شهزاده سمرقندی – در برنامهی امروز «با همسایگان» میخواهم شما را با صفحهی جدید «زبان پارسی» آشنا کنم که مدتی است بین فارسیزبانان غلغله انداخته و بحثهای آن، چنان داغ است که توجه زیادی را به خود جلب کرده است.
صفحهی «زبان پارسی» را تعدادی از جوانان فعال و زباندوست تاجیک راهاندازی کردهاند که امروز با یکی از آنان گفتوگویی خواهم داشت. اما پیش از آن، میخواهم از این صفحه بگویم.
صفحهی «زبان پارسی» در شبکهی فیسبوک با خط سیریلیک فعال است. اما بسیاری از دوستان فارسیزبان از کشورهای ایران و افغانستان نیز که با خط سیریلیک آشنایی دارند در این صفحه عضو هستند و در بحثها شرکت میکنند. آنها از تجربههایشان در کشورهای خود میگویند؛ تجربههایی که میخواهند از تکرار دوبارهی آن در کشور تاجیکستان جلوگیری کنند. در برنامهی دیگر «با همسایگان» به این موضوع خواهم پرداخت که چرا فارسیزبانان دیگر دوست دارند به پالایش زبان تاجیکی کمک کنند و چه کسانی خط سیرلیک را میخوانند.
امروز میخواهم شما را با تلاشهای بنیانگذاران صفحهی «زبان پارسی» یا «Забони Порсй»در فیسبوک آشنا کنم که بنیانگذارانش توانستهاند حدود ۶۰۰ نفر را در بحثهای خود همراه کنند و همکاری آنان را برای پالایش زبان تاجیکی جلب نمایند.
شرکت کنندگان در این بحثها را میتوان به سه گروه تقسیم کرد:
۱- طرفداران تغییر خط سیریلیک به فارسی
۲-طرفداران حفظ خط سیرلیک
۳-مخالفان شدید واژگان عربی در زبان تاجیکی
این سه گروه شب و روز با یکدیگر بحث میکنند. روشن نیست صفحهی «زبان پارسی» تا چه حد در داخل تاجیکستان تأثیرگذار است و همچنین مشخص نیست نظرات کدامیک از این گروهها در آیندهی زبان تاجیکی بیشتر بهچشم خواهد خورد.
بحثها طولانیاند و میتوان دید که این گروه زباندوستان تاجیک سخت تلاش میکنند بحثها را داغ و زنده نگاه دارند و وقت زیادی هم برای آن میگذارند. برخی واژگانی را پیشنهاد میکنند و نظر بقیه را در مورد آن جویا میشوند. نظرها همچنان مختلف و ضد و نقیض است.
اینکه فعالیتهای شبانهروزی این گروه تا چه حد مؤثر بوده و اصلاً چرا این صفحه را راهاندازی کردهاند، موضوع گفتوگوی من با میهمان برنامهی امروز، امید جیحانی، یکی از مسئولان صفحهی زبان پارسی در فیسبوک است.
از امید جیحانی میپرسم که چرا این فعالیت مهم را در فیسبوک انجام میدهند؟
امید جیحانی – صحبتهای ما در این زمینه از یکی – دو سال پیش آغاز شده و تا امروز ادامه دارد و فیسبوک هم بهترین فضا بوده برای تبادل افکار. ما این بحثها را دو – سه سال پیش هم داشتیم، اما از طریق نامهنگاریهای خصوصی و بین چند نفر محدود انجام میگرفت. گروهی هم که در فیسبوک بهوجود آمد، برنامهریزی شده نبود، بلکه به مصداق مَثَل «از سخن، سخن زاید»، شکل گرفت. ما این صفحه را باز کردیم که صحبتهایمان را در آنجا ادامه بدهیم که دیگران هم آمدند و به آن پیوستند و به اینجا رسید.
ممکن است کمی دربارهی این گروه توضیح بدهید که چه کسانی هستند؟
امید جیحانی: از پامیر تا سمرقند و بخارا، هر شهری به لهجهای حرف میزند. در این میان زبان رسمی تاجیکستان را باید راست و درست کنیم. جملهبندیهایش باید اصلاح بشود. زبان قانونگذاری تاجیکستان شناختهشده و برای همگان قابل فهم نیست…
بیشتر از ۶۰۰ نفر عضو این گروهاند، اما افراد فعال آن، یعنی کسانی که مطلب مینویسند و دیگران میخوانند و اندیشههای خودشان را دربارهی آن بیان میکنند، سه یا چهار نفر بیشتر نیستند. پیش از همه میخواهم از آقای داریوش رجبیان اسم ببرم. بعد آقایان اسفندیار آدینه و سعید یونس استروشنی هم فعالاند و همینطور خود من. بیشتر هم افراد روزنامهنگار و فرهنگی در این صفحه فعال هستند.
افرادی که از آنها نام بردید، بیشترشان تاجیکهایی هستند که با رسانههای بینالمللی و یا فارسیزبان خارج از تاجیکستان کار میکنند. از روزنامهنگاران داخل تاجیکستان، چه کسانی را میتوانید نام ببرید که به این موضوع علاقمند هستند و به گروه شما پیوستهاند؟
تعداد آنها خیلی زیاد نیست. مثلاً از شهر دوشنبه، خانم حمیرا بختیار، خانم مهیندوران آنجا هستند. جالب است که از ایران، افغانستان و ازبکستان هم افرادی در آنجا هستند که نوشتههای ما را مطالعه میکنند و تبادلنظر میکنیم. از این نظر، گروه فوقالعاده خوبی است.
بحثهایی که صورت گرفته، به کجا رسیده است؟ پیشنهادها و نظرات شما در ارتباط با اصطلاحات روسی که میخواهید از زبان فارسی کنار برود و به جای آن اصطلاحات فارسی و تاجیکی انتخاب بشوند، به کجا رسیدهاند؟
من از هشت سال پیش در این زمینه فهرستی از پیشنهاداتم را داشتم که تا پیش از این فرصتی برای بحث و بررسی آن پیش نیامده بود. این فهرست را به دوستان این صفحه پیشنهاد کردم و از آنها خواستم که نظر بدهند. نظر من کمی متفاوت است. میخواستم مثلاً به جای واژهی «وزارت»، از واژهی پارسی «دیوان» استفاده کنیم. بهخاطر اینکه زمانی این واژه را داشتهایم و در تاریخ بیش از ۲۵۰۰ سالهی کشورداری کل ما ایرانیها، اصطلاح «دیوان» بهعنوان «وزارت» بهکار میرفته است. به این فکر بودم که حالا که دولت تاجیکستان خاندان سامانیان را به عنوان نماد کشورداری پذیرفته است، کاری بکند که حداقل اسامی وزارتخانههایش شبیه به دیوانهای سامانیان باشد. فقط همین! چون ما به کار و وظیفهی این وزارتخانهها کاری نداریم، منظورمان فقط اسامی آنهاست. اسامی آنها واقعاً قُلمبه سُلمبهاند و تاجیکی نیستند.
شهزاده سمرقندی: در گروه «زبان پارسی» (Забони Порсй ) گروهی کاملاً مخالف ایرانیزه شدن زبان تاجیکی هستند، گروه دیگری خیلی وابسته به همان زبان روسی هستند و با این زبان و آمیخته بودن زبان تاجیکی با آن، احساس امنیت میکنند. گروه سوم کاملاً مخالف کلمات عربی هستند و میخواهند واژههای عربی را از زبان تاجیکی بزدایند..
ابتدا این وزارتخانهها به روسی نامگذاری شده بودند، بعد همان اسامی را ترجمه کردهاند به تاجیکی و تبدیل شده به زبانی که من به آن «روزبکی» میگویم. چون مخلوطی است از زبانهای روسی، ازبکی، تاجیکی و…. قصد ما پاکسازی این اسامی بود. دوستان گفتند که واژهی دیوان خیلی مصطلح نیست. اما باید در یاد داشته باشیم که اوایل استقلال تاجیکستان، به دولت تاجیکستان میگفتند «دیوان وزیران». یعنی این واژه کاربرد رسمی داشت و هنوز هم باید داشته باشد. اینکه الان به دولت در تاجیکستان «حکومت» میگویند، نادرست است و ترجمه از روسی است. یعنی «Правительство» (پراویتلستوو) را ترجمه کردهاند به حکومت و به کشور هم میگویند دولت. به نظر من، گروهی هم که تأسیس شده، هدفاش فقط و فقط باید زبان رسمی و زبان کارگزاری باشد و نه زبان مردم. ما لهجه فراوان داریم. آنها را هیچکاری نمیشود کرد. چون شما از پامیر بگیرید تا سمرقند و بخارا، هر شهری به لهجهای حرف میزند. ولی زبان رسمی تاجیکستان را باید راست و درست کنیم. جملهبندیهایش باید اصلاح بشود. وقتی آدم زبان قانونگذاری تاجیکستان را بررسی میکند، واقعاً موی بر تناش سیخ میشود. من زبان قانونگذاری تاجیکستان را نمیفهمم. با اینکه سهتا زبان بلد هستم، این زبان را اصلاً نمیفهمم. واژهها و اصطلاحات تاجیکی است، اما…
شناخته شده و جاافتاده نیستند…
نه! جملهاش تاجیکی نیست. مثلاً «نام من امید است» را میگویند: «است نام من امید». تقریباً چنین چیزی. من چون کار مترجمی هم میکنم، میدانم که بسیاری چیزها از روسی ترجمه شده. بسیاری از قوانین تاجیکستان از روسی ترجمه شدهاند، برخی دیگر هم از قوانین دیگر کشورها. این مسئله اشکالی ندارد، چون همهی ما در یک زمین زندگی میکنیم. اما باید زبان این قوانین را تاجیکی بکنند که بندهخدایی که غیر از لهجهی شهر خودش، زبان دیگری را نمیشناسد، اگر یکبار به دادگاه کشانده شد، بداند چه بلایی دارند بر سرش میآورند. همین.
یعنی متوجه بشود که چه چیزی را امضاء میکند.
بله…بله…
من بحثهای صفحهی شما را دنبال میکنم و میبینم که نظرات را میتوان به سه دسته تقسیم کرد. گروهی کاملاً مخالف ایرانیزه شدن زبان تاجیکی هستند، گروه دیگری خیلی وابسته به همان زبان روسی هستند و با این زبان و آمیخته بودن زبان تاجیکی با آن، احساس امنیت میکنند. گروه سوم کاملاً مخالف کلمات عربی هستند و میخواهند هرچه کلمهی عربی هست را از زبان تاجیکی بیرون کنند. خیلیها هم میگویند که در این صورت، همین مشکلی پیش میآید که شما در ارتباط با زبان قانونگذاری بیان کردید. یعنی اصطلاحاتی وارد میشوند که معنای جاافتادهی عربی را نمیپوشاند. نظر شما در اینباره چیست؟
شما کاملاً درست میگویید. اساساً جامعهی تاجیکستان از سه بخش تشکیل شده است. ما گروهی داریم که خیلی روسگرا هستند. آنها اصلاً تاجیکزادگان روسزباناند. اندیشه و گفتار و پندار آنها همهاش روسی است. زبانشان هم خیلی مشخص است. وقتی تاجیکی مینویسند، مشخص است که دارند روسی فکر میکنند و تاجیکی مینویسند. گروه دیگری هم داریم که خیلی تحصیلکرده است، اما کمی با تاریخ و فرهنگ خودمان مشکل دارد. مثلاً از اسلام و از عربی خوشاش نمیآید. گروه دیگری هم داریم که مثلاً در ترکیه تحصیل کردهاند. گروهی داریم که غیر از تاجیکی خودمان، هیچچیز دیگری را قبول ندارد. اما همهی اینها افراطکار و تفریطگر هستند. همهی آنها، هر سه گروه.
امید جیحانی: باید سعی کنیم زبان فارسی فراگیر باشد؛ هم در ایران، هم در افغانستان و هم در تاجیکستان و ازبکستان همهجا یکسان باشد. یعنی حداقل زبان نوشتاریمان یکسان باشد. ما هر کاری بکنیم، این زبان یکی است. مشکل ما زبان جامعهی تاجیکستان است.
گروه دیگری هم داریم که در ایران تحصیل کردهاند و بیشتر ادبیات فارسی خودمان را خواندهاند و دوست دارند و سعی میکنند زبانی را که در ایران به عنوان زبان رسانهها پذیرفته شده، یا همان لهجهی تهرانی را بیاورند، بار کنند بر سر خوانندگان تاجیک. من که روزنامهنگار نیستم و اقتصاد خواندهام، اما تا جاییکه میدانم، روزنامه و رسانه باید به زبانی گفته و نوشته بشود که خوانندگان و شنوندگانش آن را بفهمند. وگرنه، نه آن روزنامه را کسی میخرد و نه آن تلویزیون را کسی نگاه میکند. بحث زبان رسانهها جدا است. وقتی بعضی از دوستان ما میآیند و آن را خیلی غلیظ میکنند یا به قول شما، «ایرانیزه» میکنند، خود من هم خوشم نمیآید.
نظر شما راجع به زبان رسانهای که الان داریم چیست؟ زبان موجود رسانهای در تاجیکستان، طی ۲۰ سال گذشته به چه سطحی رسیده است؟ تغییراتی را که در این مدت صورت گرفته، چگونه ارزیابی میکنید؟
ما از سال ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۲ پیشرفت داشتیم. زبان فارسی تاجیکستان در این زمان خیلی خوب بود. من آن موقع بچه بودم، ولی کتاب میخواندم. هنوز هم کتابهایی را که آن زمان منتشر شده، دارم، میخوانم و پیگیری میکنم و اصلاً بخت و سعادت من بوده که با بسیاری از نویسندگان آن زمان همکاری کردهام و شیوهی نگارش آنها را کمی یاد گرفتهام. آنها سعی میکردند با زبان مردمی، ولی فارسی بنویسند. یعنی طوری بنویسند که نوشتههایشان را یک کارگر، یک پنبهکار و یا چوپان بفهمد. مثلاً استاد سیدر اینگونه مینوشت. حالا ما باید سعی کنیم زبانمان، زبان فراگیری باشد که هم در ایران، هم در افغانستان و هم در تاجیکستان و ازبکستان همهجا یکسان باشد. یعنی حداقل زبان نوشتاریمان یکسان باشد. اصطلاحات باید یکسان باشند، شیوهی نگارش و رسمالخط هم باید یکی باشد. چون یک زبان است. ما هر کاری بکنیم، این زبان یکی است. مشکل ما زبان جامعهی تاجیکستان است.
تأثیر بحثهایی که الان در صفحهی فیسبوک شما صورت میگیرند را چگونه میبینید؟ آیا اصولاً تأثیری داشته است؟ اصطلاحاتی که پیشنهاد شده و بحثهایی که درگرفته، آیا بازتابی در رسانههای محلی تاجیکستان داشته؟
یکی از پیشنهادات آقای داریوش رجبیان، در روزنامهی «نگاه» منتشر شده است. ولی من چون در تاجیکستان نیستم، نمیدانم به کجا رسیده است. اما چون این پیشنهاد، پیشنهاد یک زباندوست است و نه یک زبانشناس، باید کمیتهی اصطلاحات تاجیکستان آن را بررسی کند. چون صلاحیت گزینش واژهها در دست آنهاست.
زبانشناسان تاجیکستان و وزارت فرهنگ این کشور بحثهایی را که بین روزنامهنگارانی درمیگیرد که خواهان پالایش زبان تاجیکی هستند چگونه ارزیابی میکنند؟
متأسفانه نمیدانم…
اصلاً آیا بهنظر شما این بحثها به گوش آنها میرسد؟
باید برسد! ما همهی سعیمان را میکنیم که بحثهای ما به گوش آنها هم برسد. تلاش ما در این جهت است که زبانی داشته باشیم که هم گوینده بداند چه میگوید و هم شنونده بفهمد که منظور چیست. چون با این زبانی که ما در تاجیکستان داریم، واقعاً به هیچجایی نمیرسیم. نمیتوانیم بگوییم زبان ما فارسی است، دری است، تاجیکی است و لاف بزنیم و گزاف بگوییم. البته تمام صحبت و انتقاد من به زبان رسمی کارگزاری تاجیکستان است. زبان مردم هیچ مشکلی ندارد.
زبانی که شما با آن صحبت میکنید، به کدامیک از این زبانهایی که نام بردید نزدیک است؟
این یک زبان قر و قاطی از لهجهی دربار تا گویش تاجیکی و لهجهی تهرانی است. علت آن هم این است که کمال همنشینان در من اثر کرده. من خیلی با ایرانیها کار کردهام و لهجهی آنها را گرفتهام. اما، با اینحال هرگز زبان دوشنبه را قبول ندارم. من زبانی را که مردم دوشنبه صحبت میکنند، به عنوان لهجهی معیار برای زبان تاجیکی قبول ندارم. این خیلی غلط است. همه هم میگویند، من تنها نیستم.
در همین زمینه:
::نوروز در تاجیکستان رسمی شود، شهزاده سمرقندی در گفت و گو با امید جیحانی::
::بازگشت رستم و سهراب به مسکو در گفت و گوی شهزاده سمرقندی با امید جیحانی::
وزیر و وزارت واژههای فارسی هستند و از فارسی به عربی رفتهاند.
کاربر مهمان / 05 October 2011
یکی از بزرگترین سوالات من در مورد تاجیکان که جواب آن را حتما خود خانم شهزاده می دانند این است که چرا تاجیکان حتی در خارج از تاجیکستان به بچه های خود به روسی حرف می زنند نه تاجیکی؟؟؟ به خدا من هرچه بچه تاجیک بزرگ شده امریکا و اروپا دیدم مثل بلبل روسی بلد بودند اما از تاجیکی چند کلمه بیشتر نمی دانستند. من حتی نمی دانم دانستن روسی در غرب به چه دردی می خورد؟؟؟
مثل این می ماند که ما ایرانی ها چون در مدرسه عربی می خوانیم بعدها هم با بچه هایمان عربی حرف بزنیم!!!!
ممنون می شوم جواب مرا بدهید.
کیمیا / 05 June 2011
باعرض سلام
خواستم از فرصت استفاده کنم ومطلبی رابادوستان تاجیک درمیان بگذارم. حدود چهار سال پیش کتابی را درپنجاه صفحه آمادهء چاپ کردم تحت عنوان «مثل های روسی ومعادل آنها درامثال و حکم فارسی». چون فکرمیکردم چاپ و نشراین کتاب درتاجیکستان، میتواند برای برادران تاجیک که بازبان روسی آشناهستند،درجهت فراگرفتن خط فارسی کمک کند؛از طریق بانو رعنازایردخت اقدام کردم. متاسفانه ناشری که از ذکرنامش معذورم،بعدازچهارسال بهانه گرفتن وسردواندن این کارراانجام نداد.
این دوستان که درصددبهبودوغنی کردن زبان تاجیک هستند، اگرمایلندمیتوانند به چاپ ونشراین کتاب اقدام کنند.
عنوان روسی کتاب: русские пословицы и поговорки и их семантические эквиваленты на персидском языке
منصور همامی / 29 May 2011
سلام عرض میکنم خانم سمرقندی .
خسته نباشید. تلاشهایتان در جهت نزدیکی معنوي فارسی زبانان بسیار تحسین برانگيز و در خور ستایش است .
من فکر ميکنم پيش از اینکه فاصله های زبانی ميان برادران و خواهران بیشتر شود باید تشکيلاتی فرا ملیتی که نمایندگاني از همه کشورهاي ذينفع را دارا باشد , در جهت هدایت درست اين میراث ارزشمند (زبان فارسی) تشکیل شود . اگر چه به رویایی بيش نمیماند . به امید تحقق این رویا
امیر حسین / 30 May 2011