ندیم زهاوی، بریتانیایی متولد عراق، از سیاستمداران حزب محافظهکار بریتانیاست که در یادداشتی به نقش اسما اسد، همسر بشار اسد در آنچه بر سوریه میرود پرداخته و خواهان لغو تابعیت بریتانیایی او شده است.
ترجمه این یادداشت را که در “گاردین” منتشر شده، در ادامه میخوانید:
در فوریه سال ۲۰۱۱، من یکی از اعضای آخرین گروه پارلمانی بریتانیا بودم که وارد سوریه شدیم. بهار عربی آغاز شده بود و در حال گسترش یافتن در منطقه بود. وقتی ما به خانه {بریتانیا} برگشتیم، گزارشی را برای ویلیام هیگ، وزیر امور خارجه وقت بریتانیا فرستادیم و به او هشدار دادیم که سوریه در آستانه انفجار است. اینطور به نظر میرسید که مردم سوریه به زودی با پیوستن به مخالفان در کشورهای همسایه، به قیام علیه دولت خود شدت میبخشند.
این جمعبندی ما نه محصول گفتوگو با مقامهای ارشد رژیم اسد که حاصل چند ساعت فرصت پیش آمده برای صحبت با جوانهایی بود که مشغول یادگیری زبان انگلیسی در شورای فرهنگی بریتانیا بودند. بعد از صحبتها و یادآوریهای مقامهای دولتی، من جلسهای را با تمرکز بر این جوانها برگزار کردم. آنها خیلی زود دهان باز کردند و به سخن آمدند.
زبان و بیانی که آنها استفاده میکردند، سرخوردگیهایشان و رویاهایی که در سر داشتند، همانها بود که ما چند هفته قبل از آن در میدان تحریر در قاهره مصر دیده بودیم.
این ایده که مردم سوریه برای رهایی از یک دیکتاتوری وحشتناک که رژیم سوریه (علویان تحت حمایت اسد)، بر اکثریت سنی روا داشتهاند به اقدامات تروریستی پرداختهاند و مخالفان اسد تروریست هستند، از تحلیلهای نادرست و ناخالصیست که خود از ریشههای درگیریهای فعلیست. این برچسب را رژیم و دولت اسد از همان آغاز اعتراضها به مخالفان زدند. از همان زمان که او برای توجیه سرکوب وحشیانه راهپیماییهای مخالفان دولت که خواهان تغییرات دموکراتیک بودند، آنها را تروریست خواند. اسد مدتها پیش از قدرت گرفتن گروه دولت اسلامی (داعش) یا جبهه النصره در جنگ داخلی سوریه، قاتل مردم خود شده بود و آنها را تروریست خوانده بود.
به نظر میرسد که رژیم اسد ظرفیتی بینهایت برای شرارت دارد و از درک مهربانی و رسیدن به شفقت ناتوان است.
در بهترین حالت، اسد و رژیم او به شکل خطرناکی درباره آنچه در حال رخ دادن است، فریب خوردهاند و دستور جنایتهای او بر این اساس صادر میشود. اما به احتمال زیاد او یک هیولاست.
نیمی از جمعیت کشور او از خانههای خود رانده شدهاند، بیش از ۴۰۰ هزار نفر تا به حال کشته شدهاند و این باور وجود دارد که اسد مسئول بیش از ۹۵ درصد تلفات است.
رژیم اسد به درستی در سراسر جهان (به استثنای حامیانش در روسیه و ایران) مورد انتقاد قرار گرفته است و تحریمهایی علیه او و همدستانش وضع شده است که از جمله آنها ممنوعیت ورود او به کشورهای اروپاییست. اما یک استثنا در مورد این تحریم وجود دارد: اسما اسد، همسر بشار اسد همچنان میتواند به بریتانیا بیاید چرا که او شهروندی بریتانیایی خود را حفظ کرده است.
شهروندی بریتانیا یک افتخار برای نگه داشتن است و باید بسیار باارزش تلقی شود. من شخصاً به عنوان کسی که شهروند بریتانیا بودنش به دلیل تولد در این کشور نیست، میدانم که شهروندی کشور بزرگ ما چقدر با ارزش است.
اسما اسد به عنوان یکی از حامیان و تشویقکنندگان همسرش برای ادامه جور، ستم و کشتار بیرحمانه مخالفان، دیگر لایق داشتن شهروندی بریتانیا نیست. وقتی که او از فضای خود در شبکههای اجتماعی مجازی برای دفاع از همسرش استفاده میکند و به کار گرفتن سلاحهای شیمیایی از سوی رژیم اسد را انکار میکند و به غرب حمله میکند، و وقتی اوضاع کشور جنگزدهاش را خوب و طبیعی نشان میدهد، لیاقت داشتن شهروندی بریتانیا را ندارد.
وضعیت فعلی و امروز سوریه دقیقاً به این خاطر به وجود آمده است که همسر او، بشار اسد، شش سال پیش حاضر نشد به خواست و اراده مردمش تن دهد و تمکین کند و آزادی سادهای را که آنان خواستارش بودند، به ایشان بدهد. حالا صدها هزار نفر مردهاند تا موقعیت برتر و ممتاز اسما اسد و شوهرش حفظ شود. هزاران کودک زیر آوار بمبها و شلیک گلولهها و استنشاق گاز سارین، زیر فرمان مردی جان باختند که اسما اسد با عکسهای تبلیغاتیاش در مدرسه که بچهها در آنها لبخند میزنند، از او دفاع میکند.
حذف و گرفتن شهروندی خانم اسما اسد غیرقانونی نیست چرا که او یک شهروند سوریه نیز هست. وزیر کشور قدرت انجام این کار را دارد، اگر به این باور برسد که این اقدام «به خیر و صلاح عموم مردم است.»
اسما اسد دیگر در کشور ما جایی ندارد.
با تقدير از سايت زمانه،
با تشكر از رضا حاجي حسيني كه نوشته نديم زهاوي را ترجمه كرد.
چه خوب بود كه يا زهاوي در نوشته خود يادآوري مي كرد و يا مترجم در مقدمه اين ترجمه كه ترجمه روان و خوبي هم هست، مي افزود كه براي نخستين بار در تاريخ سازمان ملل متحد يك دبيركل وجود داشت كه به صراحت گفت در بشار اسد ذره يي از انسانيت باقي نمانده است.
بگذاريد از تبعيت بريتانيايي اسما اسد انجمنهاي حمايت از درندگان و جانوران وحشي فعاليت كنند. كه در آن صورت جاي چنان حمايت شونده يي در باغ وحش يا در جنگلي بايد باشد كه انسانها از گزندشان در امان باشند.
جاي خوشوقتي است كه هنوز انسانيت نمرده و هستند كساني كه از ارزشهاي انساني دفاع مي كنند. سال گذشته كه دولت فرانسه قانون سلب تابعيت مجرمان تروريستي را تصويب كرد، يك وزير كابينه كه مخالف اين قانون بود استعفا كرد. اميدوارم در بريتانيا وزيري پيدا شود كه پيشنهاد نديم زهاوي را به قيمت از دست دادن منصبش اجرا كند. ننگ و نفرت نصيب كساني است كه خود را ايراني مي دانند و به ارزشهاي انقلابي و مبارزاتي متوسل مي شوند ولي در ميانه چنين ميداني خواسته يا ناخواسته به بهانه هاي مسخره دروغهاي خامنه اي و اسد و پوتين را در مورد منشأ حمله هاي شيميايي باد مي زنند و در كنار آنها مي ايستند. از اشتباه و برآوردها و اطلاعات غلط كه بگذريم، اميدوارم روزي نرسد كه روشنگري درباره پيوندهاي گذشته برخي از آنها با سازمان اطلاعات سوريه به يك وظيفه انساني تبديل شود.
احمد مجد / 18 April 2017