ونداد زمانی-«دیا» دختر خواننده و ترانه‌سرایی است که در نروژ و در یک خانواده‌ی مسلمان بزرگ شده است و زیر نظر استادانی چون «فتح‌علی خان» موسیقی سنتی پاکستانی را فرا گرفته است. دیا بعد از تهیه‌ی چند ترانه «پاپ» ناچار شده است هم از نروژ و بعد‌ها از لندن انگلیس هم بگریزد. تهدید و تبعید به خاطر عشقی که به اجرای موسیقی دارد «دیا» را واداشته است تا دست به تهیه‌ی آلبوم ترانه‌های ۱۴ خواننده‌ی جهان سومی که حق خواندن از آنها سلب شده است بزند.

دیا تا مادامی که دختر بچه‌ای بیش نبود محدودیتی برایش وجود نداشت و گروه‌های رادیکال مذهبی اعتراضی به فعالیت‌های هنری او نداشتند، به‌ویژه آنکه تا مدت‌ها، به عنوان کودک هنرمند پاکستانی نوروژی، هم ستاره رادیو وتلویزیون نوروژ گشته بود و هم از محبوبیت بالایی در حلقه‌ی مهاجران مسلمان نوروژ برخوردار بود.

علاقه به موسیقی سنتی برای دختری که با حجب و حیا، ضمن تسلط کامل به موسیقی سنتی داشت به محض آنکه «دیا» پا به سن جوانی گذاشت از اوسلب شد. دیا بعد‌ها به‌عنوان یک جوان بزرگ شده با «ماچ می‌وزیک» و آشنا با «مدونا»، «مایکل جکسون» و حتی گروه موسیقی «هِوی مِتال»، وقتی که تصمیم به ابراز وجود متفاوت با سنت مرسوم کرد به شدت مورد مواخذه جامعه‌ی مذهبی خود قرار گرفت، تهدید به مرگ شد، بر صورتش تف انداختند و لقب زن بدکاره به او اطلاق گشت.

لینک یوتوب

آشنایی دیا با لعن ونفرین محافظه‌کاران از وقتی شروع شد که او تلاش کرد هم از لباس و موسیقی سنتی فاصله بگیرد و بر اساس علائق شخصی‌اش به موسیقی «پاپ» نزدیک گردد. دیا نمی‌توانست چشمانش را بر شیوه‌های آزاد‌تر ابراز احساس ببندد. او فهمید که می‌تواند بدون هیچ ابایی از طریق موسیقی دنیای معاصر از دغدغه‌های ختران و زنان جوان نظیر خودش حرف بزند. حرف‌هایی که هم از ناهنجاری‌های تربیتی، اجتماعی و هم از سرکوب و کنترل بیش از حد انگیزه‌های جنسی جوانان انتقاد می‌کند. حرف‌هایی که در ترانه‌هایش با ضرب‌آهنگ پر جوش و خروش موسیقی «پاپ» و «راک» نمود پیدا کرده بود.


با فرار ناگزیر خانواده دیا به لندن و سکوت چندین ساله، دیا به آرامش و امنیتی که از دست داده بود دست یافت. دیا اقرار می‌کند کاش پدر آزادمنش پنجابی‌الاصل و مادر شجاع افغانی‌اش او را با دنیای موسیقی آشنا نمی‌کردند ولی سرنوشت طور دیگری برایش رقم خورد. او از آن پس گریزی نداشت تا به سکوتش پایان دهد، در سال ۲۰۰۴ آلبوم جدیدی در انگلیس تهیه کرد با عنوان «چه پیش خواهد آمد؟» و با گستاخی تمام، علاقه‌اش به موسیقی شهری و ابراز نظر کردن درباره‌ی موضوعات ممنوع را در آن گنجاند.

دیا به این نتیجه رسید که برای پایان دادن به محرومیت‌های دختران و زنان مشابه خودش راه دیگری جز رودررویی و مقاومت ندارد. بعد از تهیه آلبوم جدید که در حقیقت جواب بی‌پروایی بود به محافظه‌‌کارانی که با ترس و تهدید، خواهان به سکوت کشاندن امثال او هستند. متاسفانه دیا و خانواده‌اش بار دیگر مورد تهدید گره‌های محافظه‌کار مسلمان (این‌بار در انگلیس) قرار گرفتند و ناگزیر به ترک اروپا و مهاجرت به امریکا شدند.
آشنایی دیا با سازمان غیر انتفاعی «فری می‌وز» که تقریبا‌ً همان کاری را می‌کند که انجمن «قلم» در سراسر جهان انجام می‌دهد نقطه عطفی در زندگی این ترانه‌سرای پنجابیِ بزرگ شده در «اسلو» و مهاجر جدید امریکا گشت. «فری می‌وز» تمام سعی خود را معطوف آن کرده است تا از موسیقی‌دانان زندانی و و تحت پیگرد دولت‌های دیکتاتور حمایت کند.

پروژه دیا برای تهیه آلبوم ترانه‌های ۱۴ خواننده‌ی جهان سومی که حق خواندن از آنها سلب شده است، در حقیقت اولین تلاش تولیدی سازمان فوق بود. دیا به‌وضوح و با تجربه‌ی مستقیمِ تهدید، توهین و ممنوعیتی که بر او روا شده بود با تراژدی محرومیتِ هنرمندان خلاق جهان سومی آشنا بود.دیا در مصاحبه‌اش با خبرنگار مجله سیاسی هنری «گرونیکا» به این نکته‌ی مهم اشاره کرد که در غرب نیز هنرمندان واقعی که با صنعت بزرگ تفریحی و سرگرم‌کننده همراهی نکنند از محدودیت‌هایی برخوردار خواهند گشت. ولی تفاوت محدودیتی که مثلاً گروه «دیکسی چیکز» برای انتقاد از جرج بوش ابراز می‌کند و برای آن باید متحمل مشکلات اقتصادی گردند با ترانه‌سرای کشور کامرون «لاپیرو دیبانگا» که به خاطر نوشتن و خواندن ترانه‌ای به سه سال زندان محکوم شده است فرق می‌کند.

لینک یوتوب

دیا به شانس بزرگی که نصیبش شده بود اشاره می‌کند که به یک‌باره به خاطر پذیرفتن مسئولیت انتخاب خوانندگان و ترانه‌سرایان ممنوع نصیبش شده بود. او توانست با آرشیو بزرگ و بسیار غنی از موسیقی جهان دسترسی یابد و به آنها گوش دهد. آلبوم «بشنو از ممنوعان» ترکیبی است از آثار ۱۴ ترانه‌سرا و خواننده آسیایی و آفریقایی که یا به زندان افتاده‌اند یا تحت تعقیب هستند و یا به شکل قانونی از ابراز وجود هنری محروم گشته‌اند.


آلبوم «بشنو از ممنوعان» با ترانه‌ای از مهسا وحدت که خواننده‌ای ایرانی است شروع می‌شود و با ترانه‌ای از یک زن فلسطینی تبعه‌ی اسرائیل «عَمل مارکاس» به پایان می‌رسد. دیا تلاش کرده‌است که در پروسه‌ی انتخاب خودش از هنرمندانی که محروم و ممنوع شده‌اند به اصل کیفیت و غنای موسیقی نیز ارجحیت دهد و از ترانه‌هایی استفاده کند که از محبوبیت گسترده‌ای در بین مردم برخوردار هستند.

سال جدید را با ترانه‌های سرشار از امید و درخواست برای زندگی بهتر «بشنو از ممنوعان» جشن بگیریم.


اینجا کلیک کنید

اینجا کلیک کنید

اینجا کلیک کنید