«ترنس»: پیشوندی که تبدیل به مفهومی قابلفهم در زبان عامی شده و مربوط به هویت جنسیتی است؛ وقتی میگویند فلانی ترنس است یعنی چه؟
ترنس – فراجنسیت، تراجنسیتی، دگرجنسگونه یا «ترنسجندر» – قرار است توضیحی باشد برای هویت جنسیتی یا جنسیت کسانی که آن را با روشهای مختلف تغییر میدهند؛ یا ترجیح میدهند در هویتهای جنسیتی متفاوت از آن جنسیت که در بدو تولد به آنها نسبت دادهشده زندگی کنند؛ یا میانجنسی هستند – یعنی از زمان تولد نه زن بودهاند و نه مرد؛ و یا چیزی به اسم زن بودن یا مرد بودن را به رسمیت نمیشناسند و از این دوگانه فاصله گرفتهاند.
در حوزه پژوهشی سکس و جنسیت تعریف ترا/فرا/دگرجنسیت قرار بوده هویتگریزی را نشان دهد، اما افراد در زیر این چتر هویتگریز انواع هویتها را تعریف کردهاند. بنابراین واژه شامل همه افرادی میشود که یا جنسیت خاصی را برای خود بازتعریف کردهاند؛ یا بین جنسیتهای مختلف سیال در حرکت هستند؛ و یا تعریفهای علوم زیستی از جنسیت را نپذیرفتهاند – چیزی که این روزها به آن «جنسیت غیرمنطبق» میگویند – یعنی غیر منطبق بر جنسیت غالب زن و مرد.
در ایران اما – جایی که گفتمان رسمی حکومتی ادعا میکند که بهواسطه فتوای تغیر جنسیت روحالله خمینی «بهشت ترنسهاست» – موضوع متفاوت است. ترنس را تنها «ترنسسکسوال» میدانند و اینگونه تبلیغ و تعریف کردهاند که هر آنکس است که میخواهد «تغییر جنسیت بدهد». فرد ترنس در ایران باید مشخص کند که زن است یا مرد است. این تغییر هم به شکل ایدهآل در نگاه حکومتی باید با اجازه فقه شیعه، به شکل قانونی، با حکم قاضی و بهواسطه نظر جامعه پزشکی و درنهایت با انواع جراحیها و هورموندرمانیها صورت بگیرد.
ترنس بودن را در ایران – حداقل در ادعا – هویتی موردپذیرش کردهاند؛ برعکسِ همجنسگرایی که در گفتمان غالب حکومتی فساد، عیب، بدی، انحراف و گناه است. کمکهای اندک مالی سازمان بهزیستی و وزارت بهداشت برای عمل تطبیق جنسیتی (که روزبهروز هم کمتر میشوند) در واقع کمکی به جامعه تراجنسیتی ایران نمیکند که در همه مراحل زندگی از جمله یافتن شغل و مسکن با تبعیض روبهرو هستند.
چه ایران و چه هیچ جای دیگر جهان «بهشت ترنسها» نیست. تراجنسیتیها بر روی زمین بهشت ندارند. در بین دگرباشان جنسی، گروه بزرگ تراجنسیتیها در همه جای جهان بیشترین میزان تبعیضها را تجربه میکنند.
آنکس که به هر شکلی در هنجارهای فیزیکی و رفتاری زن یا مرد بودن نگنجد اول از همه با خانوادهاش دچار مشکل میشود، در مدرسه آزار میبیند، در جامعه تحقیر میشود، به بازار کار که برسد برای او کار نیست، به او مسکن نمیدهند، گرفتار فقر میشود و بدون پول هم راحت نمیشود برای به دست آوردن حقوق انسانی تلاش کرد.
این حاشیهای بودن را حتی در قوانین سازمان بهداشت جهانی هم میتوان دید: بااینکه از سال ۱۹۹۰ گرایش جنسی به همجنس دیگر بیماری نیست، فرا/ترا/دگرجنسیتی بودن همچنان در نگاه سازمان بهداشت جهانی بیماری محسوب میشود. این سازمان قول داده که این تبعیض را در دفتر لیست بیماریها در سال ۲۰۱۷ از بین ببرد.
سال ۲۰۱۷ قرار است سال خوبی برای جامعه تراجنسیتیها از انواع هویتها باشد. سالی که قرار است مجامع بینالمللی انواع گوناگونی این هویتهای جنسیتی را به رسمیت بشناسند: آن کس که زن بوده و مرد شده، آن کس که مرد بوده و زن شده، آنکس که هیچوقت نه زن بوده و نه مرد، آنکس که نمیخواهد زن باشد یا مرد، آنکس میخواهد گاهی زن باشد و گاهی مرد، آنکس از سنگینی وزن زن/مرد در تعریف جنسیت خسته شده و خود را اینگونه نمیبیند و انواع دیگر هویتها که هرروز بازتعریف میشوند.
اما سنگینی نگاه فقهی حکومت ایران به جنسیت همچنان در جامعه ایرانی بهویژه جامعه دگرباشان جنسی ایرانی به قوت خود باقی است. برای ایرانیان شاید سال ۲۰۱۷ سال خوبی باشد برای پذیرش گوناگونیها در هویت جنسیتی که خود ترنسها تعریف کردهاند و جامعه جهانی قرار است بپذیرد.
این مجموعه گزیدهای از مطالب بخش «دگرباش زمانه» در مورد نگاه تراجنسیتی به جنسیت است:
از سال ۱۹۴۸ که سازمان بهداشت جهانی افراد تراجنسیتی را بیمار طبقهبندی کرده است. این مقاله به تاریخ این طبقهبندی و امید تراجنسیتیها به خروج از لیست بیماریها میپردازد.
پژوهشی در مکزیک نشان میدهد که احساس پریشانی روانی، اضطراب و افسردگیای که بسیاری از افراد تراجنسی و تراجنسیتی حس میکنند بیشتر مرتبط با خشونتهای اجتماع است.
بزرگترین نظرسنجی در مورد تراجنسیتیها در آمریکا نشان میدهد که دسترسی به شغل، مسکن و بهداشت همراه با تبعیض است و خشونت در سطح جامعه و از سوی پلیس هم هست.
شبنم را به حراست دانشگاه خواستند و گفتند با وجود مدارک تغییر جنسیت دادگستری و پزشکی قانونی، باید تحصیلش را معلق کند و پس از درمان به دانشگاه بازگردد.
«سیس» و «ترنس» در مورد پارادایمی در توضیح جنسیت است که در آن علوم زیستی اتوریته تقسیمبندی جنسیت به زن، مرد و یا چیزی دیگر را ندارند.
این مقاله به مسئله به وجود ابهام در دوگانه جنسیت زن یا مرد، به بیناجنسی بودن، میانجنسی بودن، فراجنسیتی یا بیجنسیت بودن، در چند قاب فرهنگی میپردازد.
سیالیت جنسیتی در حوزه فلسفه جنسیت، مفهومی فراگیر است، اما جریان اصلی فرهنگ مردمی و زبان قانون نسبت به پذیرش این مفهوم مقاوت نشان میدهد.
جولیا کی، کارتونیست و زنی ترنس است که زندگیاش و تطبیق هویت جنسیتیاش از مرد به زن را به تصویر میکشد – کاری که که برای او آسان نبوده است.
در دو ایالت آمریکا قوانینی به تصویب رسید که دسترسی تراجنسیتیها را به توالتهای عمومی محدود میکند. این یادداشت به واکنشها و نیز مورد دستشوییهای بیجنسیت میپردازد.
بیایید به یک مثال خیالی فکر کنیم که در کودکی، متوجه شد بدنش با جنس درونیاش تطبیق نمیکند: حسن روحانی تراجنسی، در مقابله با منشور حقوق بشر آقای رییسجمهور چه میگوید؟
نزدیکان حزب حاکم «عدالت و توسعه» و شخص اردوغان میخواهند چهره استانبول را اسلامیتر کنند. آنها دارند روسپیهای «ترنس» را عملا از شهر بیرون کنند.
برادران واچوفسکی که برای ساختن سری فیلمهای «ماتریس» شهرت دارند اکنون دیگر خواهرند. آنها از رسانهها برای تحت فشار قرار دادنشان برای عمومی کردن هویت جنسیتیشان شکایت دارند.
این متن به حاشیههای خودکشی لیلا آلکورن، نوجوان تراجنسیتی، و مشکلات زندگی نوجوانان ترنسجندر میپردازد.
دیوان عالی کشور هند، وجود «جنس سوم» را به رسمیت شناخت. صدور رسمیت قانونی برای جنسیتی به غیر از زن و مرد، نقطه عطفی در تلاشهای کنشگران حقوق فراجنسیتیها محسوب میشود.