محمود خوشنام- در تاریخ موسیقی کلاسیک، آهنگسازانی هستند که در حد فاصل میان دوره‌‏ها و مکتب‌‏ها قرار گرفته‏‌اند. نمونه‏‌ی برجسته‏‌ی این‏‌گونه آهنگ‏‌سازان و معروف‏‌ترین آن‏‌ها، لودویگ فان بتهوون بود که به سنت‏‌های کلاسیک تکیه داشت ولی با زبان و بیان‏‌اش، راه را برای ورود رمانتیک‏‌ها هموار کرد.

آهنگساز دیگری هم هست که اگرچه ۳۰ سال پس از بتهوون به‏‌دنیا آمده و ۲۰ سال پس از او درگذشته، همین وضعیت بینابینی را داشته است. فلیکس مندلسن بارتولدی با آن‌‏که به سبک و فرم کلاسیک‏‌ها وفادار بود، ولی حالت‌‏های توصیفی بیان، او را به رمانتیک‏‌ها نزدیک‏ ساخته است.

مندلسن در سال ۱۸۰۹ در هامبورگ به‏‌دنیا آمده و در سال ۱۸۴۷، یعنی در ۳۸ سالگی، در لایپزیگ، از دنیا رفته است. تنها کوتاهی عمر او نیست که آدمی را به یاد موتسارت می‌‏اندازد، آغاز کار هنری او نیز هست.
مندلسن در ۹ سالگی، به عنوان پیانونواز ورزیده وارد میدان شده، نخستین اثر مشهور خود را که «رؤیاهای نیمه‌‏شب تابستان» نام دارد، در ۱۷ سالگی آفریده و نخستین اپرای خود به نام «عروسی کاماکو» را در ۱۸ سالگی در برلین بر روی صحنه برده است.

در سال‏‌های بعد، او بی‌‏وقفه کارهای دیگر خود را عرضه کرده است: پنج سمفونی که یکی از آن‏‌ها به‌‌عنوان «سمفونی ایتالیایی» شهرت جهانی یافته، چند کنسرت برای پیانو و ویلون، دو اوراتوی سمپل و الیاس و مقادیر بی‌شماری سونات، کوارتت و کویینتت و رمانس و ترانه و اورتور.
 

در این میان، اورتور «رؤیای نیمه‏‌شب تابستان» را مندلسن زیر تأثیر نمایشنامه‌‏ی معروف شکسپیر آفریده است. تکه‏‌ای از آن را با اجرای ارکستر سمفونیک رادیو باواریا، به رهبری رافائل کوبلیک، می‏‌شنویم:

[رؤیای نیمه‌شب تابستان، مندلسن]

در میان خوانندگان، تفاوت نمی‌‏کند در کدام حوزه‏‌ی موسیقی، کم نبوده‏‌اند کسانی که خودشان سازنده، سراینده و تنظیم‏‌کننده‏‌ی خوانده‏‌های‏‌شان باشند. ولی کمتر می‏‌شود در میان آنان، سازندگان و سرایندگان خوب و برجسته پیدا کرد. در واقع، می‏‌شود گفت که بسیاری از آن‏‌ها، بی‏‌جهت، با دخالت در زمینه‏‌هایی که کار آن‏‌ها نیست، به آینده‏‌ی خود صدمه می‏‌زنند.

با این همه، باید اذعان کرد که استثنائاتی هم در این میان وجود دارد که البته در نهایت، قاعده را تأیید می‏‌کند. این استثنائات در میان شان‌‏سون‏‌خوان‏‌های فرانسوی بیش از یکی دوتاست. شالاز ناوور، ژرژ براسان و ژاک برل از آن جمله‏‌اند.

ژاک برل چون تحصیلات آکادمیک نیز داشت، در ساختن و سرودن نیز، چون خواندن، توانا بود. او متأسفانه سال‏‌ها پیش، نابهنگام درگذشت، ولی نام‌‏اش و ترانه‏‌های‏‌اش به‏‌خصوص برای فرانسویان، همچنان پرجاذبه باقی مانده است.

گمان می‏‌کنیم، یک‌‏بار با هم به ترانه‏‌ی «آمستردام» او گوش کرده‏‌ایم. حالا به معروف‏‌ترین عاشقانه‏‌ی او گوش می‏‌دهیم؛ ترانه‏‌ای که همه چیزش از آن اوست: «مرا ترک مکن»:

[مرا ترک مکن، ژاک برل]