همه در انتظار مرگ آیت الله خامنهای بودند تا هاشمی رفسنجانی در آن “لحظه حساس تاریخی” در انتخاب رهبر بعدی تأثیرگذار باشد. اما در یک لحظه خبرگزاریهای اصولگرا نوشتند :”آیت الله هاشمی رفسنجانی دار فانی را وداع گفت.”
حالا آب راحتی از گلوی آیت الله خامنهای و اصولگرایان سنتی و افراطی پائین خواهد رفت که بدون هیچ دغدغهای کارشان را ادامه دهند. فاصله میان هاشمی رفسنجانی با خامنهای و اصولگرایان با ریاست جمهوری محمود احمدینژاد برجسته و عمیق شد و هر روز بر حملات طرفین به یکدیگر افزوده شد. انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ و جنبش سبز نیرویی تازه به هاشمی بخشید تا بیش از پیش از حافظان وضع موجود فاصله گیرد و خود را به سبزها و اصلاح طلبان نزدیک سازد.
اینک هیچ کس باقی نمانده است تا مانند هاشمی حداقل هر روز همتراز خامنهای ظاهر شود. اصولگرایان و نظامیان هر روز به او میتاختند که “کشور فقط یک رهبر دارد” و وظیفه هاشمی تبعیت از رهبری است، نه ایستادن در برابر رهبری یا همتراز او ظاهر شدن.
درست در اوج “جنبش سبز” آیت الله منتظری درگذشت و آن جنبش را از پشتوانهای قوی محروم ساخت. اینک با رفتن هاشمی رفسنجانی، اعتدالیون بزرگترین حامی خود را از دست دادند. او هر روز از توافق هستهای و حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور بعدی دفاع میکرد. مرگ او در زمانی رخ داده که ۱۱ روز به آغاز ریاست جمهوری دونالد ترامپ و کمتر از پنج ماه به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ایران باقی مانده است. خاورمیانه گرفتار جنگ، کشتار و تجزیه است و گروههایی در بالاترین سطوح سیاسی آمریکا خوابهای بدی برای ایران دیدهاند.
هاشمی رفسنجانی به “وزنه تعادلی” در درون نظام تبدیل شده بود که به عنوان سنگر مقاومت در برابر افراطیترین بخشهای رژیم عمل میکرد. حسن روحانی قصد دارد که راه او را تداوم بخشد، اما فاقد سوابق و پیشینه اوست. هاشمی خود را به همه به طور طبیعی تحمیل کرده بود.
هاشمی هرچه بیشتر از مرکز قدرت به حاشیه آن رانده شد، بیشتر و بیشتر به واقعیتهای نظام توجه کرد و فهمیده بود که هیچ گریز و گزیری از تغییرات اساسی وجود ندارد.
حال که هاشمی رفسنجانی رفته است، خیال خامنهای راحت میشود که بتواند طرحهای خود برای آینده عملی سازد. اما واقعیت چون مومی در دست افراد – هر اندازه هم که قدرت داشته باشند – نیست که آن را به هر شکلی که بخواهند در آورند.
هاشمی رفسنجانی میکوشید تا با بازسازی آرای آیت الله خمینی راهی برای حل مسائل بگشاید. در موضوع مذاکره و رابطه با دولت آمریکا این امر بیش از هر امر دیگری مشهود بود.
درباره ولایت فقیه، رهبری آینده و چگونگی آن نیز هر روز سخنی میگفت که کل اصولگرایان را علیه خود میشوراند.
مخالف حصر رهبران جنبش سبز و ممنوع التصویری سید محمد خاتمی بود. در آخرین نماز جمعهای که ظاهر شد، از اعتراضات مسالمت آمیز جنبش سبز دفاع کرد و به صراحت با سرکوبها مخالفت ورزید. امری که موجب شد آن نماز جمعه به آخرین نماز جمعه اش تبدیل شود. او تغییر کرده بود و در عین حال دموکراسی خواهان انتظار تغییرات بیشتری از او داشتند (رجوع شود به مقاله “از “عالیجناب سرخپوش” تا “عالیجناب سبزپوش” “).
آیت الله خامنهای هم سال هاست که به صراحت تمام او را نقد میکرد و به سخنان او درباره هر موضوعی پاسخ میگفت. در نماز جمعه ۲۹ خرداد ۱۳۸۸ گوشزد کرد که بیش از ۵۰ سال است که با هاشمی رفسنجانی دوست است، با این همه، در مسائل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاست داخلی و خارجی با یکدیگر احتلاف نظر دارند و در مورد این اختلافات، نظرات محمود احمدی نژاد به نظرات او نزدیکتر است.
“تحریف امام خمینی” موضوع حساس دیگری بود که آیت الله خامنهای کل سخنرانی بیست و ششمین سالگرد در گذشت آیتالله خمینی- در ۱۳۹۴/۰۳/۱۴- را به آن اختصاص داد تا بگوید تفسیر هاشمی از امام تحریف امام است، نه تفسیر امام (رجوع شود به مقاله “چرا خمینی را تحریف میکنند و از او لیبرال و سکولار میسازند؟ “).
در مورد آمریکا هم آیت الله خامنهای خود را مجبور میدید که هر روز به سخنان هاشمی رفسنجانی- و طبعاً حسن روحانی- پاسخ بگوید.
تغییرات هاشمی رفسنجانی نه تنها موجب شد که خامنهای اصولگرایان افراطی- از جمله اعضای مثلث جیم: جنتی و یزدی و مصباح– و نظامیان را به جان او بیندازد و رسانههای نظام را در این راه به کار گیرد، بلکه اوج تعارض خود را در رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی برای ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ توسط شورای نگهبان نشان داد.
هاشمی رفسنجانی یکی از مهمترین شخصیتهای سیاسی چهار دهه اخیر ایران بود. هنوز فرصت بسیاری برای داوری درباره افکار و گفتار و رفتار او وجود دارد. دشمنان و مخالفان درونی و بیرونی هاشمی رفسنجانی در این نکته که او شخصیت بسیار تأثیرگذاری بود، اختلاف نظری نخواهند داشت. اما از این جا به بعد اختلاف نظرها آغاز خواهد شد.
حال که هاشمی رفسنجانی رفته است، خیال خامنهای راحت میشود که بتواند طرحهای خود برای آینده عملی سازد. اما واقعیت چون مومی در دست افراد – هر اندازه هم که قدرت داشته باشند – نیست که آن را به هر شکلی که بخواهند در آورند.
اینک نوبت خامنهای و اصولگرایان است که “تحریف هاشمی رفسنجانی” را آغاز کنند. هاشمی مراحل زیادی را پشت سر نهاد. هاشمی سالهای پایانی، در برابر دیدگاههای خامنهای و اصولگرایان قرار داشت. اعتراف علی خامنهای در نماز جمعه تاریخی نماز جمعه ۲۹ خرداد ۱۳۸۸ هیچ گاه فراموش نخواهد شد.
هاشمی دهه شصت، هاشمی مطلوب اصولگرایان و خامنهای بود. آنان دشمن هاشمی یک دهه اخیر بودند و هستند. با این حال، خبرگزاری بسیج – خبرگزاری فارس – این فیلم را به نمایش گذارد: “آیت الله رفسنجانی: عشق من آقای خامنهای است“. آیت الله خامنهای هم تمامی نقدهای رادیکالش بر هاشمی یک دهه اخیر را نادیده گرفت و پیام تسلیتش به کوشش نافرجامی برای خودی سازی هاشمی تبدیل شد. خامنهای تحلیل گران و منتقدان را خناسانی خواند که قصد داشتند بر مبنای اختلافات نظری این دو از “محبت عمیق” هاشمی به خامنه ای بکاهند، اما شکست خوردند. ولی فقیه بر این قرار مرگ هاشمی را به “محبت شخصی عمیق او به من” فروکاست.
هاشمی رفسنجانی یکی از مهمترین شخصیتهای سیاسی چهار دهه اخیر ایران بود. هنوز فرصت بسیاری برای داوری درباره افکار و گفتار و رفتار او وجود دارد. دشمنان و مخالفان درونی و بیرونی هاشمی رفسنجانی در این نکته که او شخصیت بسیار تأثیرگذاری بود، اختلاف نظری نخواهند داشت. اما از این جا به بعد اختلاف نظرها آغاز خواهد شد.
او در این هفتههای آخر برای امیر کبیر بغض و گریه کرد. آیا این بغض و گریه، بغض و گریهای برای سرنوشت خطرناک و بغرنج ایران و ایرانیان نبود؟ کارل پوپر و ریچارد رورتی کاهش دردها و رنجهای درمان پذیر انسانی را وظیفه اخلاقی روشنفکران و سیاستمداران به شمار میآوردند. آیا راهی برای کاهش درد و رنجهای مردم ایران وجود دارد؟ آیا هاشمی رفسنجانی میراثی در این زمینه از خود به یادگار گذارده است؟
این سی و هشت سال که ایشان را در چند سکانس از نظر می گذرانم خدمتی به مملکت را نمی بینم ….. علی رغم مقایسه ی خود با امیرکبیر اشک ها نه به برای جبران اشتباهات که بیشتر برای از دست دادن قدرت بود.
Rahim pourrahimi / 08 January 2017
از کبر گنجی بعید است اینگونه بگوید شاید بخاطر دوری از ایران و سکونت در امریکا ست ولی اگر ذره ای واقعگرا باشیم می فهمیم این ملاها همه سرو ته یک کرباسند و اصلاح این رژیم شیطانی یک توهم بیش نیست. اگر مفهموم ولایت فقیه که همان رژیم ملاهاست را بفهمید می بینید که اصلاح چنین رژیمی تخیل و توهم عده ای است که نام اصلاح طلب بر خود گذاشته اند و مردم را اینگونه فریب میدهند. مشکل این مردم این است که از عقلی که خدا به انها داده استفاده نمی کنند و بالاخانه ی خود را دربست در اختیار مشتی ملا و نوکرهای انها قرار داده اند.
اسماعیل عبدالله زاده / 08 January 2017
ایران در نبود هاشمی جای ترسناکتری است .
در داخل کشور فارغ از حب و بغض در مورد هاشمی و گذشته از اشتباهات و یا
ا پایمردیهای او در حمایت از اصلاح طلبان و اعتدالیون , اگثر مردم بر این نکته متفقند
که رفتن او. ترس از اینده را عمیق تر و اشکارتر در فضا می پراکند .
افشین / 09 January 2017
شخصیتی عظیم بود، به این معنی که اسم ایشان همه جا بود. خود شما با حمله به ایشان معروف شدید.
فرید / 09 January 2017
هاشمی رفت؟!؟ اگر خودش رفت که خوب روزی برمیگردد و جای نگرانی نیست!!! اما واقعیت آن است که حیاتش را همان خالق حیاتی که آنرا به او ارزانی داشته بود غیره منتظره از جسم و پیکرش بیرون کشید. وسختی و یا راحتی این بیرون کشی هم را فقط خود رفسنجانی احساس کرد و نه هیچکس دیگر. اما و اما آنچه اهمیت دارد روبرو گشتن ایشان است بدون عمامه و عبا و بصورت لخت و عریان با خالق حیات و مرگ بشر از برای بررسی پرونده عملکردش بر روی زمین. و فقط و فقط در آنزمان است که ماهیت واقعی ایشان از پرده به برون خواهد افتاد. و این موضوع صادق و برحق است از برای تمامی بشر. حال چه آقای گنجی این را باور داشته و یا نداشته باشد ذره ای اهمیت ندارد.
میر ز ا رضا / 09 January 2017
عالیجناب سرخپوش همیشه عالیجناب سرخپوش است، نقاب سبز به چهره زدن او را سبز نمیکند.
اشک تمساح ریختن جنایات او را پاک نمیکند. میانه رو شد چون بیشتر از میانه روی کاری از دستش بیر نمیومد.
اقای گنجی شما مظهر مقاومت بودی همیشه برای من. این تغییر دیدگاه شما در سالهای اخیر
نسبت به رفسنجانی غم انگیز و بهت اور است.
حتی اگر او کاملا تغییر کرده باشد کمکی به محو کردن اثار جنایاتی که مرتکب شده نخ اهد شد
سحر / 09 January 2017
بزرگترین اشتباه آقای هاشمی این بود که خامنه ای را به جون مردم این مملکت انداخت
سرطانی که امان را از مردم گرفته است. آقای هاشمی باید پاسخگو باشد.
علی / 09 January 2017
منظور این آقا فرید از شخصیت عظیم دقیقا چیه؟؟ اگه منظورتون خوب بودن هاشمیه که اسم چنگیز و آتیلا و محمد و هیتلر و امثال اونا هم همه جا هست. که چی؟.
در مورد آقای گنجی با احترام به تمام سختی هایی که کشیدن باید گفت این تحلیلاشون خوب و منطقیه ولی انگار که هنوز توی عالم خودشونن. ما نفهمیدیم اصلاح نظام چه صیغه ایه؟. آخه تا کی میخواین به این نظام از پایه فاسد و دشمن ملیت، امیدوار باشی
مهرزاد / 09 January 2017
:” در دو دوره ریاست جمهوری اکبر رفسنجانی، ماشین ترور نظام جمهوری اسلامی، زیر نظر و هدایت علی فلاحیان وزیر اطلاعات او به شدت فعال شد. دستکم ۸۰ تن از مخالفان حکومت در خارج از ایران ترور شدند.
عبدالرحمن قاسملو، کاظم رجوی، فریدون فرخزاد، عبدالرحمن برومند، شاپور بختیار، صادق شرفنکندی قربانیان نامدار این ترورها بودند.
رفسنجانی در نمازجمعهها این ترورها به «اختلافات داخلی» گروههای سیاسی مخالف نظام نسبت میداد. در جریان رسیدگی به ترور میکونوس در سال ۱۹۹۲(۱۳۷۱)، در حکم دادگاه آلمان از اکبر رفسنجانی، در کنار علی خامنهای، علیاکبر ولایتی و علی فلاحیان به عنوان آمران کشتار در رستوران میکونوس برلین نام برده شد. “
مومن / 09 January 2017
خدایا شکرت یه دزد کمتر
خوشحال / 09 January 2017
عزیزان من آیت الله هاشمی رفسنجانی بهرامی با آن همه ید و بیضا و به قول رهبر معظم که ار هوش وافری برحوردار بودند اما این دفعه را گول خوردند , دلیلش هم مبرهن و روشن است آقای رفسنجانی آقای خامنه ای را با آن اراجیفی که از قول آن مادر مرده خمینی تعریف کرد به غنوان رهبر منصوب کرد به این امید که بتواند از این مقوله حال چه سیاسی و چه مادی سودهای آنچنانی ببرد کما اینکه مدتی هم برد و خودش را خیلی به رهبر نزدیک میدید و دقیقا” نمیدانم که در کدام مصاحبه اش گفت که : عشق من آقا خامنه ای است اما بعد از مدتی ولی وقیه دید که این مرتیکه رفسنجانی خیلی دارد بیش از اندازه جلو میره و همین فردا است که مانند اون بیچاره سید احمد خمینی یک جوری سر به نیستش کنه بنابراین به سپاه و یک سری از این رسانه ها و آخوندها و ……. گفت که تا این آقا به قول معروف گنده نشده جلویش را بگیرید که آهسته آهسته شروع شد دقیقا” یادم نیست اگه اشتباه نکنم مجلس خبرگان بود که ایشان را به زور هول دادند داخل مجلس و ایشان آخرین نفر شدو در انتخابات سال 92 که اصلا” شورای نگهبان ایشان را به خاطر کهولت سن رد صلاحیت نمودند و برای مجلس خبرگان سال 94 هم مردم بینوا بین بد و بدتر به قول خوشان بد را تایید کردن , خلاصه کلام اینکه آقای رفسنجانی فکر میکرد که آقای خامنه ای در اثر سرطان پروستات بمیرد ( البته با آن امکاناتی که ایشان دارند من الجمله : 1-تریاک ناب افغانی 2- وسائل آزمایشگاهی درجه 1 3- حادقترین دکترها 4- بهترین جا برای تفریح و ……… دار فانی را لبیک بگوید و ایشان بشود رهبر اما متاسفانه بایدخدمت دوستان عرض کنم که ایشان عمر نوح دارند و تا زمانیکه حداقل ما متولدین 40 و 50 و 60 را نکشد از این دنیا نرود , کما اینکه شاید اگر آقای هاشمی هم رهبر میشد بدتر از ایشان نمیشد چرا که قدرت و پول و جاه همه کس را کور میکند مگر عده خیلی تا خیلی اندک
nashenas / 09 January 2017
متاسفانه در ایران هر کسی فاقد قدرت سیاسی میشه بلافاصله آزادیخواه هم میشه ولی وقتی بر سریر قدرت نشسته همون فرد میشه دیکتاتور تمام عیار. واقعیت اینها این مبارزین دروغین دمکراسی و آزادی در واقع امر با هدف سوار شدن بر موج نارضایتی عمومی برای کسب قدرتند. نمونه هایش از خمینی و رفسنجانی و خامنه ای و موسوی و کروبی و نهضت آزادی و خاتمی و کیانوری تا فرزند شاه سرنگون شده و دارو دسته سلطنت طبها . وجه مشترک همه افراد انکار دیکتاتوری و تطهیر آن تا حد ممکن برای نسل جوان و انکار سرکوب در رژیم مورد نظرشان و معرفی نقش خود بعنوان اشتباهات جزیی و سعی در عدم پذیرش مسئولیت فاجعه های رخداده که منجر به نتایج کنونی شده.
ملاحظه بفرمایید حرف اینها قبل و بعد کسب قدرت یا خلع از قدرت چه بوده. و مردم ما با ساده لوحی و با کم تجربگی سیاسی هم براحتی حرفها و کردار گذشته این افراد را فراموش دو باره دنبال این افراد فرصت طلب راه میفتد و آلت دست این افراد فرصت طلب برای کسب قدرت یا گرفتن امتیاز سیاسی میشود.
مثلا انقلاب 57 از طرف سلطنت خواهان بعنوان اشتباه مردم معرفی میشود تا اشتباه سیاستهای یک دیکتاتور که با عدم پیروی از قانون اساسی و تنها تصمیم گیرنده و تعیین کننده همه امور از جمله اقتثادی و سیاسی. حذف احزاب دمکراتیک.این دیکتاتور مسئول عواقب کار خود یعنی فراهم کردن زمینه انقلاب بود.
در مورد رفسنجانی و دار و دسته اصلاح طلب بجای قبول مسئولیت وضع موجود و معرفی مسئول اصلی یعنی خمینی شیاد و اصل ارتجاعی ولایت فقیه به عنوان ریشه واقعی وضع موجود از انحراف و اشتباه یا نفوذ غیر یاران «امام» به صف انقلاب.
در مورد توده ای ها ملاحظه کنید فقط به حرفها و نوشته های و اعمال حزب توده و سران سر سپردهاش قبل از دستگیریشان و بعد از آزادیشان و ملاحظه الطاف رژیم «ضد امپریالیستی و خط امامی » ملاهای مرنجع.
به امید آینده بهتر برای ایران و مردمی آگاهتر که بتوان آینده خودرا آگاهانه تر رقم بزنند.
Rouzbeh Avval / 09 January 2017
ا: حکومت شبه توتالیتر اسلامی دو بخش دارد که از یکسو متحد و از سوی دیگر در نگرش و عمل معارض یکدیگرند . انان که زیر خیمه ولی فقیه خامنه ای گرد امده اند و شامل همه ارگانهای ایده لوژیک و نظامی می شوند هدفشان تداو م حنبش توتالیتر شیعی در ایران و گسترش ان به سراسر جهان است و بر قواعد فرازمانی و فرا مکانی شیعی پای می فشارد .بخش دوم اکنون در دولت تحت ریاست روحانی گرد امده اند هد فشان عادی سازی شرایط سیاسی اجتماعی و دیپلماتیک و شکل دادن به یک دولت بورکراتیک بر اساس قوانین زمانی مکانی موضوعه کشوری است .
2: تا زمانی که دولت عادی در ایران شکل نگرقته و کل ارتباطات اجتماعی بر اساس قوانین موضوعه کشوری سامان نیاید هرنوغ کوشش برای بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی راه به جایی نخواهد برد . از اینرو کوشش برای کنار زدن جناح هوادر جنبش شیعه گری از قدرت حکومتی بخش مهمی از مبارزه سیاسی در ایران است . اکبر گنجی درست می گوید هاشمی مدتها بود که به جناح هوادار عادی سازی حکومت اسلامی پیوسته بود و اگر مرگ او این جناح را تضعیف کند روند عادی سازی حکومت و جامعه را به تعویق می افتد . اما گنجی مطلب کامل نمی گوید : جناح عادی ساز کوشش نمی کند دست ارگانهای ایده لوژیک را از اقتصاد کوتاه کند و از اینرو به تداوم حکومت شبه توتالیتر اسلامی کمک می کند . بیاد اوریم هانا آرنت علی رغم برکناری خروشچف از قدرت اتحاد شوروری بزرگترین دستاورد او را کوتاه کردن دست ارگانهای نظامی ایده لوژیک از اقتصاد می دانست که سر اغاز تحلیل رقتن قدرت حکومت توتالیتر اتحاد شوروی بود .
شاهد / 09 January 2017
آقای گنجی درست است که مرگ در ایران دشمنیها را به دوستی تبدیل میکند ولی توقع نداشتم شما هم :)
بهروز / 09 January 2017
در این روز ھمہ از اقای رفسنجانی کہ یار امام و رھبر ،از ستون ھای انقلاب،نمی دونم اصلاح طلب و تعادل قدرت،و و و یکی ھست بہ بندہ بگہ خلاصہ ایشان کہ از ابر مردان بودند،چہ گلی بہ روی ملت و مملکت در این ۳۸ گذشتہ ردند؟میشہ یکی از کارھای مفید ایشان را نام ببرید کہ بہ حال ان ملت و کشور سودی داشتہ باشد،دانشگاہ ازاد ھم کہ فقط بیکارہ بیرون میاد،از ان ھم یک نخبہ بیرون نیامد،دیگہ اینکہ کشور در بدبختی دست و پا میزنہ،اخہ این چہ سیاست مداری بودہ،یک کتاب بدرد بخور ھم کہ ننوشت،من کہ واقعا نمی فھمم،چہ چیز این ابر مرد خوب بودہ،واقعا جدی میپرسم،بدون ھیچ گونہ بد فکری بہ ایشان،میخواھم بدونم از انھایےکہ از ایشان بہ بزرگی و نیکی نام میبرند،چہ چیز این مرد برای ملت و کشور خوب بودہ؟چہ چیزی را نسب بہ سالی کہ کشور را تحویل گرفتند بھتر کرد؟
احمد / 09 January 2017
خدمت دوستان اولا بی انصافی نکیند در مورد جمهوری اسلامی که اگر نبود همین قدر آزادی ام نبود که این طوری اظهار نظر کنید ولی از اون مهم تر منم مثل شما دوستان اعتقاد دارم که نظام در مسیرش خیلی اشتباه کرد و شاید بهتره …… ولی چیزی که هست به جای این فکز های ارمانی و نشدنی بهتره هممون سعی کنیم تا اون جایی که ممکنه به صورت واقع گرا و عملی در اصلاح وضع موجود بکوشیم و با انتخاب های خودمون سایه جنگ و تحریم از سر خودمون بکنیم تا اون جایی که ممکنه وضع موجود اصلاح کنیم و بازم م می گم انقدر درگیر فکر های نشدنی و ارمانی نباشید لطفا و فکر های عملی کنید
پارسا / 09 January 2017
هاشمی هر چه بود این ترس و واهمه ای که در فقدانش طبقه میانی جامعه را فرا گرفته واقعیتی انکار ناپذیر است . این احساس ناشی از حب به او نیست بلکه هراس از آینده نا معلوم است .
bijan / 09 January 2017
رفسنجانی یکی از مهمترین عروسک کردانهای این نظام فاسد و سر آغاز دزدیها و جنایات و فساد حکومت و بدبختی و تیره روزی مردم بود . معرفی یک معتاد *** بعنوان رهبر و هدایت بسیار راحت او جهت اهداف خود. ترور و قتل عام اطرافیان باسم منافقین و اسراییل و استفاده از فرزندان آنها . از مهمترین سوبابهای اطمینان این نظام جنایتکار شیاد بود.کارنامه حکومتی با 37 سال فساد دروغ نفاق شیادی دزدی اختلاس تجاوز به مال و ناموس مردم باصطلاح عوام، اشاعه خرافات، قتل و جنایت.
IRAN / 09 January 2017
پاسخ به پارسا
همين قدر آزادى (!!!! )= كدام آزادى ؟ سالها زندانى شدن افراد به خاطر يك اظهار عقيده يا مقاله هنوز چاپ نشده ؟ شما كه معتقديد قدرى آزادى در جامعه هست مى توانيد بجاى نام مستعار با نام و نام خانوادگى جايى چيزى بنويسيد يا اظهار نظر بكنيد. اگر مى توانيد چرا نميكنيد؟ آيا شما آزاديد به موسقي دلخواه خود گوش كنيد يا به كنسرت برويد؟ آيا آزاديد پوشش خود را انتخاب كنيد ؟ آيا كارگران و كارمندان آزادند اتحاديه صنفى براى دفاع از حقوق اوليه خود تشكيل بدهند؟ آيا بانوان آزادند به مسابقات ورزشى بروند؟ شما از كدام آزادىهاى نسبى صحبت ميكنيد. بله شما آزاديد يكى را كه ملاهايى مثل خامنه ايي و جنتى انتخاب كرده اند انتخاب كنيد. آيا همه در اين حكومت اسلامى منحوس در مقابل قانون برابرند؟!!! آيا همه ميتوانند به مشاغل بالا برسند بدون چاپلوسى و آدم فروشى؟آيا در ايران حزب سياسى سراغ داريد؟ اگر شما ايران را با كره شمالى يا عربستان مقايسه كنيد بله آزاديد من كشور ديگرى را نمى شناسم كه ايران از آن بسته تر باشد. راستى شما براى خواندن سايتهاى خبرى خارجى از چه فيلتر شكنى استفاده ميكنيد؟ آيا ميتوانيد با خانواده خود كنار دريا رفته و بدون مزاحمت پاسداران شنا بكنيد؟ همه كونه لذتى و خوشى در ايران غير قانونيست ؟
فكر هاى آرمانى و نشدنى چيست ؟ آيا پرواز انسان و يا ساعتها متوالى در قعر درياها كه يك زمان امرى نشدنى و محال فرض ميشد و خلاف قانون طبيعت امروز شدنى نيست ؟ فرد و جامعه بايد بخود و نيرويش باور داشته و تلاش كند تا بتواند به آن نقطه دسترسى پيدا . دستيابى به اهداف والا نياز به پرداخت هزينه دارد هيچ چيز مفت بدست نميايد. آيا كشور هاى ديگر به دمكراسى دست نيافته اند و ما اولين آنيم؟ بهترين راه رسيدن به دمكراسى بالا بردن سطح فكر يك جامعه از طريق مطالعه و مباحثه و تمرين دمكراسى است و أشنايى افراد جامعه به حقوق انسانى و مسئوليت اجتماعيشان بهترين راه است تا فريب سياستمداران روباه صفت نظير خمينى و رفسنجانى را نخورند. دير يا زود يك جامعه ديكتاتورى و تك صدايى منفجر خواهد شد افراد جامعه ميبايستى. خود را براى آن روز آماده و سازماندهى كنند.
Rouzbeh avval / 10 January 2017
بعدی جنتی ومصباحی (یزدی)و شرکا ؟!
nader / 10 January 2017
— او با آنکه در ابتدای گروگانگیری نقشی نداشت اما کمی بعد، به یکی از بزرگترین حامیان دار و دسته اشغال کننده سفارت آمریکا در تهران در سال 58 تبدیل شد. حرکتی که یکسال و نیم بعد، به یک فاجعه سیاسی و اقتصادی با ضرر هنگفت مالی و پرداخت میلیاردها دلار پول ایران بهعنوان غرامت به آمریکاییها تبدیل شد.
– رفسنجانی در ترورهای خارج کشور عمده داشت و از همین رو توسط دادگاه آلمان در جنایت میکونوس محکوم شده بود. و در انفجار تروریستی بوئنوسآیرس و مرگ 86تن از سوی قضاییه آرژانتین و پلیس بینالمللی تحت تعقیب بود.
– او بود که در خرداد 67 بهعنوان فرمانده کل قوا در جنگ منصوب و با شعار جنگ جنگ تا پیروزی در به کشتن دادن صدها هزار تن از اتباع ایران و به روی مین فرستادن کودکان و نوجوانان، مستقیماً دست داشت درحالیکه در کاخ غصبی خواهر شاه در رامسر اسکی جت میکردو….
– او در قتلعام 30هزار تن از زندانیان سیاسی در سال67 به همراه خامنهای و احمد خمینی، دستورات دژخیم جماران را به هیأت مرگ منتقل میکرد. رفسنجانی پیش از آن نیز از مهمترین حامیان و مشوقان لاجوردی جلاد اوین بود و از او در برابر اعتراضات منتظری دفاع میکرد و در عزل منتظری نیز ایفای نقش نمود.
– پس از مرگ خمینی، او نقش اول را در بالا کشیدن خامنهای بهعنوان ولیفقیه ارتجاع داشت و پس از خامنهای ریاستجمهوری رژیم را به عهده گرفت و این سمت را تا سال 76 به مدت 8سال عهدهدار بود. موشک و بمب سازی از زمان ریاست جمهوری رفسنجانی شروع شد.
– همواره با گمراه گردن افکار عمومی و وعده بهبود شرایط٬ درادمه دیکتاتوری و سرکوب و خفقان نقش اساس داشت
Farid / 10 January 2017
او بانی حکومت داعش وار موجود است.
حکومتی که به صورت زنانش اسید میپاشد و روزنامه نگار را بخاطر یک مقاله ٬ وبلاگ نویس را بخاطر یک کامنت ٬ دانشجو را بخاطر یک سخنرانی ٬ وکیل را بخاطر وکالت از زندانی سیاسی ترور و یا به دهها سال زندانی محکوم کند٬
دزد لقمه نان را مچ بزند ولی زنجانیها با دهها میلیارد اختلاس و ناقاضی مرتضوی با صدور دهها حکم زندان و اعدام و تبعید و دست داشتن در کودتای ۸۸ مورد حمایت قرار داده و پول به افغانی و لبنانی و بسیجی میدهد تا بروند در عراق و سوریه و یمن و…سنی مسلمان را بکشد و بچه را بخاطر ندادن صورتحساب بیمارستان بخیه نکنند و مردم را معتاد اعلام کنند و درگور بخوابانند و….
naseem / 10 January 2017
ای ملت عزیز ایران، مطمین باشید که با مرگ رفسنجانی قبل از خامنه ای ،راه برای موروثی شدن رهبر در ایران باز شد و شک نکنید که رهبر آینده تون آقای مجتبی خامنه آی پسر رهبره
Omid / 10 January 2017
یک فروشنده با یک کلام با مشتری برخورد می کند و اصلا و ابدا به حرف های مشتری گوش نمی دهد اصلا به او نگاه نمی کند…
فروشنده ای دیگر با احساسات مشتری هماهنگ میشود و با او از همه جا گفتگو میکند با او میگرید و می خندد ولی همواره مترصد خام شدن او و فروش جنس خود است.
بنظر میرسد هاشمی فروشنده اقتصاد آزاد و سرمایه داری و خصوصی سازی از نوع دوم به مردم ایران بود…
ناشناس / 10 January 2017
از دید من هاشمی، مهاجرانی، خامنه ای، آملی لاریجانی، علم الهدی، نقدی، روحانی، خاتمی و غیره دو روی یک سکه هستند.
معتدل و غیر معتدل وجود خارجی ندارد. همگی این جماعت در فکر فروش متاع بی ارزش خود به قیمت بالا هستند.
من نمی دونم چرا یکی از این آقایان اصلاح طلب داخل و خارج نشین که مدام بر طبل اصلاحات می کوبند نمی گوید، که ایران و ایرانی فقط مردم تهران و شیراز و اصفهان و چهار تا کلان شهر دیگر نیستند.
زمانی که شما مردم را با ساطور دین شقه شقه کردید، کلید شقه کردن کشور را زدید.
در ایران دست کم 25 میلیون سنی، و چند میلیون مردم از سایر مذاهب زندگی می کنند، که هیچ محلی از اعراب در مناسبات داخلی و خارجی کشور خود ندارند. و شاید این بزرگترین خیانت امثال بهشتی ها و رفسنجانی ها به کشور و ملت ایران بوده، هست و خواهد بود.
ای جماعت قلم بدست به ظاهر روشن فکر، تا زمانی که قلم شما این مشکلات را تیتر اول نکند، بدانید که قلم شما خواسته یا ناخواسته در جهت تقویت استبداد عمل می کند.
متشکرم
شیرکو / 17 January 2017