در يك نگاه کلی میتوان گفت كه كنشگری اجتماعی فمینيستی، همان رويكرد فمنيستی را دنبال میكند. رويكرد فمینيستی با پدر سالاری و مردسالاری به دليل ذات نابرابر، خشونتگر، جنسيتزده، انحصارگر، سركوبكننده، نظامیگر، نابودكننده محيط زيست، و قدرت طلبش مخالفت میكند. بنابراين، فمینيسم هم مثل ساير نحلههای انساندوستانه، قرار است در صحنه كنشگری، اخلاقی عمل كند.
يعني به قول «مكسی»، قرار نيست کنشگری فمنيستی بازسازی کنشگری «مردانه» باشد كه عمدتا انحصاری، نمايشى، كوتاه مدت و سركوبگر است. بلكه کنشگری در معنای فمنيستیاش از عناصر پراكندهای شكل میگيرد كه معنای دائمی و ثابتی ندارد. مفهوم اين نوع کنشگری از دل بحثهای سازمانهای مردمی، رسانهها و دانشگاهها شكل گرفته است و در جريان عمل، اين نوع کنشگری به دنبال الهامبخشی و در گير كردن بخش بيشتری از مردم با يك رويكرد دموكراتيک است. ١
از جهت ديگر، کنشگری فمنيستی درست به همين دليل كه شكل و غالبی هميشگی و دائمی ندارد، بسيار نقدپذير است. اين نوع کنشگری براي جريانسازی خود به دنبال حذف ديگری و تثبيت قدرت خويش نيست. بلكه با تفكر انتقادی نسبت به جهان پيرامون و خود كنشگر میتواند با روشهای خلاقانه و سازندهای عمل كند كه نظام سركوبگر را به چالش بكشد نه اینکه باز توليد کند. بدين ترتيب كنشگری فمنيستی به فرايند مداومی از تفكر، چالش و توانمند سازی دامن میزند.
اما براي اينكه بتوان چنين فرايندی را بهطور مدام عملی كرد، رعايت چند اصل زير میتواند مفيد باشد٢:
۱- رعايت اصل صداقت: براي حمايتگری لازم است صادق بود يعني بايد از خودمان بپرسيم:
-از او (اين زن يا زنان) حمايت میكنم برای اينكه خودم را نشان بدم و مطرح شوم؟
متاسفانه با گسترش استفاده از شبكههای مجازی اجتماعی به عنوان وسيلهای براي کنشگری، يک نوع رفتاری كه میتوان آن را «فردگرايى خود شيفتهوار» ناميد هم در حال گسترش است. ساز و كارهای رايج در اين شبكهها همچون تشكيل گروهی از دوستان «همراه و همفكر». پسند كردن (like,retwit) انتظار دريافت كامنتها واظهار نظرهای مثبت و تاييد كننده باعث دامن زدن به اين نوع رفتار شده است.٣ به طوری كه كامنتهای مخالف و منتقد كمتر اظهار، ديده و تحمل میشوند.
-کنشگری میكنم تا تسويه حساب شخصی بكنم؟
شوق ديده شدن و مورد پسند واقع شدن میتواند اثر مخرب ديگري هم به همراه داشته باشد. به اين معنا كه با گسترش «فردگرايى خودشيفته وار» كه همواره به دنبال تاييد و تشويق است، از دامنه و تحمل انتقادپذيري نيز كاسته میشود. اين روند كه به طور كلی با فرايند نقدپذير کنشگری فمنيستی منافات دارد، میتواند به باز توليد رفتارهای اقتدارگرايانه، اهانت و خشونتگری لفظی و حتی تسويه حسابهای شخصي منجر شود كه كاملا با رويكرد فمنيستي فاصله دارد.
– حمايت میكنم چون سازمانی دارای مشی سياسی خاصی از من میخواهد اين كار را بكنم؟
از آنجا كه کنشگری فمنيستي بر پايه فرايند مداوم تفكر انتقادی، چالش درونی و بيرونی و توانمندسازی استوار است، در زمينه همكاری با سازمانهايی كه دارای مشی سياسی خاص و معينی هستند، میبايست با احتياط عمل كند. به عبارت ديگر همكاری با اين سازمانها نبايد مانع تفكر انتقادی و الهام ساز کنشگری فمنيستی باشد.
٢- خواست زنانی كه ما خواهان حمايت از آنان هستيم چيست؟
متاسفانه اين امر خصوصا از جانب كنشگران ليبرال ناديده گرفته میشود. در واقع اگر در جريان کنشگری درک درستی از خواست اين زنان وجود نداشته باشد و يا ناديده و ناچيز گرفته شود، کنشگری فايدهمند نخواهد بود، ضمن اينكه جريان ليبرال با اين انتقاد عمومی مواجه میشود كه به جای آن زنان و برای آنان تصميم گرفته است؛ يعني سيستم نابرابر را باز توليد كرده است.
اين امر درباره موضوعاتی چون موضوع خشونت عليه زنان – از هر نوع آن- بسيار پيچيدهتر است و توصيه میشود كه اگر خود اين زنان خواهان علنی شدن اين خشونت و حتی حمايتگری ما نيستند، وارد عمل نشد.
٣- براي حمايت و کنشگری براي يک گروه از زنان، نبايد زنان ديگری ناديده گرفته شوند.
در کنشگری فمنيستی تبعيضهايی كه ناشئ از طبقه، قوميت، نژاد، مذهب، منشأ جفرافيايي و گرايش جنسی هستند، مورد توجه قرار میگيرند. به عبارت ديگر، در کنشگری موضوع تنوع و تفاوت فرهنگی در هر كدام از اين مقولات امري پذيرفته شده است. براي مثال، اگر جريانی براي مقابله با حجاب اجباری کنشگری میكند، نمیتواند حق انتخاب حجاب را براي زناني كه خود آن را انتخاب كردهاند، ناديده بگيرد.
٤- تا چه حد با اين حمايتگری حاضر به ریسک هستيم؟
در حركت خود بايد ريسکها و خطرات موجود را سنجيد و در صورت پذيرش اين ريسکها اقدام كرد. کنشگری گاه ممكن است عواقب نامعلوم و نامطلوبی داشته باشد. ولی کنشگری كه با تفكر انتقادی درونی و بيرونی همراه است، میتواند ميزان ريسکپذيری خود را تا اندازهای تعيين كند. زندان، تبعيد، جريمه، اخراج از كار و…..، میتواند حاصل کنشگری باشد. از ياد نبريم كه کنشگری فمنيستي به دنبال الهام بخشی، اثرگذاری و جلب حمايت مردمی است. اگر حاصل کنشگری به نااميدی فراگير و بیتفاوتی مردمی منجر شود و به علاوه بدنه كنشگران متحمل ريسکهای بیحاصلی شود، مسلما جريان کنشگری نيازمند بازنگری است.
٥- در صورتی كه اقدام حمايتگرانه منجر به تنش شد، چه راهكارهايی براي مهار اين تنش وجود دارد؟
منظور از تنش در اينجا بيشتر اشاره به تنشهای درونی است كه میتواند حاصل تلاش پيگير كنشگران براي تغير و تاثيرگذاری باشد كه در نتيجه اختلافنظرها و عدم تحقق اهداف کنشگری، به تنشهای درونی منجر شود.
اين تنشها میتواند كنشگران حوزه زنان و حقوق بشر را بسيار تحت تاثير قرار دهد و موجبات فرسودگی و آسيبهای روانی و فيزيكی ايشان را فراهم آورد و نهايتا معنويت و اخلاق کنشگری را به زير سوْال ببرد. بنابراين در اينجا سوْال اصلی اين است كه در صورت اختلاف نظر در جريان کنشگری چه كنيم كه بر تنشها افزوده نشود؟ ٤
مسلم است كه بدترين راهكارها میتواند اتهام و بر چسب زنی باشد. متاسفانه اين مورد بسيار در فضاي مجازي باب شده و فضاي مسمومی به وجود آورده است. اتهام و برچسب زنی نه تنها میتواند اثر پذيری کنشگری را تحت تاثير قرار دهد، بلكه كل مشروعيت آن را نيز از ميان میبرد. ٥
راهكار بدتر ديگر، تعميم دادن يك اظهار نظر به كل يك جريان يا كل يك قشر است: «همه مردان اين چنيناند»، يا تعميم كليشههای جنسيتی زنانه مثل «گيس بريده»، اظهار نظر های تعميم داده شده ای است كه بر تنش میافزايد و فضا را مسمومتر میكند.
منابع و پانوشتها:
١- مكسی، ای اين، «پژوهشگر كنشگر: يك رويا و دو بستر»، زن نگار، شماره ششم، آذر ١٣٩١
٢- «پس میخواهی كه يك شبكه ايمنی باشی»
٣- نگاه كنيد به تحقيق موسسه پو براي اطلاعات بيشتر.
٤- براي اطلاعات بيشتر در اين باره لطفا نگاه كنيد به این تحقيق.
٥- مطيع، ناهيد، «ارزيابی جنبش زنان ايران در بهرهبرداری از شبكههای اجتماعی مجازی»، بنياد پژوهشهای زنان ايران، مرداد ١٣٩٥، مريلند، آمريكا
خيلي نوشته خوبى بود. نه تنها در مورد خاص بلكه در همه موارد مبارزه با ظلم كاربرد دارد. ولى قسمت آخر مقاله به نظر ناقص بود. راه چاره در مقابل تخريب ها چيست؟
Ali / 07 March 2017