیگری در اروپا، از جمله ادو فویگت از حزب نئونازی دموکرات ملی آلمان را در کنار و همسو با خود میبیند.
ایران به جای قطر و عربستان
رهبر راست افراطی فرانسه حسابی از دوستی فرانسه با عربستان و قطر شاکی است و عربستان را «مرکز هستهای اسلامگرایی جهانی» میداند. لوپن میگوید: «ما نه پول قطریها و سعودیها را در خاک فرانسه میخواهیم، نه اتحاد و ائتلاف با آنها را»؛ نه قطر و نه عربستان؛ داستان ایران اما برای او متفاوت است.
این علاقه راست افراطی اروپا به ایران دلایل چندگانه مشخصی دارد:
نخست آن که، ایران با توجه به جایگاه کنونیاش میتواند بخشی از پازل بزرگتر سیاست راست افراطی علیه روندهای «جهانیسازی» در حوزه اقتصاد و فرهنگ باشد. آریگویی به ایران یعنی نه به سیاستهای بازار آزاد جهانی و نه به حقوق بشر و ارزشهای جهانشمول اومانیستی.
در عین حال، تلاش راستهای افراطی را برای نزدیکی به ایران باید واکنشی به روابط صمیمانه میانهروهای اروپایی با کشورهای ثروتمند عرب حاشیه خلیج فارس به ویژه عربستان سعودی و قطر دانست.
علاوه بر آن، دوستی راست افراطی با ایران اشانتیون دوستی راست افراطی با روسیه است.
این شیفتگی راست افراطی به پوتین و در سایه آن به رهبران ایران، در عین حال، برآمده از جهتگیری راست افراطی به نفع حاکمیت و اقتدار ملی و محافظهکاری فرهنگی است.
کم نیستند هواداران راست افراطی در اروپا که نظام قضایی ایران را به خاطر استفاده بیپروای آن از مجازات اعدام میستایند. آنها ایران را دوست دارند، چون خواستار احیای مجازات اعداماند.
نقل قول: در عین حال، تلاش راستهای افراطی را برای نزدیکی به ایران باید واکنشی به روابط صمیمانه میانهروهای اروپایی با کشورهای ثروتمند عرب حاشیه خلیج فارس به ویژه عربستان سعودی و قطر دانست.
خالد صاح به نظر شما یک شخص بی طرف نسبت به ایران است مخصوصن با توجه به سمت و سوابق این شخص.
اینجور مقاله ها به درد العربیه و الشرق الاوسط می خورد
ح / 06 May 2017