شب گذشته شهرام ناظری با همراهی گروه موسيقی فردوسی در تهران به شاهنامهخوانی پرداخت.
به گزارش خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)، شامگاه ١٩ اسفندماه تالار ميلاد تهران شاهد شرکت جمعيت انبوهی بود که برای شنيدن شاهنامهخوانی شهرام ناظری، خواننده مطرح موسيقی اصيل ايرانی گرد آمده بودند.
شهرام ناظری که در چهار سال گذشته در خارج از ايران چند بار با ارکستر سمفونيک و با اجرايی ديگر شاهنامهخوانی کرده بود در ايران برای نخستين بار شاهنامهخوانی با موسيقی مقامی را از هفته پيش در اصفهان آغاز کرد و مورد استقبال مردم قرار گرفت.
اجرای مقامی شاهنامه به شکل اوليه خود توسط ناظری و گروهی از نوازندگان ايرانی در تيرماه گذشته و در جريان جشنواره موسیقی سن فلوران فرانسه صورت گرفت.
در برنامه شب گذشته، شهرام ناظری کنسرت خود را با تکنوازی سهتار و اجرای بداهه «میتراود مهتاب»، سروده نيما يوشيج، آغاز نمود.
بخش نخست برنامه به اجرا و مرور آثار قديمی شهرام ناظری اختصاص داشت و در بخش دوم شاهنامهخوانی ارائه شد.
شهرام ناظری در اين کنسرت با قدردانی از حضور تماشاگران گفت: «متأسفانه در اين سالها به دليل مشکلات تاريخی، شاهنامه فردوسی، اسطورهها و فضاهای حماسی از کالبد موسيقی سنتی رخت بربسته است و بررسی آثار بهجامانده يک صد سال اخير نشان میدهد که کمتر خواننده مطرحی به اجرای شاهنامه رغبت نشان داده باشد و اصولأ نگاه موسيقی سنتی صرفأ نوعی نگاه تغزلی بوده است.»
وی افزود: «شاهنامه مربوط به ايران است و تاريخ ادبيات حماسی اين کشور را شکل میدهد و فلسفه کلی آن ايرانی است، لذا جای خوشحالی دارد که آرامآرام راه برای اجرای شاهنامه باز شد.»
پس از بداهه «میتراود مهتاب»، قطعه «مرا گويی چه سانی من چه دانم» اجرا گرديد و سپس با «سوز و گداز» به قطعه «قفل زندان» رسيد. پس از آن يک قطعه گروهی در ادامه «قفل زندان» به اجرا درآمد.
در بخش دوم که به شاهنامهخوانی اختصاص داشت گروه تنبورنوازان و يک نوازنده کمانچه اضافه شدند.
در آغاز اين بخش شهرام ناظری سخنانی ايراد کرد. وی گفت: «اجرای امشب يک اجرای کاملأ مقامی است که در آن از موسيقی اقوام ايران مدد گرفتهايم، چه بسا که اگر میخواستيم صددرصد با فضای سنتی کار کنيم، اجرای اثر با روح شاهنامه همخوانی پيدا نمیکرد زيرا شاهنامه فردوسی يک نگاه ديگر را میطلبد.»
اين هنرمند نامی موسيقی ايرانی افزود: «طی اين يک صد سال اخير شاهنامه در موسيقی سنتی ايران جايگاهی نداشته، اما شکل پر رنگی از آن در موسيقی مقامی ايران ديده میشود. من نيز در اين کنسرت با استفاده از آواهای باستانی و اسطورهای و همچنين تجربههای شخصی که طی اين ٢٠- ۳۰ سال اخير دنبال آن بودهام، اجرا را پيش میبرم.»
ناظری با بيان اينکه از کودکی با فضای شاهنامه و لحنهای مناطق باستانی آشنايی داشته ادامه داد: «طی اين سالها بسيار از شاهنامه حرف زدهام و به دنبال فرصتی برای اجرای آن بودهام، جسارت به خرج دادم و بعد از چهار سال اين جرأت را پيدا کردم تا به اجرای آن بپردازم.»
وی اظهار اميدواری کرد که حمايت بيشتری از شاهنامه صورت گيرد و مراکز فرهنگی از گروههای موسيقی برای اجرای آن حمايت کنند تا بتوان «با حضور يک گروه صد نفره و در قالب اپرت و اپرا و با روح ايرانی» آن را اجرا کرد.
او با اشاره به اينکه شاهنامه فضايی مقامی دارد و گوش شنونده بيشتر با فضای سنتی آشنايی دارد گفت چنين اجرايی برای مردم «غريبه» است.
اجرای اين بخش با تلفيق آواهای باستانی هوره، مور و سياچمانه آغاز شد و با مطلع «به نام خداوند جان و خرد – کزين برتر انديشه برنگذرد» ادامه يافت و سپس به داستان ضحاک و تولد فريدون رسيد.
به گفته شهرام ناظری اين بخش از شاهنامه مهمترين بخش آن است اما در اين اجرا به دليل «کوچک بودن ارکستر و خستهکننده شدن اجرا» بخشهای بسياری از آن حذف شده است.
اين اجرا در ادامه با «مجنونی و تلفيق آن با نقالی» ادامه يافت و پس از قطعهای بیکلام به داستان «کاوه آهنگر و برافراشتن درفش کاويانی»، «سحری» و «زوال ضحاک» رسيد.
ناظری با تنوعی دلچسب این اشعار را در قالبهای متنوعی چون نقالی، آواز، اوجخوانی، همخوانی و حتا دکلمه ارائه داد.
پايان بخش کنسرت شب گذشته قطعه معروف «آتش در نيستان» بود که با استقبال تماشاگران همراه شد.
کنسرت شاهنامهخوانی شهرام ناظری با گروه فردوسی با حمايت مؤسسه فرهنگی هنری ققنوس در روزهای آينده نيز در تالار ميلاد اجرا خواهد شد.
از کودکی بدلیل ثقل سامعه (کم شنوائی) در رنج بوده ام بهمین دلیل با موسیقی چندان الفتی نداشته ام. ولی این سالار مرد موسیقی ایران را را سالهاست ستایش میکنم ! اولین خواننده ایست که جرئت کرد مولوی خوانی کنند! و اشعار مولانا را با صدا واحساسش در روح روان من جاری سازد. با اندک امکانات صوتی که دارم ( یک سی دی پخش کن ویک گوشی هدفون!) ولی تقریبا تمام نوار وسی.دی های او را که در این چهل سال اجرا کرده دارم. گاها چنان بوجد میایم! که گوشی را برمیدارم ! ولی او همچنان در روح روانم جاریست ! نمیدانم که اوست که میخواند یا من؟؟! ( اوازه خوان نه اواز ! ) حال که دلاوری کرده و شاهنامه خوانی میکند ! گرچه همیشه صدا و اواز او ضرب اهنگ حماسی داشته . ارزو میکنم که پایدار باشد و منهم چند صباحی دیگر زنده باشم تا این شاهنامه خوانی اورا بشنوم و هلوله کنم !!!!
کاربر نادر / 11 March 2011