به گفته یک فعال صنفی شکاف میان هزینههای زندگی و دستمزد کارگران به ۶۰ درصد بالغ میشود. علیرضا حیدری با اشاره به روند افزایش حداقل دستمزد در ۵ سال گذشته گفته است این افزایش در حدی نبوده که بتواند شکاف میان دستمزدها و هزینههای زندگی کارگران را جبران کند و جبران هزینههای زندگی و تورم به آینده موکول شده است.
علیرضا حیدری در پاسخ به دیدگاهی که مدعی است افزایش دستمزدها به رکود اقتصادی دامن میزند به سالهای ۹۰، ۹۱ و ۹۲ اشاره کرده که نرخ افزایش حداقل دستمزد از نرخ رسمی تورم کمتر بود با این حال رکود در سالهای بعد ادامه یافت.
دستمزد کارگران و هزینههای زندگی
هر سال در آستانه سال نو که قرار است حداقل دستمزد کارگران برای سال بعد تعیین شود کارگران که دستمزد آنها هزینههای زندگیشان را پوشش نمیدهد خواهان افزایش دستمزدها تا سطح جبران هزینههای زندگی میشوند و در مقابل بحث تأثیرات افزایش دستمزد بر وضعیت اقتصاد و نرخ تورم نیز بالا میگیرد.
سال گذشته شورای عالی کار حداقل دستمزد سال ۹۵ را از ۷۱۲ هزار تومان در سال ۹۴ به ۸۱۲ هزار تومان افزایش داد. استدلال این بود که نرخ تورم ۱۰ درصد است و دستمزدها به میزان ۱۲ درصد افزایش یافته است. افزایش ناچیز دستمزدها هنگام گردش سال در حالی اتفاق افتاد که هزینه زندگی در خط فقر در خوشبینانهترین برآوردها دو و نیم میلیون تومان در ماه تخمین زده میشد.
شورای عالی کار (متشکل از نمایندگان دولت، کارفرمایان و تشکلهای رسمی کارگری) اکنون مشغول تعیین حداقل دستمزد سال ۹۶اند. گرچه همه تأکید میکنند که سطح زندگی کارگران زیر خط فقر است اما خبرهای غیررسمی که از مذاکرات شورای عالی کار منتشر شده حاکی است که دستمزدها در سال ۹۶ نیز در حدی نخواهد بود که هزینههای زندگی کارگران را پوشش دهد.
کارگران و هزینههای زندگی
در همین حال کارگران از کاهش بیشتر سطح زندگی و حذف اقلام خوراکی از سفرههای خود میگویند.
بهنام سعدیپور از شورای اسلامی کار کارخانه بلور نوری در توصیف وضعیت زندگی کارگران به خبرگزاری کار ایران (ایلنا) گفته است:
«توانایی اقتصادی کارگران به قدری از دست رفته که کمتر خانواده کارگری میتواند از عهده خرید هر کیلو گوشت قرمز ۴۰ هزار تومانی برآید.»
او از دولت خواسته دست از انجماد دستمزدها بردارد و به ماده ۴۱ قانون کار عمل کند. این ماده حاکی است حداقل دستمزد کارگران باید با توجه به نرخ تورم به نحوی تعیین شود که هزینه زندگی یک خانواده را تامین کند.
اشرف بنایی نماینده کارکنان بیمارستان دکتر سپیر در رابطه با نرخ تورم اعلام شده از سوی دولت به سایت اتحاد آزاد کارگران ایران گفته است:
«تورم ممکن است در آمار رسمی دیده نشود اما در سفره مزدبگیران دیده میشود. شما یک انسان را که فقط قرار است زنده بماند در نظر بگیرید، این انسان برای بقا نیاز به خوردن حداقل دو وعده غذا در روز دارد، این آقایان قانونگذار و نمایندگان در شورای عالی کار حساب کنند ببینند که هزینه خوراک این انسان فارغ از سایر نیازهایش نظیر مسکن، پوشاک، بهداشت، آموزش و…، فقط هزینهی غذایش با قیمتهای واقعی حال حاضر بازار در طول یک ماه چقدر میشود؟ و حالا آیا با دستمزدهای فعلی این انسان میتواند به حیات خود ادامه دهد؟ یک خانواده کارگری متوسط ۴ نفر با همه نیازهایش چگونه میتواند با این دستمزد زنده بماند؟»
مصطفی اسلامی، کارگر ساختمانی نیز که مشمول قانون کار نیست معتقد است دستمزد کارگرانی نظیر او نیز از حداقل دستمزد تعیین شده توسط شورای عالی کار تاثیر میپذیرد: «زیرا دستمزد تعیین شده تبدیل به استاندارد مزد در جامعه میشود و هر چه این میزان دستمزد کمتر باشد ما هم کمتر دریافت میکنیم.»
او در رابطه با استدلال دولت مبنی بر کاهش تورم گفته است:
«ما این کاهش تورم را نه در مسائل شغلی خود که قیمت آهن آلات و مصالح ساختمانی و… باشد و نه در رابطه با معیشت و اقلام مصرفی زندگی خود ندیدهایم، قیمت تمام اقلام مصرفی زندگی به صورت محسوسی افزایش یافته و چندین برابر شده است. قیمت برنج، گوشت، لبنیات و غیره بالا رفته است و افراد و کارگرانی مثل من که شغل دائمی نداریم وخطر بیکاری دائم بالای سرماست به سختی از پس مخارج زندگی خود و حانوادهمان برمیآییم و دائم در حال سرکوب کردن نیازهای خانواده هستیم با درآمدی که داریم فقط میتوانیم امورات روزمرهمان را به سختی بگذرانیم، ما فرزندانمان را مسافرت و تفریح و گردش نمیبریم، استطاعتش را نداریم.»
اسلامی معتقد است: «هر کارگر حداقل باید سه میلیون و پانصد هزار تومان حقوق مستمر و به موقع بگیرد تا بتواند یک زندگی نسبتاً مناسب داشته باشد و با این دستمزدهای فعلی ما کارگران فقط زنده هستیم و زندگی نمیکنم.»
او به تاثیرات کمی دستمزد و فقر کارگران بر جنبههای مختلف زندگی آنان اشاره کرده و میگوید: «هر چه قدرت خرید کارگران پایین بیاید به همان میزان مصائب و مشکلات آنان بیشتر شده و سرنوشت تمام اعضا یک خانواده کارگری از کودکان تا بزرگسالان و همینطور مناسبات و ارتباطات اعضای خانواده را تحت تاثیر قرار میدهد.»
بازنشستگان کارگری و هزینههای زندگی
فقر و کمی دستمزدها و مقرریها و تاخیر در پرداخت آن تنها مشکل کارگران شاغل نیست. کارگران بازنشسته نیز وضعیت بهتری ندارند.
تهمینه خسروی کارگر بازنشسته ریسندگی و بافندگی کارخانه وطن اصفهان به سایت اتحاد گفته است:
«من به عنوان یک کارگر بازنشسته بالا رفتن هزینههای زندگی را بر گرده خود بهطور ملموسی حس میکنم. من آن را در تمام ابعاد زندگیام احساس میکنم چرا که قیمت کالاهای مصرفی روزمرهام مدام در حال افزایش است به طوری که در سال جاری به سختی از پس هزینه خرید گوشت و یا مواد خوراکی از این دست بر میآیم. به نظرم تورم نه تنها کاهش نداشته بلکه چندین برابر شده است.»
وی افزوده است: «دریافتی ما به سختی کفاف هزینههای روزمره زندگی را میدهد و میبایست ازهمین دریافتی ویزیتهای گزاف پزشکان متخصص، انواع و اقسام آزمایشهای پزشکی و داروهایمان را بپردازیم، واقعاً شدنی نیست و بهداشت و درمان عملا به کالای لوکسی تبدیل شده است که قدرت خرید آن را نداریم، از طرف دیگر ما به عنوان انسان باید جوری معیشت و خورد و خوراک خود را هم با این حقوق بازنشستگی اندک تامین کنیم.»
در این میان کارگران بازنشسته را هم نباید فراموش کرد. حسن ایزدان، بازرس کانون کارگران بازنشسته شهرستان تهران به خبرگزاری کار ایران (ایلنا) گفته است:
«امیدواریم که سازمان تامین اجتماعی منابع پرداخت عیدی بازنشستگان را پیشبینی کرده باشد چرا که اکثریت بازنشستگان برای خرید شب سال نو روی پرداخت به موقع عیدی پایان سال حساب کردهاند.»
شب عید نزدیک است و قیمت کالاها هم معمولاً در این ایام افزایش پیدا میکند. ایزدان میگوید کارگران بازنشسته نگراناند که به خاطر کسری اعتیار سازمان تأمین اجتماعی عیدی آنها پرداخت نشود.
بیشتر بخوانید:
کجا دنیا یک نفر با شغلی نظیر کار غیر تخصصی و یا حتی در حد تخصص حرفہ ای از پس خرج یک خانوادہ بر میاد؟برای مقایسہ در المان کہ از لحاظ درآمد قابل مقایسہ با ایران نیست حقوق یک کارگر سادہ مثل ھمہ فروشندہ ھا در فروشگاہ ھا خالص از مرز ۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰ عبور نمی کند و یک استاد کار خالص ۲۲۰۰ تا ۲۳۵۰ یورو، درآمد سہ میلیون و پان صد برای یک کارگر حود ۸۰۰ یورو خواھد شد ،چنین چیزی برای کشور ھای تو سعہ ننیافتہ و تا در حال تو سعہ غیر ممکن خواھد بود، چون کشور در کل فقیر ھست و ما زاد درامد موجود نیست،واقیعت اما این ھست کہ کشور ایران با نداشتن پول کافی از پس خانوادہ خود ملت بر نمیاد و برای ھمین در ھمہ زمینہ ھا کمبود ھای زیادی ھست،و فقر یک یک واقیعت ھست کہ باید در ایران پذیرفت،مثل بسیاری از کشورھای نظیر ایران،پول نفت و گاز ،پستہ و قالی برای ۸۰ میلیون ساکنان در ایران کافی نیست،و ایران ھیچ درآمد دیگری ندارد،
احمد / 17 February 2017