در روزهای اخیر ویدئویی از داعش منتشر شده که علیه ایران مجوس و رافضی است. ویدئو از ظلم شیعیان بر سنیان در داخل و خارج ایران حرف می‌زند، با لحنی انتقام‌جویانه تهدید می‌کند و صحنه‌ای از بریدن سر عوامل نظامی ایرانی اسیرشده را نشان می‌دهد. خون صحنه را پر می‌کند. از کل ویدئو خون می‌بارد.

در رسانه‌های زیر کنترل در داخل ایران به این ویدئو اشاره شده، با لحنی تحقیرآمیز، انگار می‌خواهند یک لاف‌زن ناتوان شکست خورده را سرشکسته‌تر کنند. رسانه‌های خارج فرق چندانی با رسانه‌های داخل ندارند. بی بی سی فارسی در گزارش مفصل خود در این باره در شامگاه سه‌شنبه، هشتم فروردین، بیشتر بر روی خطاهای زبانی ویدئو در ترجمه از عربی به فارسی و لهجه گویندگان آن تکیه کرد. شبکه‌های اجتماعی هم بیشتر عرصه لودگی و تمسخر و رجزخوانی شیعی−ملی شدند. تأسف‌آور است. در موردهایی از این دست به خوبی می‌شود شاهد سطح نازل تأمل بر حوادث دوران بود.

ابوبکر بغدادی و سیدعلی خامنه‌ای همدیگر را در تشدید آتش جنگ فرقه‌ای تکمیل کردند.
ابوبکر بغدادی و سیدعلی خامنه‌ای همدیگر را در تشدید آتش جنگ فرقه‌ای تکمیل کردند.

داعش هم محصول دور جدید “بیداری اسلامی” است که خمینی پرچمدار آن بود. این گروه اکنون در حال فروپاشی است. سرزمین‌هایش را از دست می‌دهد و شاید به گروه‌های کوچک مجزای تروریستی تبدیل شود. فصل تازه‌ای از خونریزی را آغاز می‌کند. از ویدئوی تازه و مجموعه تبلیغات آن برمی‌آید که داعش دشمن اصلی را شیعیان رافضی و به عبارت دیگر ایرانیان مجوس می‌داند. این از نظر عربستان سعودی، به عنوان کانون ارتجاع سنی، هیچ اشکالی ندارد، خیلی هم خوب است.

داعش و گروه‌های مشابه آن بدون پایگاه مردمی نیستند. بعثی‌های سابق و جمعیت سنی عراق پس از سقوط صدام خود را شکست خورده و مغبون حس کردند و چیزی نگذشت که کینه خود را متوجه شیعیان، که آنان را همدستان آمریکا می‌دانستند، کردند. نفرت به سادگی به سمت ایران کانالیزه شد. مجراها از زمان جنگ هشت ساله با ایران گشوده و مهیا بود و جمهوری اسلامی آن را با اقداماتش لایروبی می‌کرد.

در سوریه هم نفرت علیه رژیم اسد، به نفرت علیه علویان، شیعیان و در نهایت ایران تبدیل شد.

رژیم اسد چه بماند چه نماند، ایران در چشم اکثریت مردم بدبخت سوریه یک نیروی مداخله‌گر همدست رژیم خونریز اسد تلقی می‌شود.

حکومت آخوندی−بازاری−مافیایی تهران هم چه بماند چه نماند، در یک امر موفق شده است: شیعی‌گری را در بوق و کرنا و لوله توپ کرد و جنگ شیعه و سنتی را به محور مسائل منطق تبدیل نمود. ابوبکر بغدادی و سیدعلی خامنه‌ای همدیگر را در تشدید آتش جنگ فرقه‌ای تکمیل کردند.

ویدئوی تازه داعش ناله شکست و در عین حال سوگندی برای انتقام‌گیری است. تحقیر و تمسخر آن چیزی از این واقعیت نمی‌کاهد که ایران به آماج نفرت در میان سنیان منطقه تبدیل شده است. این نه به نفع ایران است نه به نفع دیگر کشورها و نه به نفع خود سنیان. این غفلت از مسائل اصلی‌ای تحمیل کننده استبداد و فقر و جنگ به مردم منطقه است.

آخوندهای حاکم بر ایران و نظامیان و نیروهای مافیایی همدست آنان نقش اصلی در غافل کردن مردم منطقه از مسائل اصلی‌شان داشته‌اند. ایران تا پیش از روی کار آمدن آخوندها تنها در یک مورد استثنایی (ظفار) در منطقه دخالت آشکار نظامی کرده بود. اما ایران اکنون مداخله‌گر شده است. مداخله‌گری آن از نوع شیعه‌گری است. جمهوری اسلامی پای “اتم” را به محاسبات استراتژیک منطقه باز کرد، به مسابقه تسلیحاتی دامن زد و نقشی اساسی را در دفاع از استبداد بعثی در دمشق و تشدید شکاف شیعه و سنتی در عراق ایفا کرد. غره شده‌اند که هر سال چند میلیون نفر را راهی کربلا می‌کنند. با غلوی ویژه در مورد راه‌پیمایی‌های زائران گزارش می‌دهند و نمی‌دانند بازتاب این اقدامات در میان سنیان عراق چیست.

تخم نفرت شیعه و سنی دهه‌ها بار خواهد داد، حتا اگر جمهوری اسلامی و داعش نباشند. این نفرت فرقه‌ای بزرگترین بدبختی منطقه است. و بدبختی ایرانی این است که این موضوع را درنیابد، از شیعی‌گری تفسیری ملی‌گرایانه کند و با فتنه‌گری آخوندی همدست شود.


در همین زمینه

انقلاب ایران، جریان اتحاد اسلام و تقابل شیعه و سنی

خامنه‌ای و توجیه دخالت نظامی در سوریه

آیت‌الله خامنه‌ای در برابر گروه‌های تکفیری؟