مهلت ثبت‌نام از علاقه‌مندان به کاندیداتوری در انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا در ایران در حالی به پایان رسید که بیش از ۲۵۸ هزار نفر در کل کشور برای نامزدی در این انتخابات ثبت‌نام کرده‌اند. آماری که نشان‌دهنده افزایش چشمگیر علاقه‌مندی به حضور در شوراهاست.

حضور وزیر کشور در محل ثبت‌نام کاندیداهای شورای شهر تهران

علی‌اصغر احمدی، رییس ستاد انتخابات وزارت کشور گفته است که شمار ثبت‌نام کنندگان برای نامزدی در این انتخابات نسبت به انتخابات سال ۹۲ رشدی ۱۴درصدی داشته است.

در استان تهران ۱۰هزار و ۴۱۶ نفر برای نامزدی ثبت نام کرده‌اند که از این تعداد شش هزار و ۷۵ نامزد در حوزه شهری و چهار هزار و ۳۴۱ نفر در حوزه روستایی هستند. این آمار نشان می‌دهد شمار علاقه‌مندان به عضویت در شوراهای شهر و روستا در استان تهران ۳۰‌درصد افزایش یافته است.

در شهر تهران که انتخابات شوراها در آن سیاسی‌تر است و به عنوان پایتخت توجه بیشتری را به خود جلب می‌کند، ۲۱ کرسی برای اعضای شورای شهر وجود دارد که سه هزار نفر برای رسیدن به این کرسی‌ها ثبت‌نام کرده‌اند. ۵۲۳ نفر از این افراد زن هستند.

قرار است نتیجه نهایی تأیید صلاحیت نامزدها دوم اردیبهشت ماه اعلام شود.

میل به ثبت‌نام افراد از گروه‌های مختلف در انتخابات شوراها به‌خصوص در شهر تهران واکنش‌های مختلفی در فضای رسانه‌ای و شبکه‌های مجازی به دنبال داشت و در عین حال ثبت‌نام نکردن برخی از اعضای فعلی شورای شهر هم به خبر تبدیل شد: عدم ثبت‌نام عباس شیبانی و رحمت‌الله حافظی واکنش‌های بیشتری به دنبال داشت.

شیبانی به دلیل کهولت سن در برخی جلسه‌های شورا به خواب می‌رفت و حافظی به عنوان افشاگر تخلفات شهرداری شناخته می‌شد که به نظر می‌رسد از پس لابی‌های محمد‌باقر قالیباف، شهردار تهران با «بزرگ‌ترهای نظام» برنیامد و در نهایت عطای مبارزه با فساد را به لقایش بخشید تا دست‌کم برای چند وقتی خانه‌نشینی اختیار کند. او که خود پرونده بازی در زمینه فساد اقتصادی در قوه قضاییه دارد احتمالاً از ناحیه احتمال پیگیری این پرونده تحت فشار قرار گرفته است.

ثبت‌نام هنرمندان سرشناس (اعم از سینماگران، اهالی ادبیات، موسیقی و …) و ورزشکاران صاحب‌نام هم در این دوره از انتخابات شورای شهر با شدت بیشتری تکرار شد و به دنبال ثبت‌نام عده بیشتری از ورزشکاران، پای داورها هم به زمین بازی کشیده شد. علیرضا فغانی، داور سرشناس فوتبال ایران که فینال المپیک را سوت زده و خود کارمند شهرداری‌ست، از جمله داوران علاقه‌مند به عضویت در شورای شهر است.

حسین الله‌کرم که نامش یادآور انصار حزب‌الله و گروه فشار است هم وارد میدان شده و گفته است که تحصیل‌کرده‌تر از او در این انتخابات وجود ندارد. (خبرگزاری کار ایران، ایلنا)

او از همراهی با یاشار سلطانی گفته است که در سال گذشته به عنوان مدیر مسئول سایت معماری نیوز، پرونده‌ تخلف‌های متعدد و گسترده در شهرداری تهران، معروف به املاک نجومی را افشا کرد و به همین دلیل هم مدتی بازداشت بود.


در همین زمینه: جعفری دولت‌آبادی: یاشار سلطانی با سوء‌نیت سند محرمانه را منتشر کرده است


علاوه بر یاشار سلطانی، چند روزنامه‌نگار دیگر از جمله آمنه شیرافکن، از روزنامه‌نگاران نشریات اصلاح‌طلب هم برای انتخابات شورای شهر تهران نامزد شده‌اند. کاندیداتوری این روزنامه‌نگاران باعث شده است تا توئیت‌هایی با این مضمون در توئیتر نوشته و بازنشر شوند که امیدواریم عملکرد احتمالی این روزنامه‌نگاران در شورای شهر باعث نشود چهار سال دیگر هشتگ «نه به روزنامه‌نگاران» فعال شود.

نبرد آقازاده‌ها

جدای از طیف‌های مختلفی که برای نامزدی در انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا ثبت‌نام کرده‌‌اند، جریان ثبت‌نام زنان و مردان جوانی که از آن‌ها با عنوان «آقازاده» یاد می‌شود، چالش‌برانگیز شده است.

اظهار‌نظرها درباره ثبت‌نام این عده با کلیدواژه‌هایی همچون «نشستن بر سر سفره انقلاب» و «عطش خدمت» همراه شده و جملات طنز و کلمات قصار زیادی درباره حضور آن‌ها در رقابت برای رسیدن به کرسی‌های شورای شهر تولید شده است.

به نظر می‌رسد آقازاده‌ها بر اساس فراخوان علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی برای ورود جوان‌ها به عرصه و باز کردن فضا برای فعالیت آن‌ها دست به عمل زده‌اند و گفته می‌شود که آمده‌اند تا سهم خود را نه از سفره انقلاب، که از سفره «بابا» ببرند.

استفاده از واژه آقازاده هم که بیشتر در میان عموم مردم برای نام بردن از فرزندان وابستگان درجه یک نظام رواج داشت حالا و به دنبال سیل ورود آن‌ها به عرصه، به رسانه‌های رسمی راه یافته و استفاده از آن عادی شده است، هر چند که شنیده می‌شود از رسانه‌ها خواسته شده تا از این واژه استفاده نکنند.

اما لیستی از اسامی برخی آقازاده‌ها منتشر شده است که وارد کارزار انتخابات شورای شهر تهران شده‌اند. گرچه در این لیست نام محسن هاشمی، فرزند اکبر هاشمی رفسنجانی هم به عنوان آقازاده آمده است.


نام و نشان برخی آقازاده‌ها که به روایت ایلنا برای نامزدی در انتخابات شورای شهر ثبت‌نام کرده‌‌اند:

  • محسن هاشمی، فرزند اکبر هاشمی رفسنجانی، مدیرعامل اسبق متروی تهران
  • حامد منتظری، نوه آیت الله منتظری
  • محمد مهدی تندگویان، فرزند «شهید» تندگویان وزیر نفت، عضو کنونی شورای شهر تهران
  • فاطمه صالحی، فرزند عطاالله صالحی، فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی
  • علی سلطانی‌فر، فرزند مسعود سلطانی‌فر، وزیر سابق ورزش
  • مهدی رادان، پسر سردار احمد رادان، جانشین فرمانده سابق نیروی انتظامی کشور
  • مهدی مازنی، فرزند حجت‌الاسلام احمد مازنی، نماینده تهران در مجلس
  • فاطمه قاسمی، دختر رستم قاسمی، وزیر نفت دولت احمدی‌نژاد
  • مجید مظفر، فرزند حسین مظفر، وزیر آموزش و پرورش دولت خاتمی و رییس ستاد انتخاباتی محمدباقر قالیباف
  • مهدی موسوی لاری، فرزند حجت‌السلام عبدالواحد موسوی لاری، وزیر کشور دولت اصلاحات
  • مهدی خورشیدی، داماد محمود احمدی‌نژاد
  • حمید آیتی، همسر شهیندخت مولاوردی، معاون رییس جمهوری در امور زنان و خانواده

انگیزه‌های کاندیداتوری: رانت و باقی قضایا

فساد حاکم بر ساختار دولت و نهادهای دولتی در ایران باعث می‌شود در بررسی انگیزه کاندیداتوری افراد برای انتخابات پای رانت و تلاش برای رسیدن به رانت بیشتر به میان بیاید. این در حالی‌ست که در جمهوری اسلامی علاقه‌مندان به نشستن بر صندلی قدرت پیوسته از انگیزه خود برای خدمت می‌گویند. این رویکرد اغراق‌آمیز به خدمت باعث شده است تا افکار عمومی از علاقه‌مندان به نشستن بر کرسی نمایندگی بخواهند که با صرف‌نظر کردن از این خواسته، خدمات اجتماعی داوطلبانه و بی‌مزد و منت به مردم بدهند. آیا خیل مشتاقان عضویت در شورای شهر تهران حاضرند این خواسته را اجابت کنند؟

از سوی دیگر ورود به عرصه سیاست در ایران، راهی‌ شده است برای راه انداختن کسب و کار و تجارت و پول در آوردن:

اما جدای از رانت و فساد، زمینه‌های دیگری هم برای این میل عمومی به کاندیدا شدن وجود دارد؟

یک جامعه‌شناس مقیم سوئد که علاقه‌مند به ذکر نامش نیست در پاسخ به این سوال به «زمانه» می‌گوید: «به نظر من این موضوع دو جنبه دارد و جنبه مهم‌ترش این است که در واقع فرهنگ سلبریتی معرفی می‌شود. این همان روندی‌ست که آمریکا شروع‌کننده آن بود و آن این بود که اگر تو در یک جنبه‌ای معروف باشی، مثل سینما یا هر چیز دیگری، این به تو کمک می‌کند که در زمینه‌های دیگر هم معروفیت پیدا کنی. این مهم‌ترین جنبه‌ای‌ست که در این جریان وجود دارد. یعنی این‌که تو از معروفیت خودت استفاده می‌کنی برای این‌که بتوانی محبوبیتت را به حوزه‌ها و زمینه‌های دیگر هم تعمیم بدهی.»

این جامعه‌شناس در ادامه پاسخ خود می‌گوید که مسأله رانت و عدم تخصص اغلب در این جریان فراموش می‌شود:

«اگر محور قرار گرفتن سلبریتی‌ها در جامعه نئولیبرال آمریکا مورد توجه و کارآمد است به این خاطر است که فرد سلبریتی در کنار خود اهرمی دارد که از متخصص‌ها تشکیل شده است. ممکن است که خود او متخصص نباشد اما به متخصصان فن دسترسی دارد. جامعه ایران اما با وجود آن‌که این بخش سلبریتی را می‌گیرد، بخش تخصص را فراموش می‌کند. چون جامعه الان مدت‌هاست که از تخصص افراد متخصص استفاده نمی‌کند. یعنی برای این‌که تو در شورای شهر باشی، لازم نیست که فرد متخصصی باشی، بلکه کافی‌ست که معروف باشی.»

روند موجود اما می‌تواند از منظری دیگر امیدوارکننده باشد. جامعه‌شناسی که با زمانه گفت‌و‌گو کرده است می‌گوید: «من دیدم که یاشار سلطانی کاندیدا شده است، یا کسان دیگری مثل او و این نشان می‌دهد که در ایران دست‌کم در میان برخی گروه‌های خاص این مسأله وجود دارد که نفس سلبریتی بودن کافی نیست برای این‌که در شورای شهر باشی و باید تخصص داشته باشی. به نظر من کاندیدا شدن کسی مثل یاشار سلطانی از این نظر مهم است که نقش افشاگرانه داشته و احتمالاً سودای معروفیت ندارد.»

اما ورود سلبریتی‌ها به عرصه انتخابات در ایران اغلب با مقاومت سیاسیون روبه‌رو بوده و به همین دلیل شمار زیادی از سلبریتی‌ها که علاقه‌مند به نمایندگی مجلس یا ریاست جمهوری بوده‌اند، رد صلاحیت شده‌اند. به نظر می‌رسد این حساسیت دست‌کم در مورد شوراهای شهر کمتر است و به همین دلیل هم نامزد شدن برای انتخابات بیشتر مورد توجه قرار گرفته است.

جامعه‌شناس ایرانی مقیم سوئد در تحلیل این روند به زمانه می‌گوید: «هنوز هم که هنوز است اگر نگاه بکنیم دست بالا را سیاستمداران دارند. به نظر من افزایش علاقه‌مندی سلبریتی‌ها به حضور در عرصه سیاست بیش از آن‌که محصول تغییر نگاه و رویکرد جمهوری اسلامی باشد به این خاطر است که جریان از کنترل خارج شده است. یعنی ساختار سیاسی دیگر نمی‌تواند جلوی افراد را بگیرد و مانع ورودشان به عرصه شود وگرنه این کار را می‌کرد. شاید هم خیلی دلش بخواهد که این کار را بکند اما فکر می‌کنم که امکانش را ندارد.»

سوی دیگر این ماجرا اما گسترش امکانات و ابزارهای اطلاع‌رسانی است که امکان گزارش لحظه به لحظه و ذکر نام تک تک ثبت‌نام کنندگان را فراهم کرده است و به همین دلیل رد کردن صلاحیت ثبت‌نام کنندگان می‌تواند واکنش‌برانگیز باشد.

همچنین با توجه به علاقه‌مندی جمهوری اسلامی به حضور پررنگ مردم در انتخابات، تکثر نامزدها احتمالاً عده بیشتری را پای صندوق‌های رأی می‌آورد و کار جمهوری اسلامی را برای تبلیغ درباره حمایت عموم مردم از حکومت، آسان‌تر می‌کند.

بعید است که متخصص نبودن این افراد برای حاکمان جمهوری اسلامی مسأله مهم و مورد توجهی باشد.