سال ۲۰۱۶ در فضای ادبی هلند اتفاق جالبی رخ داد که پرده از فرهنگ پنهان مردسالاری در صنعت نشر هلند برمیداشت. در آغاز سال ۲۰۱۶ یکی از روزنامه نگاران هلندی که احتمالا خود داستان نویس است با نامی مستعار وبلاگی راهاندازی کرد با نامی که آن را میشود به زبان فارسی چنین ترجمه کرد: “خوانندههای زن در سرزمین پدران“.
این وبلاگ نقد کتاب و بازتاب کتابهای تازه هلندی را در روزنامههای معروف این کشور بررسی میکند. نویسنده بر اساس شواهدی که در طول سال گردآوری کرده، نشان میدهد که در حوزه نقد کتاب، بر مبنای تعداد نقدهای نوشته شده و همینطور بر اساس کیفیت نقدهایی که برای کتابها ارائه میشود، فضا کاملا مردانه است و به سمت آثار نویسندگان مرد گرایش دارد. بنابرین، نویسنده مدعی است که بازار کتاب هلند مردانه است و در دست مردان باقی مانده و آثار زنان نه دیده میشود و نه حتی به اندازه کافی منتشر میشود.
وبلاگنویس ناشناس مینویسد کتابهای باکیفیت نویسندگان زن سرسری و بیحوصله نگریسته و نقد شده ولی کتابهای نه چندان خوب نویسندگان مرد مفصل و با جدیت بررسی و نقد شده و در بازار فروش آنها هم تاثیر مهمی داشته است. حالا خوانندگان هلندی منتظر تغییراتی در بازار کتاب این کشور در سال تازه میلادی هستند اما تا بهحال پاسخ روشنی دریافت نکردهاند.
آیا واقعا بازار کتاب و فضای ادبی در هلند مردانه است؟ آیا زنان هلندی در ادبیات جدی نیستند؟ یا شاید خوانندگان هلندی ترجیح میدهند که نوشتههای نویسندگان مرد را بخوانند؟
این سوالها را با مارخریت استایباس، روزنامهنگار آزاد و نویسنده هلندی در میان نهادیم. مارخریت استرایباس Margreet Strijbosch، روزنامهنگار و نویسنده و مترجم هلندی است که تا به حال نمونههایی از ادبیات کودک روس را به زبان هلندی ترجمه کرده است. کتابهای او در این وبسایت قابل دسترسی هستند.
فایل صوتی گفتوگو با خانم سترایباس را میتوانید اینجا گوش دهید:
-خانم استرایباس، لطفا اول به ما از این وبلاگ بگوید که توجه بسیاری را به خود جلب کرده است.
دلیل راه اندازی این وبسایت از سوی این فرد که نام واقعیاش را نمیدانیم این بوده که او به این نتیجه رسیده که میزان انتشار کتابهای نویسندگان زن و همچنین تعداد نقدهای ادبی نوشته شده بر آثار آنها برای نویسندگان مرد و زن هلندی اصلا مساوی نیست. توجه بیش از حد به کارهای نویسندگان مرد باعث عصبانیت این فرد شده است. او میتواند زن یا مرد باشد. ما نمیدانیم.
– این وبسایت حدود یک سال فعالیت کرد و آمارهایی ارایه داد که ظاهرا بسیاری را متقاعد کرده که واقعا چنین مشکلی در جامعه هلند وجود دارد. تنها روزنامهای که درست و مساوی و منصفانه با بازار کتاب برخورد کرده روزنامه «تراو» هست. اما در کل بقیه روزنامهها همچنان توجه زیادی به نویسندگان مرد دارند. آیا این وبسایت تاثیری هم داشته؟
– تاثیر اولیه آن این بود که مردها، آنهایی که این نقدها را مینویسند، عصبانی شدند و به این وبلاگ حمله کردند که دروغ و بیاساس حرف زده. اما آمارها همه واقعی و درست هستند. سه چهار نفری که درباره آن نوشتند و این آمارها را بررسی کردند به همان سوالهای همیشگی رسیدند: اینکه چرا زنان از امکانی که مردان در اختیار دارند برخوردار نیستند. ولی منتقدان که بیشتر مرد هستند آن را جدی نگرفتند. اما نمیشود گفت که این بلاگ هیچ اثری نداشته است. در طول ۱۲ ماهی که از موجودیتش میگذرد حدود دو هزار نفر آن را دنبال میکنند و این به این معناست که افراد زیادی به این موضوع علاقه مند هستند و یا اعتراضی دارند و واکنشهای زیادی دیده میشود که مخاطبان خواهان بهبود یافتن این وضع هستند. البته منتقدان مرد معتقدند که فعالیت آنها دور از انصاف ارزیابی شده است. اما نکته اصلی این بود که این وبلاگ نشان داد منتقدان مرد درباره کتابهای نویسندگان مرد مینویسند و با این کار بازار فروش آن کتابها را بالا میبرند.
– خواننده کدامیک از این روزنامههایی هستید که در این وبلاگ بررسی شدهاند؟
روزنامه “ان ار سی” را میخوانم که روزنامه روشنفکران هلند است. متاسفانه این روزنامه نیز مثل بقیه روزنامههای مهم کشور همین اشتباه را تکرار میکند و در طول سال این دست آمارها بهبود نیافته. به غیر از روزنامه “تراو” که همیشه توجه داشته به مساله زنان و منصفانه برخورد میکند.
– فکر میکنید چرا کشور پیشرفتهای مثل هلند در این زمینه هنوز با مشکلاتی دست و پنجه نرم میکند که ظاهرا خاص کشورهای در حال توسعه است؟
– حتی قبل از شروع به کار این وبلاگ، ما شاهد نابرابری تقسیم منصبها و شغلهای مهم بین زنان و مردان بودهایم. به خصوص در فضای ادبی، همیشه مردان دست بالا داشتهاند و این به آن معناست که آنها بیشتر تشویق میشوند و بیشتر از جوایز ادبی بهرمند میشوند و همینطور از پشتبانیهای مالی برخوردارند. من فکر میکنم این که هنوز اسم زنان نویسنده ما به لیست نویسدگان بزرگ ملی یا مغزهای متفکر اضافه نمیشود، نتیجه همین گونه سیاستهای مردانه است که تنها برای تبلیغ و ترغیب فرهنگ و تفکر مردانه فعالیت میکند. ما زنان بزرگی هم داریم که جایزه میگیرند و قدردانی میشوند اما کافی نیست. در حالی که بیشترین خوانندگان کتاب زنان بالای ۵۰ سال هستند. یعنی برای این خوانندگان زن، مردانی تصمیم میگیرند که به سلیقه و علاقههای آنها را توجهی ندارند یا آن را جدی نمیگیرند. وضعیت عجیبی است که منتقدان کتابهایی را که خوانندگان ترجیح میدهند، کمتر نقد میکنند یا حتی اگر مجبور به نقد بشوند هم سرسری و سطحی نقد میکنند.
– از حرفهای شما این برداشت را میکنم که هلند نویسندگان زن موثر و پرخواننده زیاد دارد اما منتقدان از آنها چشم میپوشند.
– نمیدانم که بشود صد در صد این را گفت اما وقتی کمتر تشویق میشوند و کمتر نقد میشوند پس حتما به اندازه مردان دلگرم و پراشتیاق نمیشوند. بله. شاید بشود گفت که دست کم گرفته میشوند. وقتی نویسنده مرد با کار نه چندان بهتر از کار نویسنده زن تمام توجه و صفحات روزنامه را به خود اختصاص میدهد، احساس عجیبی است که شما خواننده دارید و کتاب مینویسید ولی هیچ وقت کارتان نقد نمیشود. مشکل کجاست؟ این بیتوجهی منتقدان و روزنامهها نهتنها دست کم گرفتن کتابهای زنان نویسنده است، بلکه دست کم گرفتن انتشاراتیهایی هم هست که کارهای نویسندگان زن را چاپ میکنند.
– در صحبتهایی که با هم داشتیم، به این اشاره کردید که در نوجوانی کتابهای زیادی در اختیار شما نبود که برای شما جالب باشد. از خواندن کتابهای نویسندگان بزرگ مرد خسته شده بودید و فکر میکردید که اگر کتاب این است دیگر نخواهید خواند. تا زمانی که کتابی از نویسنده زن هلندی هیلا هاسی به دستتان میرسد و عاشق سبک و اندیشه او میشوید. آیا هنوز نیز نسل نوجوان هلندی با این نوع مشکلات دست و پنجه نرم میکند؟
– فکر میکنم فضا خیلی تغییر کرده است و نوجوانان امروز در مقایسه با دوران نوجوانی من انتخابهای زیادی دارند و ادبیات جوان پسند امروز هلندی هم از جانب نویسندگان زن و هم نویسندگان مرد جدی گرفته می شود و مینویسند و سلیقه و علاقه نوجوانان را در نظر گرفتهاند. خود من دو پسر دارم که هر دو کتابخوان هستند و هم از نویسندگان زن و هم نویسندگان مرد میخوانند و به هیچ وجه تفکیک نمیکنند.
– پس میشود چنین برداشت کرد که در نسل جوانتر تبعیضی را که در نسل قبلی به چشم میرسید احساس نمیکنید.
– آری. ولی ما نویسندگان زن وابسته منتقدان مرد نیستیم. کتاب خود را مینویسیم و چه نقد بشود و چه نشود خواننده خود را داریم و آزادانه اندیشههای خود را پیش میبریم و کتابهایی را میخریم که خودمان دوست داریم بخوانیم. سلیقه و علاقه خود را به دست دیگران نمیسپاریم. متاسفانه روزنامههای پیشگام متوجه نیستند که با تبعیضی که در نوشتن نقد و بررسی ادبی انجام میدهند، تعداد زیادی از خوانندگان خود را از دست میدهند. زنان در هلند خوانندگان قهاری هستند.
– شما خود نویسنده هستید و هم برای بزرگسالان و هم برای کودکان کتابهای مصور مینویسید. میشود آن نویسندگان زن هلندی را نام ببرید که فکر میکنید در لیست بهترین نویسندگان هلند قرار می گیرند؟
– پیش از همه هلا هاسی (Hella Haasse) که متاسفانه دیگر در بین ما نیست ولی همچنان خواننده دارد و نوشتههایش با علاقهمندی زیاد دنبال میشوند. نویسنده دیگر آسترید رومر (Astrid Roemer) که اصلا سورینامی است اما با زبان هلندی مینویسد. او ماه می سال ۲۰۱۶ جایزه هوفت P.C. Hooft Award را برای دستاورد ادبی تمام عمر دریافت کرد. نویسنده برتر سوم برای من فکر کنم آنی اشمیت (Annie M.G.Schmidt) باشد که از چهرههای ماندگار هلند است. برای کودکان نوشته و تمام عمر سخت کار کرده تا به اینجا برسد. بیش از نیم عمر خود را میشود گفت بدون قدردانی فعالیت کرده است. چون برای کودکان مینوشت تنها کودکان از او قدردانی میکردند اما وقتی در سنین بالا برای بزرگسالان نوشت، آن وقت او را دیگر مردمان نیز جدی گرفتند.
سنت نادیده گرفتن نویسندگان زن
وبلاگ «خواننده های زن سرزمین پدران» ماه آخر سال گذشته به فعالیت خود متوق کرده است و اعلام کرده که اگر افرادی هستند که خواهان ادامه دادن این فعالیت او باشند، آماده واگذار کردن این وبلاگ است، اما خود این نویسنده گمنام به این نتیجه رسیده است که مشکل را به طور انکارناپذیر ثابت کرده است و حالا باید در پی رفع آن بود.
قابل توجه است که زبان و بیان این وبلاگ معترضانه و ضد مرد نیست، بلکه برعکس زبانی پر از شوخی و طنز دارد و از لحاظ ادبی نیز فاخر است.
سال گذشته در کنار کتابهای نویسندگان زن هلندی، رمانهای الینا فرانته، نویسنده ایتالیایی که با اسم مستعار مینویسد و به شهرت جهانی رسیده است، در هلند نیز از پرخوانندهترینها بود، اما آن طور که نویسنده وبلاگ مینویسد، منتقدان هلندی کارهای او را هم نادیده گرفتند. این یکی دیگر موضوعاتی است که روشنفکران جامعه هلند را عصبانی کرده است: «چه طور میشود الینا فرانته که روزنامه تایمز او را یکی از صد فرد تاثیرگذار در سیاره ما در سال ۲۰۱۶ دانسته، نادیده گرفت؟»
آیا با اسم مستعار نوشتن زنان نویسنده – مثل خود الینا فرانته- همین طور نویسنده گمنام این وبلاگ، به این معناست که زنان هنوز جسارت و امنیت کافی ندارند که آزادانه با اسم خود حرف بزنند؛ آن هم در جامعه ایتالیا و هلند که از کشورهایی محسوب میشوند که حقوق زنان در آنها بیش از دیگر کشورها مهیاست؟
این موضوع را فراتر از این گفتوگو دنبال خواهیم کرد و در پی دریافت پاسخ از روزنامههای معروف هلند مثل فولکس کرانت، د خرونه امستردمر، آن آر اس، د مارخین و پرول هستیم. این روزنامهها همان روزنامههایی هستند که در این وبلاگ نقد و بررسی شدهاند و آمار ارائه شده، نشانگر تبعیض مداوم این روزنامهها نسبت به نویسندگان زن است. آیا واقعا منتقدان هلندی که عمدتا مرد هستند نسبت به نویسندگان زن کشور خود تبعیض قایل میشوند و برای سلیقه خوانندگان کتاب در کشور اهمیت قایل نیستند؟ آیا گرایش به ادبیات مردانه و نامتعادل بودن آمارها دلیل دیگری دارد؟
تلاش میکنیم با دیگر کارشناسان نیز صحبت کنیم و درک درستی از فضای ادبی هلند به دست آوریم. اگر تجربه مشابهی در کشور دیگری داشتهاید برای ما بنویسید. اگر نظر و پیشنهادی دارید، با ما در میان بگذارید و در گسترش این بحث سهم داشته باشید.