فرهنگ آکسفورد کلمه post-truth (پساحقیقی) را به عنوان کلمه سال ۲۰۱۶ برگزید. در وبسایت فرهنگ آکسفورد آمده است:
«این صفت بیانگر وضعیت و حالتیست که در آن وضعیت و حالت افکار عمومی بیش از آنکه تحت تأثیر واقعیتها و دادههای عینی قرار بگیرد، متأثر است از احساسات و نظرات شخصی شهروندان.»
post/پسا پیشوندی است که عبور از چیزی و پشت سر نهادن آن را میرساند. به آن مثلا در ترکیب post-modern برمیخوریم که برابرنهاد پسامدرن برای آن در فارسی اصطلاح جا افتادهای است. در مقالات نظری در حوزه سیاست مدتهاست که اصطلاح Post-truth politics رواج دارد. این عنوان که میتوان آن را به سیاست پساواقعی یا پساحقیقی ترجمه کرد، به سیاستی اشاره میکند که نه بر مبنای واقعیتهای زندگی شهروندان بلکه احساسات و باورهای ایدئولوژیک بنا میشود. در ایران حوزه سیاست در شکل نمایشی و تبلیغاتی آن در یک فضای پساواقعی جریان دارد. جملات تاریخی آیت الله خمینی در این باره که «ما برای خربزه انقلاب نکردیم» یا «اقتصاد مال خر است» شاخص چنین فضایی است.
فضای توهمی واژگوننما از قرار معلوم جهانگستر است. ایرانیان آن را خوب میشناسند و حالا در غرب با وجود تاریخ طولانی بحث درباره ایدئولوژی و نقد ایدئولوژی در تئوری سیاسی، اکنون به آن به عنوان پدیدهای بارز در نمونههای برکسیت و انتخابات ریاست جمهوری آمریکا اشاره میکنند.
خبرسازی به جای خبررسانی
در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، توئیتر و فیسبوک نقش تعیینکنندهای ایفا کردند. بیش از ۶۶ درصد از رأیدهندگان آمریکایی رویدادها و خبرها را از طریق فیسبوک پیگیری میکردند. به همین جهت، سایتهایی با ظاهر خبری، اما با خبرهای جعلی و غیر موثق تلاش کردند از طریق فیسبوک، انتخابات آمریکا را به نفع دونالد ترامپ تغییر دهند و در این کار هم موفق بودند.
«بازفید» درباره پیامدهای مخرب اینگونه شایعهپراکنیها در پوشش خبررسانی پژوهشی انجام داده و نتیجه آن را منتشر کرده است.
بر اساس پژوهش «بازفید» از هر ۱۰۰۰ مقالهای که در سایتهای خبری جعلی در فیسبوک منتشر میشد، ۳۸ درصد محتوای دستراستی عوامپسندانه داشتند. بیشترین تعداد لایک و کامنت در شبکه فیسبوک نیز نثار خبرهای جعلی شده بود.
این پژوهش مشخص کرده که سایتهای خبری جعلی، با هدف درآمدزایی، بر اساس نظر عامه مردم در فیسبوک خبرسازی میکردند. مبنای خبرسازیها هم این بود که میبایست «کلیکخور» و «درآمدزا» باشند. هرچه به عقید غیرکارشناسانه عموم مردم نزدیکتر، به همان اندازه استقبال از آن خبر هم بیشتر.
کلمه post-truth (پساحقیقی) که اکنون توسط فرهنگ آکسفورد به عنوان کلمه سال انتخاب شده، بیانگر این وضعیت است: عامگرایی سایتهای به ظاهر خبری که به طور زنجیرهای منتشر میشوند و برای یه دست آوردن مخاطب بیشتر، بدون توجه به واقعیتها، بر اساس نظر عوام، خبرسازی میکنند.
تشخیص واقعی از غیرواقعی
بعد از انتخابات آمریکا و پیروزی دونالد ترامپ، مارک زاکربرگ، بنیانگذار فیسبوک تحت فشار قرار گرفت.
زاکربرگ در توجیه خبرپراکنیهای فیسبوک در رویدادهای سیاسی سرنوشتساز مانند انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در یادداشتی که در صفحه خودش نوشته و منتشر کرده، میگوید:
«تشخیص حقیقت کار پیچیدهایست. خبرهای کاملاً جعلی را به سادگی میتوان تشخیص داد، اما خبرهایی که نیمی از آنها حقیقی و نیمی دیگر جعلی[ و به یک معنا تحریفشده] است را نمیتوان از خبرهای واقعی تفکیک کرذ. از سوی دیگر عقیده شهروندان را نمیتوان یکسر تأیید یا نفی کرد.»
با توجه به مشکلاتی که زاکربرگ به درستی به آن اشاره میکند، کلمه post-truth (پساحقیقی) این وضعیت را هم نشان میدهد: فقدان یک تحریریه با روزنامهنگارانی کارآشنا و تکیه بیش از حد به آلگوریتمها که شبکههای اجتماعی را عرصه شایعهپراکنی کرده است، با همه پیامدهای مخربش که در «برکسیت» و انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بر همگان آشکار شد.
منظورتان ورای حقیقت یا ورای حقیقی است یا ممکنست از واژه خیال اندیش ، …. با کلمه پسا واژه پارسی نمیشود چون اگر دنبال واژه پارسی هستید میتوان نوشت پسا راستی یا پسا راستین
جهان / 17 November 2016