ناصر غیاثی – در روزهایی که جنبشهای آزادیخواهانه و دمکراتیک کشورهای عربی توجه جهانیان را برانگیخته و افکار عمومی خواهان دانستههای بیشتری از جزئیات زندگی روزمرهی مردم این کشورهاست، عباس خضر در کتابهایش زندگی و مبارزه زیر چکمههای دیکتاتور در یک کشور عربی را روایت میکند.
او در سال ۱۹۷۳ در بغداد به دنیا آمد و در نوزده سالگی به علت فعالیتهای سیاسی علیه رژیم صدام حسین دستگیر شد و دو سال از زندگیاش را در سیاهچالهای رژیم صدام گذراند. وی پس از آزادی از عراق گریخت و سه سال در چند کشور عربی و اروپایی قاچاقی زندگی کرد و با انجام کارهای مختلف روزگار گذراند تا سرانجام در سال ۲۰۰۰ به آلمان آمد و بهعنوان پناهندهی سیاسی پذیرفته شد و به تحصیل ادبیات و فلسفه پرداخت. خضر کار ادبیاش را در آلمان ابتدا با شعر آغاز کرد و سپس در سال ۲۰۰۸ نخستین رماناش «هندی قلابی» را به زبان آلمانی نوشت و انتشار داد. پس از گذشت قریب به یک سال و نیم از انتشار این رمان ناگهان نام عباس خضر و کتاب او بر سر زبانها افتاد. چندی است چاپ چهارم «هندی قلابی» به بازار کتاب عرضه شده است. رمان دوم خضر با عنوان «پرتقالهای رییس جمهور» در مارس ۲۰۱۰ انتشار یافت و در همان ماه انتشار به چاپ دوم رسید. این رمان به شدت مورد استقبال منتقدان و خوانندگان آلمانی زبان قرار گرفت. تا امروز نقدهای متعددی بر آثار او نوشته شد و مصاحبههای فراوانی در رسانههای مختلف با او انجام گرفت. موفقیتهای ادبی خضر چندین بورس ادبی برای او به ارمغان آورد.
بیتردید خضر نویسندهای سیاسی و موضوع رمانهایش زندگی و سرنوشت خود او است. او در پاسخ به این پرسش که چرا خاطرات خود را ننوشته و به نوشتن رمان روی آورده است، میگوید، میخواسته ادبیات بیافریند. و در پاسخ به این پرسش که چرا به عربی نمینویسد، میگوید، از سویی در زبان آلمانی وطنی تازه یافته و از سوی دیگر نوشتن به عربی دربارهی زندان و شکنجه و گرسنگی و در یک کلام درد برای او ممکن نبوده زیرا زبان مادری مانع او برای فاصله گرفتن از موضوع آثارش بوده است. «نوشتن به آلمانی به من کمک کرده است تا از رنج نوشتن به عربی کم شود و کار نوشتن را راحتتر کند.»
هندی قلابی
خضر، زمانی میدانسته که هندی نیست و عراقی است. اما از زمانی که در آلمان زندگی میکند، نمیداند کولی، عراقی، هندی و یا حتی موجودی فضایی است. او در «هندی قلابی» به روایت فرار یک جوان عراقی مینشیند که از زندان و خفقان و جنگ میگریزد. مردی به نام رسول حمید در قطار دستنوشتهای به زبان عربی پیدا میکند که در هشت فصل و روایت به شرح داستان زندگی و فرار یک جوان عراقی به نام رسول حمید از دست رژیم صدام حسین پرداخته است، روایت کودکی و جوانی او در بغداد، فعالیت سیاسی در اپوزیسیون، دستگیری، زندان، فرار از طریق لیبی و اردن و تونس و ترکیه و یونان و ایتالیا و رسیدن به آلمان. رسول در طول این مسیر با فراریان بسیار دیگری آشنا میشود که چون او در جستوجوی زیستن در جایی به دور از جنگ و گرسنگیاند. خضیر در «هندی قلابی» تراژدی را با کمدی و گروتسک درهممیآمیزد و تجارب زندگی یک فراری در شرق اگزوتیک را برای خوانندهی غربی حکایت میکند. یکی از منتقدان ادبی آلمان این کتاب را «افسانهی واقعگرای مدرن» میداند و دیگری آن را پلی بین شرق و غرب خواند که روی آن واقعیت و رؤیا به هم گره خوردهاند.
این کتاب با ترجمهی الهام مقدس توسط نشر ایرانبان و قطره منتشر شده است.
پرتقالهای رییس جمهور
خضر در این کتاب نیز وقایع زندگی خودش را دستمایهی کار قرار داده است. «پرتقالهای رئیسجمهور» حکایت دستگیری و زندانی شدن یک جوان نوزده ساله در روزهای پایانی مدرسه است. علی همکلاسی مهدی او را به یک گردش با ماشینی که قرض کرده است، دعوت میکرد تا در آخرین روزهای مدرسه خوش بگذرانند اما خیلی اتفاقی توسط مأموران سازمان امنیت عراق دستگیر و زندانی میشوند. مهدی گرچه طبق تأیید پلیس بیگناه است اما دو سال در زندانهای صدام میماند تا سرانجام حملهی هوایی آمریکاییها به عراق در سال ۱۹۹۱ او را از زندان نجات میدهد. اما عراق دیگر آن عراق سابق نیست. پس تصمیم به فرار میگیرد. «پرتقالهای رییس جمهور» گزارشی است از توصیف زندگی در زندانهای رژیم صدام. اما این همهی کتاب نیست. خضر از زندگی قبل از دستگیری مهدی که عاشق ادبیات و کبوترباز است، میگوید. به این ترتیب که خواننده در لابلای رمان، داستانهایی میخواند از دوران کودکی و جوانی مهدی و بهویژه دوستی او با سامی کبوترباز و رزاق معلم تاریخ و مترجم ادبیات.
بیست و هشتم آوریل، روز تولد صدام مهمترین روز در زندگی زندانیان سیاسی در عراق بود، زیرا هر ساله عنایات رییس جمهور شامل عدهای از آنان شده و مورد عفو قرار میگرفتند. در «پرتقالهای رییس جمهور» وقتی بیست و هشتم آوریل یک ژنرال همراه با چهار نگهبان و چند کارتن وارد زندان میشود، زندانیان به خیال اینکه در این کارتنها سند آزادیشان قرار دارد، به شور وشعف میآیند. ژنرال طی یک سخنرانی اعلام میکند، رأفت، رییس جمهور هدیهی بزرگی برای زندانیان به ارمغان آورده است و دستور میدهد، کارتنها را باز کنند. درون کارتنها اما نه سند آزادی برخی از زندانیان بلکه پرتقال بود. هدیهی رییس جمهور به هر نفر زندانی یک پرتقال بود.
منتقدی در مورد این کتاب مینویسد: «ما این نوع ادبیات را از عصر رژیمهای سرکوبگری چون فاشیسم و استالنیسم میشناسیم. در روسیه و به سرکردگی «یادداشتهای خانهی ارواح» داستایوفسکی این نوع ادبیات به یک ژآنر ادبی تبدیل شده است. ناخودآگاه جمعی اروپا درونمایهی «پرتقالهای رییس جمهور» را میشناسد، درونمایههایی چون جنگ و سرکوب و شکنجه و گرسنگی سرما را میشناسد، اما آنچه نمیشناسد، این است که تا دیروز در عراق و شاید هم امروز در سیاهچالهای بسیاری از کشورهای اسلامی هنوز هم شکنجه و گرسنگی بیداد میکند.»
خضر و انقلاب مصر
خضر در گفتوگویی انقلاب مصر را با یک اثر هنری میسنجد و میگوید: «این قیام و انقلاب مثل شعری بود که همه میتوانستند بخوانند. برای نخستین بار صدای نسل تازه و جوان بلندتر از صدای نسل قدیمی بود. برای نخستین بار در جهان عرب این حس به وجود آمد که فقط این آمریکاییها یا اسلامگراها نیستند که میتوانند چیزی را تغییر بدهند بلکه آدمهای معمولی قادر به تغییر همه چیز هستند.» در مورد میدان تحریر میگوید: «زنان و مردان جوان طبقهی متوسط به فیسبوک و رادیو و سیاستمدارن میپرداختند و زنان و مردان جوان فقیر، البته بیشتر مردان جوان ماهیچههاشان را نشان میدادند و سازماندهی را به عهده داشتند.»
در همین زمینه:
::وبسایت عباس خضر::
::فصلی از رمان «پرتقالهای رییسجمهور (به زبان آلمانی)::
::فصلی از رمان هندی قلابی (به زبان آلمانی)::