ترجمهی ونداد زمانی – از نظر طرفداران روانشناسی تکاملی، طبیعت و شانس بقای بیشتر، شیوههای دفاعی را برای زنان فراهم کرده است که بتوانند در مقابل بخشی از مردان که میخواهند از طریق زور و بدون رضایت زنان برای تکرار نسل خود با آنها سکس داشته باشند مقاومت کنند.
قبل از آنکه به شیوههای مشخصی که در طول تکامل بشری به زنان امکان داده است تا برای حفظ خود از تجاوز مردان، به تدابیری دست یابند که کمترین صدمات را متحمل شوند، اشاره کنیم و بهویژه قبل از آنکه از تکنیکهای دفاعی که زنان آماده برای بارداری بهویژه در دو روز مخصوص ماه از خود بروز میدهند سخن بگوییم، لازم است دربارهی پدیده تجاوز و دلائل وجودی آن در مردان اشارهی دقیقتری داشته باشیم.
بحث و نظریهای که این اواخر دربارهی انگیزهی مردان و میل به تجاوزی که در آنها وجود دارد مطرح شده است (به دور از درست و غلط بودن آن) توانسته است میدان جدیدی از تحقیقات را دربارهی این پدیدهی ناهنجار مردانه تدارک ببیند. شعلههای بحث دربارهی اینکه گرایش مردان به تجاوز، پدیده و رفتاری بود که ضرورتاً در دورهای از تحول بیولوژیک بشر ضرورتاً شکل گرفته است با انتشار مقالهی تحقیقاتی با عنوان «تاریخ طبیعی تجاوز»۱ حدود ۱۰ سال پیش پا گرفت. در این گزارش تحقیقاتی به دلائل زیستی و انگیزههای تطبیق و سازش با شرائط محیطی استناد شد که توجیهکنندهی حضور فراگیر عمل تجاوز در نوع مذکرِ انسان و بسیاری از پستانداران دیگر بود.
رندی تورنهیل و کرگ پالمر شواهدی را در گزارش فوق جمعآوری کردند که نشان میداد مردان گاهی ناچار میشدند که برای تکرار و دوام نسل خود به سمت انتخابِ رابطهی جنسی سوق داده شوند که با زور و بدون رضایت زنان صورت میگرفته است. تک افتادن گروههای اجتماعی به دلیل حوادث طبیعی، جابجایی و کوچ گلههای شکار، خشکسالی، جنگها و بیماریهای مسری گاه باعث میشد که تعداد زنان در گروه اجتماعی به هر دلیلی کمتر از مردان گردد و به اندازهی کافی شریک جنسی برای مردان وجود نداشته باشد. در این گونه شرائط، مردان برای دستیابی به جفت چارهای جز حمله و تجاوز نداشتهاند. مورد مهم دیگری که گزارش فوق بر آن تاکید میورزد دست زدن به تجاوز از طرف مردانی بود که به دلائل مختلف از جذابیت جنسی کمتری برخوردار بودند و به همین دلیل از شانس کمتری برای تداوم نسل برخوردار میشدند. حذابیتی که در سایر جانوران با تأکید هر چه بیشتر بر زیبایی جنس مذکر قابل رؤیت است.
پروفسور روانشناسی دانشگاه لسآنجلس، دکتر نایل مالموت در گزارش دیگری در همین رابطه به تجاوز در درون زندگی مشترک اشاره میکند. او معتقد است که شوهران (یا زوج مشترک قبل از برپایی سنت ازدواج) برای آنکه از «پدر» بودن خود مطمئن گردند در طی روزهایی که زنانشان در موقعیت تخمکگذاری بودند به زور با آنها رابطه جنسی برقرار میکردند تا به کمک از بین بردن اسپرمهای قبلی شانس تولد فرزند خودشان را بیشتر سازند. ناگفته نماند که زنان نوع بشر و حیوانات مشابه در گذشتههای دور و قبل از برقراری آیینهای زناشویی از قابلیت رابطهی جنسی متعدد هم برای بارداری استفاده میکردند. دکتر مالموت برای پشتیبانی تئوری خود از فرمِ فیزیکی آلت مردانه یاد میکند که در حین رابطهجنسی ضمن داشتن قابلیت فیزیکی (کلاهکگونه) آلت جنسی، میتوانست با تکرار مداوم مسیرشان درون آلت تناسلی زنان در حین رابطه جنسی، اسپرمهای غریبه و رقیب را به بیرون بریزند و پدر بودن خود را تضمین کنند.
پروفسور مالموت و تیم همراهش در حین جمعبندی پرسشنامهای که تهیه دیده بودند متوجه این نکته شدند که ۳۰ درصد مردان دنیای معاصر (مردانی که در سنجش تحقیقات آنها داوطلبانه به پرسشنامهها جواب دادند) نیز به احتمال ارتکاب به تجاوز در صورتی که جرم محسوب نگردد و برایشان دردسری فراهم نکند فکر کردهاند. گزارشهای زیادی نیز وجود دارد که بازگوکنندهی این حقیقت است که مردان در حال خودارضایی و یا ابراز تخیل جنسی به «تجاوز کردن» هم میاندیشند.
محققانی که در مقاله از آنها اسم برده شده است در حین تهیه گزارشها و تحقیقاتی که از دریچه دید روانشناسی تکاملی صورت میگیرد، با دقت تمام به این نکته توجه میکنند که بین «تطبیق» زیستی انسان اولیه با شرائط معاصر فرق بگذارند. آنها امیدوارند که تحقیقاتشان قراری برای توجیه و حقانیت علمی بخشیدن به عمل تجاوز نگردد. با وجود این به دلیل حساس بودن موضوع، خطر سادهانگاریهایی که از طرفی به تجاوزگران امکان سوءاستفاده از این نظریات را میدهد یا حتی برعکس از طرف دیگر، نوک حمله و اتهام را به سمت این گونه تحقیقات میکشاند و به آنها در راستای ایدئولوژی سیستم مردسالارانه مینگرد بسیار بالا است. متاسفانه بخش بزرگی از تحقیقات جدید بهسرعت در زیر چتر تحقیقات گمراهکنندهای قرار میگیرد که در نظریه «جبر طبیعی» ریشه دارد. نظریهای که معتقد است همهی رفتار بشر بر پایهی دستوراتی است که ژن بشر صادر میکند و اختیار و اراده در این نظریه معنا و مفهومی ندارد. بنابر همین منطق، چون عمل تجاوز امری طبیعی است و بر اساس ضرورت حیاتی میباشد پس جرم نیست.
بحث همهجانبه و بسیار جنجالی فوق را میتوان به حاشیه کشاند اگر همزمان با آن بتوان به کمک روانشناسی تکاملی به نظریاتی نزدیک شد که نشان میدهد زنان نیز بر اساس همان دیدگاههای علمی که محققانی چون تورنهیل، پالمر و مالاموت دربارهی تجاوز تبیین کردهاند، توانستهاند در پاسخ به ضرورتهای زیستی تجاوز، راهحلهای تکاملی تدارک ببینند. به عبارتی آیا زنان توانستهاند برای جلوگیری از تجاوز به وسایل تکامل یافتهتری در بدن خود مجهز گردند؟
ادامه دارد
Jesse Bering, Darwin’s Rape Whistle, Have women evolved to protect themselves from sexual assault? Slate Magazine
Randy Thornhill and Craig Palmer’s A Natural History of Rape
Neil Malamuth, mushroom-capped shape of the human penis , removing competitors’ sperm
مقاله مرتبط با موضوع سرتيتر نبود و بهتر است بگويم كه كاملا ناقص بود
کاربر مهمان / 18 January 2011
کاملا منتظر بقیه ی این مقاله ی علمی هستم هرچند تیتر با متن همخوانی نداشت امیدوارم در ادامه به تیتر برسیم
سپاس
کاربر مهمان / 19 January 2011
امیدوارم اشاره کنید که مردان هم یاد گرفتند در برابر خواسته درونی مقاومت کنند و کنترل بیشتری بر غریزه خود داشته باشند.
کاربر مهمان بهروز / 19 January 2011
تا وقتی که انسانیت به دنبال نفسانیت باشد از این بهتر نخواهد بود. همه اعمال زشت بشر از بی ایمانی اوست
کاربر مهمان کیانوش / 19 January 2011
بسیار جالب.منتظر بقیه مقاله هستیم!!!
کاربر مهمان / 18 January 2011
ضمن سلام و تشکر از توجه تان، خواستم بگویم که به دلیل طولانی بودن مطلب ( 2700) کلمه ای، ناچار شدم آن را در دو قسمت بیاورم. همانطور که می دانید این روزها و در همهمه ابراز بیشمار مطالب در نشریات و سایت ها، شانس خواندن مقاله بلند خیلی کمتر شده است.
با سپاس
کاربر مهمان , ونداد. زمانی / 20 January 2011
قبل از آنکه به شیوههای مشخصی که در طول تکامل بشری به زنان امکان داده است تا برای حفظ خود از تجاوز مردان، به تدابیری دست یابند که کمترین صدمات را متحمل شوند،……… مردان اشارهی دقیقتری داشته باشیم”
پس چی شد ؟ کو؟
کاربر مهمان / 21 January 2011
درود
خانم های لیزبین و آقایان گی ! با استناد به همین
یافته ها و بافته های روانشناسان تکاملی رفتارهای
هم جنس گرایانه خویش را توجیه می نمایند که
طبیعی است و از این رهگذر سوای خواستن حقوق
اجتماعی خواستار وجهه و جایگاه در اجتماع نیز هستند…
هر چند که در واپسین تحلیل هم جنس گرایی
یک انحراف در مسیر طبیعی زندگی موجودات ارزیابی میشود.
اما اینجا چنانکه در مقاله نیز اشاره شد
و اگر بخواهیم با آن منطق که خاص هم جنس گرایان عزیز!
است به این مقاله بنگریم ناگزیر از به رسمیت خواندن
متجاوزان جنسی نیز خواهیم بود.
malek / 28 January 2011