لارن استارکی − باید مطلع باشیم چه چیزهایی اطراف ما در حال رخدادن است. با این آگاهی، میتوانیم مسئلهای را که به وجود آمده، کشف کنیم. بحث امروز ما دربارهی افزایشدادن آگاهی است تا بتوانیم نهتنها مسئله را رصد کنیم، بلکه بتوانیم با مهارت بیشتری تصمیم بگیریم مسئله را حل کنیم.
برای اینکه مهارتهای اندیشهی انتقادی خودتان را پرورش دهید باید با پیرامون خودتان هماهنگ باشید. اگر همیشه مشاهدات و رصدهایتان هدفمند باشد، و نه اتفاقی و شانسی، احتمال بیشتری وجود دارد که متوجه شوید چه هنگامی باید مهارتتان را به کار اندازید. وقتی هدفمند مشاهده میکنید، آگاهی شما از پیرامونتان بیشتر میشود و اطلاعاتتان را استادانهتر پردازش میکنید.
افزایش آگاهی
سه شیوه مهم افزایش آگاهی اینهایند:
الف) از حسهای پنجگانهتان استفاده کنید،
ب) از افراد دیگر اطلاعات بگیرید،
ج) به طور فعالانهای در جستجوی اطلاعات باشید.
گرچه این سه شیوه در بیشتر مواقع خوب عمل میکنند، اما در هر سه مورد خطراتی احتمالی در کمین نشسته است. وقتی از این خطرات احتمالی و نحوهی دفعکردن آنها آگاه شویم، میتوانیم قدرت دریافت و ادراک خود را به نحو موثری به کار اندازیم.
مشاهده
شما همیشه دارید از حسهای پنجگانهتان استفاده میکنید تا پیرامون خود را مشاهده کنید. برای نمونه، چشم شما با دیدن درجهی بنزین خودرویتان به شما میگوید که باک ماشین تقریبا خالی است. گوشتان به شما میگوید وقتی سگ پارس میکند نیاز دارد که بیرون برده شود. حس لامسهیتان به شما میگوید که فر بهاندازهی کافی گرم شده است و وقت آن است که غذا را توی فر بگذارید.
اما همینکه حسهای پنجگانه را به کار برید، این کار لزوماً به شما کمک نمیکند که مسئله را پیدا و مشخص کنید. باید امور را در زمینه قرار بدهید و استنتاج کنید، یا حدسی ماهرانه بزنید تا بتوانید به آن امور معنی دهید. به زبان دیگر، لازم است از خودتان بپرسید: «این، یعنی چه؟»
برای نمونه، شما و همکارانتان منتظر نامهای هستید که اطلاعاتی دربارهی افزایش حقوقها دارد. وقتی این نامه میآید و همکارتان آن را میخواند، غمگین میشود. شما چیزی را مشاهده میکنید، اما معنای آن چیست؟ شما میتوانید از افسردگی همکارتان به این نتیجه برسید که افزایش حقوق وی احتمالاً کمتر از انتظارش بوده است.
• تمرین
از داستان زیر چه چیزی را میشود استنتاج کرد؟
کتایون وارد کلاس میشود و سر جای همیشگیاش در ردیف جلو مینشیند. معلم وارد میشود و اسم خودش را روی تختهسیاه مینویسد و دفتر حضور/غیاب را برمیدارد و اسم دانشآموزها را میخواند تا ببیند چه کسانی حاضرند و چه کسانی غایب. بعد رو به کتایون میکند و میگوید «هرکسی که تکلیف شب داشته است بیاورد و به این دانشآموز تحویل بدهد.»
پاسخ
ما از این داستان میتوانیم نتیجه بگیریم که معلم، معلمی کمکی بوده. چرا؟ چون اسم خودش را روی تختهسیاه نوشت، این یعنی احتمالا دانشآموزان او را نمیشناختند. اگر معلم اصلی بود، احتمالا اسم کتایون را میدانست و او را با عنوان «این دانشآموز» مشخص نمیکرد. و اینکه معلم کمکی نمیدانست که آیا دانشآموزان از دیروز تکلیف شب داشتهاند یا نه.
روش مستقیم
بعضی وقتها شما خودتان به مشاهدهی مسئله نمیپردازید: بلکه کس دیگری مشاهدات خودش از مسئله را با شما در میان میگذارد. برای نمونه، رئیس لیلا به وی میگوید که ناچار است به بیرون شهر برود، اما فردا با چهار مدیر رده بالا ملاقات مهمی دارد. رئیس انتظار دارد که لیلا ملاقات را از نو جدولبندی کند. یا استاد مسعود خبر میدهد که قصد دارد از آن بخشی که تدریس نکرده، سؤالی را در امتحان فردا بگنجاند. هر آنچیزی را که لیلا و مسعود دربارهی مسئله میدانند، کسان دیگری به آنان گفتهاند و لیلا و مسعود مجبورند بر اساس گفتههای آنها راهحل را پیدا کنند.
راهنمایی برای افزایش آگاهی
خطر احتمالی روش مستقیم این است که شخصی که دارد شما را از مسئله مطلع میکند ممکن است وضعیت و مسئله را بهخوبی نفهمیده باشد. ممکن است آنچیزی را که او مسئله میداند اصلاً مسئله نباشد. پس، باید توجهی عمیقی به مسئله داشته باشید و هر اطلاعاتی را که میگیرید درست و صحیح فرض نکنید. سعی کنید پیش از هر اقدامی، اطلاعات بیشتری به دست آورید و با این اطلاعات، آن اطلاعاتی را که دیگران به شما دادهاند محک بزنید.
• تمرین
بعضی از همکلاسیهای رضا پیش او شکایت کردهاند که آقای اصغری، معلم کلاس، برگههای امتحان را ناعادلانه تصحیح کرده است. (رضا فکر میکند که شاید نمرهاش خیلی پایین است.) چند تن از دانشآموزان مدعی شدهاند که آقای اصغری معروف به این است که نمره کم میدهد. همکلاسیها از رضا میخواهند که به نمایندگی از آنان نزد مدیر مدرسه برود و این مورد را گزارش دهد. رضا موافقت میکند و مدیر مدرسه هم قرار ملاقاتی با آقای اصغری میگذارد. آقای اصغری توضیح میدهد که مسئلهی واقعی این است که بعضی از دانشآموزان از دستورهای او اطاعت نکردهاند. آقای اصغری به دانشآموزها گفته بود که برگههای امتحانی را روی میزش بگذارند ولی آنها برگههایشان را توی صندوق پستی آقای اصغری انداخته بودند. برای همین هم آقای اصغری یک روز در تصحیح برگهها تاخیر داشته است. مقررات مدرسه هم میگوید برگهای که دیر بیاید، یک نمرهی منفی خواهد گرفت. حالا رضا و همکلاسیهایاش چه کاری میتوانند و باید پیش از رفتن به پیش مدیر انجام دهند تا در موقعیت شرمآوری قرار نگیرند؟
جمعآوری اطلاعات
راه دیگر افزایش آگاهی، این است که فعالانه در جستجوی اطلاعات باشید. این روش نوعا زمانی به کار گرفته میشود که به وجود مسئله پی بردهاید. در داستان قبلی، دانشآموزها میتوانند با شخص دیگری (مثلا معلمشان) صحبت کنند و اطلاعات بیشتری بگیرند. اما شما میتوانید از منابع دیگری هم اطلاعات جمعآوری کنید که منحصر به یک فرد نباشد، مثلاً با شیوههایی چون پیمایش و رأیگیری.
روی مشاهدهی خود تمرکز کنید
در قسمتهای قبل، با چندتا از بهترین راههای افزایش آگاهی آشنا شدید. اما برای اینکه مسئله را حل کنید و مهارتهای تصمیمگیریتان را بالا ببرید، باید آگاهیتان را با متمرکزکردن وارد مرحلهی بعدی کنید. فرقی نمیکند که چگونه اطلاعات را جمعآوری کردهاید، مهم آن است که کاری کنید تا از شر اطلاعات زیاد خلاص شوید.
شما باید:
الف) تمرکز کنید. یعنی همهی توجهتان را به مسئله بدهید.
ب) زمینه ایجاد کنید. یعنی به کل موقعیت نگاه کنید و نه به یک نقطهی خاص از موقعیت.
ج) تأمل کنید، یعنی مشاهدات شما باید عمیق و گسترده باشند.
تمرکز
موقعیتها همیشه اطراف شما رخ میدهند. به بسیاری از موقعیتها باید توجه کمی کرد یا اصلا نباید به آنها توجه کرد، مثل وقتی که با اتوبوس به محل کارتان میروید. وقتی توی اتوبوس نشستهاید میتوانید چرتی بزنید یا کتابی بخوانید یا که به مناظر اطراف نگاه کنید. شما نیاز ندارید که نگران امنیت اتوبوس باشید؛ راننده مراقب است. اما وقتی با خودروی خودتان دارید به سر کار میروید، باید توجه زیادی از خود نشان دهید، یعنی هم به جاده توجه داشته باشید و هم به رانندگان دیگر.
در مواردی که مستلزم آگاهی شماست، باید توجه دقیقی داشته باشید، یعنی روی چیزی که دارید مشاهده یا گوش میکنید تمرکز کنید. گاهی مهمترین اطلاعات به نظر غیرمهم میرسند. یعنی مواقعی که آگاه نیستند امکان دارد پی به اهمیت اطلاعات نبرید. برای نمونه، معلم شما دارد دربارهی تکلیف منزل توضیح میدهد. او روی تختهسیاه یکی از دورههای تاریخی را مینویسد تا شما دربارهی آن تحقیق کنید. بعد از اینکه دانشآموزها آن را یادداشت کردند و کتاب و دفترشان را جمع کردند و در کیفشان گذاشتند، معلم میگوید تحقیق شما نباید بیش از شش صفحه باشد. اگر در آن لحظه به دستورات معلم گوش نداده باشید، شما بخش مهمی از اطلاعات را از دست دادهاید.
• تمرین
کدام از این موقعیت مهمتر از دیگران است؟
الف) تلویزیون تماشاکردن،
ب) مسواکزدن،
ج) ارائهی گزارشی شفاهی در کلاس یا در یک جمع،
د) خواندن قبض تلفن،
ه) قدمزدن در اطراف خانه، در اواخر شب.
پاسخ
امکان دارد جوابهایی که میدهید با جواب من فرق داشته باشد، اما میزان اهمیت هر یک از موقعیتها را شاید بتوان چنین مطرح کرد:
ه) قدمزدن در اواخر شب، بستگی به جایی دارد که در آن زندگی میکنید. قدمزدن در شب نیاز به توجه زیادی دارد و باید نسبت به مردم و صداهایی که اطراف شماست هوشیار باشید و توجه زیادی نشان دهید. البته قدمزدن دیرهنگام ممکن است خطرناک باشد.
ج) وقتی شما دارید گزارشی شفاهی ارائه میدهید، باید روی واژههایی که میگویید و سرعت صحبتکردنتان تمرکز داشته باشد و ممکن است نیاز به نوشتن یادداشت داشته باشید. همچنین باید از واکنشهای احتمالی مخاطبین آگاه باشید؛ یعنی اگر دست زدند مکث کنید و اگر کسل به نظر میرسند سعی کنید حرفتان را کوتاه بزنید و زود تماماش کنید.
د) وقتی دارید قبض تلفن را میخوانید، باید روی مبلغ تمرکز کنید تا مطمئن شوید که اشتباهی صورت نگرفته باشد، اما در همین حین شما نسبت به محیط اطرافتان هم توجه دارید.
الف) وقتی دارید تلویزیون تماشا میکنید، بیشتر توجهتان را به تلویزیون اختصاص میدهید، و اگر ترجیح بدهید که شبکهی دیگری را تماشا کنید کانال را عوض خواهید کرد. اما ممکن است ضمن تماشای تلویزیون با افراد دیگر یا با تلفن هم صحبت کنید.
ب) وقتی دارید مسواک میزنید امکان دارد این کار را به طور خودکار انجام دهید. شما هر روز مسواک میزنید و کاری که هر روز انجام میدهید نیاز به تمرکز زیادی ندارد.
ایجاد زمینه
متمرکزکردن مشاهدات به این معنی است که از تکههای زیادی یک کل بسازیم. ما برای اینکه آنچه را که میشنویم و میبینیم معنیدار کنیم، باید برای آن زمینهای ایجاد کنیم – یعنی مشاهدات خودمان را بر حسب محیط آن مشاهدات بفهمیم.
تصور کنید کسی دارد دربارهی مسئلهای با شما حرف میزند که قصد حلکردناش را دارد. زمینهی این مثال، همهی چیزهایی است که آن فرد قبلا به شما گفته است. شاید او همیشه از مسئلههایش پیش شما گله کرده و شما گوش دادهاید اما واقعا فکر میکردید ارزش مطرحشدن و شنیدن را نداشتهاند. با توجه به این زمینه، احتمالا مسئلهی جدید هم توجهی شما را به خود جلب نخواهد کرد.
اما برعکساش هم میشود: تصور کنید دارید توی بزرگراه رانندگی میکنید و به صدای ناآشنا و مرموزی که از زیر خودروی شما بیرون میآید گوش میدهید. ناگهان یادتان میافتد که دیروز صبح وقتی از مغازه بیرون آمدید و میخواستید سوار خودرویتان شوید، دیدید که زیر خودرو روغن چکه کرده است. حالا شما همهی اینها را روی هم میگذارید و زمینهای برای آن صدای ناآشنا درست میکنید؛ باید هرچه سریعتر خودرو را به مکانیکی ببرید.
تأملکردن
برای اینکه موقعیت خود را بهتر بفهمید، باید از زوایای مختلف به آن نگاه کنید و تا آنجا که میتوانید از آن اطلاعات بیرون بکشید. برای نمونه، شما در سالن نشستهاید و دارید یکی از بازیهای لیگ اصلی فوتبال را تماشا میکنید. صندلی شما در صف سوم است. گلزن تیم مقابل شوت میکند و توپ به بغلدستی شما اصابت میکند. با این مشاهده، وقتی دوباره توپ زیر پای آن گلزن قرار میگیرد به چه چیزی توجه میکنید؟ اگر دفعهی قبل تأمل کرده باشید، وقتی گلزن به توپ ضربه میزند، شما مراقب خواهید بود که به شما آسیبی وارد نشود.
خلاصهی بحث
وقتی آگاهیتان را افزایش دادید، آنگاه میتوانید مشاهداتتان را تفسیر کنید. برای تفسیرکردن، از حواستان استفاده کنید، به دیگران گوش بدهید، و بهدنبال جزئیات باشید. و وقتی در مرحلهی گردآوری اطلاعات هستید، تمرکز کنید و اطلاعات را درون زمینه بگذارید و تامل کنید. اگر خوب و دقیق توجه کنید، هیچ اطلاعاتی را از دست نخواهید داد. و اینگونه میتوانید تصمیم خوب بگیرید و مسئله را حل کنید.
ادامه دارد
توضیح مترجم: آنچه خواندید بخش ۳ از مجموعهی “ورزیدگی در تفکر انتقادی” است. این مجموعه بر پایهی ترجمهای آزاد از کتاب زیر عرضه میشود:
Lauren Starkey, Critical thinking skills success in 20 minutes a day, New York 2010
بخشهای پیشین:
واقعا از جناب پرنیان ممنونم که این مباحث بسیار بسیار عالی و آموزنده را در سایت رادیو زمانه منتشر می کنند این سلسله مقالات و همینطور نوشته های دکتر نیک فر از برخورد کفگیر رادیو زمانه به ته دیگ ارزشمندی جلو گیری می کند. پاینده و سر افزار باشید
کاربر مهمان / 02 April 2011