این طرحی است برای مشارکت فعال در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۶، بدون الزام به دادن رأی به کسی که از فیلتر شورای نگهبان گذشته است. طرح می‌گوید درست به کسی رأی دهیم که از نظر سیستم ولایت فقیه و شورای نگهبان آن صلاحیت انتخاب شدن را ندارد.

این کار چه فایده‌ای دارد؟ در زیر درباره این طرح استدلال شده است.

پیشنهاد دهنده طرح می‌گوید: «این پیشنهاد نیازمند بحث، نقد و گفت‌وگو میان تحول خواهان است. امید که بتوانیم با هم اندیشی، برای ایرادات و چالش‌های آن چاره اندیشی کنیم تا نهایتا بتوان برای اجرای آن گامهای عملی برداشته و بدنه اجتماعی تحول خواهان و ناراضیان را با آن همراه کرد.»

رأی به کاندیدای غایب

«در دور اول انتخابات به کسی رأی بده که در یک انتخابات آزاد به او رأی می‌دهی»

این شعار اصلی طرح «رای به کاندیدای غایب» است.

هدف این طرح، پیشنهاد یک راهبرد انتخاباتی برای تحول خواهان و ناراضیان است. کسانی که حامی پروپا قرص یکی از دو جناح اعتدال گرا (اصلاح طلب) یا محافظه کار (اصول گرا) هستند و در هر شرایطی به کاندیدای جناح متبوعشان رأی میدهند، و همچنین کسانیکه تا سرنگونی جمهوری اسلامی، به هیچ عنوان حاضر به حضور در پای صندوق رأی نیستند، مخاطب اصلی این راهبرد نخواهند بود.

عمار ملکی، استادیار علوم سیاسی در دانشگاه تیلبرگ هلند

این راهبرد قصد دارد با استفاده از بستر انتخابات غیر آزاد در جمهوری اسلامی، حضور در یک انتخابات آزاد را شبیه‌سازی کند.

این طرح توصیه می‌کند اگر هیچ کدام از کاندیداهای دو جناح حاکم در جمهوری اسلامی، کاندیدای مطلوب شما برای ریاست جمهوری ایران نیستند و فکر می‌کنید افراد و افکار شایسته‌تری باید بتوانند در آن جایگاه قرار گیرند، به ده دلیل زیر در دور اول انتخابات به «کاندیدای غایب» دلخواه خود رأی دهید:

الف- فرصتها

۱- انتخابات دومرحله‌ای فرصتی یگانه:

فلسفه وجودی سیستم انتخابات دو مرحله‌ای بر این اصل استوار است که در دور اول کسی مجبور نباشد به کاندیدای غیردلخواهش رأی دهد یا به اصطلاح رأی تاکتیکی بدهد. انتخاب میان “بد و بدتر” همواره اجبار دور دوم انتخابات است. رأی به کاندیدای غیر دلخواه در دور اول هیچ توجیهی ندارد. انتخابات ریاست جمهوری تنها انتخابات دو مرحله‌ای در جمهوری اسلامی است و تنها فرصت موجود برای رأی اعتراضی و تاثیرگذار است. تنها در این انتخابات است که طبق قانون اساسی آرای باطله به حساب می‌آید و در تعیین نتیجه در نظر گرفته می‌شود (اصل ۱۱۷ قانون اساسی و ماده ۲۵ تا ۲۸ قانون انتخابات ریاست جمهوری ).

۲- توازن نزدیک پایگاه رأی دو جناح:

بر مبنای تحلیلهای آماری پیشین مشخص شده که دو جناح اعتدالگرا (اصلاح طلب) و محافظه کار (اصولگرا) هر کدام حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد پایگاه رأی در سراسر کشور دارند. نزدیکی آرای دو جناح باعث می‌شود آرای ناراضیان و تحول خواهان تعیین کننده شود. اگر انتخابات دو قطبی شود، درصورت ناچیز بودن آرای باطله، احتمال دو مرحله‌ای شدن انتخابات کم خواهد بود اما حضور آرای باطله مانع پیروزی کاندیداهای دو جناح می‌شود و انتخابات را دو مرحله‌ای می‌کند. با توجه به نزدیکی میزان آرای دو جناح، حدود ۵ درصد آرای باطله می‌تواند انتخابات را به دور دوم بکشاند (جالب است بدانید در انتخابات سال ۹۲، میزان آرای باطله حدود ۲,۵ درصد بود و اگر تنها ۱ درصد بیشتر بود، انتخابات به دور دوم می‌رفت).

۳- فرصت کنش اعتراضی موثر:

این راهبرد به تحول خواهان حامی بایکوت انتخابات، «رأی دادن به هیچ کدام» را به جای «رأی ندادن به هیچ کدام» توصیه می‌کند. رأی ندادن یک اعتراض مدنی است و در صورت استقبال گسترده می‌تواند مشروعیت انتخابات را زیر سؤال ببرد. اما در ایران حدود ۵۰ درصد مردم معمولا رأی می‌دهند و نمی‌توان این میزان را به راحتی کاهش داد. از سوی دیگر رأی ندادن موجب تغییر نتیجه انتخابات نمی‌شود و نمی‌تواند بازی انتخابات را به هم بریزد. رأی دادن به کاندیدای غایب (رای باطله) می‌تواند نتیجه انتخابات در دور اول را تغییر دهد. رأی دادن به کاندیدا (ها)ی غایب، همانند رأی ندادن، شکلی از اعتراض مدنی است، اما کنشی فعالانه‌تر است و نمود اعتراضی آن، فراتر از صدور بیانیه یا بایکوت منفعلانه انتخابات است.

 ب- دلایل

۴- آری به صندوق رأی، نه به انتخابات غیرآزاد:

تحول‌خواهان با صندوق‌های رأی قهر نیستند بلکه به دنبال آزاد کردن صندوق‌های رأی هستند. تحول خواهان مدافع نهاد انتخابات اما مخالف انتخابات غیرآزاد هستند. حامیان رأی به کاندیدای غایب با آنهایی که در اعتراض به انتخابات غیر آزاد از بایکوت (تحریم) انتخابات دفاع می‌کنند، همدل هستند. اما معتقدند به جای قهر با صندوق رأی، باید تلاش کرد تا صندوقها را با نام کاندیداهای مطلوب پر کرد و مطالبه انتخابات آزاد را به حاکمیت تحمیل نمود. این راهبرد معتقد به «تحمیل» به جای «تحریم» است.

۵- عبور از انتخاب بین بد و بدتر:

کاندیدا (ها)ی مطلوب ناراضیان و تحول خواهان هیچ گاه امکان حضور در انتخابات جمهوری اسلامی را ندارند و توسط شورای نگهبان حذف می‌شوند. از اینرو آنها معمولا باید میان دوگانه «رای دادن به کاندیدای نامطلوب» و «رای ندادن» یکی را انتخاب کنند. بخشی از تحول خواهان مجبور می‌شوند میان بد و بدتر به کاندیدای بد رأی دهند بدون اینکه بتوانند نشان دهند که رأی آنها به معنای تایید کاندیدای بد نیست. با رأی به کاندیدای غایب در مرحله اول، این گروه از تحول خواهان نشان م‌یدهند که چک سفید به کاندیدای اعتدالگرایان/اصلاح طلبان نمی‌دهند و تنها در دور دوم (در صورت صلاحدید) جهت حذف کاندیدای بدتر، به کاندیدای بد رأی می‌دهند.

۶- هویت و نقش مستقل تحول خواهان:

رأی به کاندیدای غایب یا رأی باطله یک کنش سیاسی و مستقل است. در این کنش تحول خواهان مجبور نیستند دنباله رو جریان اعتدال باشند و مطیع تصمیم آنها شوند. آنها با نشان دادن وزن خود در دور اول، کاندیداهای مختلف را مجبور می‌کنند تا برای کسب آرای ناراضیان در دور دوم به مطالبات آنها توجه نشان دهند چرا که کاندیداهای دو جناح برای پیروزی به رأی ناراضیان در دور دوم نیاز دارند. این حرکت برای نتیجه بخش بودن، نیاز به حضور و حمایت حداکثری ندارد. این راهبرد دارای رویکردی نوآورانه به سیاست ورزی و کنش اعتراضی است و هدفش جذب ۵ تا ۱۰ درصد ناراضیان و تحولخواهان به این حرکت است. حامیان این حرکت به «قدرت حذف شدگان» و امکان اثرگذاری آنها باور دارند.

۷– رأی مشروط به جای رأی تاییدی:

رأی به کاندیدای غایب موجب شکست روحانی و پیروزی رقیبش نخواهد شد بلکه عدم شکست او در دور اول را تضمین می‌کند و پیروزی روحانی را به دور دوم موکول می‌کند. رأی دادن بخشی از تحول خواهان و ناراضیان به روحانی در دور اول باعث می‌شود که اعتدالگرایان/اصلاح طلبان تصور غیرواقعی از پایگاه رأی خود داشته باشند و ارزش آرای تحول خواهان را نادیده بگیرند. اما نیاز روحانی به آرای تحول خواهان در دور دوم او را مجبور می‌کند تا به مطالبات آنها توجه نشان دهد و آنها را جدی بگیرد. پیروزی روحانی در دور دوم تنها با حمایت تحول خواهان امکان پذیر است و روحانی می‌فهمد که پیروزی خود را مدیون رأی آنها خواهد بود. رأی به روحانی در دور دوم نشان می‌دهد که رأی به او تنها یک رأی مشروط است.

پ – چالش ها

۸- کاندیدای واحد تحول خواهان:

حالت مطلوب این است که تحول خواهان بتوانند یک کاندیدای مشخص و سرشناس در انتخابات داشته باشند. کاندیدایی که در یک انتخابات آزاد هم به او رأی می‌دهند. او باید مطالبات اصلی تحولخواهان را مطرح کند و اعلام کند فارغ از تایید یا رد صلاحیت توسط شورای نگهبان، در انتخابات حاضر خواهد شد و مردم را دعوت می‌کند تا در دور اول انتخابات به او رأی دهند. اما اگر حضور یک کاندیدای دلخواه و مورد توافق عملی نبود، گروههای مختلف سیاسی، صنفی و اجتماعی می‌توانند کاندیدای دلخواه خود را معرفی کنند و به او رأی دهند. مهم این است که در دور اول، تحول خواهان به کاندیدا (ها)ی دلخواه خود رأی دهند. این اقدام شبیه سازی انتخابات آزاد با استفاده از بستر انتخابات غیرآزاد در جمهوری اسلامی است.

۹- مسئله سلامت انتخابات:

سلامت انتخابات اولین شرط معنایابی یک انتخابات است. فرض اولیه این است که دولت روحانی می‌خواهد و می‌تواند انتخابات را سالم برگزار کند و آرای ریخته شده به صندوقها را بخواند. رأی ندادن یا رأی دادن و به چه کسی رأی دادن نمی‌تواند تغییری در مسئله سلامت انتخابات و اراده احتمالی برای مهندسی انتخابات ایجاد کند. آرای باطله به طور ایجابی به نفع هیچ کاندیدایی نیست اما بطور سلبی می‌تواند به نفع کاندیداهای اصلی دو جناح باشد و مانع شکست آنها در دور اول انتخابات شود. از اینرو درست خوانده شدن آرای باطله برای هر دو جناح اهمیت دارد. از طرف دیگر حتی اگر تقلب شود، رأی دهندگان به کاندیدای غایب، چیزی را از دست نمیدهند چون قرار نیست آرای آنها پیروز انتخابات را تعیین کند.

۱۰- افزایش میزان مشارکت، اما مشروعیت زدا:

بالا رفتن میزان آرا و افزایش مشارکت می‌تواند موجب مشروعیت بخشی به انتخابات غیرآزاد توسط جمهوری اسلامی شود که امر مطلوبی نیست. اما بالا رفتن میزان مشارکت با آرای باطله موجب افزایش مشروعیت انتخابات غیر آزاد نمی‌شود بلکه مشروعیت آنرا زیر سوال می‌برد. اگر با رأی به کاندیدای غایب، میزان مشارکت به جای ۵۵ درصد به ۷۰ درصد برسد، نقش و معنای ۱۵ درصد آرای باطله بسیار مهم تر از ۵۵ درصد آرای کاندیداها خواهد بود و اهمیت این حرکت اعتراضی بیش از میزان کل مشارکت مورد توجه داخلی و جهانی واقع می‌شود.

این پیشنهاد نیازمند بحث، نقد و گفت‌وگو میان تحول خواهان است. امید که بتوانیم با هم اندیشی، برای ایرادات و چالش‌های آن چاره اندیشی کنیم تا نهایتا بتوان برای اجرای آن گامهای عملی برداشته و بدنه اجتماعی تحول خواهان و ناراضیان را با آن همراه کرد.