ونداد زمانی – سه سال پیش در سفر به ایران، وقتی برای دیدن فامیل خود همراه با خانوادهام به شهر کوچکی در شمال کشور رفتیم، این امکان به طور تصادفی نصیب دختر پنج ساله ما شد تا به اتفاق دخترعمویش به مراسم جشن تولدی دعوت شود.
ما هم خوشحال بودیم از اینکه دخترمان تجربه حضور در یک میهمانی در بین دختران همسن و سال شمالی را پیدا کرده است. در ضمن تردیدی نداشتیم که دخترمان لباس قشنگی پوشیده است. او حتی به اصرار مادرش به شانه زدن موهایش نیز رضایت داده بود. به هر صورت او را به منزل برادرم بردم تا از آنجا به جشن تولد بروند.
بر اساس قرار اعلام شده، از ساعت شش بعد از ظهر دخترم آماده و منتظر بود ولی از دختر عموی او خبری نبود و هنوز او و مادرش از آرایشگاه برنگشته بودند. من و همسرم فکر کردیم که شاید برادرزادهام به خاطر آرایش مادرش از برنامه عقب مانده است. ساعت از هفت بعد از ظهر گذشته بود که چشممان به دختری شش ساله افتاد که در لباس مجلسی و زنانه و البته آرایشی بسیار غلیظ، مانند یک عروس در برابر ما ایستاده است و ذوق زده از دخترم میپرسد: به اندازه کافی خوشگل شدم؟
این دیدار در آن لحظه برای دختر من کمی غیرمنتظره بود ولی روز بعد فهمیدیم که او هم بدش نمیآمده با همان وضعیت در آن جشن تولد شرکت کند.
من و همسرم به مراسم تولد دعوت نشده بودیم ولی از خلال توضیحات دخترم وعکس و ویدئویی که از مراسم دیدیم متوجه شدیم که بیش از ٣٠ درصد از دختران حاضر در مراسم تولد، لباس و آرایشی شبیه عروسها بر تن و صورت و موهایشان داشتند. کیک تولد هم شبیه یک «عروسک باربی» بود. دخترها نیز با دامنهای کوتاه، لباسهای براق، آرایشهای غلیظ و موهای آراسته شده در مراسم شرکت کرده بودند. در بازگشت از ایران، برای دختر ما بسیار مهم بود که لباس دختر عمویش را که شبیه لباسِ عروسها بود بپوشد و چند عکس یادگاری با آن بگیرد که البته گرفت!
و اما: خانم «ریچل کومب» مقالهای دارد با این عنوان: «چرا دختران کوچک ادای سکسی درمیآورند؟»[۱]
تشویشهای خانم کومب که به نگارش این مقاله میانجامد از زمانی آغاز میشود که دخترش هنگام تولد دوسالگیاش چند جفت کفش پاشنه بلند زرق و برقدار هدیه میگیرد. او تفاوت زیادی بین کودکی خودش که عاشق «لباس بازی» بود و پوشاک مادربزرگ را در حین بازی خلاقانه به تن میکرد، با«لباس بازی»های امروز میبیند که توسط شرکتهای تبلیغاتی و اسباببازی فروشیها به دختربچهها تحمیل میشود.
خانم کومب اعتراف میکند که هیچگاه رفتارهای افراطی ستارگان نوجوان هالیوود در برابر دوربین خبرنگاران، نظیر لباسِ بیش از حد بزرگسالانه و سکسی «نوآه» خواهرِ نه ساله خواننده معروف «میلی سایروس» که همان «هانا مانتانا»ی معروف است او را تا بدینحد نگران نکرده بودند. حتی مشاهده ویدئوی منتشرشده دختران زیر ١٠ سال در « یوتیوب» در مسابقات رقص با لباسهای بدننما و نیمه لخت نیز حساسیتی در او ایجاد نکرده بوده است.
او مینویسد دیدن دخترکان مشهور سینما و تلویزیون که ادا و حرکات یا حتی بدننمایی سکسی «بیانسه»، خواننده معروف را تقلید میکردند نیز برایش نگرانکننده نبوده؛ چون همیشه فکر میکرده این نوع «کودکانِ هالیوودی» در زندگی معمولی دختران معمولی نقشی ندارند.
این نویسنده البته تاکید کرده که به عنوان ژورنالیست، از سر و صدای رفتار سکسی دختر بچهها در رسانهها خبر داشته، اما وقتی متوجه عمق ماجرا و گسترش این نگرانی در سطح جامعه و بین دوستان دور و برش شده که متوجه تاثیر تبلیغات روی دختر چهارسالهخودش میشود.
ریچل کومب در مقاله خود سخنان یکی از دوستانش را آورده که گفته است دختر نوجوانش میخواهد با هر کلکی شده حتی با گذاشتن پارچه اضافی در زیر لباسش به برآمدگیهای بدنش جنبه سکسی بدهد. یکی دیگر از دوستانش از شلوار رقص بسیار چسبانِ دخترش گله کرده است. به گفته او، روی این شلوار در دو طرف قسمتی که باسن این دختر شش ساله را میپوشانده نقش قلب حک شده است. مادر این دختر گفته است: دیوانهبازیهای نوجوانان در فیلمهای هالیوودی به زندگی دختران معمولی نیز سرایت کرده است.
بر اساس آمار «کانون جلوگیری از حاملگی نوجوانان»[٢]، ٢٢ درصد از دختران ١٣ تا ١٩ ساله آمریکا، تصاویر لخت و نیمه لخت خود را در شبکههای اینترنتی قرار دادهاند.
خانم کومب در مقاله خود نوشته است که عزم خویش را جزم کرده تا بتواند تدابیر مختلف کمپانیهای تبلیغاتی را به ویژه در دنیای سرگرمیها و بازار مصرف از دید یک مادر مورد بررسی مجدد قرار دهد. او امیدوار است با این دانش گردآوری شده قبل از هرکس دیگر، از غلتیدن دختر خودش به دنیای سکسینمایی زودرس جلوگیری کند.
او با تهیه سئوالاتی در این زمینه و ارسال آن به صاحبنظران آموزشی، متخصصین و حتی والدین به چند واقعیت اساسی پیبرده است. قبل از هر چیز اینکه شستوشوی مغزی دختران کوچک خیلی زودتر از آنکه تصور میکنیم شروع میشود. او از طریق خواندن کتابی که «پگی اورنستاین»[٣] نوشته است پی برده که دختران همسن فرزند خودش از سالها قبل توسط کمپانیهای ذینفع در بازار مصرفی، مورد هدف قرار گرفتهاند.
به اعتقاد خانم اورنستاین نویسنده کتاب «سیندرلا دخترم را قاپید»، از همان سالهای اولیه زندگی، راه برای بلوغ زوردرس، سکس و سکسی شدن و مصرفی شدن زودرس دختران توسط کمپانیهای سینمایی (و به عنوان نمونه با «پرنسسهای والت دیسنی»)، شبکههای تلویزیونی و صنعت سودآور اسباب بازیها هموار میشود.
این پژوهشگر برای آن که والدین متوجه شوند بزرگ کردن دختر سالم و طبیعی چقدر سخت است و چه هوشیاری عظیمی را طلب میکند تحقیقاتی را جمعآوری کرده است که به عنوان نمونه نشان میدهد سهم تبلیغات کالا برای دختران خردسال در سال ١٩٨٣ به ١٠٠ میلیون دلار میرسیده ولی در حال حاضر به ١٧ بیلیون دلار رسیده است. این افزایش غیر قابل باور برای این است که سیستم همه جانبهای طراحی شود تا برای دختران از روز اول زندگی، دام تبلیغاتی عظیم و صورتی رنگی را بگستراند؛ دامی که نتیجه طولانی مدت آن، جنسی شدن روح و روان دختر بچهها در سریعترین فرصت ممکن است.
خانم ریچل کومب این تردید منطقی را هم مطرح میکند که بعضیها معتقدند لباسها و اسباب بازیهای بچهگانه صورتیرنگ نمیتوانند سکسی باشند، اما باید به این نکته توجه کرد که البته میتوان یک عروسک بچهگانه را سکسی نپنداشت ولی ساخت به غایت زیبا و گاه تاکید بر سکسی جلوه دادن شمار زیادی از آنها و همچنین طراحی وسایل دور و بر دختران با توجه به الگوهای سکسی، آنهم قبل از آن که خود کودکان معنای سکس را تشخیص دهند، ارزشهایی را به ذهن آنها تحمیل میکند و در درازمدت به آنها میقبولاند که خودشان نیز یک وسیله سکسی هستند و به همین دلیل، زیبا بودن باید مهمترین آرزو و تصورآنها از خودشان باشد.
او از قول خانم اورینستون نویسنده کتاب «سیندرلا دخترم را قاپید»، اینطور مینویسد: «شاهزاده کوچک افسانهها بودن، دوره موقت و گذرایی از زندگی دختران است» ولی همان دوره کوتاه تاثیر خود را برای همیشه بر شخصیت دختران خردسال میگذارد. آنچنان که میبینیم روح مستتر در پرسش معروف داستان «سپید برفی» در اکثر داستانهای افسانهای و «باربی» نیز تکرار میشود: آه ای آینه! زیباترین فرد این سرزمین کیست؟
این است که برای دختران، باهوشتر بودن، مهربانتر بودن، خلاقتر بودن و شجاعتر بودن هدف اصلی در زندگی قرار نمیگیرد بلکه مهمترین توقع و آرزو و هدف دختران این میشود: میخواهم زیباتر از دیگران باشم. میخواهم سپیدبرفی باشم.
پینوشتها:
1- Rachael Combe, Little Girls Gone Wild: Why Daughters Are Acting Too Sexy, Too Soon
2- National Campaign to Prevent Teen and Unplanned Pregnancy and cosmogirl.com
3- Peggy Orenstein, , Cinderella Ate My Daughter: Dispatches From the Front Lines of the New Girlie-Girl Culture.
نفهمیدم کامنت ارسال شد یانه؟ خواستم تاسفم را بگویم از زندگی دخنربچه هایی که دنیای کودکی شان کوتاه شده است
کاربر مهمان ایمان / 15 April 2011
صد بار لایک و صد بار احسنت. عالی بود
کاربر مهمان / 15 April 2011
مرسی
کاربر مهمان / 15 April 2011
اتفاقا همین چند روز پیش یکی از آشناهامون از شهر سنتی و شهیدپرور کاشان (!) اومده بودند تهران، یک دختربچه پنج ساله داشتند…دوبرابر من ِ دختر ِ بیست و چهارساله، لوازم آرایش داشت – دو هفته پیش ازین با مادرش رفته بوده آرایشگاه، آنجا گریه و زاری که باید موهایش را رنگ کنند، خلاصه یه پره از موهایش هم رنگ کرده بود – مرتب هم سر لباس پوشیدن وسواس داشت
توجه کنید ها….اشتباه نشنیدید، این دختربچه فقط “پنج سال” داره !!!ء
واقعا آدم شوکه میشه چنین چیزهایی رو میبینه -باید اعتراف کنم این اولین بار نیست، ولی اولین بار بود درین سن چنین کیفیتی رو میدیدم،
چطوری میشه که کل ِ دغدغه ذهنی این دختربچه بشه، چطوری “نمایانده” بشه – چطوری “زیبا” باشه
!بعنوان یه فمینیست، فقط میتونم بگم خون گریه میکنم…خون
الف / 15 April 2011
تنها راه نجات بچه ها در عصر هالیوود داشتن خانواده مستحکم و متعهد است.
کاربر مهمان مریم / 15 April 2011
با سلام. ممنون از مطلب جالب و البته تلخی که نوشتید. خیلی دردناکه که تمام استعداد یک نفر در دوره ای مهم از زندگی صرف زیبایی جنسی بشه. تازه برای کودکانی که هیچ درکی از لذت جنسی ندارند. به عبارت دیگه فقط دارند با این کار خودشون رو به دنیای بزرگترها وارد میکنند. دنیایی که خیلی از بزرگترها با اون مشکل دارند. فکر میکنم که اختلاف واقعی من با کودکان امروز خیلی بیشتر از اختلاف سنی ماست.
کاربر مهمان / 16 April 2011
من هم از این نمونه ها زیاد دیدم در مهمونی ها به نظر من باید ریشه یابی بشه که چه چیزی باعث حالات جلب توجه از لحاظ ظاهر در دختربچه ها ایجاد می شه به نظر من یکی از دلایلش از خوده خانواده میاد یه نگاه به مادر کنید متوجه می شید که اولین الگوی یه دختر بچه 5 ساله می تونه مادرش باشه که به جای خوب جلوه دادن شخصیت درونی مثل مهربون بودن مثل باهوش بودن و …. زیبایی ظاهر صرفاً از اهمیت برخورداره …
مینا / 16 April 2011
عالی و در خور تامل بود، از ونداد زمانی عزیز ممنون.
کاربر مهمان / 16 April 2011
عالی بود.ممنون
کاربر مهمان / 16 April 2011
حدود هیجده سال پیش که در ایران بودیم دخترم که هنوزهم عزیزترین وجودیست که دوستش دارم در استانه ورود به نه سالگی بود . جنبش وجوش عجیبی بود ! مرتب از طرف مدرسه سفارشات مختلفی میرسید !! لباس سفید وتور سفید وارایش مو و ….!! من که کارمند ساده و زحمتکشی بودم و همیشه هشتم گرو نه بود ! فقط بابت این خرج اضافه باید پول بیشتری پرداخت میکردم ! تا روز موعود !! غروب وقتی رسیدم خانه دخترم که معلوم بود ساعتها انتظار کشیده به استقبالم امد !! شعف و خوشحالی عجیبی داشت ! با ناز کرشمه خود را به رخ من کشید ! اول تقریبا اورا نشناختم ! ارایش غلیظ با لباس سرتاسر سپید و تور سپید همراه با گلهای کوچک یاس کاغذی و…… بالاخره بوسه ای دادیم و گرفتیم ! از خانمم پرسیدم موضوع چیست ؟ چرا این دختر این شکلی شده ؟؟! گفت امروز در مدرسه جشن تکلیف بوده !!!! و هر دختری که به سن نه سالگی برسد به او نماز و روزه و …واجب میشود ! بهمین مناسبت جشنی برگذار شده ! من که فوری متوجه قضیه شده بودم ! سروته کردم رفتم پیش مادام ! دو کیسه نایلکس محتوی عرق دو اتشه خریدم وتا صبح هرچه فحش بلد بودم نثار شریعت کردم !! پس حالا دخترم اماده شده که هر نره خری او را تصاحب کند ؟؟!! ان روز یکی از بدترین رورهای زندگی من است ! و شاید برای دخترم……؟! …. نمیدانم !
کاربر نادر / 16 April 2011
انصافأ جالب بود و جا داره باز هم در این حوزه مطالب جدیدتر و بروز تری در دسترس قرار بگیره.تشکر فراوان
کاربر مهمان رسول جعفری / 16 April 2011
شما در این مسائلی رو دارید که ما در آمریکا نداریم. مشکل از پدران و مادران کم توجه و بی دانش نسبت به پرورش کودک است. اینجا خانواده های ایرانی زیادی دور و بر و فامیلم هستند که دختر دارند اما هرگز ندیدم بچه هاشون برای تولدها آرایش کنند یا مو رنگ کنند. البته لباس خوشگل پوشیدنشون کاملا برای دختر بچه خردسال عادی هست. همانطور که خودم سی و اندی سنم هست و یادمه در خردسالیم 4 5 6 سالگی، همه ی دختران هم سنم و خودم عاشق لباس عروس بودیم. این ربطی به دنیای مدرن هم نداشت. در ایران همه ی ضوابط تربیتی بهم ریخته و از بزرگسالان تا خردسالانشان همگی دچار بحران هستند.
این کتاب هایی که می خونید یا فیلم هایی که از امریکا می بینید همه برای پول سازی و ثروت کسب کردن هستند وگرنه زندگی مردم عادی خیلی با این چیزها فاصله داره. اینجا جز چند سال میانی دوران تی نیجری یا همان نوجوانی من زن آرایش کرده ی جوان کم دیدم یا به جرات می تونم بگم ندیدم، مگر آن شخص پیرزنی حدود بالای 70 سال باشه.
اینجا در دانشگاه بچه ها ساده ترین حالت ها دیده می شوند در حالی که هیچ مانع قانونی هم نیست. اصولا کسی فرصت این مسخره بازی ها رو نداره. یا در حال کار کردن برای در آوردن خرج زندگی هستند یا در حال گذران در اوقات فراغت. اصولا لباسی که جوون های امریکایی می پوشند و بخصوص به دانشگاه می آیند یا به خرید می روند چیزی در حد شلوار گرم کن، دمپایی لا انگشتی و یک تی شرت در فصل گرم و کاپشن یا بیشتر پلیور در فصل سرد است.
ایران دنیای خودش رو داره، با حقیقت دنیای آزاد در هم نریزید و جوگیر رسانه های اینجا نشوید.
کاربر مهمان / 16 April 2011
حاج سيد جوادي نويسنده در سال ١٣٣٧ نوشته اي كوتاهي دارد كه وقتي براي مرخصي تابستان از فرانسه به ايران أمد دوستانش او را بعدازظهري به كافه روشنفكًران ان روز به بيرون بردنند تعجب او إز خانم هاي بوده كه لباس شب را براي ان ساعت إز روز در كافه مورد
استفاده قرار داده بودنند خانمهاي كه ادعاي روشنفكري وتحصيل كرده بودنند وطرز استفاده لباس را نمي دانستنندحال در نظر بكًيريد
مردم عامي
حميد / 16 April 2011
من نمی دونم این مردسالاری چی می خواد از جون ما زنها!!! این ور که مردسالاری سنتی نفسمان رو انگ کرده و اون ور هم مردسالاری مدرن…دلمان خوش بود جنبشهای فمینیستی در ان طرف کاری کرده اند کارستان اما با خواندن این جور مطالب امیدمان ناامید می شود.
من هم از دیدن این فیلمها و به خصوص کارتونهای جذاب هالیوودی به همچین نتیجه ای رسیده م که شخصیتهای زنشان یا اغواگر و سکسی اند یا کدبانو و مادر! و اصلا شما به ندرت شخصیت زن درست ودرمانی در این کارتونهای کودکانه پیدا می کنید.دختربچه ها رو تعلیم میدهند که یک برده جنسی برای مردان باشند.و این واقعا غم انگیزه.
فکر کنم باید از شر مردسالاری سر بگذاریم به کرات دیگر…جالبه که اون جوش و خروش فمینیستها در دهه های پیش هم دیگر خبری ازشان نیست و می فرمایند در غرب دوران فمینیسم به سر رسیده.پس کی باید جلوی این هیولاهای ضدبشر ایستادگی کنه؟!
کاربر مهمان / 17 April 2011
شاید این دیدگاه درست باشد که دختر بچه ها اولین حس زیبایی طلبی خود را با تائیید طلبی از پدر اغاز میکنند. این نه بدان معنا که به بینشی خاص از جنسیتگرایی رسیده اند,بلکه با توجه به همانندسازی با مادر .واینکه این مادر است که به طور ناخواسته کودک خود را به سوی این دیدگاه سوق می دهد.
مدتی کوتاه قبل از ورود پدر به منزل,مادر خود را اراسته می کند,و کودک که هنوز به لحاظ ذهنی به منطق انتزاعی دست نیافته است,با دید عینی خود اینگونه استنباط میکند که<<مامان به خاطر بابا خودشو خوشگل کرده,مامان منم مثل خودت خوشگل میکنی…>>. و او به دنبال رقابت خاص کودکی سریعتر از مادرش به استقبال پدر میرود ,که گاهی این حس به اشتباه به عنوان(حسادت زنانه) تلقی میشود.
نیز زمانی وجود دارد که مادران به گفتگوهای زنانه با دوستان خود مینشینند,دریغ از اینکه کودک خوردسال انها در ان حوالی سرک میکشدو تمام وجودش <<گوش>>شده است,چیزی که باز به اشتباه از سوی برخی مادران ,فضولی محسوب مگردد.
البته بخشی از این جریان حاصل فرایند جهانی شدن این دسته پدیده هاست ,که البته به نظر من اجتناب ناپذیر است.
مکاشفه های کودکان در سنین قبل از مدرسه شامل چیزیست که انها میبینند,با هم در مورد ان مشورت میکنندوبا توجه به عملیات منطقی خاص سن خود استنباط میکنند.
بنابر این من فکر میکنم : به این دسته پدیده ها با دیدگاهی تلفیق شده از محیط گرایی(جامعه ووالدین)و شناختی(شناخت مراحل رشد شناختی کودک) باید نگریست که البته دومی بیشتر جای بحث دارد .
…
اگر با دیدی اینده نگر به این جریان نگاه کنیم, انچه امروز در اکثر دختران جوان مشاهده می شود که گله ی اکثر خانوادها نیز هست تا حدی توجیه میشود.
,
کاربر مهمان / 17 April 2011
لطف تان دلپذر است. جادوی اینترنت و دانستن بلافاصله نظرات شما نعمتی است دلگرمی کننده. خیلی خوشحالم که برای خواننده گان هوشمند رادیو زمانه می نویسم
کاربر مهمان ونداد زمانی / 17 April 2011
ضمن تشکر از نگارنده ی این مقاله، آنچه پس از خواندن مطلب به ذهن من رسید اهمیت آگاهی یافتن و در پی آن آگاهی دادن به خانواده ها درباره ی مسائلی از این دست است. با گسترش دنیای مجازی امکان مشورت پیرامون چالش های زندگی مدرن برای طیف وسیعی از مردم فراهم آمده که می توان با بهره جستن از آن به طرح مشکلات و ارائه ی راه حل پرداخت، شاید که نسل آینده نسلی فارغ از مشکلات کنونی نسل ما شود.
پیام / 17 April 2011
عالی بود رواج این مسئله بین دختران ایرانی حتی بیشتر است با نگاهی به عکسهای نمایه های فیس بوک دختران زمینه سنی 13 تا 19 متوجه میشویم که این نسل به کدام سمت می رود ولبهای غنچه شده و باسن های عقب داده شده نشانه بارز اصلی این عکسها هست و به رخ کشیدن جنبه های سکسی بدنشان انهارا وابسته به این مسئله میکند که تنها به ددر رابطه جنسی میخوردند امیدوارم خانواده ها به جای اهمیت دادن به اخرین مد و رنگ به فرهنگو کتاب خوانی کودکانشان توجه کنند
کاربر مهمان / 17 April 2011
“حاج سيد جوادي نويسنده در سال ١٣٣٧ نوشته اي كوتاهي دارد كه وقتي براي مرخصي تابستان از فرانسه به ايران أمد دوستانش او را بعدازظهري به كافه روشنفكًران ان روز به بيرون بردنند تعجب او إز خانم هاي بوده كه لباس شب را براي ان ساعت إز روز در كافه مورد
استفاده قرار داده بودنند خانمهاي كه ادعاي روشنفكري وتحصيل كرده بودنند وطرز استفاده لباس را نمي دانستنندحال در نظر بكًيريد
مردم عامي”
this is still happenning right here in australia with women over the age of 30!!! they look rediculous and funily enough are extremely pompus ast the same time! does anything change in that country???
Ali / 18 April 2011
اگه یه نفر تئ ایران این حرفا بزنه بش می کن چته نوبت بچه ما مسلمون شدی و… / بلوغ زود رس در آینده نه چندان باعث فاجعه در ایران می شه
سروش / 18 April 2011
یک کتاب بسیار معروف هست به اسم تلویزیون و پایان کودکی نوشته نیل پستمن. خواندنش را به آقای زمانی توصیه می کنم
کاربر مهمان / 19 April 2011
سلام
مرسی از این که موضوع بسیار مناسبی رو مطرح کردین از نظر من خانواده و به خصوص مادران نقش بسار مهمی می توانند در این نوع تربیت بچه ها داشته باشند خود من دختری 25 ساله هستم که از زمانی که خواندن را آموختم مطالعه کتاب های مختلف رو در دستور کار قرار دادم و بعد از اون هم همیشه وقت زیادی صرف زیبایی و تحصیل و .. کردم خود من همیشه اخرین اخبار هالیوود آخرین مدل لباس آخرین کتاب های دنیا و آخرین فیلم های دنیا رو مورد بررسی قرار میدم
و فکر میکنم باید به بچه ها آموخت ک هر چیزی رو چطور و کجا مورد بررسی قرار دهند شاید خیلی ها دنیای هالیوود رو مفتضح تلقی کنند ولی از نظر من خیلی هم سرگرم کننده و جالبه و میتونه تفریح خوبی باشه…. پس اینجا فقط این مادران هستندکه باید مطالعه کنند و بیاموزند به فرزندانشون که از چه چیزی در چه زمانی سود بجویند باید بیشتر بخوانیم و مطلع تر باشیم تا مادر بهتری باشیم
کاربر مهمان / 19 April 2011
این مطلب هیچ پشتوانه علمی نداره. اینکه دختر بچه ها تمایل دارن خودشون رو به شکل بزرگسالان آرایش کنن و تمایل به خودنمایی و سکسی نشون دادن خودشون دارن هیچ ربطی به تبلیغات کمپانیهای مختلف و …نداره. من در کودکی در روستا بزرگ شدم و حتی برق هم نداشتیم و و دسترسی هم به رسانه ها و دنیای مد و… نداشتیم. ولی یادمه زمان بچگیم که عاشق آرایش کردن و کفش پاشنه بلند و لباسای سکسی بودم. برای این چه توجیهی دارید؟ البته لازمه اینو هم بگم که زنان اطرافم هم زنانی نبودند که این چیزا دغدغشون باشه و دنبال سکسی نشون دادن خودشون باشن. همشون زنانی روستایی با ظاهری ساده بودن.
دختر دهاتی / 19 April 2011
متاسفم ! واقعا متاسفم !! قریب به اتفاق از سر درد بی دردی اینجا چیزکی زیر نویس مبکنند ! این که بدیهی است که هر دختر بچه ای دوست دارد ادای مادرش را در بیاورد وپنهانی ارایشی بکند و کفش پاشنه بلند مادرش را بپوشد! همانطور که ما پسر بچه های خرد سال دوست داشتیم ریش وسبیل اصلاح کنیم و گاهی هم در نقش فلاش من و سوپرمن… باشیم !سخن من با سیستمی است که دختر بچه نه ساله را به این باور تشویق میکند که تو از فردا میتوانی سکس داشته باشی ! حتی با مرد پشمالوی بالاتر از پنجاه سال سن ! بسیار بسیار این طرز تفکر ارتجاعی و بدوی هم اینک در ایران ترویج و تشویق میشود ! و وقتی چرائی میکنی ؟! میگویند: سنت پیغمبر است ! ……….. وبعد هم خصوصی میگویند: اگر شصت ساله هم باشی وقتی با یک دختر بچه بیامیزی بیست ساله جوان خواهی شد !! حالا هی کلاس بگذارید و درس نیاموخته روانشناسی را بلغور کنید ! با معذرت از همه شما .
کاربر نادر / 19 April 2011
مطلب قابل تاملی بود.البته در یه سنی(حدودا همون 5-6سالگی) طبق نظریه روان تحلیلگری،این تمایل به سکسی وانمودن و رفتارهای زنانه مثل آرایش کردن در دختران بوجود میاد و بالعکس، وانمودن رفتارهای مردانه تر هم در پسران.
اما از نقش تبلیغات و رسانه ها هم نمیشه به راحتی گذشت و فاکتوره مهمیه.
بگذریم، ولی مجموعا به نظرم آرایش کردن و خودنمایی های بعضا عجیب و غریب دختران 20-30 ساله در ایران، خیلی ضایع تر و اسفناک تره..
هاله / 19 April 2011
جالب بود
بلاخره دغدغه ای هم از جنس اخلاق!
در میان دغدغه های دین ستیزانه برادران رادیو زمانه
گمانم بهتر می بود اول یک مرزی تعیین میشد ما بین غریزی بودن یا حد طبیعی این گرایش به زیبایی و عرضه کردن خویش از سوی اجناس لطیفه(بانوان)=که میتواند یک ضرورت طبیعی تلقی شود
و افراطی بودن و یا غیر طبیعی بودن این غریزه=) منافات آن با جنبه انسانی یا انسانیت
لذا این شائبه پیش آمده است برای یک سری از خوانندگان که این مقاله میخواهد کلا این غریزه را غیر اخلاقی جلوه دهد
و البته دغدغه نگارنده عزیز این سطور برای جنبه ی غیر طبیعی این موضوع است.
بنظرم این نهاد خانواده است که تنها دلسوزان دخترکان معصوم خویش خواهند بود
و تزریق تعهد و آگاهی است تا مادرانی چون خانم کومب پدید آیند و دغدغه پرورش انسانی
را داشته باشند که جنبه انسانی و اخلاقی شخصیت وی برایشان ارزشمند تر باشد
آفرین به جناب زمانی
malek / 21 April 2011
مقاله جالبی بود.با نظر مالک موافقم که درباره غريزي بودن گرایش به خود نمایي و اکتسابي بودن آن در دنیای امروز بحث مي شد.
کاربر marjan / 25 April 2011