کارتن خواب، گور خواب و اتوبان خواب. این آخری اگر عمرش بیشتر از قبلی‌ها نباشد، کمتر نیست. سال‌هاست که نقاط کم رفت و آمد تهران به محل سکونت و شب‌خوابی بیخانمانان تبدیل شده‌است و چه جایی بهتر از حاشیه‌های اتوبان‌ها که از پیش با گاردریل‌ها بسته شده‌اند و ماموران جمع‌آوری بیخانمان‌ها و معتادان «متجاهر» جرات و حوصله هجوم به این محل‌ها را ندارند و دست کم تا مدتی پناهگاه‌شان امن می‌ماند؟

چادری در حاشیه اتوبان امام علی که گفته شد محل توزیع مواد مخدر بوده است

اتوبان‌خواب‌ها تنها بخشی از تصویر تیره حاشیه نشینی در ایران هستند که به عنوان یک پدیده در حال گسترش با آمارهای تکان‌دهنده، مدت‌هاست که زنگ خطر را در زمینه آسیب‌های اجتماعی در ایران به صدا درآورده است. بهمن مشکینی مشاور وزیر کشور ایران پیش‌تر گفته  که ۱۱ میلیون حاشیه‌نشین و بیش از هفت میلیون ساکن مناطق بافت فرسوده در کشور وجود دارند که جمعا ۱۸ میلیون حاشیه‌نشین را تشکیل می‌دهند.

 بزرگراه‌ها: پناهگاه‌های استتارشده

۱۰ بزرگراه مهم تهران شامل بزرگراه‌های بابایی، چمران، حکیم، همت، محلاتی، مدرس، شیخ فضل‌الله نوری، نیایش، امام علی و آیت‌الله کاشانی بهترین مکان‌ها برای اتوبان‌خوابی هستند؛ حاشیه‌هایی خلوت و بدون تردد و بی‌صاحب. کسی در حاشیه این اتوبان‌ها زندگی نمی‌کند که نگران زشتی محل سکونت یا انتقال آسیب‌های اجتماعی به اهالی محل باشد. حاشیه‌ها را بوته‌ها و درختان استتار کرده‌اند و رانندگانی که به سرعت از اتوبان‌ها می‌گذرند، متوجه زندگی پنهان در آنها نمی‌شوند.

زوجی که نوزاد خود را در حاشیه بزرگراه به دنیا آوردند

هرازگاهی اما این نظم و آرامش به هم می‌ریزد: پناهگاه را باید برای جمع‌کردن زباله و خرید مواد ترک کرد. باید از روی گاردیل‌ها به دل اتوبان پرید و از خیابان گذشت. اگر راننده بیخانمان ژنده‌پوش را نبیند، سرنوشت او مرگ است.

رانندگانی که از این اتوبان‌ها می‌گذرند، تجربه مواجهه با ساکنان اتوبان را در ساعت‌های آغازین روز و پایانی شب دارند اما اداره تصادفات راهمایی و رانندگی آماری از کشته‌شدگان و‌ آسیب‌دیدگان تصادف رانندگان با این افراد منتشر نکرده است. با این حال بر اساس برخی گزارش‌ها، تصادف رانندگان با بیخانمان‌هایی که از بزرگراه می‌گذرند،  پس از ترافیک و آلودگی هوا، سومین معضل جدی ترافیکی تهران محسوب می‌شود.

با اینکه سال‌ها از زندگی بیخانمان‌های تهران در حاشیه اتوبان‌ها، داخل جوهای سرپوشیده، زیر پل‌ها و داخل پارک‌ها می‌گذرد، اما به نظر می‌رسد ناهماهنگی میان دستگاه‌های اجرایی مانند شهرداری و نیروی انتظامی و اجرای طرح‌های ضربتی، عجولانه و کارشناسی نشده به گسترش این موضوع در نقاط مختلف شهر و افزوده شدن بر ابعاد آن کمک کرده است.

نگاه حاکمیت ایران به مساله حاشیه نشینی و معتادان بیخانمان نگاهی همدلانه و مسوولانه نیست. نمونه‌اش نگاه ابوالفضل رضوی، معاون توسعه روستایی و مناطق محروم ریاست جمهوری که سال گذشته گفته بود: «زمانی که آفات حاشیه‌نشینی را بررسی می‌کنیم، متوجه می‌شویم که این مساله جز هزینه برای این نظام، هیچ چیز دیگری در پی‌ نداشته است.»

با همین نگاه است که اجرایی طرح‌هایی برای از میان برداشتن کسانی که به قول این مقام مسوول «نظم پدیر نیستند»، بر ابعاد ماجرا اضافه می‌کند.

انضباط گاز انبری در شهر

از جمله طرح‌هایی که باعث پراکنده شدن بیخانمان‌ها و معتادان در نقاط مختلف شهر شده، اجرای طرحی است موسوم به «طرح انضباط شهری با مشاركت شهروندان» كه اجراي آن از سال ۹۴ با بودجه ۲۵۰ میلیارد تومانی در منطقه ۱۲ تهران آغاز شده است.

تصویری از محله هرندی

این طرح در سه حوزه انضباط اجتماعی، انضباط كالبدی و انضباط ترافيكی به دنیال جمع آوری معتادان «متجاهر» و بیخانمانان، تغییر چهره شهر از طریق تخریب بافت فرسوده و اجرای مقررات راهنمایی و رانندگی است؛ تجربه‌ای که محمدباقر قالیباف شهردار تهران، پیش‌تر در زمانی که رییس پلیس تهران بود، آن را به شکلی دیگر در محله «خاک سفید» تهران آزموده بود. قالیباف که معتقد بود «در قسمت‌هایی از منطقه ۱۲ مانند محله هرندی جریان زندگی مختل شده است»، این بار تلاش کرد با رویکرد پلیسی آمیخته به فرهنگ، صورت مساله را در منطقه ۱۲ تهران کاملا پاک کند. اما حتی عملکرد او درباره محله خاک سفید محل این انتقاد است که با حمله به یک محله، پلمب مراکز آسیب‌زا و دستگیری و اعدام یک عده، چه تعداد از ساکنان آن محله به جای بازپروی و دریافت کمک‌های اجتماعی، به زیر پل‌ها، داخل گورها و جوی‌ها نقل مکان کرده‌اند؟

با وجود این پرسش‌ها، به دنبال اجرای این طرح در منطقه ۱۲، محله هرندی تهران، معتادان بیخانمان «جمع‌آوری» شدند؛ اما نه همه که برخی از آنها.

معاون اجتماعی و فرهنگی شهردار تهران گفته بود «قرار نیست مواجهه با معتادان به شکلی صورت گیرد که آنها به مناطق همجوار نقل مکان کنند یا در شهر پراکنده شوند، بلکه برنامه‌ریزی لازم برای انتقال آنها به کمپ‌های ترک اعتیاد و پس از آن مهارت آموزی برای کسب درآمد با همکاری دستگاه های ذیربط صورت گرفته است»، اما این ادعا با افزایش تعداد معتادان پراکنده در شهر تایید نمی‌شود.

به دنبال اجرای این طرح بوده که اعضای شورایاری مناطق ۱۰، ۱۱، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶ و ۱۷ که در اطراف منطقه ۱۲ قرار دارند، در شورای شهر گزارش‌هایی از افزایش معتادان در این مناطق داده‌اند.

گرچه شهرداری تهران آمارهایی از اسکان دادن بیخانمانان در مراکز «بهاران» شهرداری تهران ارائه کرده و پنج هزار نفر را به عنوان ساکنان مراکز بهاران اعلام کرده اما برخی اعضای شورای شهر از جمله ابوالفضل قناعتی، عضو کمیسیون عمران و حمل‌ونقل شورای شهر تهران به روزنامه«دنیای اقتصاد» گفته‌اند که تعدادی از معتادان از این مراکز رفته‌اند و چون دیگر قادر به بازگشت به محله هرندی نبوده‌اند، دنبال محل‌های خلوت دیگر در شهر گشته‌اند و آنجا ساکن شده‌اند.

این حقیقت وقتی آشکارتر می‌شود که بدانیم ۱۵۰ هزار تا ۲۰۰ هزار نفر کارتن‌خواب در منطقه ١٢ تهران زندگی می‌کردند. آماری که عباد‌الله فتح‌الهی، رئیس سازمان نوسازی شهرداری تهران در گفت‌و‌گو با پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی در تاریخ ١١ آبان ١٣۹۴ اعلام کرده است.

با وجود مداخله چند گروه و سازمان در مساله بیخانمانان، معلوم نیست که کدام، مسوولیت اصلی را در ساماندهی وضعیت آنها دارند. نیروی انتظامی، شهرداری یا بهزیستی؟ اینکه چه کسی بایدبرای آینده آنها را برنامه‌ریزی کند و امکانات رفاهی، ایجاد اشتغال و بازپروری برای آنها چقدر است، پاسخ روشنی ندارد.

اقبال شاکری، رئیس کمیته عمران شورای شهر تهران به «جهان اقتصاد» گفته که چون همه حلقه‌های سیستم مقابله با آسیب‌های اجتماعی با هم و به‌درستی کار نمی‌کنند، لطمه اقدامات جزیره‌ای شهر را مبتلا می‌کند.

به گفته شاکری، تاکنون ده‌ها جلسه مشترک میان مسوولان نیروی انتظامی، سازمان بهزیستی، مدیریت شهری و قوه‌قضاییه برگزار شده است و همه نهادها در جریان وضعیت هستند، اما از آنجاکه این چرخه به درستی نمی‌چرخد، در نتیجه مداخلات صرفا جنبه مقطعی پیدا می‌کند و آن‌گونه که باید راهگشا نیست.

تا آن زمان که این چرخه درست بچرخد، بیخانمانان شهرهای بزرگ تهران جایی امن‌تر از حاشیه اتوبان‌ها نخواهند داشت.