تنها چند روز به مهمترین انتخابات ریاستجمهوری در آمریکا باقی ماندهاست. این بار نامزدهای دو حزب بزرگ ایالات متحده آمریکا از کمترین محبوبیتِ مردمی در میان تمام نامزدهای تاریخ احزاب جمهوریخواه و دموکرات برخوردارند. ولی هنوز تمرکز اصلی معطوف به هیلاری کلینتون و دونالد ترامپ باقی مانده، تنها این دو در مناظرهها رویاروی هم و میلیونها مخاطب جهانی ایستادهاند و دنیای انتخابات ۲۰۱۶ آمریکا کماکان جهانی است گرهخورده به رسواییها و قدرتنماییهای این دو نام.
همزمان انتخابات هشت نوامبر به دلایل متعددی سرنوشتساز خواهد بود؛ نه تنها بهخاطر سایه جنگ بر وضعیت جهانی و ادامهیافتن بحران اقتصادی و پابرجایی نابرابری و فقر، بلکه همچنین به دلیل فوریت مسئله «تغییرات آبوهوایی» که در آخرین روزهای سال ۲۰۱۵ کشورهای جهان را به پذیرش توافقنامه پاریس وادار کرد. به همین دلیل نیز خبرگزاری رویترز پیشتر در گزارشی این انتخابات را «رفراندومی درباره تغییرات آبوهوا» خوانده بود.
در چنین شرایطی شاید عجیب به نظر برسد که «جیل استاین»، نامزد حزب سبز برای ریاستجمهوری آمریکا چندان مورد توجه مردم نه چندان راضی از دو حزب سنتی این کشور قرار نگرفته است.
سبزِ سوسیالیست، پزشکِ سیاست
استاین یک پزشک داخلی بازنشسته ۶۶ ساله، دانشآموخته هاروارد، فعال محیط زیست و سیاستمدار است. او از پزشکی به سیاست رسید، زیرا نتیجه گرفته بود که سلامت بدنی و روانی بیمارانش تنها به واسطهی سلامت محیط زندگی بومیشان میسر میشود و این کار باید با مداخلههای اجتماعی و سیاسی به سرانجام برسد. استاین که امسال هدفش را پزشکشدن برای سیاستی بیمار توصیف کرد، نخستین فعالیت سیاسیاش پیوستن به اعتراضات علیه آلودگی پنج نیروگاه زغالسنگ در ماساچوست بود.
استاین به فعالیتهای خود ادامه داد و سال ۲۰۰۲ از سوی حزب سبز به او پیشنهاد شد تا نماینده آنها برای انتخابات فرمانداری ایالت ماساچوست باشد؛ تصمیمی که خود «احمقانه» میخواند. اما عمده فعالیتهای استاین به شکل اکتیویسم اعتراضی و نه فعالیت رسمی سیاسی بودهاست. او در ادامه کارش دغدغههای محیط زیستی را با دغدغههای برابریطلبانه و کارگری پیوند زد. در نهایت، وقتی سال ۲۰۱۲ نامزد حزب سبز برای انتخابات آمریکا شد تا به رقابت با باراک اوباما و میت رامنی بپردازد، چری هونکالا، فعال ضدفقر را به عنوان نامزد معاون اولی خود برگزید. و امسال نیز ستایشگر برنی ساندرز بود؛ فرد دیگری که محیط زیست و برابری را در هم گرهخورده میبیند.
استاین در سال ۲۰۱۲ دو بار دستگیر شد. بار نخست، در اعتراض نشستهای در یک بانک فیلادلفیا علیه روند غصب خانهها از سوی بانک. بار دوم، در تلاش برای ورود به محل برگزاری مناظره انتخابات ریاستجمهوری بین اوباما و رامنی و در اعتراض به کنارگذشتن نامزدهای احزاب ثالث از این مناظرات.
استاین در انتخابات آن سال تنها ۰.۳۶ درصد آراء را به دست آورد، اگرچه افراد سرشناسی همچون نوآم چامسکی از او در انتخابات حمایت کردهبودند. خود او میگوید: «مردم فکر میکنند فعالیت سیاسی تنها در سال انتخابات ریاستجمهوری ممکن است. اما در واقع فعالیت سیاسی یعنی ساختن را باید بین این انتخابات تا آن انتخابات انجام داد.» شاید به همین خاطر او چهارسال بعد بار دیگر نامزد شدهاست. و یکبار دیگر نیز از سوی یک قاضی در داکوتای شمالی برای او قرار دستگیری صادر شده، زیرا در اعتراضات بومیان آمریکا علیه طرح خط لوله این ایالت فعالانه مشارکت کردهاست. اعتراضی برای حفظ دسترسی به منابع آب علیه طرحی که فعالان محیط زیست آن را «حکم مرگ» خوانده اند.
اینبار، در سالی که دونالد ترامپ شعلههای نژادپرستی و بیگانههراسی را در بخشی از رایدهندگان طبقات فرودست آمریکا برافروخته است، نامزد معاون اولی استاین آجامو باراکا، یک فعال حقوق بشر است. و همچنان محیط زیست بهخصوص مسئله گرمشدن زمین، اینبار به شکلی بسیار فوریتر، در کنار مسئله نابرابری هستههای اصلی کارزار انتخاباتی او را شکل میدهند.
نیودیل سبز: اعلام وضعیت جنگی
مسئلههای کلیدی مورد نظر استاین در واقع با مسئلههای مورد بحث برنی ساندرز، سوسیال دموکراتی که رقیب حزبی هیلاری کلینتون در دور مقدماتی انتخابات بود، تفاوت چندانی ندارند. او نه تنها ستایشگر ساندرز بود، بلکه بخشی از حامیان جوان ساندرز پس از برگزیدهشدن هیلاری به سمت او گرایش یافتند و در نقاطی مثل کلرادو حامیان سازماندهیشده ساندرز با تشکل خود از او اعلام حمایت کردند. البته این میزان در میان ۴۴ درصد رأیی که ساندرز کسب کرد، بخش اندکی را تشکیل میدهند. استاین دلیل آن را عدم وجود پوشش رسانهای برای نامزدهای حزب ثالث در انتخابات آمریکا میداند که به باور او تحت نفوذ و کنترل نولیبرالیسم و سرمایهداری شرکتی هستند.
اما تفاوت استاین با ساندرز در راهحل پیشنهادی است. به باور استاین، پژوهشها و مشاهدههای علمی اخیر، بهخصوص تحقیقات جیم هانسن (۱) سرشناسترین دانشمند حوزه تغییرات آبوهوایی نشان میدهند که سرعت پدیدارشدن تاثیرات گرمایش زمین فراتر از پیشبینیهای نخستین است و این یعنی مبارزه با آن باید با فوریتی بسیار شدیدتر از سیاستهای کنونی اوباما یا سیاستهای مورد نظر هیلاری صورت پذیرد.
اما پدیده ترامپ فوریتی دیگر را برای استاین آشکار ساخته است: فوریت پاسخدادن به بحران بیکاری و فقر. به باور او، اگر مردم در برابر انتخاب بین حل مشکل تغییرات آبوهوا یا حفظ شغل قرار بگیرند، قطعاً دومی را برخواهند گزید زیرا بقای روز بعد آنها بدان وابسته است، درحالیکه تغییرات آبوهوا بقای طولانیمدت آنها را تحت تأثیر قرار میدهد.
به همین دلیل، اصلیترین سیاست معرفیشده از سوی کارزار جیل استاین نام «نیو دیل سبز» را به خود گرفته است که اشارهای تاریخی به نیو دیل فرانکلین روزولت، سیودومین رییسجمهوری آمریکا از حزب دموکرات برای رفع رکود بزرگ دهه ۱۹۳۰ دارد. هدف نیو دیل سبز آفریدن ۲۰ میلیون شغل جدید برای برپاکردن اقتصادی سبز است که تا سال ۲۰۳۰ تمام انرژی مصرفی آمریکا را به انرژی تجدیدپذیر بدل میکند و انتشار گاز کربن از سوختهای فسیلی را به صفر میرساند.
استاین این هدف جاهطلبانه اما به باور او واجب برای مبارزه با تغییرات آبوهوایی را قابل دسترس میداند، اما به یک شرط: تلاش برای بسیج مردمی به شکل یک وضعیت اضطراری، همچون بسیج مردمی در وضعیت جنگ. استاین از بسیجی گسترده حرف میزند که در آن «هر آمریکایی که میتواند و میخواهد، بهشدت مشغول کار شود» و دولت برای این کار باید خود را موظف به ایجاد ۲۰ میلیون شغل در حیطه انرژیهای تجدیدپذیر بداند. بنابراین، یارانهها و حمایت گسترده مالی دولت ضروری است.
او همچنین به دنبال رایگانکردن آموزش عالی و خدمات بهداشتی عمومی و بیمه سلامت و نیز مبارزه با نژادپرستی ساختاری است تا وضعیت طبقه کارگر برای پیگیری این بسیج عمومی بهبود یابد.
استاین برای آغاز این فرآیند، ۳۰ درصد از بودجه نظامی خواهد کاست، بر شرکتهای چندملیتی، سوداگری بورس، پناهگاههای مالیاتی خارج از مرزهای آمریکا مالیات خواهد بست، و سربازان آمریکایی را به این کشور بازخواهند گرداند.
سبز تنها
بر اساس آخرین نظرسنجیهای انتخابات هشت نوامبر سال جاری، میتوان گفت استاین در رساندن پیام خود از ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۶ پیشرفتهایی کرده زیرا رأی او از زیر نیمدرصد به دو درصد رسیده است.
اما واقعیت را نمیتوان انکار کرد: هنوز در میان مردم آمریکا توجه چندانی به استاین نشدهاست. عدم وجود پوشش رسانهای و انحصار رسانهها در دست دولت یا سرمایهداران خصوصی که طرفدار یکی از دو حزب بزرگ آمریکا هستند، یکی از این دلایل است. با این وجود، برخی نظرها و گاه سخنان رادیکال او (همچون توصیف اوباما بهعنوان «گرگی در لباس بره»، ابراز نگرانی از تاثیر وایفای مدرسهها بر رشد مغزی کودکان، نظرات نهچندان مطمئن درباره لزوم بررسی تاثیر واکسیناسیون بر رشد کودکان، ادعای قراردادن اسنودن در کابینه در صورت پیروزی و غیره) باعث انتقاد یا گاه جدینگرفتهشدن از سوی دیگران شدهاست. همچنین طرح نیو دیل سبز او که شباهتهای زیادی با ایده «ابرقدرت انرژی پاک» هیلاری کلینتون دارد، به عدم واقعبینی و اتکا بر ایدهآلی ناممکن متهم شده است.
احتمالاً انبوهی از این دلایل در عدم اقبال به نامزد حزب سبز موثر بودهاند، اما در سال ۲۰۱۶ و بهخصوص پس از پدیده ساندرز و جنبشی که حول ایدههای مشابه او راه افتاد، جیل استاین و فعالان محیط زیست امیدوار بودند تا مسئله تغییرات آبوهوا به دغدغهای واقعی برای مردم آمریکا بدل شود. اما اکنون، در فاصله چند روز باقیمانده به انتخابات، استاین هنوز در دو درصد باقی مانده و تا همین روزهای آخر، موثرترین بحثها بر نتیجه آن، نه بر سر فقر و محیط زیست و تغییرات آبوهوا بلکه بر سر رسواییهای مالی و جنسی و امنیتی بودهاست. و اگر جمهوریخواهان برنده شوند، آمریکا نه تنها از توافقنامههای محیط زیستی بینالمللی کنار خواهد کشید، بلکه بار دیگر سوختهای فسیلی را در مرکز برنامههای تولید انرژی خود قرار خواهد داد.
پانویس:
(۱) هانسن و تیم او در پژوهشی دریافته بودند که روند جهانی گرمایش زمین به دست بشر دما را به سطحی رسانده است که این سیاره پیشتر تنها در دورانی پیشاتاریخی تجربه کرده بود؛ دورانی که سطح آبهای آزاد در آن شش تا نه متر بالاتر از امروز تخمین زده میشود. بر اساس پژوهش آنها، کنترل اثرات این واقعه نیازمند توسعه تکنولوژیهایی است که صدها تریلیون دلار برای نسلهای آینده هزینه در بر خواهد داشت.